eitaa logo
مسیر سعادت
35 دنبال‌کننده
850 عکس
239 ویدیو
17 فایل
🌹🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹🌹 ارتباط با ادمین 👇 @yahazratezahra14
مشاهده در ایتا
دانلود
💠مسابقه کتابخوانی 📕از کتاب«امام رضا "علیه السلام" و کرامت انسانی» 🎁جوایز: ✅یک جایزه ۸ ✅۸ جایزه ۱ ✅۸ بسته فرهنگی متبرک 🔰لینک خرید کتاب⬅️ «با تخفیف ویژه» https://b2n.ir/277188 📝سوالات+روش ارسال پاسخ: https://eitaa.com/keramat8/66 📅مهلت: تا ۱۳ آبان شده. 🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺 https://eitaa.com/joinchat/3730833456C92cd56e9e0
🌺 🤲 اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن اَللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن 🤲أللَّھُمَ عـجِـلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج
4-5979002755623159393.mp3
1.15M
قرائت دعای هفتم صحیفه سجادیه حاج محمود کریمی @mahemehmaniekhoda
پویش چله دعای هفتم صحیفه سجادیه به این پویش بپیوندید: https://eitaa.com/joinchat/3730833456C92cd56e9e0
📚پندانه به سبڪ بهلول عاقل روزی بهلول در حالی که داشت از کوچه‌ای می‌گذشت شنید که استادی به شاگردانش می گوید: من در سه مورد با امام صادق کاملا مخالفم! یک اینکه می گوید: خداوند دیده نمی‌شود، پس اگر دیده نمی شود وجود هم ندارد. دوم می گوید: خدا شیطان را در آتش جهنم می‌سوزاند، در حالی که شیطان خود از جنس آتش است و آتش تاثیری در او ندارد. سوم هم می‌گوید: انسان کارهایش را از روی اختیار انجام می دهد در حالی که چنین نیست و از روی اجبار انجام می دهد. بهلول تا این سخنان را از استاد شنید فورا کلوخ بزرگی به دست گرفت و به طرف او پرتاب کرد، اتفاقا کلوخ به وسط پیشانی استاد خورد و آنرا شکافت ! استاد و شاگردان در پی او افتادند و او را به نزد خلیفه آوردند. خلیفه گفت: ماجرا چیست؟ استاد گفت: داشتم به دانش آموزان درس می دادم که بهلول با کلوخ به سرم زد و آنرا شکست ! بهلول پرسید: آیا تو درد را می بینی؟ گفت: نه بهلول گفت: پس دردی وجود ندارد. ثانیا مگر تو از جنس خاک نیستی و این کلوخ هم از جنس خاک پس در تو تاثیری ندارد. ثالثا: مگر نمی‌گویی انسانها از خود اختیار ندارند؟ پس من مجبور بودم و سزاوار مجازات نیستم استاد دلایل بهلول را شنید و خجل شد و از جای برخاست و رفت. 🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺 https://eitaa.com/joinchat/3730833456C92cd56e9e0
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 🌺و اللَّهُ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَةٍ ثُمَّ جَعَلَكُمْ أَزْواجاً وَ ما تَحْمِلُ مِنْ أُنْثی‏ وَ لا تَضَعُ إِلاَّ بِعِلْمِهِ وَ ما يُعَمَّرُ مِنْ مُعَمَّرٍ وَ لا يُنْقَصُ مِنْ عُمُرِهِ إِلاَّ في‏ كِتابٍ إِنَّ ذلِكَ عَلَی اللَّهِ يَسيرٌ 🌺🌺 سوره فاطر (35) آیه 11 💐ترجمه و خداوند شما را آفرید از خاکی، سپس از نطفه‌ای، سپس زوج‌هایی قرارتان داد، و هیچ مادینه‌ای نه باردار شود و نه وضع حمل کند مگر به علم او؛ و به هیچ سالخورده‌ای عمر دراز داده نشود و از عمرش کاسته نگردد مگر در کتابی [ثبت شده]؛ بدرستی که آن بر خداوند آسان است. 🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺 https://eitaa.com/joinchat/3730833456C92cd56e9e0
