#ناحله
#قسمت_صد_و_پانزده
🔵دل بکن دیگه
محسن دستش و گرفت و گفت
+آقای موحد خواهش میکنم!!!
بهم نگاه کرد و
+غوشون کشیدی برام؟
محسن نزاشت ادامه بده!
+نهههه خدا نکنه!!فقط میخوام دو کلمه باهاتون حرف بزنم!
_آقا من حرف هام و زدم
والا آدم از شما کنه تر ندیدم!
محسن گفت
+چرا نمیزارین حرف بزنه؟به خدا قصد محمد خیره!اصن شما چیزی از آقا محمد میدونین؟ میدونین چیکارست؟
یه نگاه به تیپم انداخت و
+قاضی مملکت و تو دادگاه تو روز روشن تهدید میکنی؟هر کی میخواد باشه !
چه ربطی به داره؟حرف من یکیه.
محسن گفت
+آقای موحد خواهش میکنم ...
شما اجازه بدین محمد حرف هاش و بزنه بعد تصمیمتون و نهایی کنید.
تو رو خدا تا وقتی ازش شناخت کافی پیدا نکردید چیزی نگید. .اقا محمد فرزندِ شهیدِ!
خودشم پاسداره !!!
سرش و تکون داد و گفت
+هی من یه چیزی میگمشما یه چیز دیگه میگین.
من اگه نخوام رو این ادم تحقیق کنم باید کی و ببینم؟
محسن ادامه داد
+شما به انجام هر کاری مختارید
منتهی این فقط یه پیشنهاد بود و به جا اوردن حق برادری!
من از اقا محمد خیلی چیزها یاد گرفتم
نمیخوام به شما امرو نهی کنم
حملِ بر بی ادبی نشه.
ولی کاش یه فرصت بهش میدادید!
نگران به محسن نگاه کردم
باباش بهم نگاه کرد و گفت
+حیف.... !
مطمئن باش فقط به خاطر فاطمه اجازه میدم.
فقط به خاطر اون!
وگرنه هیچ وقت به خودم اجازه نمیدادم حتی روت فکر کنم!خوشحال شدم .
یه لبخند زدم و دستم و سمتش دراز کردم
بعدِ یکم مکث دستش واورد بالا و بهم دست داد.
بعدشم به محسن دست داد
خواستم خداحافظی کنم که گفت
+فردا شب منتظرتون هستیم!
لبخند رو لبام غلیظ تر شد .
یه نفس عمیق کشیدم و
_مزاحمتون میشیم.
سرش و تکون داد و رفت.
به محض دور شدنش محسن دنبالش رفت
بعد چند دقیقه برگشت که بغلش کردم و ازش تشکر کردم
از دادگاه خارج شدیم و هر کی خونه خودش رفت.
_
🔵نفهمیدم چجوری شب و صبح کردم.
به زنداداش اینا گفتم که آماده شن واسه فردا
بعد یکم مخالفت بالاخره راضی شدن.
ریحانه سرسخت تر از چیزی بود که فکرش و میکردم
از روح الله و علی خواستم راضیش کنن ولی به هیچ صراطی مستقیم نبود.
رفتم پیشش و با کلی خواهش و تمنا ازش خواستم که باهامون بیاد.
لباساش و براش بردم ودستش دادم
بد قلقی میکرد ولی بعدش راضی شد.
بوسیدمش و گفتم تا وقتی که حاضر میشن من میرم گل و شیرینی میخرم.
رفتم تا دسته گلی که سفارش داده بودم و بگیرم .بهش نگاه کردم.خیلی خوب شده بود
گلای بزرگ داوودی سفید با رز سفید،که لا به لاش و گل های ریزِ آبی و یاسی پر کرده بود.
ترکیب رنگ خیلی جذابی،شده بود.
بعد حساب کردن پولش رفتم سمت شیرینی سرا و دو کیلو شیرینی تر تازه خریدم.
گذاشتمش قسمت پشت ماشین و تا خونه روندم.
برخلاف دفعه ی قبل کت و شلوار نپوشیدم
یه پیرهن ساده طوسی با شلوار مشکی پوشیدم .
بعد فرم دادن موهام با سشوار به خودم عطر زدم .از همیشه مضطرب تر بودم.
چراغ رو خاموش کردم و رفتیم تو ماشین که محسن و شمیم هم رسیدن.
بعد یه سلام علیک مختصر سمت خونه فاطمه رفتیم.
_
🔵از ماشین پیاده شدم و زنگ و زدم.
بعد چند دقیقه یه صدایی اومد و بعدش در باز شد.
با دیدن قیافه ی بابای فاطمه تو چهارچوب در استرسم بیشتر شد.
اروم سلام کردم و دستم وسمتش دراز کردم .
بهم دست داد .گل و شیرینی و دادم دستش
رفت کنار تا وارد شیم .
به ترتیب با محسن و علی و روح الله و بقیه سلام علیک کرد و رفتیمداخل.
