eitaa logo
منتـــ💚ـــظران،ظهورنزدیکه🤲🏻
10.4هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
7.5هزار ویدیو
98 فایل
السلام علیک یاابا صالح المهدی ادرکنی🌹 ثواب تمام اعمالمان نذرظهورآقابقیه الله العظم«عج»✨ کپی باذکرصلوات مجازاست ادمین کانال👈🏼 @menaso مدیر تبلیغات👇🏻 eitaa.com/khadam_mahdi_karbalaye کانال تبلیغات 👇🏻 http://eitaa.com/joinchat/476184766C9d92be78b3
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖤: از خدا بخواهید؛ در فتنه‌ها در امان بمانید ... اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا🤲🍃 🍁با ما همراه باشید در👇 🏴محفل منتظران ظهور ✨👇 https://eitaa.com/joinchat/2144338117C2436764f10 ____🍃🖤🍃____
6.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 میدان داری زنان، در اعتراضات جدید سوریه پیاده کردن سناریوی زن زندگی آزادی اینبار در سوریه 🔹یک زن معترض در السویداء می گوید ما برای برق و گاز اینجا تجمع نکردیم ، تجمع ما امتداد خیزش مردم کل سوریه از ۱۲ سال قبل تاکنون برای رسیدن به آزادی و رهایی از دیکتاتوری بشار اسد است! ... اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا🤲🍃 🍁با ما همراه باشید در👇 🏴محفل منتظران ظهور ✨👇 https://eitaa.com/joinchat/2144338117C2436764f10 ____🍃🖤🍃____
✨ 🔹 فقط شنونده تاریخ نباشیم؛ بلکه باید تاریخ ساز شویم!! 🔹 امام مهدی تنها منتقم خون امام حسین علیهماالسلام است؛ و این خونخواهی فقط با ظهور حضرت مهدی علیه السلام تحقق می‌یابد؛ وظیفه منتظران است برای هرچه زودتر فرارسیدن روز انتقام، جدیت و تلاش بیشتری در دعا برای فرج ایشان داشته باشند؛ چرا که «تعجیل در فرج حضرت» سبب «تعجیل در انتقام خون به ناحق ریخته حضرت سیدالشهدا خواهد بود. 🔹 امام حسین صلوات الله علیه در راه کربلا خطاب به امام سجاد علیه السلام فرمودند: «ای پسر عزیزم علی! به خدا قسم خون من از جوشش نخواهد ایستاد تا خدای توانا حضرت مهدی عجل الله فرجه، را برانگیزد؛ او تعداد هفتاد هزار نفر از منافقین و کافرین و فاسقین را به جرم خون من به قتل برساند.» 📚مناقب ابن‌شهرآشوب، ج۳،ص۲۳۸ عوالم العلوم، ج ۱۷، ص ۶۰۸ بحار الأنوار، ج ۴۵، ص ۲۹۹ 🖤🍀🖤🍀🖤🍀🖤 https://eitaa.com/joinchat/2144338117C2436764f10
13.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تو چیکار کردی؟!‌… ⚠️ چیکار کردی برای اینکه جزو خائنین به امام زمان نباشـی؟ ... اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا🤲🍃 🍁با ما همراه باشید در👇 🏴محفل منتظران ظهور ✨👇 https://eitaa.com/joinchat/2144338117C2436764f10 ____🍃🖤🍃____
