ــــــــــــ مــــاهــ مجنون ــــــــــــ
روز آخر ماه مبارک رمضان بود. منتظر بودیم تا آفتاب کاملاً غروب کند و هلال ماه نو را رؤيت کنیم. ما با چند نفر دیگر گاهی با دوربین و گاهی بدون دوربین روی خاکریز می رفتیم تا ماه را ببینیم.
آقای ابوالحسنی به من رو کرد و گفت:«حیدر، حالا نمی خواد ماه را ببینی، کمی صبر کنی، امشب ماه را در جزیره خواهی دید.»
متوجه حرف او نشدم و خیلی ساده از آن گذشتم. آن شب، خط آرام و گاهی یک خمپاره از فاصله ی دور به زمین می خورد. طولِ خطی که در جزیره داشتیم، را گشت زدیم.
ابوالحسنی و چند نفر از نیروها کنار ترکشْ گیرِ سنگر نشسته بودند. درست روبه روی هم... صدای سوت خمپاره را شنیدم، روی زمین دراز کشیدم. وقتی بلند شدم، دیدم آن دو نفر فریاد می زنند، حسین..! حسین..!
ساعت ۹ شب بود که خمپاره نزدیک سنگر به زمین خورد و یک ترکش به سر ابوالحسنی اصابت کرد و او را به شهادت رساند... او از تمام طول جنگ، تنها یک ترکش سهمیه داشت که آن شب نصیبش شد.
با عجله خودم را به آنها رساندم. ابوالحسنی افتاده بود و از سرش خون می آمد. سریع آمبولانس را خبر کردیم، ولی فایده ای نداشت و همان لحظه به شهادت رسید.
آن شب گیجِ گیج بودم. دو روز بعد که با مجید ملکی حرف می زدم، گفت دیشب متوجه کلام حسین شدی که می گفت:«ماه را امشب توی جزیره می بینید!»
تازه متوجه شدیم که حسین از زمان شهادتش خبرهایی داشت.
او ماه جزیره مجنون شد....
🔸روای:حیدرسلیمیان
🔹قسمتی از کتاب ماه مجنون
#سردار_شهید_حسین_ابوالحسنے🌹
@mahe_majnon
《🕊⛓》
اۍ"شہید"دࢪهواۍبےقراریام...
هوایمࢪاداشتہباش
ـــ۱۳۳۹/۲/۱۳ـــ
#سالروز_تولد✨
#سردار_شهید_حسین_ابوالحسنے🌹
@mahe_majnon
در فراق شهید قجه ای....
بعد از شهادت حسین قجه ای، خیلی توی خودش بود...
کسی را ندیدم که تا این اندازه برای او داغدار باشد.
یک روز به سراغش رفتم؛حسین برگه ای رابه دیوار سنگر اطلاعات زده بود.
بزرگ و خوش خط ...
شعری در وصف شهید حسین قجه ای نوشته بود...
۱۵ اردیبهشت ۱۳۶۱ سالروز شهادت سردار شهید حسین قجه ای🌺
#سردار_شهید_حسین_ابوالحسنے🌹
@mahe_majnon
ـــــــــــــــ حس بویایی ـــــــــــــــ
تا کمین عراقی ها بیست متری مانده بود که حسین یکدفعه نشست و آهسته گفت:« بچه ها بشینید. کمین دشمن جلو مونه.»
« کمین دشمن؟»
« آره، بوی سیگار میاد.»
ما که چیزی نمی فهمیدیم، حسین حس بویایی عجیبی داشت. با تشخیص به موقع اش، بارها مانع گرفتار شدن نیروها در کمین دشمن شد.
#سردار_شهید_حسین_ابوالحسنے🌹
@mahe_majnon
همه جور آمدنی رفتن دارد ...
الا شهادت ! ...
شهادت تنها آمدن بدون بازگشت است ...
شهید که شدی می مانی ...
یعنی خدا نگهت می دارد
تا ابد ...
سـالروزشـهادتــ:۱۳۶۷/۲/۲۷ 💔
#سردار_شهید_حسین_ابوالحسنے🌹
@mahe_majnon
خوشا آنان ڪه با اثبات ايمان
بساط ڪفر برچيدند و رفتند...
