eitaa logo
محفل تبیین
1هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
2هزار ویدیو
42 فایل
شهادت جز با جهاد حاصل نمیشود.جهاد تبیین با تأسی به حضرت زهرا سلام الله علیها تبیین و تشریح :بیانات جاری و کتب حضرت آیت الله خامنه ای مدظله به میزبانی شهید اسماعیل دقایقی🌹 ارتباط با مدیر کانال @adminmahfel1
مشاهده در ایتا
دانلود
آتش‌نشانی در جستجوی خانواده خواهر آتش‌نشانی که آوار‌ها را در جستجوی پیکر شهدا زیر و رو کرد، برادر همسر دکتر و دایی فرزندانش بود. او با پیکر بی سر خواهر و داماد خود مواجه شد، در حالی که پیکر خواهرزاده هایش هم کمی دورتر متلاشی شده بود و برای شناسایی ابدان پاک این شهدا آزمایش ژنیتک انجام شد. 🌷 ═┅═༅𖣔🔆𖣔༅═┅┅ @mahfeletabeen
مجید عباس‌زاده، رئیس هیئت بوکس استان تهران، در مورد خصوصیات اخلاقی شهید باکویی کتریمی، گفت: در طول دو سالی که به‌ عنوان رئیس هیئت بوکس استان تهران فعالیت می‌کنم، افتخار آشنایی با شهید هسته‌ای دکتر علی باکویی را داشتم،🌺 اما به‌ هیچ‌ عنوان از جایگاه علمی او اطلاع نداشتم. واقعاً وقتی خبر شهادت او را شنیدم شوکه شدم؛ چون پس از شهادت او خانواده بزرگ بوکس مطلع شدند که شهید باکویی دانشمند هسته‌ای است. واقعاً باورش برایم سخت است که این شهید عزیز با چنین جایگاهی گمنام در کنار ما زندگی می‌کرد و برای موفقیت کشورمان بدون سر و صدا تلاش می‌کرد.🇮🇷 وی در ادامه، افزود: همیشه در تمام کلاس‌های مربیگری و داوری حضور پیدا می‌کرد و جزو نفراتی بود که همیشه در آزمون‌های داوری و مربیگری با بالاترین نمرات قبول می‌شد و به‌شدت هم به بوکس علاقه‌مند بود.✌️ رئیس هیئت بوکس استان تهران در ادامه خاطرنشان کرد: شهید باکویی پیش از شهادت در آزمون تئوری مربیگری درجه ۲ حضور پیدا کرده بود و قبول شده بود و برای کلاس عملی قرار بود شرکت کند. مدام هم پیگیر زمان برگزاری آزمون بود که متأسفانه صهیونیست‌ها با تجاوز به خاک کشورمان او را همراه با خانواده‌اش به شهادت رساندند.🌷 ═┅═༅𖣔🔆𖣔༅═┅┅ @mahfeletabeen
شهید حسین انواری در ۲۱ بهمن سال ۱۳۸۰ در شهرستان نجف‌آباد، در خانواده‌ای مذهبی، شهیدپرور و ولایت‌مدار متولد شد🌷 فرزند اول و مورد توجه و علاقه خانواده بود. جزو برترین دانش‌آموزان مدرسه بود و به قرآن و یادگیری تعالیم آن علاقه زیادی نشان می‌داد 👈از کودکی به شخصیت شهدا از جمله عموهای شهیدش و شهید کاظمی، حججی علاقمند بود و در مورد آنها مطالعه می‌کرد. در نوجوانی به عضویت بسیج دانش آموزی درآمد و در مقطع متوسطه دوم به جهت توانایی‌های فرهنگی و نظامی فرمانده واحد بسیج مدرسه شد🌺 با پایان یافتن تحصیلات متوسطه وارد گردان‌های بیت‌المقدس در بسیج محلات گردید و در ایام کرونا همراه با دیگر اعضای بسیج نقش فعالی در امداد و یاری رساندن به مردم داشت🙏 به جهت علاقه وافری که از کودکی به سپاه و عضویت در این نهاد انقلابی داشت، در سال ۱۳۹۹ با تلاش فراوان پای به دانشکده افسری امام حسین علیه‌السلام سپاه نهاد📚 در سال ۱۴۰۰ با دختری از خانواده‌ای مذهبی و ولایی ازدواج کرد و حاصل این زندگی شیرین اما کوتاه‌شان، فرزندی است که نتوانست او را در آغوش بگیرد.