سلامی به قشنگیه آفتاب پاییزے🍂🍁
خدمت شما عزیزان🍏🍭
یک نکته ای رو بگم ↯♥
فعالیت کانال ما در روز کمتر شدہ😁☺️
چون ما
اعتقاد داریم
کیفیت
مهمه نه
کمیت💪🏼📘
منتظر نظرات شما هستیم در لینک ناشناس
🗳🚙🚗🚙🚗🚙🚗🚙🚗🚙
https://harfeto.timefriend.net/16064810758894
سپاعس😎
#امامزمــانم 🌻
آقاےجہان!
دلٺنگۍ و انتظار،،،
داࢪد میکُشد مرا :(
امروز هم نیامدۍ...
لااقل تسلا؎دلِ سوخټہام
نگاهۍ بفرست...😞✨🌱
#دلنویســ 💚
پیج مارو در اینسٺاگࢪام دنباݪ ڪنٻد☺️↯
https://www.instagram.com/mahepenhanamm?r=nametag
🌳🌸🌳🌸🌳🌸🌳🌸🌳🌸🌳🌸🌳
·٠•●@Mahepenhanamm●•٠·
مردم ما چادر را انتخاب کرده اند.🌹
البته ماهیچ وقت نگفتیم که «حتماً چادر باشد، و غیر چادر نباشد.»🍁
گفتیم که «چادر بهتر از حجابهاى دیگر است.»🌼
ولى زنان ما مىخواهند حجاب خودشان را حفظ کنند.🦋
چادر را هم دوست دارند. چادر، لباس ملى ماست.🌱
✨بیانات رهبر معظم انقلاب در رابطه با حجاب
#ࢪهبࢪانـہ✨🌸
#چادرانہ🔮
با خبر شدیم دانشمند عزیز و پر افتخار کشورمون (محسن فخری زاده) به دست ترورسیم های متجاوز ترور شدن و به درجه رفیع شهادت رسیدند🥀
روحشون شاد و یادشون گرامی باد🕊
انشالله شفیع همه ی ما باشند🌸
چند تا جمعه دیگه باید خبر شهادت بشنویم؟😭
أین صاحبنا؟
أین امامنا؟
أین بقیه الله؟
#اللٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْ 💚
ماهـِ پنهان
جمعہ هاۍ تلخ💔 #شہادتتونمبارڪ(: #ماملت_شهادتیم
باز هم جمعه شد و قاسمِ دیگر دادیم
باز هم یک خبر تلخ به رهبر دادیم
رفت از بین رفیقان وطن یک سرباز
باز هم هدیه به مهدی گلِ پرپر دادیم💔😞
#شهید_محسن_فخری_زاده ♥️
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #هفتادویک
با لحنی ساده شروع کرد
_چند روز پیش دوتا ماشین بمب گذاری شده تو دمشق منفجر شد، پنجاه نفر کشته شدن.
خشونت خوابیده در خبرش نگاهم را تا چشمانش در آینه کشید و او نمیخواست دلبسته چشمانم بماند..
که نگاهش را پس گرفت و با صدایی شکسته ادامه داد
_من به شما حرفی نزدم که دلتون نلرزه!
لحنش غرق غم بود و مردانه مقاومت میکرد تا صدایش زیر بار غصه نلرزد...
_اما الان بهتون گفتم تا بدونید چرا با رفتن تون مخالفت نمیکنم #ایران تو #امنیت و #آرامشه، ولی
#سوریه معلوم نیس چه خبر میشه، خودخواهیه بخوام شما رو اینجا نگه دارم.
به قدری ساده و صریح صحبت میکرد که دست و پای دلم را گم کردم و او راحت حرف دلش را زد
_من آرامش شما رو میخوام، نمیخوام صدمه ببینید. پس برگردید ایران بهتره، اینجوری خیال منم راحتتره.
با هر کلمه قلب صدایش بیشترمیگرفت، حس میکردم حرف برای گفتن فراوان دارد...
