eitaa logo
بنیاد فرهنگی مهدی موعود- شهرستان ری
222 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
2.2هزار ویدیو
88 فایل
بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود در سال ۱۳۷۹ با موافقت مقام معظم رهبری امام خامنه ای به پیشنهاد حجت الاسلام والمسلمین محسن قرائتی به عنوان موسسه فرهنگی غیرانتفاعی غیردولتی به منظور ترویج و تبلیغ فرهنگ مهدوی و آشناسازی اقشار جامعه به ویژه نسل جوان ایجادگردید.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دو شنبه: يا قاضيَ الحاجات (100مرتبه) بِسمِ الله الرَّحمَن الرَّحِیم وَلَقَدْ أَرَيْنَاهُ آيَاتِنَا كُلَّهَا فَكَذَّبَ وَأَبَى هرآينه همه آيات خود را به او نشان داديم ولى تكذيبش كرد و سر باز زد (۵۶ طه) صَبَاح الخَیر وَالنُّوروَالعََاقِبَه للمُتَّقِین قَالَ الامام الحسین عَلیه اِلسَّلام عَمِيَتْ عَيْنٌ لاَ تَرَاكَ عَلَيْهَا رَقِيباً. چشمى كه تو را مراقب خويش نبيند، كور است». (بحار الانوار،ج۹۵ص۲۲۶ح۳) دعاءخیردرحق خواهران وبرادران ایمانی رافراموش نفرمایید https://splus.ir/yavar_almahdi313 🌴بنیادفرهنگی حضرت مهدی موعودعجل الله شهرستــــــــــــــــــان ری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🟢 سلام بر آن مولایی که عصاره همه انبیا و اولیاست و معدن تمام شرافت ها و بزرگواری ها. سلام بر او و بر روزی که گوهر شرافتش چشم تمام خلق را خیره کند.
🔴 خاطره‌ای از آیت‌الله بهجت (‌ره) برای بچه‌ها چند تا جوجۀ یک‌روزه خریده بودم. آقا دوست داشتند بچه‌ها به جای عروسک، از حیوانات کوچک نگه‌داری کنند. وقتی فهمید، دائم می‌گفت: «مواظب‌شان باشید، بهشان رسیدگی کنید.» جدی هم می‌پرسید؛ می‌گفت: «امورات‌شان باید تامین شود.» جعبۀ مقوایی کوچکی درست کرده بودیم و جوجه‌ها را در آن گذاشتیم. زمستان از ترس سرما، جعبه را آوردیم داخل و آن را گذاشتیم گوشۀ اتاق. تا از در آمد، اول پرسید: «به این‌ها غذا داده‌اید؟!» بعد هم گفت: «شاید آنجا دلشان گرفته باشد. در جعبه را باز کنید بیایند توی اتاق، یک گشتی بزنند!» یک روز دیگر جوجه‌ها را گذاشته بودیم بیرون، باخبر شد. گفت: «شاید امشب نزدیک صبح هوا سرد بشود، چرا این‌ها را بیرون گذاشتید؟ شاید هم گربه ببردشان.» گفتم: «خب شاید خدا این‌ها را برای گربه خلق کرده باشد، گربۀ بیچاره چه باید بخورد؟» طوری نگاهم کرد که انگار آن گربه می‌خواهد انسانی را بخورد! رفت آن‌ها را برداشت و آورد و گذاشت گوشۀ اتاق. حجت‌الاسلام علی بهجت 📙 این بهشت، آن بهشت، ص٣٩
قائم به حق کیست؟ امام مهدي(عج) از ديدگاه امام کاظم(ع) «يونس بن عبدالرحمان مي گويد: به خدمت حضرت موسي بن جعفر عليه‌السلام وارد شدم و عرض نمودم: آيا شما قائم به حق هستيد؟ فرمود: «انا القائم بالحق، و لکن القائم الذي يطهر الأرض من اعداء الله عزوجل، و يملأها عدلا کما ملئت جورا و ظلما، هو الخامس من ولدي، له غيبة يطول امدها خوفا علي نفسه يرتد فيها اقوام و يثبت فيها آخرون». «من قائم به حق هستم، ولي آن قائم که زمين را از لوث دشمنان خدا پاک مي گرداند و روي زمين را پر از عدالت مي کند، آن چنان که پر از بي‌عدالتي شده است، او پنجمين فرزند من مي باشد. براي او غيبتي هست که مدتش طولاني خواهد شد، زيرا بر خودش بيمناک است. در دوران غيبت گروه‌هايي از دين بيرون مي روند به ارتداد مي گرايند و گروه‌هايي ديگر بر اعتقاد خود استوار مي مانند». 📚کمال الدين، ص٣۶١ 🍃أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج
🔴 مسلمان شدن فرستاده پادشاه فرنگ با تربت امام حسین علیه السلام در زمان شاه عباس از فرنگستان پادشاه فرنگ شخصی را فرستاد و به سلطان صفوی نوشت که شما علمای مذهب خود را بگوئید با فرستاده من در امر مذهب و دین مناظره کنند اگر او ایشان را محکوم کرد شما به دین ما درآئید و اگر علمای دین شما او را محکم کردند ما به دین شما ایمان می‏ آوریم . و آن فرستاده کارش این بود که هر کس هر چه بدست می‏ گرفت او اوصاف آن شی را می‏ گفت و می‏ دانست که چیست. پس سلطان علما را جمع کرد و سرآمد آن مجلس ملامحسن ‏فیض بود. ملا محسن فیض به آن سفیر گفت: مگر سلطان شما عالمی نداشت تا به نزد ما بفرستد که مثل تو عوامی را فرستاده که با علماء امت اسلام مناظره کند؟ آن فرنگی گفت: که شما از عهده من نمی ‏توانید برآئید اکنون چیزی در دست بگیر تا بگویم آن چیست. ملا محسن تسبیحی از تربت سیدالشهداء در دست داشت آن را در میان مشتش گرفت و گفت: بگو ببنم این چیست؟ فرنگی به دریای فکر غوطه ور شد هر چه فکر کرد چیزی نگفت. فیض فرمود: چرا عاجز ماندی؟ گفت:عاجز نماندم ولی به قاعده خود چنان می ‏بینم که در دست تو قطعه‏ ای از خاک بهشت است و من در این فکرم که چگونه بدست تو رسیده. مرحوم فیض فرمود: راست گفتی در دست من قطعه ‏ای از خاک بهشت است و آن تسبیحی است که از تربت پاک فرزند پیغمبر ماست که امام است پس حقیقت دین ما و بطلان دین شما معلوم گشت.پس آن فرنگی اسلام را اختیار کرد. منبع: مردان علم در میدان عمل، سید نعمت الله حسینی، دفتر انتشارات اسلامی (وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم)، جلد 1.
❤️ بسم الله خدايا گمشده ما را برگردان معلى ابن خنيس گفت شبى بارانى حضرت صادق (عليه السلام ) از منزل به قصد سايه بان بنى ساعده بيرون شد، من نيز از پى ايشان رفتم ديدم چيزى در راه گم كرده مى فرمايند بسم الله خدايا گمشده ما را برگردان . من جلو رفته ، سلام كردم . حضرت فرمودند: معلى با دستت جستجو كن هر چه پيدا كردى به من بده وقتى دست كشيدم ديدم نان روى زمين افتاده هر چه يافتم به ايشان تقديم كردم مشاهده نمودم انبانى از نان برداشته ، عرض كردم آقا اجازه بدهيد من بردارم . حضرت فرمودند: نه من بايد بردارم ولى بيا با هم برويم . معلى گفت : آمديم تا به ظله بنى ساعده رسيديم ، ديديم عده اى در خواب هستند، شروع كرد براى هر نفر يك يا دو نان زير جامه اش پنهان مى كرد تا براى همه گذاشت ، بعد برگشتيم . عرض كردم آقا فدايت شوم اينها عارف به امام هستند؟ حضرت فرمودند: اگر اينها امام شناس بودند هر چه داشتيم با آنها مى خورديم حتى نمك را هم با هم تقسيم مى كرديم . ❌ منبع داستان های بسم الله الرحمن الرحیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 ناراحتی امام زمان علیه السلام و امیرالمؤمنین علیه السلام از قهر شیعیان با هم مرحوم آیت الله حاج سید جواد
🔴‍ شرفیاب شدن مرحوم شیخ مرتضی انصاری خدمت امام زمان (علیه السلام) و پرسیدن سؤالات از آن حضرت یکی از شاگردان مرحوم شیخ مرتضی انصاری می گوید: «نیمه شبی در کربلای معلاّ از خانه بیرون آمدم، در حالی که کوچه ها گل آلود وتاریک بودند ومن چراغی با خود برداشته بودم. از دور شخصی را مشاهده کردم، که چون به او نزدیک شدم دیدم، استادم شیخ انصاری است. با دیدن ایشان به فکر فرو رفتم واز خود پرسیدم که آن بزرگوار در این موقع از شب، در این کوچه های گل آلود با چشم ضعیف به کجا می روند؟! از بیم آنکه مبادا کسی در کمین ایشان باشد، آهسته به دنبالش حرکت کردم. شیخ آمد وآمد تا در کنار خانه ای ایستاد ودر کنار در آن خانه زیارت جامعه را با یک توجّه خاصّی خواند، سپس داخل آن منزل گردید. من دیگر چیزی نمی دیدم امّا صدای شیخ را می شنیدم که با کسی سخن می گفت. ساعتی بعد به حرم مطهّر مشرّف گشتم وشیخ را در آنجا دیدم. بعدها که به خدمت آن جناب رسیدم وداستان آن شب را جویا شدم پس از اصرار زیاد به من، فرمودند: «گاهی برای رسیدن به خدمت «امام عصر» (عجّل الله تعالی فرجه الشّریف) اجازه پیدا می کنم ودر کنار آن خانه (که تو آن را پیدا نخواهی کرد). می روم وزیارت جامعه را می خوانم، چنانچه اجازه ثانوی برسد خدمت آن حضرت شرفیاب می شوم ومطالب لازم را از آن سرور می پرسم ویاری می خواهم وبرمی گردم». سپس شیخ مرتضی انصاری از من پیمان گرفت که تا هنگام حیاتش این مطلب را برای کسی اظهار نکنم». 📗ملاقات با امام زمان (علیه السلام)
5.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 ظلم در آخرالزمان و ظهور امام زمان سخنران استاد عالی