🥀 پس از اتمام دوره دانشگاه افسری و تحصیلات تخصصی در دانشگاه عاشورا هوافضا به صورت رسمی و عملیاتی در فرماندهی موشکی نیروی هوافضای سپاه مشغول به خدمت گردید و اولین افتخار ایشان حضور و نقش آفرینی در عملیات وعده صادق ۲ بود✌️ ═┅═༅𖣔🔆𖣔༅═┅┅ @mahfeletabeen
او در جریان جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی به همراه همرزمانش زیر آتش دشمن شجاعانه به شلیک موشک‌های خیبرشکن پرداخت💪 پس از دو هفته رزم مستمر و در حالی که تعدادی از همرزمانش در تونل موشکی محبوس شده بودند در حالی که آماده مرخصی شده بود، داوطلبانه و مسئولانه به آخرین مأموریت خویش رهسپار شد تا همکارانش را رهایی بخشد که توسط هواپیمای بدون سرنشین اسراییلی مورد اصابت مستقیم قرار گرفت و به آرزوی دیرین خود (شهادت در راه مبارزه با اسراییل) رسید🌾 و همچون صاحب نام خود، بدون سر و در لباس رزم شهید شده و به عموها و دوستان شهیدش پیوست🌹 👈ویژگی‌هایی که حسین را متمایز از هرکس دیگری می‌کرد: ● فردی با محبت و مسئولیت‌پذیر نسبت به خانواده و دیگران بود. ● بسیار شوخ طبع و دارای روحی بلند بود. ● بسیار صبور و خویشتن‌دار بود و هرگز عصبانی نمی‌شد. ● در کارها و ماموریت‌های محوله بسیار جدی و منضبط و پایبند به امور شرعی بود. ● علاقه زیادی به امام حسین علیه السلام و استمرار در خواندن زیارت عاشورا داشت. ● از کودکی و کلاس سوم دبستان به توصیه معلم خود شب‌ها همیشه با وضو و قرائت سوره واقعه به امید شهادت می‌خوابید. ● احترام به پدر و مادر و بزرگترها در رأس همه رفتارهای شخصی وی بود. روحش شاد و یاد و خاطره‌اش گرامی باد.با ذکر صلواتی به ارواح مطهر شهدا🌹 ═┅═༅𖣔🔆𖣔༅═┅┅ @mahfeletabeen
سردار پوررجبی در حمله رژیم صهیونیستی در کنار امیرعلی حاجی‌زاده به شهادت رسید. 🌷 حوالی اذان صبح بود که صدای چند انفجار شدید، خانه را به لرزه انداخت. 💥 فاطمه هراسان از خواب پرید؛ جواد هنوز برنگشته بود. محمدحسینِ شش‌ساله و ریحانه‌ی ده‌ساله از ترس می‌لرزیدند. زیرنویس شبکه خبر، مدام از حمله‌ی اسرائیل می‌گفت. فاطمه برای اینکه بچه‌ها را آرام کند، پیشنهاد داد لباس بپوشند و با هم بروند بیرون.🌹 ریحانه سریع قبول کرد: *«آره مامان، بریم شاه‌عبدالعظیم… برای سلامتی آقا دعا کنیم.*🌺 *این جمله را باباجواد یادشان داده بود. همیشه و هر وقت اتفاقی می‌افتاد می‌گفت: «بچه‌ها برای سلامتی آقا دعا کنید… از خدا بخواید از عمر ما کم کنه و به عمر ولی‌مون، رهبرمون اضافه کنه.»*🌷 @mahfeletabeen
