eitaa logo
منتـــ💚ـــظران،ظهورنزدیکه🤲🏻
10.4هزار دنبال‌کننده
9.5هزار عکس
7.4هزار ویدیو
79 فایل
السلام علیک یاابا صالح المهدی ادرکنی🌹 ثواب تمام اعمالمان نذرظهورآقابقیه الله العظم«عج»✨ کپی باذکرصلوات مجازاست ادمین کانال👈🏼 @menaso مدیر تبلیغات👇🏻 eitaa.com/khadam_mahdi_karbalaye کانال تبلیغات 👇🏻 http://eitaa.com/joinchat/476184766C9d92be78b3
مشاهده در ایتا
دانلود
9.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ «ظهور رخ خواهد داد اگر...» 🎙️ استاد پناهیان 🤲 اگه امام زمان تا حالا نیومده چون مضطرانه دعا نکردیم... .┈┉┅━❀🌸💌🌸❀━┅┉┈ https://eitaa.com/joinchat/2144338117C2436764f10 .┈┉┅━❀🌸💌🌸❀━┅┉┈
🔴 نمــاز شــب نهم مـاه شعبان برای حرام شدن بدن بر آتش جهنم 🔵 پیامبر اکـرم ﷺ فرمودند: 🟡 هركس در شب نهم ماه شعبان  چهار  ركعت نماز بخواند در هر ركعت سوره حمد  یک  بار و سوره‌ى «إِذٰا جاءَ نَصْرُ اَللّهِ وَ اَلْفَتْحُ» را ده بار بخواند، قطعا خداوند بدن او را بر جهنم حرام مى‌گرداند و در برابر هر آيه، ثواب دوازده شهيد از شهداى «بدر» و ثواب دانشمندان را به او عطا مى‌كند. 📚 اقبال الاعمال ص ۶۸۹ 🛑 چه خوب است که این نماز پرفضیلت را به امام عصر ارواحنا فداه هـدیه کنیم. .┈┉┅━❀🌸💌🌸❀━┅┉┈ https://eitaa.com/joinchat/2144338117C2436764f10 .┈┉┅━❀🌸💌🌸❀━┅┉┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این پست هر شب تکرار می شود ❤ یک فاتحه و توحید ، نثار ارواح مقدس امام حسن عسکری (ع) و حضرت نرجس (س) ، پدر و مادر گرامی امام عصر (عج) ای مولای ما ، ای امام ما ، یا بقیه الله فی ارضه به رسم ادب ، برای پدر و مادر بزرگوارتان ، هدیه ای فرستادیم ، شما هم ما را به هدیه ای مهمان کن ، همانا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد. ♥️ شبت ختم به صبح ظهور همه ی دارو ندارم امام زمانم🤲😭
✨📿✨📿✨📿✨📿✨ 🌹 قسمت ۳۱ *═✧❁﷽❁✧═* گردان ما با عبور از نخلستان🌴 ها خودش را به جاده مهم حُورعبدالله رساند. رسیدیم به مواضع بچّه های گردان حمزه. بارش خمپاره💣 دراطراف ماشدت یافته بود.اکثرخمپاره ها داخل منطقه باتلاقی می خورد و منفجرنمی شد! برادرنیری هم که جانشین مسئول دسته بود جلوتر از بقیه قرار داشت.مابه سلامت ازاین مرحله گذشتیم. ساعتی بعد به مواضع دشمن نزدیک شدیم.صدای🗣صحبت عراقی ها را می شنیدم. نَفس درسینه من حبس شده بود.بچّه ها همین طور از راه می رسیدند و پشت سرهم می نشستند. یعنی کدام یک ازبچّه هاامشب به دیدارمولایشان نائل می شوند⁉️ درهمین افکار بودم که یک منوربالای سر ما روشن شد! تیربارچی عراقی فریادزد:(قِف قِف ایست) همه بچّه ها روی زمین خیز رفتند. هر دو تیربار دشمن ستون بچّه های مارابه رگبار بستند.