eitaa logo
🕋💫ظهور نزدیک است💫🕋
3.5هزار دنبال‌کننده
67.9هزار عکس
74.9هزار ویدیو
421 فایل
🔥فتنه‌رابایدباروشنگری خاموشكرد. 💎 هرجاروشنگری بود،فتنه‌انگیزدستش كوتاه میشود ❤باخامنه ای کسی نگرددگمراه اودرشب فتنه میدرخشدچونماه @yazdanp_m @mahdyyonfatematazzahra https://eitaa.com/mahdyyon313 تلگرام @MAHDYOON313 @mahdyyon https://t.me/mahdyyon313
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 در اين شرايط بحرانی جای يک مجلس انقلابی خاليست... ✍ این روزها چقدر جای خالی مجلسی که پای کار باشد و رئیس جمهور را وادار به جدی گرفتن کند؛ وزارت صمت را مکلف به تامین مایحتاج بیمارستان ها کند؛ وزارت کشور را مجبور به محدودیت شدید عبور و مرور شهرها کند... خالیست! اما چه توقعی ست از مجلسی که در چنین شرایطی تعطیل است؟! @Omid_Sadeq
➖ از ملت دوست و برادر افغانستان خواهشمندیم یکی از دو تا رئیس‌جمهورشونو قرضی دو ماهه تا برطرف شدن کرونا بدن به ما😅 ➖ زیاد اذیتش نمی‌کنیم! فقط روزای شنبه تا پنج‌شنبه کار کنه، روز جمعه خودمون رئیس‌جمهور داریم! 😕😐 ➖ قول می‌دیم تو شادیا جبران کنیم 😁 @Omid_Sadeq
🔴فوری فوری🔴 ⭕️ اتفاقات مهمی امشب در عراق افتاده ➖به پایگاه التاجی آمریکا در عراق حمله راکتی شد... ➖دفتر عصائب اهل حق در میسان عراق به آتش کشیده شد... ➖به مواضع حشدالشعبی عراق حمله شد... ➖حمله به مواضع حشدالشعبی در منطقه الهری سوریه در نزدیکی مرز عراق، دست کم ۸ انفجار ➖به پایگاه های محور مقاومت در عراق و سوریه حمله شد... ⭕️احتمال میرود حمله ها از طرف جنگنده های آمریکایی_اسراییلی به دو منطقه ی دیرالزور در سوریه و الانبار در عراق ⭕️غیررسمی: بمباران گسترده پایگاه های مقاومت در دیرالزور و ابوکمال صدای انفجارهای شدید در منطقه دیرالزور به گوش می‌رسد ⭕️ خبرهای بدی میرسد: پایگاه امام علی یکی از اهداف بوده‌! خدا خودش حافظ سربازان وطن باشد. ما در این مناطق پایگاه و نیرو داریم. ➖به گزارشی: مقر النجباء عراق هم مورد حمله قرار گرفته ای کاش نجبا و حشدالشعبی همین امشب این حملات را پاسخ بدهند. @Omid_Sadeq
🔴 فوری تلویزیون رسمی سوریه: ⭕️ هواپیماهای ناشناس نقاط مرزی سوریه و عراق در جنوب شرقی البوکمال را بمباران و خساراتی را به بار آوردند... هنوز از میزان تلفات خبری منتشر نشده.. حملات انجام شده در سوریه گویا توسط پهپادها انجام شده ... احتمالاً البته ، شاید هم با جنگنده ها بصورت مشترک حمله رو انجام داده باشند... سکای العربیه: ⭕️ شبه ‌نظامیان تیپ حیدریون‌ وابسته به سپاه در سوریه مورد هدف قرار گرفتند. الحدث: 🔴 در حمله هوایی به بوکمال ۱۸ نفر از اعضای سپاه قدس هدف قرار گرفته اند«فعلا تایید نشده» 🔴 برخی منابع مدعی شدند آمریکایی‌ها پایگاه سپاه قدس و حشدالشعبی را همزمان بمباران کرده‌اند! موضوع کمی مشکوکه... ‼️ حملاتی در این سطح به خاطر دو کشته نمیتونه باشه... تلفات آمریکایی‌ها بیشتر از این تعداد بوده قطعاً که اقدام به حملات متقابل کرده....‼️ @Omid_Sadeq