بعد از زیارت از حرم که بیرون آمدند تلفن فاطمه مدام زنگ می‌خورد. _فاطمه خوبی؟ از همسرت خبر داری؟ _ما خوبیم، جواد گوشی‌اش در دسترس نیست فقط میدونم پیش سردار حاجی‌زاده است. _سردار حاجی‌زاده!؟ -آره، چیزی شده!؟ _میگن سردار شهید شده… فاطمه نفسش بالا نمی‌آمد. صدای آن طرف خط می‌لرزید، نگاهش را از گنبد گرفت و زیرلب مدام می‌گفت: پس بالاخره به آرزوت رسیدی! قول داده بودی جواد، قول داده بودی باهم شهید شیم.🌷 *شهید پور رجبی در خواب دخترش می رود. در خواب در حرم امام حسین . به دخترش ۱۴ شاخه گل رز می دهد. به دخترش ریحانه می‌گوید: به مامان بگو سه روز زیارت عاشورا بخوانید… همسر، خواهر و مادر شهید رجبی‌پور شروع به خواندن زیارت عاشورا می‌کنند و روز سوم درست بعد از خواندن زیارت، تلفن همسر شهید زنگ می‌خورد، به او می‌گویند: خانم پوررجبی، پیکر سردار پیدا شد.* بعد از تفحص پیکر شهید اجازه ندادند خانواده پیکر او را ببیند، فقط برایشان شرح دادند: سرش شبیه اباعبدالله(ع) جدا شده، مثل علمدار دست‌ ندارد. مقطع‌الاعضا است مثال علی‌اکبر.🌺 @mahfeletabeen
تمام این سال ها فاطمه نمی‌دانست همسرش یکی از فرماندهان هوافضای سپاه است. هربار که سر حرف را باز می‌کرد و می‌پرسید: بالاخره شما به ما نگفتی شغلت چیه آقا!؟ سردار سرتیپ جواد پوررجبی می‌خندید و می‌گفت: *«چه فرقی میکنه خانم!؟ شما فکر کن من آبدارچی سپاهم… مهم اینه یه گوشه و کناری دارم خدمت میکنم.»*🌷 👈مأموریت‌های سردار پوررجبی از سال ۹۷ طولانی‌تر و پرتکرارتر از همیشه شده بود. آن‌قدر که محمدحسین دیگر پدرش را درست و حسابی نمی‌شناخت. جواد مثل همیشه، حتی یک‌کلمه هم نمی‌گفت کجا می‌رود، کی برمی‌گردد، یا اصلاً چه می‌کند. تا وقتی که اسرائیل پایگاه تیفور سوریه را هدف گرفت و جواد، این‌بار با ۲۵ درصد جانبازی به خانه برگشت. فاطمه تازه آن موقع فهمید این نبودن‌های چهل‌ـ‌پنجاه‌روزه، در سوریه، یمن، عراق، لبنان و…می‌گذرد.🌹 تا چند ساعت قبل از شهادت، فاطمه فکر می‌کرد همسرش یک پاسدار ساده باشد، حتی نمی‌دانست در کدام بخش کار می‌کند. آقاجواد معمولا زود می‌رفت و دیر می‌آمد. بعضی شب‌ها از خستگی کنار سفره خوابش می‌برد. آن شب هم خستگی از سر و رویش پیدا بود. تا پایش به خانه رسید فاطمه را صدا کرد: «خانم من از صبح آنقدر درگیر بودم که نتونستم لب به چیزی بزنم، از شام‌تون چیزی مونده!؟»🌺 بعد از تفحص پیکر شهید اجازه ندادند خانواده پیکر او را ببیند، فقط برایشان شرح دادند: سرش شبیه اباعبدالله(ع) جدا شده، مثل علمدار دست‌ ندارد. مقطع‌الاعضا است مثال علی‌اکبر.*🌷😭 @mahfeletabeen
شهید تازه داماد ، میلاد نماینده ؛ متولد سال ۷۵ در تهران بود🌷 پیکر شهید «میلاد نماینده»، جوان بسیجی و خادم حرم امام رضا (ع)، صبح پنج‌شنبه نهم مردادماه با حضور گسترده مردم تهران تشییع شد. مراسم وداع از مقابل منزل این شهید در خیابان خاوران آغاز و تا قطعه ۵۰ گلزار شهدای تهران ادامه یافت🇮🇷 اما آن‌چه این وداع را تلخ‌تر کرد، نه فقط سن کم شهید، بلکه جزئیاتی از زندگی کوتاه و عاشقانه‌ او بود؛ میلاد تنها سه روز پس از مراسم عقد🌺 در حمله هوایی رژیم صهیونیستی به ساختمان بسیج در تهران، به شهادت رسید.🥀 بتول سادات‌حسینی، مادر شهید، روایت این روزها را از پنج‌شنبه ۲۹ خرداد آغاز می‌کند؛ همان روزی که مراسم بله‌برون برگزار شد. میلاد آن روز به‌خاطر فشار کاری دیرتر به خانه آمد، اما با لبخند و شوق لباس دامادی به تن کرد و پای سفره عقد نشست🌺 همان شب به محل کارش برگشت و فردای آن روز، همراه همسرش به نماز جمعه رفتند🌷 ═┅═༅𖣔🔆𖣔༅═┅┅ @mahfeletabeen
اما دوشنبه، دوم تیر، روز تلخی بود😔 تماس‌ها بی‌پاسخ ماند و ساعتی بعد، خبر رسید که ساختمان بسیج مستضعفین مورد حمله واقع شده و میلاد هم جزو شهداست...🌹 “نجابتش دلم را برد” فاطمه حافظی، همسر شهید، با صدایی پر از بغض از خاطرات کوتاه اما شیرینش می‌گوید: «از همان برخورد اول، نجابتش دلم را برد. آدمی آرام، باوقار، متعهد و مؤمن بود. با اینکه فقط چند بار دیده بودمش، احساس می‌کردم سال‌هاست می‌شناسمش❤️ بعد از عقد، خودش پیشنهاد داد با هم نماز بخوانیم. همان لحظه فهمیدم کنار چه آدمی قرار گرفته‌ام.» "رازهایی که بعد از شهادت فاش شد" 👈بعد از شهادت میلاد، تازه دوستان و آشنایان از فعالیت‌های جهادی‌اش گفتند. 👈 مادرش با چشمانی اشک‌بار می‌گوید: «ما نمی‌دانستیم عضو گروه جهادی شهید ابراهیم هادی بوده. از کمک‌های بی‌سروصدا، از نذرهایی که برای بردن مردم به کربلا داشته… برایمان فقط یک پسر نبود، یک انسان کامل بود.»🌷 در این روزها، خانه‌ای که قرار بود مأمن زندگی مشترک باشد، به حسینیه‌ای تبدیل شده. دوستانش از شهرهای مختلف آمده‌اند، روضه خوانده‌اند و از خاطرات میلاد گفته‌اند؛ مردی که بی‌صدا آمد، بی‌ادعا زندگی کرد و با افتخار رفت...🇮🇷 شادی ارواح طیبه ی شهدا و جهت آرامش نزدیکانشان؛ صلوات🌺 ═┅═༅𖣔🔆𖣔༅═┅┅ @mahfeletabeen
پاسدار دلاور شهید میثم رضوان‌پور در سوم اردیبهشت ۱۳۶۳ به دنیا آمد🌺 شهید رضوان پور فرزند اول خانواده بود و درس فداکاری، رشادت و شهادت طلبی را پیش از هرکس در مکتب پدرش حاج محمدتقی رضوان پور از جمله پاسداران متعهد و متدین و همرزم شهید احمد کاظمی آموخت.🌷 حاج محمدتقی یک دوره نیز فرماندهی سپاه پاسداران ناحیه خمینی شهر را به عهده داشت و در حال حاضر نیز مسئولیت ستاد غدیر شهرستان را به دوش می‌کشد. پسرش میثم از سال ۱۳۸۲ وارد سپاه پاسداران شد و در طول این سال ها در خمینی شهر، اصفهان، زاهدان و تهران فعالیت داشت.🇮🇷 ═┅═༅𖣔🔆𖣔༅═┅┅ @mahfeletabeen