شدت آتش🔥 بسیار زیاد بود. صدای آه وناله بچّه هاهرلحظه بیشترمی شد😨در همین گیرودار سرم را بلند کردم؛دیدم 👀برادرنیری روی زانونشست وبااسلحه کلاش به سمت تیربارچی سمت چپ نشانه گرفته.چندگلوله شلیک کرد.یکدفعه دیدم تیرباردشمن خاموش شد!!! برادرمظفری خودش رو به جلوی ستون رسوندوفریادزد🗣:الله اکبر... خودش به سمت دشمن شلیک کرد وشروع به دویدن🏃 نمود.همه روحیه گرفتند😍یکباره ازجابلندشدیم وبه دنبال او دویدیم.خط دشمن شکسته شد💪💪. مابه نزدیک پل مهم منطقه رسیدیم.هنوز هوا روشن نشده بود که به ما دستور دادند برگردید. گردان دیگری برای ادامه کارجایگزین ماشد. همین طورکه به عقب برمی گشتیم,به سنگرهای تیرباردشمن رسیدیم, که در کنار جاده پیکر یک شهید جلب توجه کرد😳جلورفتم,قدم هایم سُست شد😰کنارپیکرش نشستم.هنوزعینک برچهره داشت. در زیر نورماه خیلی نورانی تر شده بود. خودش بود😭برادرنیری همان که از همه ما در معنویات جلوتر بود✅همان که هرگز او را نشناختیم. کمی عقب ترآمدم پیکرمهدی خداجو را دیدم . بعد طباطبایی (مسئولدسته) بعدمیرزایی. خدای من چه شده⁉️همه بچّه های دسته ما رفته اند. گویی فقط من مانده ام!نمی دانید چه لحظات سختی بودوقتی به اردوگاه برگشتیم سراغ بچّه های دسته را گرفتم..از جمع سی نفره ماکه سه ماه 🌙شب وروز با هم بودیم فقط هشت نفر برگشته بودند! یادصحبت های مسئول دسته افتادم که می گفت:《شهادت رابه هرکسی نمی دهند و باید التماس کنی👌》 بعدها شنیدم که یکی ازبچّه ها گفت : برادرنیری وقتی گلوله خورد روی زمین افتاد. بعد بلند شد ودستش✋ راروی سینه نهادوگفت:《السلام علیک یااباعبدالله....》 بعدروی زمین افتادورفت🕊💔 👈 ادامه دارد... 🔜👉 🌹اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا🤲 .┈┉┅━❀🌸💌🌸❀━┅┉┈ https://eitaa.com/joinchat/2144338117C2436764f10 .┈┉┅━❀🌸💌🌸❀━┅┉┈
✨📿✨📿✨📿✨📿✨ 2 🌹 قسمت۳۲ سه ماه🌙 بود که احمد به جبهه رفته بود.به جزیکی دونامه📧,دیگرازاوخبری نداشتیم.نگران احمدبودم.به بچّه هاگفتم:خبری ازاحمدندارید? یک روزدیدم رادیو📻مارش عملیات پخش می کند.نگرانی من بیشترشدضربان قلب ❤️من شدیدترشده بود.مردم ازخبرشروع عملیات خوشحال😌 بودند.امّاواقعاًهیچ کس نمی تواندحال وهوای مادری که از فرزندش بی خبر است را درک کند👌همه می دانستند احمد بهترین وکم آزارترین فرزندمن بود. حالااین بی خبری خیلی من رانگران 😔کرده بود.مرتب دعا می خواندم و به یاد احمد بودم. تااینکه یک شب🌃 درعالم خواب دیدم کبوتری🕊 سفید روی شانه ی من نشست.بعد کبوتر دیگری در کنار او قرار گرفت وهردو به سوی آسمان پرکشیدند.حیرت زده😨 ازخواب پریدم. نکند که این دومین پرنده نشان ازدومین شهید🌷خانواده ی ماست!امانه,ان شاءالله احمدسالم برمی گردد. دوباره خوابیدم😴این بار چیز عجیب تری دیدم.