⛔️ خیز دولتِ روحانی برای افزایش اختیارات رئیس جمهور +جزییات 🔸 پیش نویس اصلاح قانون تعیین حدود وظایف و اختیارات ریاست جمهوری، تکلیف‌های جدیدی را برای سایر قوا و دستگاه‌ها به منظور اجرای نظرات رئیس جمهور در نظر گرفته است. 🔻جزئیات خبر در لینک زیر: 📎hamandishi.ir/news/411075/ @Omid_Sadeq
👌👌👌 كارهاي مهمي كه بعد از قرنطينه همه مردم بايد انجام دهند به اين ترتيب است ''' ١-چشم پزشك (در اثر زياد نگاه كردن به موبايل چشم همه مون ٢ نمره بالا رفته) ٢-متخصص بيماريهاي تنفسي(به علت استفاده بيش از حد وايتكس) ٣-دكتر اعصاب و روان (همه به وسواس فكري و عملي مبتلا شديم) ٤-دكتر پوست (همه دستها دچار اگزما شده) ٥-محضر سر خيابان (براي طلاق) 🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣 هر سال حاجی فیروز داشتیم . . . امسال حاجی ویروس 😂😂 ➿➿➿➿➿➿➿➿➿➿ قدیم دستتو میشستی تا یه هفته ازش استفاده میکردی الان شده مثل *رمز پویا* 😐 دو دقیقه اعتبار داره باید دوباره بشووری 🤦🏻‍♂🤦🏻‍♂ ➿➿➿➿➿➿➿➿➿➿➿ از بس تو خونه نشستم ‏ بخاطر قرنطینه و از ترس کرونا تازه فهمیدم ۱۰ سال پیش اونی که گچ بری کرد برای خونمون یکی از گل های سقف ناقص زده کرونا بگیری رحیم گچکار 😄😄😄 دیشب تو مسجد یه لگد زدم به بغل دستیم .. گفت چرا میزنی؟!! گفتم : قبول باشه(دست نمیشه داد)😂 🔗🔗🔗🔗🔗🔗🔗🔗🔗🔗🔗🔗 ای دخترایی که شب تاسوعا میرفتین آرایشگاه 😡 عید امسال با دومتر سبیل باید بنشینید پای سفهره هفت سین 😅 دیگه اون هفت سین با سبیلای شما میشه هشت سین 😂 ➿➿➿➿➿➿➿➿➿➿➿➿ تاکسی سوار شدم راننده گفت: میبینی هیشکی تو خیابونا نیست؟ همه مرده‌ن اینا به ما نمیگن 😐😳😂😂 ➿➿➿➿➿➿➿➿➿➿➿ به طرف گفتم چشمم نرم، دندم کور؛ گفت برعکس گفتی. گفتم نرمم کور، چشمم دنده؟ گفت نه همون قبلی درست بود 😂 ➿➿➿➿➿➿➿➿➿➿➿➿➿ ‏دوستم زنگ زده میگه بریم یه قلیون بزنیم؟ میگم نه داداش کرونا اومده نمیشه! میگه خب اونم بیار 😂🤣 در این حد ز غوغای جهان فارغ😐 ☄"ظهور نزدیک است".☄ 🌱بصیرت افزایی کنیم🌱 🆔@mahdyyon
⛔️ کاسبان برجام و کاسبان کرونا...⛔️ 💢 مثل اینکه یادشون رفته عامل انتشار ویروس کرونا همون تحریم کننده ماست. 💢 حداقل از برجام درس بگیرید و برای مقابله با کرونا به توان داخلی تکیه کنید. 😏😏 🔷 کدخدا عامل تحریم و عامل انتشار ویروس کرونا در ایران است. @Omid_Sadeq
