eitaa logo
محفل تبیین
1هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
1.9هزار ویدیو
42 فایل
شهادت جز با جهاد حاصل نمیشود.جهاد تبیین با تأسی به حضرت زهرا سلام الله علیها تبیین و تشریح :بیانات جاری و کتب حضرت آیت الله خامنه ای مدظله به میزبانی شهید اسماعیل دقایقی🌹 ارتباط با مدیر کانال @adminmahfel1
مشاهده در ایتا
دانلود
*طیبه راسخ همسر شهید مدافع حرم سید اسماعیل سیرت نیا درباره نحوه آشنایی خود با این شهید اظهار داشت:* آشنایی ما سنتی بود. همدیگر را ندیده بودیم. روز اول که برای صحبت نشستیم اصلا ایشان را ندیدم و تنها چیزی که یادم هست شلوار سفید تنش بود و تکان‌هایش. برای حرف زدن مدام جا به جا می‌شد و بعدا فهمیدم چقدر دو زانو نشستن برایش سخت است اما آن روز اصرار داشت دو زانو بنشیند. در آن جلسه گفت که *من تنها به خواستگاری نیامدم و مادرم حضرت زهرا (س) همراه من است. بعدا که جواب خواستگاری را دادم گفتم جواب مثبت را به شما ندادم به مادرتان حضرت زهرا (س) دادم.* وی افزود: این تنها نیامدنش را در هر لحظه از خواستگاری حس می‌کردم، اینکه با شهدا و حضرت زهرا (س) آمده است. وقتی رفت من فقط گریه می‌کردم. مادرم ‌پرسید خب چرا گریه می‌کنی جوابت چه بود؟ گفتم نمی‌دانم، فقط می‌دانم تنها نبود و جواب من هم مثبت است. مادرم گفت خب اینهمه صحبت کردید چه گفت؟ گفتم تنها چیزی که گفت این بود که با مادرش حضرت زهرا (س) آمده و خانواده همراهم گریه کردند. @mahfeletabeen
تخریبچی شهید'شهید جلال(سعدالله) شهد فروش معروف به جلال صلواتی @mahfeletabeen
🥀🥀 ✍به روایت ماشاألله آخوندی فرمانده شهید جلال مثل یک دکتر بود. اصلاً دکتر بود. پزشک روح بود که بین بچه‌ها می‌چرخید و بیماری‌های آن‌ها را درمان می‌کرد. دکتری بود که هم مرض را خوب تشخیص می‌داد و هم نسخه‌های خوب می‌پیچید. نسخه‌های شگفت پیچیده این آقا جلال، شفابخش شفابخش. درباره همین نسخه‌ای که برای بیماری ریا و تظاهر که بلای جان خیلی از ماها شده است و اگر نگوییم لاعلاج است، صعب‌العلاج است، در منطقه پل فلزی ایلام بودیم، گفتم: «آقا جلال راجع به ریا مطلبی داری؟» گفت: «حاج آخوندی سه تا مثال می‌زنم برای ریا! اولاً شما توجه بکنید. ✨مثلاً اگر شما یک ظرف شیر پاکیزه و تمیز داشته باشید و بعد یک فضله موش بیفته داخل اون چی میشه؟ انسان مومن با توجه به نجس بودن فضله موش، از اون شیر دل می‌کنه و بدش میاد و دیگه اون شیر رو نمی‌خوره. هر چقدر هم که تشنه و گرسنه باشه. این درجه‌ای از ریاست که معمولاً آدم متوجه میشه و مرتکب آن نمیشه. چون مشخص و اثرات ظاهره. ولی مرحله دوم؛ کسی ریا کنه و خودش متوجه نشه. ریا مثل زهرماره. ریا در عمل و نیت انسان مثل زهرمار. کسی که زهرمار توی غذای خودش بریزه، قطعاً می‌میره ولو اینکه خودش متوجه نشه. شاید یکم دیرتر بمیره، ولی قطعاً می‌میره.» اما مثال سومی که جلال می‌زد خیلی عجیب بود. جلال می‌گفت ریا شبیه کثافت و فضولات آدم است. چه طور می‌شود آدم شیر لذیذ و غذای خوب را به بدترین آلودگی‌ها، آلوده کند و بخورد؟ من با مثال‌هایی که جلال درباره ریا زد به شدت از ریا متنفر شدم و این البته از این جهت هم بود که خود جلال و عمل جلال نشان می‌داد که در زمینه اجتناب از ریا پیشرفت کرده است. اخلاص در عملش کاملا نمایان بود. در مبارزه با ریا به مرحله نهایی رسیده بود. ࿐჻❥⸙🦋⸙❥჻࿐ آقا جلال مشکل بچه­‌ها را واقعاً با صلوات حل می­‌کرد. طرف می­‌گفت مرخصی می­‌خواهم، می­‌گفت صلوات بفرست... می‌­گفت مساله روحی روانی دارم. می‌­گفت صلوات بفرست... مشکل مادی دارم، صلوات بفرست 📿 بعد هم حالی می­‌کردند که کار کار جلاله و مشکلات حل شده.... یکی از بچه­‌هاکه هنوزهم زنده هستند، یقه جلال را گرفته بود و با حالت طلبکارانه و دعوا می­‌گفت: «تو که کار همه را درست می­‌کنی، چرا مشکل من رو حل نمی­‌کنی؟ من که می­‌دونم از دست تو برمی‌آد، پس چرا برای من کاری نمی­‌کنی؟» آقا جلال می‌­گفت: «من چه کاره‌­ام؟ توسل به اهل بیت کن! برو پیش اولیاء! من چه کاره‌­ام؟» از چادر که بیرون آمدم، متوجه نزاع این بنده خدا با آقا جلال شدم جلال دستانش پایین بود. یقه جلال را گرفته بود و دعوا می­‌کرد. رفتم جلو و گفتم: «چه خبر؟ چه کارش داری؟» تا چشمش به من افتاد شروع کرد به گریه کردن!. گفت:«حاج آقای آخوندی! این جلال کار همه رو راه میندازه، اما مشکل من رو حل نمی­‌کنه! به همه لطف می‌­کنه، جز به من!» گفتم: «امکان نداره! آقا جلال اهل این حرفا نیست.». بعد رو کردم به جلال و گفتم: «راست میگه؟» گفت: «حاج‌­آقا چه کاری از من برمی‌آد؟ قرار بود که دعایی بکنم، مشکلاتش حل بشه! من که نباید بیام داد بزنم که بابا مشکل تو حل شد!»... ☘️آقا جلال حرفش را زده بود. من هم گرفتم، ولی طرف از بس ناراحت و داغ بود، متوجه نشد. به او گفتم: « شما یک مرخصی تو شهری بگیر. برو یک تلفن به خانه بزن، ببین اوضاع و احوال چه طوره.» خلاصه آن آقا رفت مرخصی! روز بعد دیدم شیرینی گرفته آورده. پشت تانکر، افتاده بود روی پای آقا جلال و معذرت خواهی: ببخشید مشکل من حل شده بود و خودم خبر نداشتم... @mahfeletabeen
شهید صلواتی اهل مشهد بود. در سال 62 به شهادت رسید. و پيكر شهيد صلواتی در سال 88 پس از ۲۶ سال و در جريان تفحص پيدا شد. و برای تشييع و خاك سپاری از مناطق عملياتی به مشهد مقدس منتقل شد و در گلزار شهدای مشهد آرمید. هيچ‌گاه نماز شب شهيد صلواتی ترك نشد. او در بين رزمنده‌هايی كه برای استراحت به سنگرها مراجعه می‌كردند قدم می‌زد و جوراب‌های آنان را می‌گرفت و می‌شست. @mahfeletabeen
💢 خصوصیات رفتاری و اخلاقی ﴿فرمانده‌اسماعیل 🥀﴾ 📚 نمایشگاه کتاب با هماهنگی انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و همراه با تنی چند از دوستان مبارزش، در چند استان جنوبی كشور - به ویژه خوزستان - نمایشگاه كتاب برپا كردند. یكی از كتابهایی كه در توزیع آن بیشتر فعالیت نمود، رساله‌ عملیه حضرت امام خمینی قدس‌سره بود... راوی: «اسدالله دقایقی» @mahfeletabeen