این بارمطمئن شدم که دیگرپسرم رانخواهم دید.درعالم رویامشاهده کردم 👀که ملائکه ی خدای متعال به زمین آمده بودند! اتافکی زیبا که در روزگار قدیم توسط پادشاهان ازآن استفاده می شد,درمیان دستان ملائکه است😱آن هانزدیک ماآمدند و پسرم احمدعلی را در آن سوار کردند بعد هم همه ی ملائک به همراه احمدبه آسمان هارفتند. روز بعد چند نفر از همسایه ها به خانه ی🏚 ما آمدند . آن روز مادر شهید جمال محمدشاهی را دیدم 👀این مادرگرامی را از سال ها قبل در همین محل می شناختم.ایشان سراغ احمدعلی راگرفت,گفتم:بی خبرم نمی دانم کجاست😢سیده خانم, مادرشهید جمال هم رویای عجیبی دیده بودکه بعدهابرایم تعریف کرد.ایشان گفت:درعالم خواب 😴به نمازجمعه تهران رفته بودیم,آن قدرجمیعت آمده بودکه سابقه نداشت.بلنداعلام کردند🗣که امام زمان (عجل الله تعالی فرج الشریف)تشریف آورده اند و می خواهند به پیکر یکی ازشهدا نماز بخواند😳من باسختی جلومی رفتم وقتی خواستندنام شهید را بگویند خوب دقت کردم,از بلندگو📣 اعلام کردند:شهید احمدعلی نیری😱 👈 ادامه دارد... 🔜👉 🌹اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا🤲🍃 .┈┉┅━❀🌸💌🌸❀━┅┉┈ https://eitaa.com/joinchat/2144338117C2436764f10 .┈┉┅━❀🌸💌🌸❀━┅┉┈
✨📿✨📿✨📿✨📿✨ 🌹 قسمت ۳۳ *═✧❁﷽❁✧═* نوروز سال🗓۱۳۶۵ از راه رسید.مراسم چهلم احمدآقا نزدیک بود.برا همین به همراه سعید رفتیم برای سفارش سنگ قبر.عصر یکی ازروزهای وسط هفته باماشین🚙 راهی بهشت زهرا(سلام الله علیها)شدیم. سنگ قبر و تابلوی آلمینیومی بالای مزار را تحویل گرفتیم.بعد کمی سیمان ومصالح خریدیم وسریع به قطعه ی ۲۴رفتیم. کسی بهشت زهرا(سلام الله علیها)نبود🚫نم نم باران🌦 هم آغازشده بود. باخودم گفتم:کاش یکی دونفردیگه برای کمک می آوردیم.همان موقع یک جوان👱,که شال سبزرنگ به گردن انداخته بود,جلوآمدوسلام ✋کرد!بعدگفت:اجازه می دید من هم کمک کنم? ما هم خوشحال😍 شدیم و گفتیم :بفرماید. من همین طورکه مشغول کاربودم خاطراتی که با احمدآقا داشتم را مرور کردم. من پسرعمو و دامادخانواده ی آنها بودم. از زمان کودکی هم با هم بودیم. هر بار که به روستای آیینه ورزان می رفتیم شب و روز با هم بودیم.... احمد در دوران کودکی خیلی جنب وجوش داشت و به راحتی ازدیواربالا می رفت.فوتبال⚽️ خوبی داشت و....امّاوقتی نوجوان شد درمسیرمعنویات قرار گرفت. حاج آقاحق شناس به خوبی به زندگی احمد جهت داد واو را به قله های معنوی رساند💯 کار نصب سنگ قبرانجام شد.برای اینکه تابلوی بالای مزار را نصب کنم باید کمی از بالای قبر را گود می کردیم تاپایه های تابلو در زمین قرارگیرد. باران شدید🌨شده بود.لحظات غروب🌄 بود.خاک آنجاهم سُست بود.