خوشا آنان ڪه با عشق حسينے
شهادت را پسنديدند و رفتند
سـالروزشـهادتــ:۱۳۶۷/۲/۲۷ 💔
#سردار_شهید_حسین_ابوالحسنے🌹
@mahe_majnon
شهیدی با دو مراسم ختم...!
تنها شهیدی بود که دوتا مراسم ختم برایش گرفته شد یکی خانواده اش توی مسجد نزدیک خونشون گرفتند و یکی هم دوستانش توی مسجد امام حسن علیه السلام ، دوتا مراسم بزرگ با حضور گسترده مردم.
دوستان شهید بعد از انجام مراسم خودشان در مسجد امام حسن علیه السلام ، رفتند مسجد نزدیک خونه شهید و همراه خودشون عکس بزرگی از حسین بردن . هنوز هم عکس حسین که بزرگ شده بود و زیرش نوشته بود از طرف دوستان توی مسجد امام حسن علیه السلام موجود است.
#سردار_شهید_حسین_ابوالحسنے🌹
@mahe_majnon
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"بسم رب الشهداءوالصدیقین "
مراسم یادبود سالروزشهادت
سردارشهیدحسین ابوالحسنی
(معاونت اطلاعات عملیات تیپ ۹۱بقیةﷲ )
زمان:سه شنبه ۲۷اردیبهشت ۱۴۰۱ از ساعت ۲۱:۳۰لغایت ۲۲:۳۰ شب همراه با مراسم زیارت عاشورا درمحل گلستان شهدای زرین شهر برگزارمیگردد.
#سردار_شهید_حسین_ابوالحسنے🌹
@mahe_majnon
💠پرواز...
حدود ساعت ۶-۵ بعد از ظهر بود.نزدیکای غروب، قبل از نماز مغرب به اتفاق چند نفر از برادران جلوی سنگر نشسته بودیم؛ منم سمت راست حسین، کنارش نشسته بودم.
در همین وقت بود که گرد و غباری بلند شد و من فقط یک کلمه از حسین شنیدم «آخ»...
سریع حسینُ بغل گرفتیم و هرچه صداش زدیم؛جوابی نشنیدم...
سریع خودم را به سنگر بهداری رساندم و آمبولانس را جلوی سنگر آوردم و حسین را سریع به بیمارستان صحرایی منتقل کردم.
چند دقیقه بیشتر طول نکشید که بچه ها از این اتفاق مطلع شدند و به بیمارستان آمدند... حدود یک ساعت همه در تلاش بودند برای احیای حسین...
بچه ها دست به دعا برداشته بودند و از خدا سلامتی حسین را می خواستند...
من دست حسین را گرفته بودم و رو به دکتر گفتم: نبضش میزنه...
دکتر نگاهی به من کرد که گویا همه چیز حسین شهید شده بود....
🌺بهـ وقتـ شهادتـ:۱۳۶۷/۲/۲۷🌺
#ماهـ_مجنونـ💔
#سردار_شهید_حسین_ابوالحسنے🌹
@mahe_majnon
از هوایی تنفس می کنیم
که بوی #خون_شهدا میدهد
در #زمینی راه میرویم
که از #خون شهدا گلگون است
و این #شهیدان
بر همه اعمال ما ناظرند...
سـالروزشـهادتــ:۱۳۶۷/۲/۲۷ 💔
#سردار_شهید_حسین_ابوالحسنے🌹
@mahe_majnon
و شـہـــ🕊ــادٺ...
بہآسـمونرفٺـننیسـٺ
«بہخودآمدݩاسـٺ...
سـالروزشـهادتــ:۱۳۶۷/۲/۲۷ 💔
#ماهـ_مجنونـ💔 #نعمـ_الرفیقـ❣️
#سردار_شهید_حسین_ابوالحسنے🌹
@mahe_majnon
🌷🌷🌷💔🌷🌷🌷
آه که
چه زود گذشت !!!!!!!!!!
روز 28 اردیبهشت ماه سال 1367 بود .