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 فوری / اطلاعات اولیه حاکی از حملات سنگین هوایی علیه مواضع نیروهای در غرب است. 〰〰〰 🔴 همزمانی حملات با جلسه مجلس نمایندگان آمریکا!! 🔻حمله امشب به پایگاه هوایی از تاجی در شمال بغداد درست در زمانی صورت گرفت که مجلس نمایندگان آمریکا در حال بررسی طرح کاهش اختیارات جنگی ترامپ برای جنگ با ایران بود. همانگونه که پیش از این هم در پست پیشین گفته شد این حملهدر شرایط کنونی نمی‌تواند گروه‌های مقاومت عراق باشد بدون شک باید سطح سازمان اطلاعات ارتش آمریکا را در آن پر رنگ دید. 〰〰〰〰〰〰 🔴 حمله هوایی به البوکمال 🔻 منابع عراقی و سوری از حمله هوایی (احتمالا از جانب امریکا) به مواضع الحشد الشعبی در منطقه البوکمال سوریه نزدیک مرز عراق خبر دادند. 〰〰〰〰〰〰 🔴 پرواز جنگنده های امریکایی بر فراز استان الانبار عراق 🔻شاهدان عینی گزارش دادند که تعداد زیادی از بالگردهای امریکایی از پایگاه عین الاسد برخواستند. 〰〰〰〰〰〰 🔴 بر اساس گزارش شبکه تلویزیونی رووداو، به نقل از منابع حشدالشعبی، بعد از حمله موشکی به پایگاه تاجی، مقر گروههای نجبا، فاطمیون، حزب‌الله عراق و زینبیون در منطقه ابوکمال سوریه مورد حمله موشکی و بمباران هوایی جنگنده‌های هوایی آمریکا قرار گرفته است. 〰〰〰〰〰〰 🔴 برخی منابع مدعی شدند آمریکایی‌ها پایگاه سپاه قدس و حشدالشعبی را همزمان بمباران کرده‌اند! 〰〰〰〰〰〰 🔴 شهادت فرمانده زینبیون 🔻برخی اخبار حکایت از شهادت علی زهبندار در حمله هوایی امشب دارد. 🔻 آخرین سخنان فرمانده شهید زینبیون، علی زهبندار: اشغالگر آمریکایی را از سوریه و عراق بیرون بیاندازید حتی اگر هزینه این کار، گرفتن زندگی و حیات من باشد. 〰〰〰〰〰〰 ☄"ظهور نزدیک است".☄ 🌱بصیرت افزایی کنیم🌱 🆔@mahdyyon
🔺یک احتمال هم میدهیم این حمله به پایگاه آمریکایی کار خود آمریکا یا عواملش است تا به جهانیان القا کند آمریکا با کسی کاری ندارد و نیروهای مقاومت هستند که به آمریکا تهاجم می‌کنند! نیروهای مقاومت بارها اعلام کردند اگر ما بزنیم اعلام خواهیم کرد 💚 الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَـ الْفَرَج 💚 🔻 همه چیز مهم اینجاست 👇 🔻 به ما بـپـیـونـدیـد 👇 تنها کانال رسمی«بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیرٌ لَّکُم» 🆔 @MAHDYONN 👈
🔺بر اساس گزارش های رسیده به نقل از منابع حشدالشعبی، بعد از حمله موشکی به پایگاه تاجی، مقر گروههای نجبا، فاطمیون، حزب‌الله عراق و زینبیون در منطقه ابوکمال سوریه مورد حمله موشکی و بمباران هوایی جنگنده‌های هوایی آمریکا قرار گرفته است 💚 الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَـ الْفَرَج 💚 🔻 همه چیز مهم اینجاست 👇 🔻 به ما بـپـیـونـدیـد 👇 تنها کانال رسمی«بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیرٌ لَّکُم» 🆔 @MAHDYONN 👈
⭕️ حسین دهباشی امروز با دستور مقام قضائی به دادسرا احضار شد تا نسبت به ادعاهایی که درخصوص شیوع ویروس کرونا منتشر کرده بود، مستندات خود را ارائه کند/خبرگزاری آنا دوران بزن و درویی تمام شده... 👤 عباس کلاهدوز🚩 💠 به توییتر انقلابی بپیوندید: http://eitaa.com/joinchat/2596339728Ca044fd9eeb
