eitaa logo
محفل امام رضایی ها
3.1هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
4.7هزار ویدیو
48 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
همه چیز کده ، سم ترین کانال ایتا 🤣🤣 سکته میکنی از خنده 😂 ⛔️اگه میخای از جررر واجر بشی جاش کاناله زیره 👇👇👇😂😂 یک چیزایی داخلش دیدم که نگم ...واخ واخ😂 عضو شو تا نکرده 😂👇🏻 http://eitaa.com/joinchat/2168193025C17997301e5 http://eitaa.com/joinchat/2168193025C17997301e5 منبع جوک و کلیپای و ....😂باید ببینی😂👆🏻
🤣سم ترین کلیپای خنده دار و اینستا🤣 ‼️😳 با کمترین حجم اینترنت 😳‼️ 💦هرچی دلت میخاد دانلود کن🤣👏🏼👇🏼 http://eitaa.com/joinchat/2168193025C17997301e5 عجب کلیپ هایی دارههه 💦🤣 ... 🙈
10.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
العجل قرار دل بی‌قرارم... ╭—═━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━═ @mahfeleemamreza ╰═—━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━—═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
• همیشه لذّت از عبادت، نشانه‌ی مقبولیت عبادتهای ما نیست. ✘ گاهی این لذّتها رو شیطان ایجاد می‌کنه! ╭—═━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━═ @mahfeleemamreza ╰═—━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━—═╯
طعمه هوس ۲۸ سالم بود با دوتا بچه که همسرم بر اثر تصادف به رحمت خدا رفت، من خوش بر رو بودم و خوش صحبت، مامانم بهم گفت مرضیه جان، موقعیت الان تو با قبل فرق میکنه، قبلا که شوهر داشتی اگر تو جمعی با آقایی از فامیل حرف میزدی و یا یکی یه حرفی میزد میخندیدی چون شوهرت بود عیبی نداشت ولی الان اگر مثل زمان محمد خدا بیامرز باشی، بهت یه انگی میزنن، حواست باید خیلی جمع باشه، منم میگفتم: چشم مامان، ولی درک نمی‌کردم که چی میگه، محمد از نظر خرج خونه اصلا کم نمی‌گذاشت ولی به تعمیرات خونه اهمیت نمیداد، برای همین بعد از فوتش تصمیم گرفتم خونه رو یه تعمیر حسابی کنم، همسایمون اصغر آقا، بنا بود و به بد اخلاقی شُهره محله، رفتم در خونشون، ازش خواستم که بیاد خونمون رو ببینه و بگه که هزینه تعمیرش چقدر میشه، ایشونم اومد و نگاه کرد و قیمت رو گفت منم قبول کردم، قرار شد که من خونه رو خالی کنم و اصغر آقا بیاد هم خونه رو تعمیر کنه و هم یه تغییراتی بده... ادامه دارد... کپی حرام
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥اگر با آرایشت دل مردی رو بردی؟ ╭—═━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━═ @mahfeleemamreza ╰═—━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━—═╯
🔸استاد فاطمی نیا عزيزان اگر لطيف نباشيد هيچ چيز نصيبتان نميشود؛ خود را معطل نكنيد! هر روز چند مرتبه در خانه يا محل كار عصباني ميشود و پرخاش ميكند و دل ديگران را ميشكند ، از آنطرف هم ميخواهد زبدة العارفين و عمدة المكاشفين شود! به حضرت زهراء سلام الله عليها قسم ، تا لطيف نشويد چيزي گيرتان نمي آيد! علامه طباطبايي تماما لطافت بود به حدي كه در طول عمر خود با كسي دعوا نكرد؛ روزي جواني با دوچرخه به مرحوم علامه برخورد كرد و ايشان به شدت آسيب ديد ، اگر ما بوديم حتما با آن جوان دعوا ميكرديم ! اما علامه بلافاصله به سمت جوان رفت و از او دلجويي كرد و پرسيد طوريت شده است يا خير؟ اگر ميخواهيد به جايي برسيد لطيف شويد. لطيف بودن را تمرين كنيد ، از خانه شروع كنيد و با خشم و غضب ، تن خانواده را نلرزانيد. ╭—═━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━═ @mahfeleemamreza ╰═—━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━—═╯
ذکر صالحین ⚜ 🔸یکی از بزرگان میگفت: ما یک گاریچی در محلمان بود، که نفت می برد و به او عمو نفتی می گفتند. یک روز مرا دید و گفت: سلام. ببخشید خانه تان را گازکشی کرده اید!؟ گفتم: بله! گفت: فهمیدم. چون سلام هایت تغییر کرده است! من تعجب کردم، گفتم: یعنی چه!؟ گفت: قبل از اینکه خانه ات گازکشی شود، خوب مرا تحویل می گرفتی، حالم را می پرسیدی. همه اهل محل همینطور بودند. هرکس خانه اش گازکشی میشود، دیگر سلام علیک او تغییر میکند… از اون لحظه، فهمیدم سی سال سلامم بوی نفت میداد. عوض اینکه بوی انسانیت و اخلاقیات بدهد. سی سال او را با اخلاق خوب تحويل گرفتم. خیال میکردم اخلاقم خوب است. ولی حالا که خانه را گازکشی کردم ناخودآگاه فکر کردم نیازی نیست به او سلام کنم. 👌یادمان باشد، سلام مان بوی نیاز ندهد! ╭—═━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━═ @mahfeleemamreza ╰═—━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━—═╯
طعمه هوس با کمک برادرم که مجرد بود وسایلهای خونه رو انتقال دارم به خونه مامانم، اصغر آقا اومد و به من گفت شماره همراهتون رو بده اگر در مورد تغییرات منزل کاری داشتم بهتون زنگ بزنم، اشتباه من این بود که بهش شماره دادم، باید شماره برادرم رو میدادم، دو ساعتی بود که داشت کارش رو میکرد که بهم زنگ زد و گفت اگر میشه بیاید بگید آرگ اوپن چه مدلی باشه، با داداشم حمید اومدیم خونمون، چند مدل از آرگ اُپن بهم نشون داد و من یکیش رو انتخاب کردم و اومدیم، دو بار عصر زنگ زد و گفت اگر میشه بیاید، یه نظر به آرگ اوپن بدید، گفتم داداشم نیست نمیتونم بیام، گفت خونه برای شماست باید به سلیقه شما هم درست بشه، من با برادرتون کار ندارم، گفتم نه نمیتونم تنها بیام، تماس رو قطع کردم، از ترسم که مامانم نگه چرا بهش شماره دادی نتونستم با مامانم برم، فردا صبح ساعت نه دو باره اصغر آقا زنگ زد که بیاید ببینید اُپن خوب شده، به حمید گفتم میای بریم، حمید عصبی گفت: این مرتیکه انگار یه ریگی تو کفشش هست ها، اصلا دوست نداشتم مامانم بفهمه، گفتم... ادامه دارد... کپی حرام
شمس الشموس عالم امکان جمال توست خورشید تا جمال تو را دید، رو گرفت صبحتون امام رضایی ╭—═━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━═ @mahfeleemamreza ╰═—━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━—═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😌شنیدی میگن: خدا ان شاءالله بهتون عرض عمر بده!؟ 🎙حجت الاسلام عالی | ╭—═━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━═ @mahfeleemamreza ╰═—━⊰🌸☀️☀️🌸⊱━—═╯