اقدامات درطول اسارت و پس‌ازآن از جمله اقدامات حضرت سکینه در طول اسارت و پس از آن مواردی است که بیان می‌شود. ← پاى‌بندى به حجاب و عفاف وقتى سهل‌ بن سعد، اسيران را شناخت كه از دودمان پيامبرند جلو رفت و از يكى از آنان پرسيد: تو كيستى؟ گفت: سكينه، دختر امام حسين (علیه‌السلام). پرسيد: آيا كار و حاجتى دارى؟ من، سهل، صحابی جدّت رسول خدايم. سكينه فرمود: به نيزه‌دارى كه اين سر مقدس را مى‌برد بگو از ما جلوتر حركت كند تا مردم به نگاه‌كردن آن مشغول شوند و به حرم رسول الله چشم ندوزند. سهل به سرعت رفت و چهارصد درهم به نيزه‌دار داد. او هم سر مطهّر را از زنان دور كرد. در گزارش ديگرى آمده است: يزيد دستور داد اسيران آل محمد (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) را وارد مجلس كردند. نام تک تک آنها را پرسيد ... و خطاب به حضرت سكينه (علیهاالسلام) گفت: اين زن كيست؟ گفتند: سكينه دختر حسين (علیه‌السلام). يزيد گفت: تو سكينه هستى؟ سكينه گريه كرد و به قدرى ناراحت شد كه نزديک بود جان بسپارد. يزيد گفت: چرا گريه مى‌كنى؟ فرمود: چگونه گريه نكند كسى كه پوشش ندارد تا صورتش را از نگاه تو و اهل مجلس بپوشاند؟ يزيد گفت: اى سكينه! پدرت حقّ مرا منكر شد و قطع رحم با من كرد و در رياست و رهبرى با من ستيز نمود. سكينه گريست و فرمود: اى يزيد از كشتن پدرم خوشحال مباش. او مطيع خدا و رسولش بود، و دعوت حق را لبّيک گفت، و به سعادت نايل گرديد. ولى روزى خواهد آمد كه تو را بازخواست مى‌كنند. خود را آماده پاسخ‌گويى كن. ولى از كجا تو بتوانى پاسخ بدهى؟ يزيد گفت: اى سكينه ساكت باش! پدرت بر من حقّى نداشت. ← اعتراض به يزيد و دفاع از اهل‌بيت چون اسیران کربلا را با دستان بسته مقابل يزيد قرار دادند، سكينه، یزید را تهديد كرد و با شجاعت تمام به او گفت: اى يزيد! دختران رسول خدا را به اسارت مى‌گيرى. «واللَّه ما رَأيْتُ أقسى قلباً مِنْ يزيدٍ ولا رأيتُ كافراً ولا مشركاً شراً منه ولا اجفى منه. به خدا سوگند! هرگز كسى را سخت دل‌تر و كافرتر و جفا كارتر از يزيد نديدم. عزادارى و زيارت قبر پدر خاندان رسالت پس از بازگشت از شام سه روز در كربلا عزاداری كردند. وقتى امام سجّاد (علیه‌السلام) فرمود: شترها و محمل‌ها را آماده كنيد، سكينه گريه‌كنان، بانوان را به وداع با قبر شريف پدر طلبيد. بانوان در اطراف قبر حلقه زدند. سكينه، قبر پدر را در آغوش گرفت و گريه‌ سختى كرد و چنين مرثيه خواند: الا يا كربلاء نُودِّعُكَ جسماً ••• بلا كفنٍ ولا غسلٍ دَفينا الا يا كربلاء نُودِّعُكَ روحاً ••• لأحمد و الوصى مع الأمينا هان اى كربلا! با تو در مورد پيكرى وداع مى‌كنيم كه بدون غسل و کفن در اين مكان دفن شد. هان اى كربلا! ما همراه امين خود امام سجاد (علیه‌السلام) با تو در مورد حسين كه روح پيامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و روح وصيّش بود وداع مى‌كنيم. شبيه اين‌ ماجرا درباره‌ رقیه (علیهاالسلام) نيز ذكر شده است. در مدينه چون سكينه به مدینه بازگشت در منزل پدر مظلومش، خانه‌اى كه امام سجاد (علیه‌السلام) هميشه در آن مى‌گريست و شب و روز نمى‌شناخت اقامت گزيد و فريادش لحظه‌اى قطع نگرديد. او با زنان بنی هاشم لباس سياه پوشيد و مجلس عزا به پا كرد. غذايشان نيز توسط جوانمردان آل عبدالمطلب و امام سجّاد (علیه‌السلام) تهيّه مى‌شد. 📚ویکی فقه 🏴🏴🏴🏴🏴 https://eitaa.com/joinchat/3730833456C92cd56e9e0