eitaa logo
مَه گُل
668 دنبال‌کننده
11هزار عکس
3.4هزار ویدیو
103 فایل
❤پاتوق دختران فرهیخته❤👧حرفهای نگفتنی نوجوانی و جوانی😄💅هنر و خلاقیت💇 📑اخبار دخترونه و...🎀 📣گل دخترا😍کانال رو به دوستانتون معرفی کنید @Mahgol31 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شاد و پر انرژی باش 🌸 🌸🍃از جملات مثبت استفاده کن خودت رو دوست داشته باش روی خوش زندگی رو ببین و خوش بین باش🍃🌸 🌸🍃و در نهایت به قدرت خدا ایمان داشته باش و بدون تو رو آفریده چون لایق بهترین هایی!🌸🍃 🌟شب پاییزی تون بخیر⭐️ 💫✨💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁ای که با نامت جهان آغاز شد 🍁دفتر ما هم به نامت باز شد 🍁دفتری کز نام او زیور گرفت 🍁کار آن از چرخ بالاتر گرفت 🍁الهی به امیدخودت ونه بندگانت روزمون رو شروع می‌کنیم🍁 🌱 🌱 ⁦(◕ᴗ◕✿)⁩⁦_________🍃🌹 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
9⃣3⃣ 💢 سرکار خانم نرگس حاجی زاده 🌟 با این ستاره‌ها می‌شود راه را پیدا کرد ❣رهبر معظم انقلاب: ❤️ «عزیزان من! می‌خواهم بگویم اینها الگویند. جوان در همه‌ جای دنیا به الگو نیاز دارد؛ اینها الگوی جوانهایند؛ این الگوها را زنده کنید، اینها را جلوی چشم نگه دارید. البتّه کتابهایی نوشته می‌شود، شرح‌حال‌هایی نوشته می‌شود؛ کافی نیست، اینها را با شیوه‌های گوناگونی که در دنیا معمول است، به عنوان الگو جلوی چشم نگه دارید؛ بهترین الگوها اینها هستند. شما بهترین الگوها را در بسیج می‌توانید پیدا کنید. اینها را بازآفرینی کنید» ۱۳۹۸/۰۹/۰۶ ⁦(◕ᴗ◕✿)⁩⁦_________🍃🌹 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
💐💐🇮🇷🇮🇷🇮🇷💐💐 راهپیمایی مجازی 13 آبان 🇺🇸 از ساعت 20 روز 12 آبان تا 20 روز 13 آبان با شما هستیم 👈 نشر حداکثری روی لینک زیر بزنید و رکورد بزنید 👇👇👇👇👇👇 http://13aban.danam-bda.ir/ 🍃🌷🌷💐💐💐💐💐🌷🌷🍃 آینده روشن در دستان شماست .... https://eitaa.com/amr_vali @amr_vali
0⃣4⃣ 💢 جناب آقای محمد ابراهیم زاده 🌟 با این ستاره‌ها می‌شود راه را پیدا کرد ❣رهبر معظم انقلاب: ❤️ «عزیزان من! می‌خواهم بگویم اینها الگویند. جوان در همه‌ جای دنیا به الگو نیاز دارد؛ اینها الگوی جوانهایند؛ این الگوها را زنده کنید، اینها را جلوی چشم نگه دارید. البتّه کتابهایی نوشته می‌شود، شرح‌حال‌هایی نوشته می‌شود؛ کافی نیست، اینها را با شیوه‌های گوناگونی که در دنیا معمول است، به عنوان الگو جلوی چشم نگه دارید؛ بهترین الگوها اینها هستند. شما بهترین الگوها را در بسیج می‌توانید پیدا کنید. اینها را بازآفرینی کنید» ۱۳۹۸/۰۹/۰۶ ⁦(◕ᴗ◕✿)⁩⁦_________🍃🌹 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
1⃣4⃣ 💢 سرکار خانم عارفه مشهدی 🌟 با این ستاره‌ها می‌شود راه را پیدا کرد ❣رهبر معظم انقلاب: ❤️ «عزیزان من! می‌خواهم بگویم اینها الگویند. جوان در همه‌ جای دنیا به الگو نیاز دارد؛ اینها الگوی جوانهایند؛ این الگوها را زنده کنید، اینها را جلوی چشم نگه دارید. البتّه کتابهایی نوشته می‌شود، شرح‌حال‌هایی نوشته می‌شود؛ کافی نیست، اینها را با شیوه‌های گوناگونی که در دنیا معمول است، به عنوان الگو جلوی چشم نگه دارید؛ بهترین الگوها اینها هستند. شما بهترین الگوها را در بسیج می‌توانید پیدا کنید. اینها را بازآفرینی کنید» ۱۳۹۸/۰۹/۰۶ ⁦(◕ᴗ◕✿)⁩⁦_________🍃🌹 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍️ 💠 یک گوشه کپسول اکسیژن و وسایل جراحی و گوشه‌ای دیگر جعبه‌های ؛ نمی‌دانستم اینهمه ساز و برگ از کجا جمع شده و مصطفی می‌خواست زودتر ما را از صحن مسجد خارج کند که به سمت سعد صورت چرخاند و تشر زد :«سریعتر بیاید!» تا رسیدن به خانه، در کوچه‌های سرد و ساکت شهری که از در و دیوارش می‌پاشید، هزار بار جان کندم و درهر قدم می‌دیدم مصطفی با نگرانی به پشت سر می‌چرخد تا کسی دنبالم نباشد. 💠 به خانه که رسیدیم، دیگر جانی به تنم نمانده و اهل خانه از قبل بستر را آماده کرده بودند که بین هوش و بی‌هوشی روی همان بستر سپید افتادم. در خنکای شب فروردین ماه، از ترس و درد و گرسنگی لرز کرده و سمیه هر چه برایم تدارک می‌دید، در این جمع غریبه چیزی از گلویم پایین نمی‌رفت و همین حال خرابم مصطفی را به جوش آورده بود که آخر حرف دلش را زد :«شما اینجا چیکار می‌کنید؟» 💠 شاید هم از سکوت مشکوک سعد فهمیده بود به بوی به این شهر آمده‌ایم که به چشمانش خیره ماند و با تندی پرسید :«چرا نرفتید بیمارستان؟» صدایش از خشم خش افتاده بود، سعد از ترس ساکت شده و سمیه می‌خواست کند که برای اعتراض برادرشوهرش بهانه تراشید :«اگه زخمش عفونت کنه، خطرناکه!» 💠 سعد از امکانات رفقایش اطمینان داشت که با صدایی گرفته پاسخ داد :«دکتر تو بود...» و مصطفی منتظر همین بود که با قاطعیت کلامش را شکست :«کی این بیمارستان صحرایی رو تو ۴۸ ساعت تو مسجد درست کرد؟» برادرش اهل بود و می‌دانست چه آتشی وارد این شهر شده که تکیه‌اش را از پشتی گرفت و سر به شکایت گذاشت :«دو هفته پیش یه کامیون اسلحه وارد درعا کرده!» و نمی‌خواست این لکه ننگ به دامن مردم درعا بماند که با لحنی محکم ادامه داد :«البته قبلش خودشون رو از مرز رسونده بودن درعا و اسلحه‌ها رو تو مسجد عُمری تحویل گرفتن!» 💠 سپس از روی تأسف سری تکان داد و از آنچه در این دو هفته بر سر درعا آمده، درددل کرد :«دو ماه پیش که اعتراضات تو شروع شد، مردم این شهر هم اعتراضایی به دولت داشتن، اما از این خبرا نبود!» از چشمان وحشتزده سعد می‌فهمیدم از حضور در این خانه پشیمان شده که مدام در جایش می‌جنبید و مصطفی امانش نمی‌داد که رو به برادرش، به در گفت تا دیوار بشنود :«اگه به مردم باشه الان چند ماهه دارن تو و و تظاهرات می‌کنن، ولی نه اسلحه دارن نه شهر رو به آتیش می‌کشن!» و دلش به همین اشاره مبهم راضی نشد که دوباره به سمت سعد چرخید و زیر پایش را خالی کرد :«می‌دونی کی به زنت کرده؟» 💠 سعد نگاهش بین جمع می‌چرخید، دلش می‌خواست کسی نجاتش دهد و من نفسی برای حمایت نداشتم که صدایش در گلو گم شد :«نمی‌دونم، ما داشتیم می‌رفتیم سمت خیابون اصلی که دیدم مردم از ترس تیراندازی دارن فرار می‌کنن سمت ما، همونجا تیر خورد.» من نمی‌دانستم اما انگار خودش می‌دانست می‌گوید که صورتش سرخ شده بود، بین هر کلمه نفس نفس می‌زد و مصطفی می‌خواست تکلیف این گلوله را همینجا مشخص کند که با لبخندی تلخ دروغش را به تمسخر گرفت :«اگه به جای مسجد عُمری، زنت رو برده بودی بیمارستان، می‌دیدی چند تا پلیس و نیروی هم کنار مردم به گلوله بسته شدن، اونا رو هم ارتش زده؟» 💠 سمیه سرش را از ناراحتی به زیر انداخته، شوهرش انگار از پناه دادن به این زوج پشیمان شده و سعد فاتحه این محکمه را خوانده بود که فقط به مصطفی نگاه می‌کرد و او همچنان از که روی حنجره‌ام دیده بود، زخمی بود که رو به سعد اعتراض کرد :«فکر نکردی بین اینهمه وهابی تشنه به خون ، چه بلایی ممکنه سر بیاد؟» دلم برای سعد می‌تپید و این جوان از زبان دل شکسته‌ام حرف می‌زد که دوباره به گریه افتادم و سعد طاقتش تمام شده بود که از جا پرید و با بی‌حیایی صدایش را بلند کرد :«من زنم رو با خودم می‌برم!» 💠 برادر مصطفی دستپاچه از جا بلند شد تا مانع سعد شود که خون در صدای مصطفی پاشید و مردانه فریاد کشید :«پاتون رو از خونه بذارین بیرون، سر هر دوتون رو سینه‌تونه!» برادرش دست سعد را گرفت و دردمندانه التماسش کرد :«این شبا شهر قُرق شده که خون شیعه رو حلال می‌دونن! بخصوص که زنت و بهش رحم نمی‌کنن! تک تیراندازاشون رو پشت بوم خونه‌ها کمین کردن و مردم و پلیس رو بی‌هدف می‌زنن!»... ⁦(◕ᴗ◕✿)⁩⁦_________🍃🌹 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دکلمه ١٣ آبان روز دانش آموز با صدای یاسمینا نجفی ۷ ساله از لارستان ⁦(◕ᴗ◕✿)⁩⁦_________🍃🌹 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
💢 شعری زیبا از هنرمند عزیز مه گلی، سرکار خانم الهام توکلی از گلپایگان نونهال زندگی ،شدنوجوان قامتش زیباورخشان نوجوان راه ورسمش چون علیِ اکبراست مهرداردبردل وجان و تنش رهروی دین ولایت بوده است همچوفهمیده ،علیِ لندی است اتشی دردل نهاداین نوجوان اتش ایثارباید بایداین جهان ای سلیمانی مسیرت روشن است درمسیرت نوجوانان. میروند تقدیم به علی لندی نوجوان فداکار روحش شاد🌹 ⁦(◕ᴗ◕✿)⁩⁦_________🍃🌹 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ﺧﻮﺍﺳﺘﻢ ﯾﮑﻢ ﺧﻮﺩﺷﯿﺮﯾﻨﯽ ﮐﻨﻢ ☺️☝️ ﺑﻪ مامانم ﮔﻔﺘﻢ: مامااااان ﺩﺍﺷﺘﻦ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ دختر ﺩﻧﯿﺎ ﭼﻪ ﺣﺴﯽ ﺩﺍﺭﻩ؟ 😊 ﮔﻔﺖ تجربه نکردم ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ... برو ﺍﺯ مادر ﺑﺰﺭﮔﺖ ﺑﭙﺮﺱ... 😐😂 ‌ ‌⁦(◕ᴗ◕✿)⁩⁦_________🍃🌹 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
امام خمینی (ره): ... رهبر ما آن طفل سیزده‌ساله‌ای است که با قلب کوچک خود که ارزشش از صدها زبان و قلم بزرگ‌تر است، با نارنجک، خود را زیر تانک دشمن انداخت و آن را منهدم نمود و خود نیز شربت شهادت نوشید . ۱۳۵۹/۱۱/۲۲ ⁦(◕ᴗ◕✿)⁩⁦_________🍃🌹 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
34.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مرگ بر آمریکا روز سیزده آبان روز دانش‌آموز مبارک 🎤حامد زمانی ⁦(◕ᴗ◕✿)⁩⁦_________🍃🌹 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
😒 آمریکا در برابر مردم 🗓️ سه حادثه تاریخی در سیزده آبان؛ 🔺 سال ۴۳ ⬅️ تبعید امام خمینی (رحمه‌الله) 🔺 سال ۵۷ ⬅️ کشتار دانش‌آموزان نوجوان 🔺 سال ۵۸ ⬅️ تسخیر لانه جاسوسی ⁦(◕ᴗ◕✿)⁩⁦_________🍃🌹 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
2⃣4⃣ 💢 سرکار خانم کوثر ویسی پور 🌟 با این ستاره‌ها می‌شود راه را پیدا کرد ❣رهبر معظم انقلاب: ❤️ «عزیزان من! می‌خواهم بگویم اینها الگویند. جوان در همه‌ جای دنیا به الگو نیاز دارد؛ اینها الگوی جوانهایند؛ این الگوها را زنده کنید، اینها را جلوی چشم نگه دارید. البتّه کتابهایی نوشته می‌شود، شرح‌حال‌هایی نوشته می‌شود؛ کافی نیست، اینها را با شیوه‌های گوناگونی که در دنیا معمول است، به عنوان الگو جلوی چشم نگه دارید؛ بهترین الگوها اینها هستند. شما بهترین الگوها را در بسیج می‌توانید پیدا کنید. اینها را بازآفرینی کنید» ۱۳۹۸/۰۹/۰۶ ⁦(◕ᴗ◕✿)⁩⁦_________🍃🌹 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️ ☀️ فاطمه- چرا، ميذاره ولي نه اونطوري كه تو فكر ميكني. بذار اينطوري برات بگم. اون چيزي كه روي شخصيت انسان اثر ميذاره برخورد انسان‌ها با وضعيت و موقعيت‌هاي اطرافشونه، نه خود اون حوادث و موقعيت ها. به قول يكي از روانشناسان "آنچه انسان را ميسازد كنش‌هاي محيطي نيست بلكه واكنش‌هاي ماست به محيط" به همين علته كه خيلي از مواقع ميبيني شخصيت يه جوان معلول خيلي محكم تر از جوانيه كه همه جور امكانات داره و موقعيت رشد هم كاملا براش فراهمه. من- ولي آخه خود شما گفتين كه خانواده در رشد انسان بسيار موثره، اينقدر هم راجع به ظرافت و انتخاب همسر حرف زدين، پس همه اين حرف‌ها براي چي بود؟ فاطمه- همه اين حرف‌ها و دقت‌ها براي اين بود كه خانواده و موقعيت‌هاي پيراموني، زمينه رشد رو براي انسان فراهم ميكنن. ولي دست آخر اين خود انسانه كه باعث رشد و نمو شخصيت خودش ميشه. يعني برخوردش با اين شرايط مهمه! بذار يه مثال ديگه بزنم. 💥از يه طرف زن لوط (ع)، 💥پسر نوح (ع)، 💥زن امام حسن (ع) رو ميبيني كه در كنار بهترين مخلوق‌هاي خدا و در شرايطي كه بهترين زمينه رو براي رشد دارن بد ترين راه رو انتخاب ميكنن و جزو شقي ترين افراد عالم ميشن و از طرف ديگه هم ✨آسيه (س) زن فرعون رو ميبيني كه در كنار بدترين و شقي ترين فرد عالم به بهترين جايگاه ميرسه. مگه نديدي در قرآن هم ميگه... سميه كه نانش را گرفته بود، زد به شانه فاطمه: - خانم نوبتتون رو از دست ندين. فاطمه برگشت طرف سميه: - اِ! نوبت ماشد! چه زود گذشت! سميه صبر كرد تا من و فاطمه هم نان گرفتيم و بعد به حسينيه راه افتاديم من باز هم از فرصت استفاده كردم و از فاطمه پرسيدم: من- راستي چيزي كه ميخواستي از قران بگي چي بود؟ فاطمه- ميخواستم بگم در قرآن هم آيه اي داريم كه ميگه: ✨"عسي ان تكرهوا شيئا و هو خيرلكم... "✨ يعني شايد كه چيزي براي شما ناخوشايند باشه، در حالي كه خير شما در آن است. يعني در زندگي‌هاي هر كدوم از ما هم گاهي مواردي پيش مياد كه اگرچه ما خوشمون نمياد، ولي صلاحمون در اون موقعيت ناخوشاينده. حتي اگه هيچوقت هم ما دليلش رو نفهميم. سميه ديگر اجازه نداد كه فاطمه ادامه دهد: - مريم جون، تورو به قرآن ديگه سوال نكن. الان ميرسيم به حسينيه. تو هي سوال ميكني و فاطمه هم جواب ميده. بچه‌ها هم سر ميرسند و بعدش ديگه ول كن نيستن. بعد هم ديگه سرمون به حرف زدن گرم ميشه و از كارهامون باز مي‌مونيم.😅 ... نویسندگان: امیرحسین بانکی،بهزاد دانشگر و محمدرضا رضایتمند ⁦(◕ᴗ◕✿)⁩⁦_________🍃🌹 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
☀️ ☀️ ثريا گفت: - نگران نباش عاطفه! يا خودش مياد يا نامه اش!😁 رويش به سوي ديوار بود. ولي از توي آينه همه جارا مي‌پاييد. برس كشيدنش هم براي رفع بيكاري بود. چون موهايش صاف و مرتب بود. اما انگار ميخواست يك جوري خودش را مشغول كند. ديروز بعد از بحث تا اخر شب ساكت بود. هيچ چيزي نگفت فقط فكر مي‌كرد در خودش بود، اما امروز صبح كه از خواب بيدار شد، دوباره عوض شد. حتي شاد تر و پر جنب و جوش تر حرف ميزد. متلك ميگفت، لباس هايش را مرتب ميكرد. اما هيچ فايده اي نداشت، شادي اش مصنوعي بود. مي‌فهميدم كه هنوز هم آشفته است. فقط ميخواهد با اين كارها از فكر كردن خلاص شود. مي‌خواهد آشفتگي اش را پنهان كند حالا ديگر مطمئن شدم كه او هم مشكلي در خانواده اش دارد كه بحث ديروز اينقدر او را به هم ريخته است. عاطفه گفت: - در هر صورت چيزيش به تو نميرسه! عاطفه هم عوض شده بود. از صبح نگران به نظر مي‌رسيد. منتظر همان جواني بود كه روز قبل دوبار آمده بود دنبال او! اما هيچ كس نيامد و عاطفه همچنان نگران و منتظر بود. حتي ظهر هم با سميه و فاطمه به نماز جمعه نرفت و لباس هايش را هم پوشيد اما دوباره نشست ترسيد دوباره برود و آن جوان پيدايش شود. فاطمه و سميه هم خودشان رفتند و تازه برگشته بودند و ناهار ميخوردند. ثريا همانطور كه به خاطر جواب عاطفه ميخنديد گفت: - آره ممكنه از اون "فرهاد" چيزي به ما نرسه. ما هم بخيل نيستيم، ارزوني تو! ولي دست كم تو يكي از اين حالت عزاداري در مياي و يه حالي ميدي به اين جماعت بي حال. و بعد برگشت طرف بچه ها! - بيا نگاهشون كن تو رو خدا. هر كدومشون يه طرفي افتادن! اون از فهيمه كه يا كتاب ميخونه يا مي‌خوابه! فاطمه و سميه هم كه دارن شكمشون رو پر مي‌كنن. البته محض رضاي خدا! خدا قبول كنه! مريم هم كه... خودم حرفش را قطع كردم. - مريم چي؟ هان نمك نشناس! بد مي‌كنم دارم جورابت رو برات مي‌دوزم؟ خودت كه عرضه نداري. فوري به حالت عذر خواهي در آمد. - من كي چنين حرفي زدم مريم جون؟! تو ديگه چرا؟! تو چرا اينقدر زود رنجي؟! مي‌خواستم بگم تنها كسي كه داره يه كار مثبت انجام مي‌ده مريمه و بس!😅 راحله راديو ضبط كوچك ثريا رو از گوشش جدا كرد و غر زد: - مي‌ذاري اين چند دقيقه اخر اخبار رو گوش كنيم يا نه؟😕 ثریا- برو بابا! تو هم كه يا روزنامه ميخوني يا اخبار گوش ميدي. باتري‌هاي مارو تموم كردي! حالا اين همه اخبار رو گوش دادي كجا رو گرفتي؟ راحله- مي‌گي چي كار كنم؟ بلند بشم بندري برقصم!😄 ثریا- نه تورو خدا! بيخود بندري نرقص كه آبروي رقص رو هم ميبري. تازه مُحرّمه. سميه هم اينجاست. پس حرام اندر حرام اندر حرام است!😅 سميه يه تكه نان برداشت و گفت: - پس چي ميگي؟ تو اصلا معلومه امروز چته؟ چي ميخواي؟😕 ... نویسندگان: امیرحسین بانکی،بهزاد دانشگر و محمدرضا رضایتمند ⁦(◕ᴗ◕✿)⁩⁦_________🍃🌹 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
49.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷 فیلم سینمایی تنهاترین سردار 🇮🇷 در مورد امام حسن مجتبی 🇮🇷 قسمت چهارم ( آخر ) ⁦(◕ᴗ◕✿)⁩⁦_________🍃🌹 https://eitaa.com/joinchat/2809528345C119136e9a1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
☀️دعايی زیبـا از بابا طاهر ابرها به آسمان تكيه ميكنند درختان به زمين و انسانها به مهربانی يكديگر گاهي دلگرمی يك دوست چنان معجزه ميكند كـه انگار خدا در زمين كنار توست جاودان باد سايه دوستانی که شادی راعلتند نـه شريك و غم را شريكند نـه دليل شب خوش جمعه تون زیبا 🍁