من روی زمین نشستم وبادست مشغول کندن شدم. گودال عمیقی درست شد.دست من تا کف توی گودال می رفت وخاک هارابه بیرون می ریخت.امّادیدم 👀یک سنگ جلوی کارمراگرفته.اینقدرفکرم مشغول شدکه فکرنکردم گودال خیلی عمیق شده وممکن است به محل قبربرسم😱 دورسنگ راخالی کردم وآن رابیرون کشیدم درآن لحظات غروب یکدفعه دیدم زیرسنگ خالی شد😲باتعجب سرم راپایین آوردم دیدم سنگی که دردست من قراردارد ازسنگ های بالای لحداست واکنون یک راه به داخل قبرایجادشد!رنگم پریده😨 بود.چرامن دقت نکردم?برای چی اینجارواینقدگودکردم?من که خواستم سنگ رابه سرجایش قراردهم آن چنان بوی خوبی به مشامم خوردکه تاامروزهنوزشبیه آن راحس نکرده ام😍می خواستم همین طور سرم را داخل گودال نگه دارم.سرم رابالاگرفتم بیرون گودال هیچ بوی عطری نبودآن موقع اطراف قبر گل🌹 کاری نشده بود.فقط بوی نم باران به مشام می آمد.باخودم گفتم:احمدچهل روزپیش شهیدشده مگرنمی گویندکه جنازه بعداز چند روز متعفن می شود⁉️ دوباره سرم را داخل قبر کردم گویی یک شیشه معطرخوش بوراداخل قبراوخالی کرده اند😳سنگ راسرجایش قراردادیم.تابلو را نصب کردیم ومزار احمدآقا برای مراسم چهلم آماده کردیم. وقتی می خواستیم برگردیم دوباره ایستادم وبه قبرخیره👀 شدم.من اطمینان داشتم که پیکراحمدآقا مانند بقیه اولیاءالله سالم ومعطرمانده است✅باران شدیدشده بود من ایستاده بودم وحسابی خیس شدم.آقاحمیدصدایم🗣 کردوبه سمت ماشین بر گشتم.امّافکر🤔آن بوی خوش ازذهنم خارج نمی شد.بوی خوشی که باهیچ یک ازعطرهای دنیاقابل مقایسه نبود👌 👈 ادامه دارد... 🔜👉 🌹اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا🤲🍃 .┈┉┅━❀🌸💌🌸❀━┅┉┈ https://eitaa.com/joinchat/2144338117C2436764f10 .┈┉┅━❀🌸💌🌸❀━┅┉┈
محبت درمانی (54).mp3
12.44M
سلسله جلسات " محبت درمانی " استاد محمد شجاعی مجموعا ۶۷ جلسه جلسه پنجاه و چهارم ـ ـ ـ٭ـــ٭ـــ٭ــــــــ🌺ــــــــ٭ـــ٭ـــ٭ـ ـ ـ ... اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا🤲🍃 🌿با ما همراه باشید در👇 👌محفل منتظران ظهور (4)✨ https://eitaa.com/joinchat/2144338117C2436764f10 ____❄️❄️❄️❄️❄️❄️____
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خدایا...!! کمک کن دیرتر برنجیم، زودتر ببخشیم کمتر پیش داوری کنیم و بیشتر فرصـت دهیم ... خدایا...!!! در "این شب زیبا" دوستان و عزیزانم را در مسیر خوشبختی و آرامش قلبی قرار بده ... شب زیباتون بخیر ـ ـ ـ٭ـــ٭ـــ٭ــــــــ🌺ــــــــ٭ـــ٭ـــ٭ـ ـ ـ ... اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا🤲🍃 🌿با ما همراه باشید در👇 👌محفل منتظران ظهور (4)✨ https://eitaa.com/joinchat/2144338117C2436764f10 __🌠🌠🌠🌠🌠🌠🌠🌠____
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا