eitaa logo
محفل تبیین
1هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
2هزار ویدیو
42 فایل
شهادت جز با جهاد حاصل نمیشود.جهاد تبیین با تأسی به حضرت زهرا سلام الله علیها تبیین و تشریح :بیانات جاری و کتب حضرت آیت الله خامنه ای مدظله به میزبانی شهید اسماعیل دقایقی🌹 ارتباط با مدیر کانال @adminmahfel1
مشاهده در ایتا
دانلود
💔🌲💔 🎤قسمتی از مصاحبه با خواهر 🌷 ویژگیهای اخلاقی شهید رو میفرمایید❓ رابطشون با خانواده چطور بود❓ مخصوصا پدر و مادر... ┄┅═✧❁✧═💔 شهید حمید خیلی رو اخلاق و شخصیتشون کار میکردند و من راحت میتونم ساعتها از ویژگی اخلاقی و رفتاری ایشون براتون صحبت کنم.. ولی خب اگه بخوام به طور کلی بگم احترام به والدین و همه کسانی که باهاشون برخورد داشتند... چه کوچک و چه بزرگ امکان نداشت حتی در جمع صمیمی خانواده هیچ کدوممون رو بدون پسوند و پیشوند محترمانه صدا کنند... از زمانی که یکم بزرگتر شدند و پاشون به پایگاه باز شد .. هیچ وقت بدون وضو نبودند.. رو غیبت کردن خیلی حساس بودند و اگه تو جمع بزرگترها بودند با احترام انهارا منع میکردند و اگه گوش نمی دادند اون جمع رو ترک میکردند... ✅همیشه و همه وقت در خانه ما موزیک شاد مولودی بوده و موزیک غمگین مداحی تاکید زیادی داشتند بر پیروی از ولایت فقیه... توجه ویژه ای روی حلال و حرام داشتند... ✔️روی نگاهشون خیلی کار میکردند و ابدا به نامحرم نگاه نمیکردند فوق العاده شرم و حیا داشتند.. خوش رفتار و خوش سخن بودن از مهمترین صفات شهید حمید بود ┄┅═✧❁✧═🌟 ✅از دغدغه هاشون حجاب بود نه فقط خواهران بلکه برادران هم (هرکدام به نوعی) و خیلی حواسشون به خوراکشون بود.... همیشه اونقدر نمیخورد که سیر بشه ... حتی بارها که از سرکار یا تمرین میامد... متکا که براش میبردم سرش رو زمین میگذاشت و میخوابید... ناراحت میشدم و اعتراض میکردم میخندید و میگفت : و باید خودمون رو اماده کنیم و زیاد وابسته راحتی ها و امکانات این دنیا نشیم.... ذکر زیاد میگفتن 📿 و بیشتر از همه به خانم فاطمه زهرا متوسل میشدند...🤲 هرهفته به مزار شهدا 💔 یا مزار شهدای گمنام میرفتن و آرزوی بزرگش شهادت بود... درمراسمات شهدا 🌷 شرکت میکرد... و علاقه بسیاری به همه شهدا به ویژه شهید ابراهیم هادی داشت.. ═┅═༅𖣔🔆𖣔༅═┅┅ @mahfeletabeen
4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 رهبر معظم انقلاب: 🌾 شرح حال شهدا را بخوانید... من میخوانم و اشک میریزم و اسنفاده میکنم... 🌷 ═┅═༅𖣔🔆𖣔༅═┅┅ @mahfeletabeen
ا┄•═✧☫✧☫✧☫✧═•┄ا حسین کرباسی پدر شهیده معصومه کرباسی گفت: بازگشت همه به سوی خداست، اما اینکه چگونه و با چه توشه‌ای به سوی خدا پرواز کنیم، مهم است. خدا را شاکر هستم که این توفیق را به من داد تا امانتی را که نزد من داشت آنگونه که مورد قبول درگاه الهی است به سویش بازگردانم. دخترم معصومه و داماد عزیزم هر دو هدیه ناقابل را تقدیم به امام زمان (عج) و حضرت زهرا (س) و سایر ائمه اطهار کردیم و امیدواریم این هدیه قابل پذیرش باشد. ┄┅┅ 🌍┄┅┅ 🕊🕊 وی افزود: دخترم از کودکی علاقه به عرفان داشت و فرد بسیار مذهبی بود. زمانی که درباره ازدواجش با من صحبت کرد، گفت: می‌خواهد با کسی ازدواج کند که باعث رشد او شود. از موقعیت سیاسی لبنان با خبر بودم به او هشدار دادم که لبنان مرتب زیر موشک است، اما او گفت: «می خواهم با رضا ازدواج کنم.».. ┄┅═✧═┅┄💕💕 چند روز قبل از شهادت دخترم، به او گفتم به ایران بیا که آنجا خطرناک است گفت: «می خواهم در کنار همسرم باشم» آخر هم در کنار هم به لقاء الله پیوستند... 💫💫 معصومه بسیار درس خوان بود و بعد از فارغ التحصیلی به لبنان رفت. ابتدا در یک شرکت کار کامپیوتری انجام می‌داد. آنقدر کارش را به خوب انجام می‌داد که به او مرخصی نمی‌دادند. او در کار‌های فرهنگی و بحث مهدویت بسیار فعال بود و گروه‌های مهدویت تشکیل داده بود. در کنار آن هم در بحث مقاومت فعال بود و می‌گفت: «بابا جان دعا کن شهید شوم».🌷💔 •••••••••═◇🕌⃟‌َ۪ٜ۪ٜ۪ٜ۪ٜؔٛٚؔ♥️ @mahfeletabeen