💠 مرحوم حاج اسماعیل : ما مثل بچه‌ای هستیم که پدرش دست او را گرفته است تا به جایی ببرد و در طول مسیر از بازاری عبور می‌کنند. بچه شیفته ویترین مغازه‌ها می‌شود و دست پدر را رها می‌کند و در بازار گم می‌شود. وقتی هم متوجه می‌شود که دیگر پدر را نمی‌بیند، گمان می‌کند پدرش گم شده است؛ در حالی که در واقع خودش گم شده است. انبیاء و اولیاء، پدران خلق‌اند و دست خلائق را می‌گیرند تا آن‌ها را به سلامت از بازار دنیا عبور دهند. غالب خلائق، شیفته متاع‌های دنیا شده‌اند. (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هم گم و نشده است؛ ما گم و محجوب گشته‌ایم.! 🖤-•-•-•-------❀•🏴•❀ --------•-•-•-- 🖤 🖤 ... اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا🤲🍃 🍁با ما همراه باشید در👇 🏴محفل منتظران ظهور ✨👇 https://eitaa.com/joinchat/2144338117C2436764f10 ____🍃🖤🍃____
تغییر جالب سخنان رهبر انقلاب پس از ۱۱ سال!! رهبر انقلاب ۱۳۹۱/۰۳/۱۴: ما داریم در دامنه حرکت میکنیم. ما هنوز به نرسیده‌ایم... رهبر انقلاب ۱۴۰۲/۰۵/۲۶: از شیب تند عبور کرده‌ایم، به نزدیک شده‌ایم... جمهوری اسلامی در حال پیشرفت است. ... اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا🤲🍃 🍁با ما همراه باشید در👇 🏴محفل منتظران ظهور ✨👇 https://eitaa.com/joinchat/2144338117C2436764f10 ____🍃🖤🍃____
💠 رحمت الله ✍آنها که قلبشان گرفتار است، ذکر «لاحول ولاقوة إلا بالله العلی العظیم» را زیاد تکرار کنند. ✅این ذکر برای رهایی از شیطان بسیار مؤثر است. 🔶ابوذر می‌گوید که رسول خدا صلی الله علیه و آله به من فرمود: «ابوذر این ذکر را زیاد بگو که از گنج‌های بهشت است.» 🔻 بعد از نماز های مغرب و صبح، هفت بار این ذکر را بیان کنید که جزو تعقیبات است ولی قبل از بیان هر یک از آنها باید یک بار «بسم الله الرحمن الرحیم» بگویید. ┄┅┅❅💠❅┅┅┄ https://eitaa.com/joinchat/2144338117C2436764f10
🔵من برای اولین بار قرار بود از پدر و مادرم جدا شم بخاطر دلگرمیم از وجود محمد اگه میخواستم تنها باشم نمیرفتم بهتر بود ریحانه دستش و رو کمرم گذاشت و گفت :فاطمه جون نگران نباش بزار محمد بیاد میاریمت پیش خودمون لبخند سردی زدم از حسینیه خارج شدیم چندتا برگه دست محمد بود با چفیه سبز و مشکی دور گردنش از همیشه پر ابهت تر شده بود قدمایی به شکل دو برداشت و رفت تو اتوبوس زرده به همه گفت بشینن سر جاشون تک تک اسمارو خوند وقتی از بودن همه مطمئن شد رفت تو اتوبوس سفیده اونجاهم همه نشستن ریحانه هم رفت بالا فقط من وبابا با چندتا خانواده که واسه بدرقه اومده بودن موندیم پایین تا تکلیفم مشخص شه! بابا به چشمام نگاه کرد و گفت : فاطمه جون هنوزم فرصت هست میتونی نری چیزی نگفتم. سکوت کرد و منو به خودش چسبوند دلم براشون تنگ میشد حضور محمد خیلی خوب بود ولی اگه یخورده ابروهاش موقع حرف زدن با من گره میخوردن مطمئنا درجا میزدم زیر گریه. دل نازک تر از همیشه شده بودم محمد اسمارو خوند و با یه پسر جوونی که یه ساک مشکی دستش بود از اوتوبوس اومد پایین با خنده فرستادش تو اتوبوس زرده اومد سمت ما بابام خواست چیزی بگه ک گفت :بفرمایید بابام کوله ام و داد بهم و بغلم کرد یه کارت از جیبش در اورد و داد بهم مامان قبلش بهم پول داده بود ریحانه گفته بود زیاد موقعیت پیش نمیاد واسه خرید لازم نی پول زیادی داشته باشم به بابا گفتم :همراهم هست بابا:حالا اینم داشته باش .