✅ ایام تبلیغ کاملا 😂 پرستار اول: آقا مگه با شما نیستم؟ چرا بدون ماسک اومدین داخل؟! گفتم: ببخشید. نشنیدم. بخش پذیرش کجاست؟ پرستار اول: باید برید اورژانس. سرفتون شدیده؟ گفتم: من سرفه نمیکنم. برای کمک اومدم. پرستار اول: آهان ... بازم باید ماسک میزدید! چرا ماسک ندارین؟ گفتم: راستش گرون بود... دو تا بیشتر نتونستم بخرم. اونم دادم به عیال و بچه ها. پرستار اول: باشه حالا ... با من بیایید. رفتیم تا وارد بخش داخلی شدیم که چشمتون روز بد نبینه! تا درش باز شد، بوی وایتکس خورد به صورتم و سرم گیج رفت! دستمو گرفتم به دیوار تا نیفتم و چشمام بسته بودم. پرستار اول با حالتی از فریاد گفت: حاج آقا دست به دیوار نزنین! این چه وضعشه؟ نمیدونین اینجا باید کنترل دست داشته باشید؟ چند بار باید تذکر بدن؟ گفتم: ببخشید ... سرم گیج رفت! پرستار اول: بایدم گیج بره. عادت ندارین به این چیزا . حاج آقا میخوای همین جا با خودم دو تا سلفی بگیری و مثلا بگی منم رفتم کمک بیماران کورونایی و جاتون خالی و همین حالا با یه خانم پرستار یهویی؟! حتی خندمم نمیومد از بس بوی وایتکسش شدید بود. گفتم: من برای سلفی نیومدم. حتی تلفن همراهمم نیاوردم. چند تا هم لباس من دیدید که برای سلفی اومده باشه مرکز بحران که من یکیش باشم؟ یه پوزخند زد و یه ماسک مچاله شده از جیبش درآورد و گفت: بگیر حاجی! اینو بزن که حداقل خودت کورونا نگیری! اینجوری نگاش نکن. استفاده نشده ازش. تو جیبم بوده و مچاله شده. اعتماد کردم و زدم. به نظر نمیومد دختر بدی باشه. سر و وضع و زبونش با تیر و طایفه آخوند جماعت و بلکه مذهبی هامون خیلی فرق داشت اما مشخص بود بدذات نیست. رفتیم داخل. به یه اتاق رسیدیم و دیدم سه چهار تا دکتر و پرستار اونجا هستن. مثل اتاق جنگ دوران دفاع مقدس بود. از بس همه میدویدن و میومدن داخل و مشورت میگرفتن و میرفتن و تلفن مدام زنگ میخورد و حتی فرصت نداشتن نفس بکشن بندگان خدا! گفتم: ببخشید من اومدم کمک! پرستار دوم که خانم مذهبی بود اومد به طرفم و گفت: حاج آقا شما مشکل تنفسی و ریه و آسم و این چیزا ندارین؟ گفتم: نه خدا را شکر! گفت: قرص خاصی مصرف نمیکنین؟ گفتم: نه خدا را شکر! گفت: جسارتا اعتیاد ... منظورم عادته ... عادت به چیز خاصی ... چه میدونستم منظورش چیه؟ خیلی جدی و صادقانه گفتم: چرا ... نوشابه خیلی میخورم. مخصوصا اگه سیاه باشه و غذامون هم خورشتی نباشه! خودش و چند تا مرد و زن همکارش زدن زیر خنده. گفت: اصلا هیچی ... ولش کن ... بلدین غسل و کفن و دفن و این چیزا؟ گفتم: آره خب ... از مرحوم پدر خدا بیامرزم تا الان، سه چهار نفر غسل دادم و کفن کردم و اینا. گفت: بنظرتون میتونین به بیماران روحیه بدین یا همون کارای مربوط به اموات و این چیزا ؟ یه دکتری گفت: اینا در گریوندن و ذکر مصیبت فوق دکترا دارن! تافل دارن! همشون زدن زیر خنده. منم حساس نشدم و باهاشون زدم زیر خنده و گفتم: کلا هر جا نیاز باشه کار میکنم. اما بنظرم برای روحیه دادن به بیماران بد نباشم. خلاصه قرار شد بین تخت ها و بیماران و بخش ها بچرخم و باهاشون خوش و بش بکنم و روحیه بدم و حتی المقدور بخندونم. ادامه دارد... @mohamadrezahadadpour