از طرف ادوات تیپ 91 بقیة الله رفته بودم پادگان آموزشی شهید تجلایی در جاده اهواز به ماهشهر .
چند روزی بود که تو اون پادگان بودم که هم آموزش تخصصی موشک Two, تو یا بقول خودمون موشک تاو میدیدم و هم اینکه تعدادی گلوله موشک تاو بود که برادران آمریکایی برای ما هدیه آورده بودند و اون موشکها بین تیپ و لشگرها تقسیم شده بود ولی همه اونا را پس آوردند و میگفتند اینها خراب هستند ، اونا را مشاهده کنیم .
ما هم رفته بودیم که اون موشکها را ببینیم و از نزدیک ، فرق بین یک موشک سالم را با یک موشک خراب ، تشخیص بدیم .
لازم بذکر میباشد که حدود یکهزار گلوله موشک تاو را جناب مک فارلین چند سال قبل برای برقراری رابطه با ما ، همراه خودش به ایران آورد که.....
دوستان ، داستان اون حرامزاده آمریکایی را بخونید بد نیست ، حتی اون لحظه ای هم که برای آشتی و برقراری رابطه با ما اومده بود ، موشکهای خراب و از رده خارج برایمان آورده بود ، ببینید غربیها چه حرامزادگانی هستند .
خلاصه .حدود ساعت 10 صبح بود که بلندگوی دژبانی پادگان ، بنده را صدا زد ، به درب خروجی که مراجعه نمودم ، دیدم یکی از برادران ادواتی بنام حاجرضا صالح با تویوتا از انرژی اومده بود دنبالم .
گفتم حاجی ، فردا میدان تیر داریم ، شما برو ، خودم فردا عصر میام تیپ .
گفت خیر ، فرمانده تیپ گفته باید با خودت اونا بیاری و خیلی ضروریه .
منم افتادم تو شک و گفتم چه اتفاقی افتاده ؟
نکنه میخوان عملیات انجام بدن ،؟
آخه چی شده که من باید برم انرژی ؟
آخه من چه کاره ام که باید انرژی باشم و....
با سماجت برادر صالح ، بنده برگشتم وسایلمو جمع کردم و همراه ایشان بسمت دارخوین و انرژی حرکت کردیم ولی در بین راه هرچه از اون بنده خدا سوال کردم که چه اتفاقی رخ داده که من باید انرژی باشم ؟
حاج صالح میگفت : من هم نمیدانم ، فقط گفتند که شما را بیارم انرژی و منم تا خود انرژی همینطور فکر میکردم .
خلاصه رسیدیم انرژی و او صاف رفت مقابل سنگر ادوات ایستاد و بمن گفت بیا پایین و برو داخل سنگر ، اونجا متوجه خواهی شد .
بنده پیاده شدم وقتی رفتم داخل ، همه نیروها را بیرون کرده بودند و فقط سید محمد موسوی که هم اکنون روحانی مسجد المهدی زرین شهر میباشد ، داخل سنگر بود .
پس از احوالپرسی ، گفتم چهخبر ؟
جناب موسوی گفت سلامتی و سپس
ایشان از من پرسید
کار و آموزشت تمام شد ؟
گفتم : تا فردا ادامه داشت که حاج رضا اومد دنبالم و منو آورد ولی نمیدونم برا چی !!!!!!!!!
حاج آقا موسوی گفت :
من باید اینجا باشم ولی شما خودت را آماده کن و سریع حرکت کن برو زرین شهر .
گفتم زرین شهر ؟
برا چی ؟
سرش را پائین انداخت و با ناراحتی گفت :
ناراحت نشو ، همه ما بدنبال این راه به اینجا آمدیم .
ولی دیروز نوبت مظاهر بود
گفتم چی میگی درست بگو بینم !!!!
گفت :. دیروز غروب مظاهر شهید شد و قبل از اینکه پیکرش به زرین شهر برسد ، شما قبلش برو و زمینه را آماده کن .