و دیگر کلمه کم آورده بود که نگاهش تا ایوان چشمانم قد کشید و زیرلب پرسید
_سر راه فرودگاه از زینبیه رد میشیم، میخواید بریم زیارت؟
میدانستم #آخرین_هدیه_ای است که برای این دختر شیعه در نظر گرفته...
و خبر نداشت ۸ ماه پیش...
وقتی سعد🔥 مرا به داریا میکشید، دل من پیش زینبیه😢💚 جا مانده بود که به جای تمام حرف دلم تنها پاسخ همین سؤالش را دادم
_بله!😢💚
و بی اراده دلم تا دو راهی زینبیه و داریا پر کشید،..
نذری که ادا شد...😢😍
و از بند سعد🔥 آزادم کرد،...
دلی که دوباره شکست و نذر دیگری که میخواست بر
قلبم جاری شود و صدای مصطفی خلوتم را پُر کرد
_بلیطتون برای ساعت ۹ شب، فرصت زیارت دارید.
و هنوز از لحنش..
ادامه دارد....
🌹نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
🕌 #کپی_فقط_باذکرنام_نویسنده
·٠•●@Mahepenhanamm●•٠·
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #هفتادوسه
با نگاهش میچشید که با آهنگ گرم صدایش به دلم آرامش داد
_تا هر وقت بخواید من اینجا منتظر میمونم، با خیال راحت زیارت کنید!
بی هیچ حرفی از مصطفی🌸
گذشتم و وارد صحن شدم..
که گنبد و ستونهای حرم آغوشش را برای قلبم گشود..💚😍😢
و من پس از این همه سال #جدایی و بی وفایی از در و دیوار حرم #خجالت میکشیدم.. 😢😓
که قدم هایم روی زمین کشیده میشد و بی خبر از اطرافم ضجه میزدم...😞😭
از شرم روزی که اسم زینب را #پس_زدم،..😞😭
از شبی که #چادرم را از سرم کشیدم،..😐😭
از ساعتی که از نماز و روزه و همه مقدسات بریدم..😓😭
و حالا میدیدم حضرت زینب (س) دوباره آغوشش را برایم گشوده...💚
که دستانم، دامن ضریحش را گرفته و به پای محبتش زار میزدم😭 بلکه این زینب را ببخشد...
گرمای نوازشش را روی سرم حس، میکردم که دانه دانه گناهانم را گریه میکردم، 😭😞او اشکهایم را #میخرید و من ضریحش را غرق بوسه میکردم و هر چه میبوسیدم عطشم برای عشقش بیشتر میشد...😭💚😍
با چند متر فاصله از ضریح پای یکی از ستونها زانو زده بودم،..
میدانستم باید از محبت مصطفی بگذرم و راهی ایران شوم..
که تمنا میکردم #گره این دلبستگی را از دلم بگشاید..😭🙏
و نمیدانستم با پدر و مادرم چه کنم که دو سال پیش رهایشان کرده و حالا روی برگشتن برایم نمانده بود...😓😥
حساب زمان از دستم رفته بود،..
مصطفی منتظرم مانده و دل کندن از حضور حضرت زینب(س) راحت نبود...
که قلب نگاهم پیش ضریح جا ماند و از حرم بیرون رفتم...😢😞
گره گریه تار و پود مژگانم را به هم بسته و با همین چشم پُراز اشکم😢 در صحن دنبال مصطفی میگشتم..
ادامه دارد....
🌹 نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
🕌 #کپی_فقط_باذکرنام_نویسنده
·٠•●@Mahepenhanamm●•٠·
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #هفتادودو
هنوز از لحنش حسرت میچکید..
و دلش دنبال مسیرم تا ایران میدوید که نگاهم کرد و پرسید
_ببخشید گفتید ایران جایی رو ندارید، امشب کجا میخواید برید؟
جواب این سوال در #حرم و نزد حضرت زینب (س) بود که پیش پدر و مادرم #شفاعتم کند...😢😓
و سکوت غمگینم دلش را بیشتر به سمتم کشید
_ببخشید ولی اگه جایی رو ندارید...
و حالا که راضی به رفتنم شده بود، اگرچه به بهای حفظ جان خودم، دیگر نمیخواستم حرفی بزنم...
که دلسوزی اش را با پرسشم پس دادم
_چقدر مونده تا برسیم حرم؟
فهمید بی تاب حرم شده ام که لبخندی شیرین لبهایش را بُرد و با خط نگاهش حرم را نشانم داد
_رسیدیم خواهرم، آخر خیابون حرم پیداست!
و چشمم چرخید و دیدم گنبد حرم🕌 در انتهای خیابانی طولانی مثل خورشید میدرخشد...😍💚
پرده پلکم را کنار زدم تا حرم را با همه نگاهم ببینم..
و اشکم بی تاب چکیدن شده بود که قبل از نگاهم به سمت حرم پرید و مقابل چشمان مصطفی🌸 به گریه افتادم. دیگر نمیشنیدم چه میگوید، بی اختیار دستم به سمت دستگیره رفت و پایم برای پیاده شدن از ماشین پیشدستی کرد...😢💚
او دنبالم میدوید..
تا در شلوغی خیابان گمم نکند و من به سمت حرم نه با قدمهایم که با دلم پَرپَر میزدم...
و کاسه احساسم شکسته بود که اشک از مژگانم تا روی لباسم جاری شده بود...
میدید برای رسیدن به حرم دامن صبوری ام به پایم میپیچد..
که ورودی حرم راهم را سد کرد و نفسش به شماره افتاد
_خواهرم! اینجا دیگه #امنیت قبل رو نداره! من بعد از زیارت جلو در منتظرتون میمونم!
و عطش چشمانم برای زیارت را....
ادامه دارد....
🌹 نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
🕌 #کپی_فقط_باذکرنام_نویسنده
·٠•●@Mahepenhanamm●•٠·
شمایی که الآن بیداری
و داری پیام منو میخونی!؟
بله با خود شمام!!! :)
ساعتتو کوک کن .
نیم ساعت قبل اذان صبح
بیدار باش واسه
نماز شب. (^.^)
ولـــــے•••
اگر میدونی بیدار نمیشی،
همین حالا قبل خواب
بخون. ♡・ᴗ•♡
#وقت_عاشقی 🕜
محبوبم مگرقرار نبود "ظهرالفساد فی البروالبحر" که شد برگردی وبا۳۱۳ سردارت زمین را آبادکنی؟؟؟!
آبِ حیات! اماحالاچه شده؟؟!! حالا که فسادو تباهی سرتاسرزمین را گرفته! حالا که زمین وزمان آنقدر تشنه ی توشده چرا نیامدی؟!عزیزم چرا نیامدی؟؟! توکه "قولک الحق"ی!! مارابه چه می آزمایی؟؟حالا دیگر جمعه ها ازتو خبری که نیست هیچ.. شده زمانِ آسمانی شدن سردارهایت..؟؟!!
حالا دیگر جمعه ها هم باید منتظر توباشیم وهم منتظرشنیدن خبر تکه تکه شدن یارانت😭😭😭
سرِّ این جمعه های پردرد چیست؟؟
سرِّ این دردهای پشت درد چیست؟؟
سرِّ این زخم های روی زخم چیست؟؟
آقا جان خودت که نیامدی به اندازه ی کافی بیچاره شده ایم😭😭
زمین به اندازه ی کافی بدون شما سرد وتنگ وتلخ وجانفزا هست..😭😭😭
شمارا به جان مادرتان لااقل سردارانت را باخود به آسمان نبر..😭😭😭
همه ی امیدم! نکندآنقدر ازما زمینیان ناامید شده اید که قراراست درآسمان ظهور کنید؟؟؟؟؟!!!!!😢😭😭
#سوته_دل
#منتظر
#جمعه_های_دلتنگی
#شهید_فخری_زاده
#شهید_سلیمانی
#داغ_بر_دل_نشسته
·٠•●@Mahepenhanamm●•٠·