قیافه مهربون مامان فاطمه بهم دلگرمی داد.
به اونم سلام کردیم و وارد خونشون شدیم.
قیافه ی بی رنگ و روحِ فاطمه که کنار نرده پله ایستاده بود باعث شد چند لحظه مکث کنم و سر جام بایستم.سرش پایین بود.لبخند روی لبم خشکید.اروم سلام کرد جوابش و دادم.
صورتش زردِ زرد بود.دیدنش تو این حالت حالم و بد کرد. حس میکردم به زور ایستاده.
سمت مبل ها رفتیم.
زنداداش و شمیم و ریحانه به ترتیب باهاش روبوسی کردن و نشستن .
فاطمه هم به آشپزخونه رفت.
باباش روی مبل کنارمنشست.
+خب آقا محمد بعد کلی اصرار ورزیدن بالاخره موفق شدین.بهتون تبریک میگم.
به یه لبخند اکتفا کردم که ادامه داد
+خب حالا که اومدیحرفات ومیشنوم.
صدام و صاف کردم و روی مبل جابه جا شدم .
یه نفس عمیق کشیدم و شروع کردم
+اقای موحد !
من ....
هر چی نیازبود پرسید و جواب دادم.
میون حرفام هم محسن و علی میپریدن و ازم تعریف میکردن و یه چیزایی به حرف هام اضافه میکردن.
نمیدونمچقدر گذشت که فاطمه با سینی تو دستش سمت ما اومد.سینی و آروم داد دست باباش و کنارش نشست.
مامانشم یه چیزایی تعارف کرد و نشست.
تمام حواسم به حرکات ارومِ فاطمه بود
نمیدونستم با چه منطقی عاشقش شدم...
البته ب نظرم عشق منطق نمیخواد.
تمام مدت سرش پایین بود.
حتی یه ثانیه هم چشماش رو ندیدم.
ادامه دارد....
نویسندگان: #فاطمه_زهرا_درزی و #غزاله_میرزاپور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⏰ به یاد مولا به رسم هر شب🕊
💔بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
🌟اِلهی عَظُمَ الْبَلاءُ
💔وَ بَرِحَ الْخَفآءُ
🌟وَ انْکَشَفَ الْغِطآء
💔وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ
🌟وَ ضاقَتِ الاَْرْض
💔وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ
🌟وَ اَنْتَ الْمُسْتَعان
💔وَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکی
🌟وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّ وَ الرَّخآءِ
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد اُولِی الاَْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ
🌟یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ
💔اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ
🌟 وَ انْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِران
💔یا مَوْلانایاصاحِبَ الزَّمانِ
🌟الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ
💔اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی
🌟السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ
💔الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل
🌟یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ
💔بِحَقِّ مُحَمَّد وَ الِهِ الطّاهِرین
✧🖤🖤✧
https://eitaa.com/joinchat/2144338117C2436764f10
═✧🖤🖤✧═
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سلام_آقا
سلام برتو ای دعوت کننده به سنت و فرامین خداوند.....
💠الّلهُــــــمَّ عَجِّــــــلْ لِوَلِیِّکَــــــ الْفَـــــــــرَجْ💠
سلام امام زمانم
🔸️سَلامَ مَنْ عَرَفَكَ بِما عَرَّفَكَ بِهِ اللّٰهُ وَنَعَتَكَ بِبَعْضِ نُعُوتِكَ الَّتِي أَنْتَ أَهْلُها وَفَوْقَها
🔸️سلام بر تو سلام کسی که تو را شناخته، به آنگونه که خدا تو را به آن شناسانده و تو را وصف کرد، به برخی اوصافت که تو سزاوار آنی و برتر از آنی
📚فرازی از زیارت سرداب مقدس
#امام_زمان
#سلام_مهدوی
#انتظار
#امام_زمان
#صاحب_عزا
🖤🌿🖤🌿🖤🌿🖤
https://eitaa.com/joinchat/2144338117C2436764f10
8.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌱رفاقت با امام زمان عجل الله...
#امام_زمان ♥️
#کلیپ_مهدوی
#ظــهور_نــزدیکہ...
اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا🤲🍃
🍁با ما همراه باشید در👇
🏴محفل منتظران ظهور ✨👇
https://eitaa.com/joinchat/2144338117C2436764f10
____🍃🖤🍃____
🏴🏴ادعیه صبحگاهی🏴🏴
سلام به ائمه اطهار علیه السلام
eitaa.com/monajatbaparvardagar/61
صوت زیارت آل یاسین
eitaa.com/monajatbaparvardagar/55
متن زیارت آل یاسین
eitaa.com/monajatbaparvardagar/116
آثارمداومت برخواندن زیارت آل یاسین
eitaa.com/monajatbaparvardagar/145
صوت دعای عهد
eitaa.com/monajatbaparvardagar/21
متن دعای عهد
eitaa.com/monajatbaparvardagar/102
صوت سوره یس
eitaa.com/monajatbaparvardagar/25
خلاصه همه دعاها از زبان مولا امیر المومنین
eitaa.com/monajatbaparvardagar/79
سوره هایی که خواندنشون در اول صبح سفارش شده
eitaa.com/monajatbaparvardagar/119
🏴 سالروز شهادت جانگداز اشرف کائنات، خاتم الانبیاء والمرسلین، حضرت محمّد مصطفی صلّیاللهعلیهوآله و همچنین شهادت کریم اهلالبیت امام حسن مجتبی علیهالسلام به محضر یگانه وارث و منتقم آلالله، حضرت #ولیّعصرعجّلاللهفرجهالشریف و همهی شیعیان و منتظران تسلیت باد.
✨امیرمومنان علیه السلام فرمودند:
ما نفوسِ خویش را آماده کردهایم که صبر پیشه کنیم بر هر مصیبتی بعد از مصیبتمان به رسول خدا صلی الله علیه و آله، زیرا که مصیبت ایشان بزرگترینِ مصیبتهاست.
أَنَّا قَدْ وَطَّنَّا أَنْفُسَنَا أَنْ نَصْبِرَ عَلَى كُلِّ مُصِيبَةٍ بَعْدَ مُصَابِنَا بِرَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَإِنَّهَا أَعْظَمُ الْمُصِيبَةِ.
📚الأمالي (للمفيد)، ص84
اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه
#ظــهور_نــزدیکہ...
اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا🤲🍃
🍁با ما همراه باشید در👇
🏴محفل منتظران ظهور ✨👇
https://eitaa.com/joinchat/2144338117C2436764f10
____🍃🖤🍃____
🏴🏴
اے آرزوے جانم از ما سلام بادَت . . .
سلام پیامبر خدا!
سلام اے معلم مهربان و بزرگ بشریت!
بشرے ڪہ سنگتان زد و براے ڪشتنتان نقشہ ڪشید...
سلام اسوہ حسنه!
سلام اے الگوے قابل درڪ و ڪامل بشر!
بشرے ڪہ تحریفتان ڪرد و از شبیہ شما شدن در رفت...
سلام جناب مصطفی!
یادم هست فرمودہ بودید: داستان من و شما شبیہ مردے است ڪہ میخواهد پروانهها را بگیرد تا از افتادن در آتش نجات بدهد ولے پروانهها از او میگریزند.
بہ سوے مرگ!
هواے قلب ِ ما پس است
بہ ما بگویید چطور با ڪسے ڪہ از شما میگریخت، دلسوزے میڪردید؟ و چطور آنڪہ براے ڪشتنتان نقشہ میڪشید را، دوست داشتید؟
و چطور براے آنڪہ شما را تحریف میڪرد، از خدا طالب هدایت بودید؟
هر قدر از جنابتان دور شدیم غلط ڪردیم
ما بہ جوار محبتتان سخت محتاجیم
و از دور شدن از مرامتان خیلے میترسیم...
بہ ما یاد بدهید جانمان براے هدایت مردم بہ گلویمان برسد... یاد بدهید بیمار ِ غمهاے دیگران باشیم...
ڪمڪمان ڪنید
ڪمڪمان ڪنید
ڪمڪمان ڪنید
🔹*وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اَللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اَللَّهَ تَوَّاباً رَحِيماً
و اگر آنان هنگامے ڪہ [با ارتڪاب گناہ] بہ خود ستم ڪردند، نزد تو میآمدند و از خدا آمرزش میخواستند، و پیامبر هم براے آنان طلب آمرزش میڪرد، یقیناً خدا را بسیار توبہ پذیر و مهربان مییافتند.
سوره نساء، آیه شریفه۶۴
- ماجدہ محمدی
#ڪوچ_آفتاب
#تسلیت
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
https://eitaa.com/joinchat/2144338117C2436764f10
✨پیامبر ص ✨
💢اگر ده چیز از بین مردم ترک شود، ده چیز دیگر جای آن را می گیرد
💠دعاکم شود #بلا نازل میشود
💠ربا زیاد شود #زلزله می آید
💠زنا زیادشود #مرگ ناگهانی زیاد میشود
💠صدقه ترک شود #مرض زیادمیشود
💠زکات کم شود #چهارپایان_میمیرند
💠حکومت ظلم کند #خشکسالی میشود
💠قاضی خلاف کند #دشمن برشما مسلط میشود
💠عهد شکنی شود #قتل زیادمیشود
💠کم فروشی شود #قحطی میشود
💠امربه معروف و نهی ازمنکرترک شود
دعای خوبان #مستجاب نمیشود
📚اثنی عشر ص 322
#الّلهُـمَّ_عَجِّـلْ_لِوَلِیِّکَــ_الْفَـرَجْ
https://eitaa.com/joinchat/2144338117C2436764f10