*مظاهر نام مستعار سردار شهید حسین ابوالحسنی بود .*
_*برای لحظه ای هنگ کردم و اصلٱ باور نمیکردم ، زیرا او در سخت ترین و خطر ناکترین شناسائیها و عملیاتها شرکت داشت و جان سالم به در برده ، چطور ممکن است در خط پدافندی جزیره مجنون با ترکش خمپاره سرگردان عراقی بشهادت رسیده باشد؟*_
خلاصه ، پس از ساعتی گریه زاری ، به سمت زرین شهر به راه افتادم .
روحش شاد
راوی:سید یدﷲ هاشمی
#سردار_شهید_حسین_ابوالحسنے🌹
@mahe_majnon
📷 گزارش تصویری📷
مراسم یادبود سالروز شهادت
سردار شهید حسین ابوالحسنی
🔸۲۷ اردیبهشت ماه ۱۴۰۱
🔹گلستان پرنور شهدای زرین شهر
#سردار_شهید_حسین_ابوالحسنے🌹
@mahe_majnon
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📷 گزارش تصویری📷
مراسم یادبود سالروز شهادت
سردار شهید حسین ابوالحسنی
🔸۲۷ اردیبهشت ماه ۱۴۰۱
🔹گلستان پرنور شهدای زرین شهر
#روایت:آقای احمدرضا سلیمیان
#سردار_شهید_حسین_ابوالحسنے🌹
@mahe_majnon
دلت که شهادت می خواهد
از هر آنچه که دلت را وصل زمین می کند
بگذر...
دلت را شهید کن
و چون شهدا بگذر...
#سردار_شهید_حسین_ابوالحسنے🌹
@mahe_majnon
یادواره فرمانده شهید حسین ابوالحسنی
معاونت اطلاعات عملیات تیپ ۹۱ بقیه الله
(عجل الله تعالیٰ فرجه الشریف)
و شهدای والا مقام واحد اطلاعات عملیات شهرستان لنجان
🎙با سخنرانی: سردار علی رحیمی
💠و روایت گری: سردار محمدرضا ایزدی
🎤بانوای: کربلایی محمد کاویان
📌زمان: سه شنبه ۲۶ اردیبهشت ماه مصادف با روز شهادت امام جعفر صادق (علیه السلام) ساعت 17
📍مکان: گلستان پرنور شهدای زرین شهر
༺ستاد بزرگداشت یادواره فرمانده شهید حسین ابوالحسنی و شهدای واحد اطلاعات عملیات شهرستان لنجان༻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یادواره فرمانده شهید حسین ابوالحسنی
معاونت اطلاعات عملیات تیپ ۹۱ بقیه الله
(عجل الله تعالیٰ فرجه الشریف)
و شهدای والا مقام واحد اطلاعات عملیات شهرستان لنجان
🎙با سخنرانی: سردار علی رحیمی
💠و روایت گری: سردار محمدرضا ایزدی
🎤بانوای: کربلایی محمد کاویان
📌زمان: سه شنبه ۲۶ اردیبهشت ماه مصادف با روز شهادت امام جعفر صادق (علیه السلام) ساعت 17
📍مکان: گلستان پرنور شهدای زرین شهر
༺ستاد بزرگداشت یادواره فرمانده شهید حسین ابوالحسنی و شهدای واحد اطلاعات عملیات شهرستان لنجان༻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📸گزارش تصویری📸
یادواره فرمانده شهید حسین ابوالحسنی
معاونت اطلاعات عملیات تیپ ۹۱ بقیه الله
(عجل الله تعالیٰ فرجه الشریف)
و شهدای والا مقام واحد اطلاعات عملیات شهرستان لنجان
۱۴٠۱/۲/۲۶
گلستان پرنور شهدای زرین شهر
43.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹رازی که بعد از شهادت فاش شد 🌹
👈شهیدی که حقوق ماهیانه اش را به حساب ۱۰۰ امام واریز میکرد .
🪴شهید حسین ابوالحسنی
(جانشین مسئول اطلاعات عملیات تیپ 91 بقیة الله)
اهل زرین شهر اصفهان
تاریخ شهادت: سال ۶۷
جزیره مجنون🕊
(پخش شده از شبکه دو سیما)
#سردار_شهید_حسین_ابوالحسنے🌹
@mahe_majnon