✅ ایام تبلیغ کاملا 😂 البته اینم بگم که قبلش کلی آموزش دادن و لباسامو عوض کردن و ... تا اینکه وقتی قرار شد برم کارمو شروع کنم، پرستار اول گفت: حاجی کلاهت درنمیاری؟ گفتم: به خدا نمیخوام باهاش سلفی بگیرم! لبخندی زد و گفت: اون که بعدا مشخص میشه اما حداقل بذار این پلاستیک مخصوص را بکشم رو کلاهت ... گفتم: کلاه نیست ... بهش میگیم عمامه! گفت: خب حالا همین ... عمامه ... که یه وقت کثیف نشه. از دلسوزیش و توجهش تودلم خوشحال شدم و براش دعای خیر کردم. چون دستکش دستم بود، یکی از آقایون اومد وعمامم را از سرم برداشت و با همون پرستار اولیه یه پلاستیک مخصوص دورش کشیدن و میخواستن دوباره بذارن سرم. من حدودا ده سال پیش توسط یه بزرگ و صاحب نفس معمم شدم. چون هم وقتش بود که معمم بشم و هم اگه نمیشدم نمیذاشتن رساله سطح سه (فوق لیسانس) بنویسم و امتحانات درس خارج نمیگرفتن و ... اما از شما چه پنهون، اون لحظه که اون دکتره و خانم پرستاره داشتن عماعمو درست میکردن و پلاستیک مخصوص دورش میکشیدن و بعدش دکتره بسم الله گفت و دستشو آورد به طرفم، و پرستاره هم از پشت سر دکتره روی نوک انگشتاش ایستاده بود که ببینه چطوری میذاره روی سرم و چه شکلی میشم، احساس کردم حقیقتا دارم به صورت واقعی معمم شدم و امام زمان خیلی راضی تره! حس خوبی بود. خدا قسمتتون کنه. رفتم وسط سالن ... وسط همه بیمارانی که روی تخت خوابیده بودند... آدرنالین شیطنتم داشت غلیان میکرد و با حالتی از طنز و لبخند، با صدای بلند و با سبک اون خواننده خاک بر سر گفتم: «سلام گلای روی تخت کوروناییای سر سخت آخوند براتون اومده از تو فضا اومده ...»🤣😂 اولش همه تعجب کردن😳👀 اما خدا آبرومو حفظ کرد😉 چون یهو دیدم صدای خنده پرستار و دکتر و بیمار و خدمه بود که بلند شد...😆😅😂🤣😆😅🤣 گفتم: بسم الله الرحمن الرحیم محمدم! 😌 و تا از خنده نترکین دست از سرتون بر نمیدارم! ☺️ (و حالا اگه نمیدین دهنمون سرویس کنند، شعر را ادامه دادم اما تا نیم ساعت ملت از خنده غش کرد...) @mohamadrezahadadpour
مژده🌷 مژده🌷 الحمدلله با عنایات خداوند و زحمات تیم رسانه، سایت جدیدمون راه افتاد😍 شما عزیزان (داخل یا خارج از کشور) میتونید در سایت جدید ما هم کتاب بدید و هم با صرف هزینه بسیار کمتر، در خود سایت کنید.☺️ 🔺 ضمنا به زودی و به تدریج، متن کامل کتابهای زیر جهت در سایت گذاشته میشود 👈 تا از تعطیلات و حضور در فضای مجازی، استفاده مفیدتری داشته باشیم: کف خیابون ۲ کف خیابون ۳ پسر نوح چرا تو؟ کارتابل تماس سفرنامه کربلا به سایت ما سر بزنید: Www.haddadpour.ir
