eitaa logo
مهـــدیــار
45.1هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
61 فایل
♦️رسانه مردمی مهدیار♦️ 🔷سایت « آکادمی روح بخش»🔷 https://roohbakhshac.ir 🌱برای نصب اپلیکیشن به سایت بالا مراجعه کنید 🔶ارتباط با ادمین 🔶 @admiinmahdyyar به امید اینکه... مهدیار باشیم 🌿 مهدیار بمانیم💪🏻 تبلیغات نداریم ❌🙏🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
تا که گفتم بالحسین العفو دستم را گرفت لطف او برما پس از ذکر حسین جان میرسد... @mahdyar_59
میدونی رفیق؛ اگه تصمیم به تغییر و عوض کردن راهت داری، چی بهتر از امشب؟📿 🌑 میدونی ک امشب تقدیرات رقم میخوره و امام زمانمون امضا میکنن❤️ به امشب به چشم یک برگ برنده نگا کن:) شاید دیگ هيچوقت تکرار نشه از دستش نده رفیق😉❤️ برای ماهم دعا کن❤️
قبول باشه مهدیار عزاداریات😌 سحرت بخیر:) خوابی یا بیدار؟ حالت چطوره؟ چطور گذشت شب‌های قدر؟ @admiinmahdyyar
قسمت چهارم پله پله رو دیدی؟ قسمت‌های قبل رو چطور؟ راستی مهدیار امروز، آخرین جمعه‌ی ماه رمضونه(به روایتی😁، ممکنه هم نباشه😁) میدونی آخرین جمعه ماه رمضون به چه روزی نام‌گذاری شده؟ از این روز و از این منطقه چی میدونی؟ قسمت جدید پله پله در انتظارته رفیق:) فقط قول بده وقتی دیدی برای دوستات هم بفرستی😉 آماده‌ای؟😌
این شما، و این قسمت جدید پله پله😍 👈اینجا👉 پ.ن: این عکس رو، یکی از مهدیارهای هنرمند طراحی کرده ها☺️ @mahdyar_59
رفیق؛ مهدیار نباید سیب زمینی باشه😉 @mahdyar_59
❤️القدس لنا❤️ بزودی شما جوان‌ها در قدس نماز می‌خوانید. سید‌علی‌خامنه‌ای @mahdyar_59
002.mp3
2.19M
امام زمانم❤️ ببخشین مارو که دست به دامان هرچیزی و هرکسی میشیم، الا شما.... ولی باز دم از عشق شما میزنیم😔 پدرِ عزیزم... اجازه بدین من هم بشم یکی از منتظران واقعیتون🌱 دوستار شما: مهدیار @mahdyar_59
یک گوشه از هنرمندی‌های مهدیارهای عزیز به مناسبت روز قدس❤️ خداقوت بهتون😇
🔅🔅🔅🔅 خدایا شکرت که بهم اجازه دادی، یک صبح دیگه رو ببینم؛) 🔅🔅🔅🔅 @mahdyar_59
کاربرد اصلیش این بود، ما اشتباه میکردیم😐😁 @mahdyar_59
میگم که داری رد میشی، یه صلوات برای ظهور امام زمان بفرست💓 @mahdyar_59
امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام، هروقت سلمان و ابوذر و یارانش را می‌دید، لذت می‌برد! میگم مهدیار🙂 بنظرت تا حالا شده یک مرتبه امام زمان‌عج‌الله به من و تو نگاه کنن و لذت ببرن؟ @mahdyar_59 این شب‌های آخر ماه مبارک دعا کنیم برای هم، که مهدیار واقعی بشیم❤️
چطوری مهدیار؟😇 خوب میگذره ایام؟😉 چه خبرا؟🥰 @mahdyar_59 بعد از گذشت چند شب امشب آماده‌‌ی شنیدن قصه شب هستی؟ @admiinmahdyyar