میثم رضوانپور را خمینی شهری‌ها بیشتر به خادم‌الشهدای هیئت می‌شناسند، هیأتی که از سال ۱۳۸۹ کار خود را آغاز کرده و در میان مردم به ویژه جوانان و نوجوانان خیلی خوب جا باز کرده است. هیأتی که ساز و کار منظم و تشکیلاتش نشان از مدیریت و خلاقیت مؤسسانش دارد. میثم رضوانپور موسس و رییس این هیئت در طول فعالیت ۱۴ ساله‌اش، همواره اخلاص، جوان‌گرایی و احیای فرهنگ شهادت را سرلوحه کار خود قرار داده بود🌺 وی علیرغم مشغله زیاد کاری و تحصیلی، هرگز از رسیدگی به امورات هیأت بازنماند و هر زمان ضرورت ایجاب می‌کرد حتی نیمه شب به خمینی شهر می‌آمد تا آنجا که نیم ساعت قبل از شهادت نیز تلفنی پیگیر نصب دکور هیات برای مراسم سوگواری امام حسین علیه‌السلام بود🥀 میثم عاشق امام حسین بود و در وصیت نامه‌اش نوشت که در مراسم عزاداری‌اش روضه امام حسین را زیاد بخوانند🌹 👈وی نه تنها در کار نمونه بود در مقطع دکترای جامعه شناسی در دانشگاه امام حسین علیه‌السلام نیز به عنوان دانشجوی نمونه شناخته شد. 📚 زیستی شهیدانه داشت و مدیریت و خلاقیت و جسارت را در هم آمیخته بود. این شخصیت فرهیخته همواره دغدغه کار فرهنگی داشت و در این حوزه فرمایشات مقام معظم رهبری را سرلوحه کارهایش قرار می داد. 👈دغدغه "فرزندآوری" که از جمله سفارشات آقا بود را به گوش جان خرید و از خداوند سه دختر و دو پسر به امانت گرفت. اکنون فاطمه بزرگترین فرزندش ۱۳ ساله و محمدحسین ۹ ماهه است. در زمان شهادتش معاونت اجتماعی بسیج کل کشور را بر عهده داشت. 🇮🇷 سرانجام در تاریخ دوشنبه دوم تیرماه ۱۴۰۴ در تهران بر اثر حمله رژیم صهیونیستی به شهادت رسید و در گلزار شهدای امامزاده سیدمحمد کرج به خاک سپرده شد. روحش شاد و یاد و نامش در دلها همواره جاوید باد. نثار روح ملکوتی‌اش صلوات🌸 ═┅═༅𖣔🔆𖣔༅═┅┅ @mahfeletabeen
«خسرو حسنی» را کمتر کسی می‌شناسد. سرداری که نامش به‌ندرت شنیده می‌شود، اما در حساس‌ترین لایه‌های تصمیم‌گیری برای امنیت کشور حضور دارد.✌️ فراز آسمان کشور تا عمق تونل‌های موشکی سپاه، حضور خسرو را از نزدیک لمس کرده‌اند، اما هیچ تصویری از او موجود نیست. هیچ‌کس اطلاعاتی از زندگی شخصی‌اش ندارد. بی‌صدا و پیوسته مشغول به خدمت است.🌺 👈 او جانشین اطلاعات نیروی هوافضای سپاه پاسداران است، جایی که تصمیم‌ها نه فقط بر پایه اطلاعات خام، بلکه بر پایه سال‌ها مطالعه، تفسیر، پیش‌بینی، فهم میدان و گاهی حدس درست گرفته می‌شود. این جایگاه نیاز به ترکیبی دارد که ذهن تحلیلگر، اعصاب آرام و تجربه یک کهنه‌کار را طلب می‌کند💪 کسانی که خسرو را از نزدیک می‌شناسند می‌دانند که او تمام این ویژگی‌ها را دارد. در جلسات رسمی هوافضا، همیشه کمی عقب‌تر می‌نشیند، یادداشت‌برداری نمی‌کند، پرسش نمی‌پرسد، اما وقتی وقت صحبت می‌شود، سکوت سالن به احترام می‌شکند. لحنش خشک نیست، اما از جنس «هیجان» هم نیست. روایتش از داده‌ها، بیشتر شبیه آرام‌آرام باز کردن یک پرونده مهم است، با گزاره‌هایی که ناگهان تصمیم جمع را از «شک» به «یقین» می‌برد. حالا از او تنها یک تصویر باقی‌مانده است. یک تصویر که پس از شهادتش دست‌به‌دست شده و خیلی چیز‌ها درباره زندگی‌اش مسکوت باقی‌مانده است🇮🇷 ═┅═༅𖣔🔆𖣔༅═┅┅ @mahfeletabeen