eitaa logo
مَحیصا‌
907 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
339 ویدیو
17 فایل
محیص پناهگاه محیصا رستگار شده چه پناهی امن‌تر از حریم مجلس تو وچه رستگاری بالاتر از نگاه لطف توست❤ ✨محفل دختران هیئت رزمندگان مهرشهرکرج✨ 💌 با ما در ارتباط باشید @chashmberahhh
مشاهده در ایتا
دانلود
هندزفری‌تون دم دسته؟ (:
4_6010479127826535972.ogg
476.9K
ما برای حسین میمیریم... @mahiisa
مَحیصا‌
احتمالا همه ما تا به حال برای یک بار هم که شده وقتی مساله‌ای شرعی را پرسیده‌ایم یا در کتابی خوانده‌ایم، دنبال یک راه‌دررو گشته‌ایم برای خودمان. مثلا سوال‌مان را طور دیگری پرسیده‌ایم بلکه پاسخ تغیر کند یا گفته‌ایم حالا اگر فلان‌طور باشد چه، بلکه راه فراری پیدا شود و یا توضیح المسائل و استفتائات را بالا و پایین کرده‌ایم بلکه تبصره‌ای به نفع چیزی که می خواهیم به چشم‌مان بیاید. بعضی اما آش را قدری شورتر هم کرده‌اند. توی ذهن‌شان آن حرف یا دستور یا فتوا را تحلیل کرده‌اند، بعد تفسیری از منظور گوینده برای خودشان ساخته‌اند که مطابق باشد بر خواسته دل‌شان. ما، همه‌ی ماهایی که این کارها را کرده‌ایم، آدم بدی نیستیم، خدا و پیغمبر حالی‌مان میشود، اما گاهی شرایط طوری بوده که می خواستیم اوضاع برایمان سخت نشود، برای همین ذهن‌مان دست به کار شده و حقه‌ای سوار کرده و خیلی نرم، تلاش کرده تا ورق را برگرداند. ما آدم های خوبی هستیم اما شاید بعضی‌های‌مان کمی چاشنی خرده شیشه هم داشته باشیم، مثل خیلی‌های دیگر. گاهی وقت‌ها اما همه چیز برعکس است، یعنی همان کسی که حکم داده بلافاصله تبصره را هم نشان داده و گفته شما کاملا اهل این تبصره‌اید، بروید و راحت باشید. این جا صورت آدم‌هاست که عیارشان را نشان می‌دهد. چشمی که از خوشحالی تنگ شود، لب‌هایی که کش بیایند و سرخی که زیر پوست بدود همه نشان می دهند ما از اولش هم حکم را نمی‌خواستیم، ما مرد استثتا شدن بودیم. چشم‌ها اما اگر حیران شود، لب ها به حرفی ناگفته باز بمانند و رنگ از صورت اگر برود یعنی ما اصلا دل‌مان را بسته بودیم و به آن حکم و برای انجام دادنش مشتاق بودیم. می بینید چقدر ساده می شود، خالص‌ها را از خرده شیشه‌دارها جدا کرد؟ در کربلا زنی هست به نام ام خلف، حدس می‌زنم نامش را نشنیده باشید. دهم محرم، روز تازه شروع، هنوز کسی شهید نشده بود شاید در دل کسی از اهل خیمه‌ها حتی امیدی هم به صلح بود. کمی بعد اما جمعی از سپاه عمر سعد حمله کردند و کسانی برای دفاع از سپاه امام رفتند. اولین یار امام روی زمین همین‌جا روی زمین افتاد: مسلم بن عوسجه. اولین شهید کربلا همسر ام خلف بود. اولین داغ عاشورا به دل او نشست. رو به رو از دشمن سیاه بود، مرگ بیش از هر وقت دیگر به همه کاروان امام نزدیک بود. حالا که مسلم بن عوسجه شهید شده بود، همه دار و ندار ام خلف یک پسر بود. حس مادر به فرزندش را در نظر بگیرید، این پسر یادگار پدرش بود، حیف بود برای مردن هنوز خیلی جوان بود ولی ام خلف زره تنش کرد و فرستادش سمت امام که اجازه بگیرد و برود برای جنگ. امام خلف را دید، گفت لازم نیست به میدان بروی، پیش مادرت بمان، حالا که پدرت نیست باید مراقب مادرت باشی. ام خلف چندان دور نایستاده بود، حرف‌های امام را می‌شنید. این لحظه همان لحظه تاریخی است، همان لحظه‌ای که تبصره‌ای آمده تا به داد آدم برسد. امام خودشان گفتند لازم نیست بجنگی، همین یک جمله کافی بود تا ام خلف دست پسرش را بگیرد و تا آخر عمر دلش را به یادگار همسرش خوش کند. هیچ کس در طول تاریخ هم حق نداشت تخطئه‌اش کند، امام زمان که تعارف با کسی ندارد، توی رودربایستی که گیر نکرده بود، زیر بند جهاد تبصره‌ای برای خانواده مسلم بن عوسجه باز کرده. این برای هر کسی که در طول زندگی جانش به خرده شیشه آغشته شده باشد، طلایی ترین فرصت است. هم یار امام بوده، هم جانش را حفظ کرده. ام خلف اما بصیرتر از این حرفا بود. دلش به تبصره ها خوش نبود، اصل ماجرا را می خواست. اوضاع زمانه خودش را خوب شناخته بود، شرایط امام زمانش را خوب درک کرده بود، معنای جهاد را می‌دانست، می‌دانست چرا این جاست، می‌دانست کشته شدن پایان زندگی نیست. ام خلف همان جا به پسرش گفت اگر بخواهی سلامتی را به قیمت تنها گذاشتن امام بخری هیچ وقت از تو نمی‌گذرم. همان‌جا ایستاد، پسرش را بعد از اجازه امام به جنگ فرستاد و از همان دور مژده می‌داد که دور نیست تا شهید راه امامش بشود. ام خلف ایستاد تا افتادن پسرش را ببیند، ایستاد و وقتی خانواده اش دیگر مردی نداشت به خیمه برگشت. من نمی دانم ام خلف در پیچ و خم زندگی‌اش چطور روزها را می‌گذرانده، به چه چیزهایی فکر می‌کرده و سر کلاس کدام استاد رفته بود اما می‌دانم این قدر پاک بودن و دل را به حق گره زدن، چیزی طبیعی نیست حاصل یک احساس در لحظه جوشیده نیست، این نتیجه یک روح بلند و یک جان تربیت شده است. چیزی که در آن زمانه و شاید حتی امروز گوهر نایابی در میان آدم‌ها باشد. ✍حجت الاسلام والمسلمین محمدرضا جوان آراسته @mahiisa
یک فریم از جلسه‌ی توجیهی خادمین شما در محیصا🥰 @mahiisa
ما محال است که دست از سر تو برداریم 🥲 @mahiisa
کل ارض کربلا همه را کربلایی می‌خواهد... @mahiisa
مَحیصا‌
شکر خدا که در پناه حسینیـم عالم از این خوبتر پناه ندارد 🏴هیئت دختران محیصا برگزار می کند 🏴اقامه ی
چندساعت دیگه بیشتر تا شروع مراسم نمونده و ما دل تو دلمون نیست که شماها رو ببینیم (: @mahiisa
سهم بیشتر @mahiisa