رمزشو میفرستم برات دوباره بغلش کردم مامان و هم بغل کردم و به سختی ازشون جدا شدم 🔵داشتم میرفتم شنیدم که بابا به محمد گفت : همونجوری که حواست به خواهرت هست مراقب دخترمم باش مامانمم گفت :آقا محمد .ما بخاطر حضور شما و ریحانه فرستادیمش توروخدا حواستون بهش باشه دیگه نشنیدم محمد چی گفت رفتم داخل ریحانه برام دست تکون داد رو صندلی که روبه روی در دوم اتوبوس بود نشسته بود رفتم کنارش نشستم رو صندلی کناریمون یه مرد تقریبا ۳۰ ساله نشسته بود و صندلی بغلش خالی بود با ریحانه مثه بچه ها سر اینکه کی پیش پنجره بشینه بحث میکردیم زدیم زیر خنده و آخرشم قرار شد به نوبت یکی پیش پنجره بشینه ریحانه نشست کنار پنجره با صدای بوق اتوبوس یاد روزایی افتادم که خودمو به زمین و اسمون زدم تا اجازه بدن بیام کولمو بالای سرم گذاشتم و نایلون و کنار پام ازپشت شیشه واسه مامانم دست تکون دادم دوباره با دیدنشون بغض کردم انقدر نگاشون کردم که درای اتوبوس بسته شد و به حرکت در اومد محمد که اول اتوبوس ایستاده بود گفت :همه هستن ان شالله ؟ تو دلم از اینکه کنار محمد بودم خداروشکر کردم آقایون گفتن :هستن حاجی هستن اومد سمتمون با تعجب بهم یه نگاه کوتاهی انداخت و بعد به ریحانه گفت :ریحانه جان کوله ام کجاست ریحانه :گذاشتم اون بالا داداش محمد کولشو اورد بیرون نگام افتاد به لباسای خاکی رنگی که پوشیده بود شبیه شهدایی شده بود که عکسشونو تو یادواره شهدا دیدم از کوله چریکیش کیفه پولش و برداشت و رفت جلو دوباره 🔵چند دقیقه بعد برگشت کولشو گذاشت بالا و نشست سر جاش نمیتونستم لبخندم و کنترل کنم محمد کنارم بود و این همون چیزی بود که تو خواب میدیدمش خیلی سخت بود کنترل نگاه بی قرارم هی میخواستم برگردم و بهش نگاه کنم ولی میترسیدم آرزو کردم زودتر خوابش ببره حاج آقا ایستاد و گفت :واسه سلامتی خودتون ،آقا امام زمان یه صلوات بفرسین همه صلوات فرستادن چنبار دیگه ام گفت صلوات بفرسیم بعدم از فواید صلوات تو این سفر برامون گفت همه باهم آیت الکرسی و خوندیم البته من سعی کردم فقط لبخونی کنم تا صدای محمد به گوشم برسه تموم که شد صدایی جز صدای حرکت اتوبوس نمیومد ادامه دارد... نویسندگان: و
🔵یخورده با ریحانه حرف زدیم و خندیدیم که خوابمون گرفت. ریحانه گفت +بیا جاهامونو عوض کنیم _نه نه نمیخاد تو بشین سر جات +خب تو ک دوس داشتی کنار پنجره بشینی... یه نگاه به چشای ملتمس محمد انداختم. نمیدونم چرا ولی حس کردم اون ازش خواهش کرده. برا همین بدون اینکه چیزی بگم از جام پاشدم تا ریحانه بیاد این سمت. نشستم کنار پنجره و سرمو تکیه دادم بهش. بغضم گرفته بود‌ اون حتی نمیخواست من کنارش باشم. هندزفریمو در اوردم وگذاشتم تو گوشم. از منفذ کنار پام باد سرد میومد داخل. نوک انگشتای پام میسوخت از سرما. به ریحانه نگاه کردم که هنوز خوابش نبرده بود. _ریحانه جان. میشه بری کنار ی دقه کولمو بگیرم؟ ریحانه از جاش بلند شد پشت سرش منم پاشدم که کولمو داد دستم. ازش تشکر کردمو کولمو گرفتم ک گفت +هر چ میخای بگیری بگیر بزارمش بالا. سوییشرتمو از توش برداشتمو زیپشو بستم. از زیر چادر سوییشرتمو تنم کردمو زیپشو تا ته کشیدم بالا‌ 🔵پاهامو گذاشتم رو صندلی و تو بغلم جمعش کردم‌ . نمیدونم ... از بی مهری محمد بود یا از اینکه کنار پنجره نشستم ... وجودم یخ زده بود. حس میکردم میلرزم از سرما ‌. میخواستم به خودم مسلط باشم‌ . چشامو بستمو سعی کردم بخوابم.‌... __ دیگه از سرما سردرد گرفته بودم. به دور و برم نگاه کردم. اکثرا خوابیده بودن ریحانه هم کنار من خوابش برده بود. دلم نمیخاست دیگه به محمد نگاه کنم. ولی ناچار سرمو برگردوندم عقب. تو دستش یه مفاتیح بود و مشغول خوندش بود‌ . از نگاهم روشو برگردوند سمتم. میخاستم بگم سردمه ولی خجالت میکشدیم. بیخیال شدم و سرمو چرخوندم‌ دیگه از سرما تو خودم مچاله شده بودم. به ساعتم نگاه کردم تقریبا ۱ بود. بی اختیار گوشیمو روشن کردمو زنگ زدم به مامانم نمیدونم بعد چند تا بوق جواب داد ولی میدونم با شنیدن صداش اشکم درومد ادامه دارد... نویسندگان: و
⚠️ارتباط تنگاتنگ فرقه شیرازی ها با سرویس جاسوسی انگلیس محمد توحیدی کارمند MI6، رابط بیت شیرازی ها با سرویس اطلاعات انگلیس، در کنار رضا پهلوی، حسن خمینی و تینا قاضی مراد کارمند شبکه امنیتی منوتو! ... اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا🤲🍃 🍁با ما همراه باشید در👇 🏴محفل منتظران ظهور ✨👇 https://eitaa.com/joinchat/2144338117C2436764f10 ____🍃🖤🍃____
9.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یاصاحب الزمان 😭 مداحی حاج محمود کریمی ❣ 🔹️السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا اِبْنَ اَلْأَقْمَارِ اَلسَّاطِعَةِ... 💔بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ 🌟اِلهی عَظُمَ الْبَلاءُ 💔وَ بَرِحَ الْخَفآءُ 🌟وَ انْکَشَفَ الْغِطآء 💔وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ 🌟وَ ضاقَتِ الاَْرْض 💔وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ 🌟وَ اَنْتَ الْمُسْتَعان 💔وَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکی 🌟وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّ وَ الرَّخآءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد اُولِی الاَْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ 🌟یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ 💔اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ 🌟 وَ انْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِران 💔یا مَوْلانایاصاحِبَ الزَّمانِ 🌟الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ 💔اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی 🌟السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ 💔الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل 🌟یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ 💔بِحَقِّ مُحَمَّد وَ الِهِ الطّاهِرین 🔸پدر منتظران! چشم به راهان توییم... 🔸روزها گم شده در پشت سر غیبت تو... روشنایی شب تار کجایی آقا...؟ تعجیل در فرج مولایمان صلوات 🖤🍀🖤🍀🖤🍀🖤🍀 https://eitaa.com/joinchat/2144338117C2436764f10