❤️🌾 مادر شهید رضا عواضه گفت: خدا را شکر می‌گویم، این زوج از ابتدای زندگی مشترک خود بسیار خاص و متفاوت بودند. آنها بسیار مؤمن و وفادار بودند. همسر شهید عواضه بسیار شجاع و صبور بود و زندگی آنها مانند زندگی نیروهای مقاومت بود... ┄┅═✧═┅┄🌲🪴 رضا عواضه دارای مدرک دکتری در رشته کامپیوتر از دانشگاه تهران بود و یکی از نخبگان برجسته در رشته خود بود. او یکی از بهترین اساتید دنیا در زمینه لینوکس بود و به عنوان نیروی کلیدی در پروژه طراحی روتر ملی ایران بوده.. و بخش مهمی از این پروژه را توسعه داد و آن را به عنوان اختراع به ثبت رساند... ┅┅┅┄❅🌷❅┄┅┅┅ @mahfeletabeen
💮🌹🌿 *واسطه گری در ازدواج در سیره شهید اکبر خرد پیشه شیرازی 🌷 شهید نسبت به ازدواج جوانان آماده ازدواج مجرد خیلی اهتمام داشت. بعضی مواقع به شوخی می گفت: من چهل تا داماد دارم. چون واسطه ازدواج چهل نفر شده بود. با خانمش صندوق خیریه ازدواج تشکیل داده بودند تا ازدواج های آسان را ترویج کنند. ┄┅┅ 💞 🔵برش اول: یک روز بهش گفتم: حاجی! بهتر نیست اسم دفتر محل کارمان را به “سر دفتر عقد و ازدواج” تغییر بدهیم. خیلی کم اتفاق می افتاد که در دفتر مان عقد ازدواج بچه های سپاه برگزار نشود. یک بار که آقای ناطق نوری وزیر کشور وقت به دفترمان آمد ، سه خطبه عقد برگزار شد... 🔵برش دوم: یک شب دختر فرای را گرفته بودیم. حاج اکبر وقتی سادگی و خامی دختر را دید. او را تحویل همسرش داد و گفت: تا من پدرش را پیدا کنم ازش خوب مراقبت کن. می ترسم بفرستیم زندان آلوه شود و کارهایی را هم که بلد نیست یاد بگیرد. پس از چند روز پدرش را پیدا کرد و تحویلش داد.... بعد از چند وقت اطلاع پیدا کردیم منزل حاجی عروسی است. دیدیم با وساطتت او همان دختر به عقد یکی از رزمندگان سپاهی در آمده است. آن برادر بعدها به شهادت رسید و دو فرزند ازش باقی ماند... ┄┅┅ 💮 🔵برش سوم: در زمانی که ایشان معاون عملیات سپاه قم بودند، به من گفتند: «می آیی برویم مجلس عقد کنان؟» با شناختی که ازش داشتم همراهش شدم. رفتیم منزل شهید اکبر یزدی . اکبر یزدی که شهید شده بود، یک فرزند ازش باقی مانده بود. با پیگیری های مجدانه حاجی، برادر شهید متقاعد شده بود که با همسر برادر شهیدش ازدواج کند... مجلس عقد، اتاقی محقر و ۱۲ متری در زیر زمین یک خانه قدیمی بود. تمام پذیرایی این مجلس چند خوشه انگور و گز خشک شده در یک بشقاب ملامینی بود... بعد از جاری شدن خطبه عقد چند حبه انگور به عنوان شرینی خوردیم. ┄┅┅ 📜 🔵برش چهارم: در وصیت نامه اش آورده بود از ثلث مالم ۲۵ هزار تومان به دختری در فامیل که قصد ازدواج دارد بدهید. اگر کسی در فامیل نبود، آن را به غیر فامیلی که قصد ازدواج دارد بدهید... 🗣راوی: دوستان و خواهر شهید. 📚کتاب امیر دریا دل؛ خاطرات شهید حاج اکبر خرد پیشه شیرازی. نوشته: علی رضا صداقت. ناشر: یاقوت؛ نوبت چاپ: اول-۱۳۹۳٫ صفحات ۹۶ و ۹۸ و ۷۸ و ۶۸ و ۱۶۵٫ 🕊🌱🕊 ═┅═༅𖣔🔆𖣔༅═┅┅ @mahfeletabeen
❤️🌾 سیره شهید 🌷 💠آنروز موعد قرعه کشی لوازم خانگی بین کارگران بود. شهید هنگام صرف غذا در رستوران بطور کاملا اتفاقی متوجه شد یکی از کارگران در حال تدارک جهیزیه برای دخترش است.... ✅قبل از انجام قرعه کشی به من گفت اگر قرعه یخچال به نام من افتاد بدون آنکه کسی بفهمد سهمیه مرا با هر کالایی که فلانی برنده شد عوض کن. سرانجام ماجرا طبق خواسته شهید رقم خورد.... علیرغم آنکه قرعه یخچال به نام شهید علی تاجیک قشقایی افتاد با سهمیه آن کارگر که اجاق گاز پیک نیک بود عوض شد.... قرعه آن ماه به نام او یعنی علی تاجیک قشقائی در می آید. همانطور که قرعه ی عشق از قبل و قرعه ی شهادت بعداً به نام او افتاد... 💔🕊 ┅═༅𖣔🩸𖣔༅═┅ @mahfeletabeen