روزی لقمان در کنار چشمه‌ای نشسته بود. مردی که از آنجا می‌گذشت از لقمان پرسید: چند ساعت دیگر به ده بعدی خواهم رسید؟ لقمان گفت: راه برو.🚶‍♂ آن مرد پنداشت که لقمان نشنیده است. دوباره سوال کرد: مگر نشنیدی؟ پرسیدم چند ساعت دیگر به ده بعدی خواهم رسید؟🙄 لقمان گفت: راه برو. آن مرد پنداشت که لقمان دیوانه است و رفتن را پیشه کرد. زمانی که چند قدمی راه رفته بود، لقمان به بانگ بلند گفت: ای مرد، یک1⃣ ساعت دیگر بدان ده خواهی رسید. مرد گفت: چرا اول نگفتی؟🤨 لقمان گفت: چون راه رفتن تو را ندیده بودم، نمی‌دانستم تند می‌روی یا کُند. حال که دیدم دانستم که تو یک ساعت دیگر به ده خواهی رسید.😌 @mahdyar_59
〰〰🌙📿🌙〰〰 خدایِ من:) تو خدایی راستگو و خوش‌وعده‌ای، و خودت وعده دادی، که اگه درسختی‌ها ازت کمک بخوایم، مهربونیت رو برما نازل میکنی... @mahdyar_59 〰〰🌙📿🌙〰〰
🔅🔅🔅🔅 خدایا شکرت که عشق فرزندان زهرا(س) تو قلبمه:) 🔅🔅🔅🔅 @mahdyar_59
میدونی مهدیار اکثر دعاهای مهدوی رو باید یا سحر خوند یا سپیده دم و صبح‌های جمعه! ینی دقیقاً وقتایی که اکثرن خوابن و بیدار شدن و بیدار موندن سخته! این اولین قدم ظهوره و این ینی اولین قدم، ینی گذشتن از راحتی‌ها و عافیت‌طلبی‌ها! ینی کسی میتونه امام رو یاری کنه، که از خوشی‌ها و راحتی‌ها و عافیت‌های شخصی‌اش گذشته باشه! نمیشه هم بخوای خواب لذیذ کنی، هم امام رو داشته باشی! هر کسی امام میخواد، باید پا رو نفس‌اش بزاره! @mahdyar_59
مهدیاااار بگوش باش:) امشب یک شگفتانه جذاب داریم😍🎊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎉🎊📣جیجیجی جییییینگ📣🎊🎉 این شما و این ⭕️قسمت یازدهم طنز ماجراهای سیدکاظم و امیرحسین ❗️این قسمت امیرحسین به پیشرفت فکر می‌کند😁 اما چه پیشرفتی🙄 @mahdyar_59 🔻راستی اگه این قسمت رو دوست داشتی، یادت نره برای دوستات هم بفرستی🧡
بگین ببینم چطور بود این قسمت؟😌 برای دوستاتون ارسال کردین ایا؟😉 @admiinmahdyyar راستی قسمت‌های قبل ماجراهای سیدکاظم و امیرحسین رو هم میتونین داخل 👈 کانال ببینین، و هم داخل اپلیکیشن(لینک دانلود اپلیکیشن) @mahdyar_59 خب خب نوبتی هم باشه، نوبت قصه‌ی‌ شب هست، آماده‌این؟🥰😌
روزى زنبور🐝 و مار🐍 با هم بحثشان شد. مار می‌گفت: آدم‌ها از ترس ظاهر ترسناک من می‌میرند، نه بخاطر نیش زدنم! اما زنبور قبول نمى‌کرد. مار برای اثبات حرفش، به چوپانى که زیر درختى🌳 خوابیده بود نزدیک شد و رو به زنبور گفت: من چوپان را نیش مى‌زنم و مخفى می‌شوم؛ تو بالاى سرش سر و صدا و خودنمایى کن! مار چوپان را نیش زد و زنبور شروع کرد به پرواز بالاى سر چوپان. چوپان از خواب پرید و گفت: اى زنبور لعنتى! و شروع به مکیدن جاى نیش و تخلیه زهر کرد. مقدارى دارو بر روى زخمش گذاشت و بعد از چند روز خوب شد. سپس دوباره مشغول استراحت شد که مار و زنبور نقشه دیگری کشیدند: این بار زنبور نیش زد و مار خودنمایى کرد!😐 چوپان از خواب پرید و همین که مار را دید، از ترس پا به فرار گذاشت!😬 او بخاطر وحشت از مار، دیگر زهر را تخلیه نکرد و ضمادى هم استفاده نکرد… چند روز بعد، چوپان به خاطر ترس از مار و نیش زنبور مرد! @mahdyar_59 نتیجه‌ی این قصه با شما:) من اینجام👇 @admiinmahdyyar
من عاشق نتیجه‌هایی هستم که از قصه‌های شب میگیرین😁 خداحفظتون کنه❤️ @mahdyar_59 +شبت امام زمانی رفیق🌱