✅ ایام تبلیغ کاملا قسمت چهارم همون بنده خدا که تا دو دقیقه پیش داشت هلاک میشد از افت فشار، صداشو بلند کرد و گفت: لابد کورونا از شما اجازه میگیره که خانوادتو مریض کنه یا نه؟ آره؟ اجازه میگیره؟ آخه چه ملت عجیبی داریم ما. خداوکیلی آخوندمون که شما باشین، خدا به داد بقیه برسه! وقتی به خودم اومدم دیدم نیم ساعت از حرفامون داره میگذره و چهار پنج نفر دیگه هم دورمون جمع شدن و دارن به اونا کمک میکنن که مثلا دهن منو گِل بگیرن! اما مگه من از رو میرفتم. خیلی جدی و تعصبی به بحثم ادامه دادم. گفتم: شماها اگه کارتون درست بود که اینجوری ناراحت نمیشدین و جواب نمیدادین! معلومه یه خبرایی هست که اینجوری رگ غیرتتون ورم کرده! یه نفر از آقا پسرها که اصلا طرز حرف زدنش معلوم بود که خارج از بیمارستان چه جنتلمنی هست واسه خودش گفت: این چه حرفیه که شما میزنی؟ پس هیچ کس نباید به یه مشت یاوه جواب بده تا متهم نشه که لابد یه چیزی این وسط براشون میماسته که دارن داغش میکنن! گرفتی ما رو؟ یه نفر دیگشون گفت: نگا خداوکیلی مخ هممونو به کار گرفته! حاجی اگه بال نیستی، لااقل وبالمون نباش! وسط این درگیری و بحران، تو بکش من بکشم راه انداختی! نگا چقدر داری وقتمون میگیری! چند نفر علاف شما شدن که جوابت بدن! شما فقط داری زور و اتحاد ما رو خراب میکنی. اگه این کاره نیستی، حداقل حرف نزن. پاشو برو خونتون. بذار بعد از کورونا و بحران با هم میشینیم بحث میکنیم. نه وسط از دست دادن یه مشت آدم بیگناه! همشون ساکت شدن و به من نگا میکردن. منم فقط سکوت کرده بودم و نگاشون میکردمو ذوقشون میکردم و تو دلم دعاشون میکردم که اینقدر با غیرت و تعصب و دل و جیگر، هم دارن کار میکنن و هم مجبورن جواب حرفای صد من یه غاز منو بدن. گفتم: «الهی دورتون بگردم. دور همتون. مخصوصا وقتی دارین از خودتون و حیثیت حرفه ای و همکارانی که از دست دادین و مسیر و راهتون دفاع میکنین! میبینین چقدر بده که وسط واقعی ، یه مشت آدم عوضی بیاد و وز وز کنه و رو اعصاب همه راه بره؟! حالا فکر کنین شما اینجوری باید اینجا فداکاری کنین و جونتون کف دست بگیرین، اما یه عده نامرد بی همه چیز، واسه خانواده هاتون پیام بدن و بگن: دخترت چقدر داره حقوق میگیره؟ پسرت چه قولی بهش دادن؟ اصلا کورونا کار خودتونه! شما مدافعان شغلتون هستین نه مدافعان بشریت! و این چرت و پرت ها! دل خانواده هاتون چطوری میشه؟ وقتی براتون زنگ میزنن، نمیگن ولش کن و به بدنامی نمی ارزه و پاشو جونت بردار و برگرد خونه؟ خب نه! چرا نمیگن؟ چون شما را برای همین روپوش سفید و حرفه علمی و خدمت به ملت و این چیزا تربیت کردن و وقتی دارین اینجوری خدمت میکنین، تو دلشون از یه طرف قربونتون میرن و از طرف دیگه، نفرین اونایی میکنن که دارن تو دل بقیه خالی میکنن و شما را پشت میدان نبرد ترور شخصیت میکنن! (لبخندی زدم و به اون خانم پرستاره که فشارش افتاده بود نگا کردم و پرسیدم: ) راستی شما حالتون بهتره؟☺️ ادامه دارد...
✅ ایام تبلیغ کاملا قسمت سوم اون ساعت کلی خندیدیم و حرف زدیم. مزاحم کار دکترا و پرستارا نبودم. اونا هر وقت میخواستن میومدن و به هر مریضی که نیاز بود سر میزدن و سرم وصل میکردن و داروها رو توزیع میکردن و این چیزا. اینم بگم که خنده زیاد باعث افزایش سرفه عده ای از کوروناییا شده بود. بهشون گفتم: مثل وقتی هست که یه بچه اومده وسط و داره خرابکاری میکنه و والیدنش همش سرفه میکنن و چشم و ابرو میان که مثلا بگن حواست جمع باشه و خرابکاری نکنا ، الان همون حس رو دارم. هم صدای سرفه ها زیاده و هم بعضیا موقع سرفه کردن، قیافشون خیلی عوض میشه و انگار دارن از ته دلشون یه چیزی بارمون میکنن با یه صلوات، ختم جلسه را اعلام کردیم. ته گلوم خشک شده بود. میخواستم آب بخورم اما مکافات داشتیم. نمیشد به راحتی بری سراغ آب سردکن و شیرو باز کنی و بریزی توی یه لیوان یه بار مصرف و ماسک و دم و دستگاهت برداری و قورت و قورت بدی بالا! به دردسرش نمی ارزید. منم که کلا اخلاق شیرازی بودنم وقتی گل میکنه، میشم مثل همون بنده خدایی که ازش آدرس پرسیدم. یه نگا به کاغذ کرد و یه نگا به منتهی الیه افق! بعدش چش و چالش کرد تو هم و گفت: «عامو خیلی دوره! نمیشه نری؟» خلاصه از قید آب زدم. رفتم ایستگاه پرستاری. دیدم یکی از پرستارا به خاطر اینکه از شب قبلش نخوابیده بود و خیلی بهش فشار اومده بود و ناهار و شام هم خیلی منظم تقسیم نکرده بودند، فشارش افتاده بود. خیلی دلم سوخت. با اون حجم زیاد کار و استرس و بعضی بیماران کم حوصله و ... نمیدونم چرا اما یهو از دهنم در رفت و گفتم: ببخشید کاری از دستم برمیاد؟ یکی از دوستاش که نشسته بود بالا سرش گفت: الان نه اما اگه تا نیم ساعت دیگه حالش خوب نشه، زحمت اشهدش باشماست! گفتم: حالا بالا سرش اینجوری نگین. بنده خدا هول میکنه. راستی شما واستون اضافه کار چقدر رد میکنن که حاضرین به این مرحله برسین که دوستتون رسیده؟ ابرو در هم کشید و مثل اینکه حرف خیلی زشتی شنیده باشه گفت: شما فکر کردین ما واسه پول اینجاییم؟ یه نگا دور و برم انداختم و مثلا خیلی سِرّی و سکرت پرسیدم: واسه پول نیست؟ با چشمای بِر و متعجب گفت: حاج آقا حالت خوبه؟ کدوم احمقی حاضر میشه برای پول بیاد توی این جهنم؟ گفتم: آهان ... گرفتم ... پس لابد مجبورتون کردن. آره؟ خدا بگم چیکارشون کنه! خیلی بی رحمن! از چشماش خشم میبارید! گفت: مجبور؟ شما اصلا خبر داری که هممون فرم رضایت نامه پر کردیم و حتی بعضیا خانوادشون هم پر کردن؟ مجبور کدومه؟ چرا همیشه باید زور بالا سرمون باشه که کار کنیم؟ با لحنی موذیانه گفتم: والا چه بگم! مردم میگن! پرستاره که واقعا داشت میسوخت از حرفام گفت: لابد میخوای بگی تا نباشد چیزکی مردم نگویند چیزها! آره؟ بازم با لحن موذیانه تر فقط یه کلمه گفتم: حالا به هر حال! اگه بگم دوستش یه کم حالش سر جاش اومده بود و با اینکه رنگش مثل گچ سفید شده بود اما یه کم سرش چرخوند طرف من و با حالت ناجونی گفت: حاج آقا اگه خدایی نکرده خواهر و مادر خودتم توی این بخش مریض بودن و افتاده بودن روی تخت، بازم به ما میگفتی واسه پول اومدین و مجبورتون کردن که به این مریضا برسین؟ با شیطنت گفتم: اون موقع فرق میکرد! با هم گفتن: عجب حاج آقای چیزی هستی شما! آخه چه فرقی میکرد؟ خواهر مادر مردم هم خواهر مادر شمان! فرق میکنه؟ این چه حرفیه؟ گفتم: حالا ... من بلدم از مادر خواهرم مراقبت کنم. ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا