eitaa logo
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
11.2هزار دنبال‌کننده
22.6هزار عکس
8.2هزار ویدیو
276 فایل
🔮 بالاتر از نگاه منی آه #ماه_من دستم نمی‌رسد به بلندای چیدنت ای #شهید ...🌷کاش باتو همراه شوم دمی...لحظه ای ✔️گروه مرتبط با کانال👇🏻😌 http://eitaa.com/joinchat/2080702475Cc7d18b84c1 تبلیغات،تبادل 👈🏻 @tablighat_mahman11 خادم الشهدا 👈🏻 @zsn2y00
مشاهده در ایتا
دانلود
13.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌙چگونه در آخرین ، امام زمانی(ع) دعا کنیم؟ 👈🏻 امشب با این نیت به استغفار و دعا بپردازیم ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ا🌷﷽🌷 📸 دل نوشته‌ی زیبای شهید دکتر مصطفی چمران درباره‌ی ""؛ فوق العاده زیباست، حتما مطالعه فرمایید.👆 🌷 _چمــران: 🌙《چه فرخنده شبی بود، شب قدر من. شب اوج من به آسمان‌ها و معراج من. پرستش من، عشق بازی من، شبی که جسم من به روح مبدل شده بود...
حال و هوای جبهه و شب قدر برای خیلی هایمان که آن روزها را ندیده ایم، جالب است. وصف حال خوش شهیدان و رزمندگان اسلام شیرین و شنیدنی است. خیلی هایمان مایلیم بدانیم سردار سلیمانی، دلاوران جبهه های دفاع از حرم و وطن چطور مناجات و نجوا کردند؟ حرف ها و خاطراتشان را درباره شب قدر بشنویم شاید پیدا کردن راه و رسم مناجات مقبول به درگاه خدا بهتر و بیشتر برایمان روشن شود.  «عملیات رمضان» در اوج تابستان آغاز شد. بسیاری از شهدایش تشنه جان دادند پای ایران و ایمانمان عکس: شلمچه، عملیات رمضان۱۳۶۱ 🌿🌙🌿
3.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بخوان دعای فرج را🤲 دعا اثر دارد🌹✨💫 🎬پیشنهاد دانلود👌 هم نوا با 🕊در این شب عزیز،شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان مصادف با
1.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کلیپ | هر کسی شبِ قدری دارد.. 🎙 کلام «شهید دکتر چمران»
🔸خدایا! از کاروان دوستانم جامانده‌ام... 🔸چگونه ممکن [است] کسی که چهل سال بر درت ایستاده است را نپذیری؟ مرا در فراق خود بسوزان و بمیران... 🏷 بخشی از وصیت‌نامه الهی سیاسی سردار شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی در
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی آن شب قدر که تقدیر شهادت دادند...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ملاقات مردم با شهیدان   عزیز سال 1397 که اجتماع رزمندگان لشکر ثارالله(ع) دوران دفاع مقدس در بیت الزهرا(س) بود، هم حرف هایت یادگاری مانده برایمان. فرمانده شهید نیروی سپاه قدس، گفتی: «شیعه باید حداقل بخشی از وصیت نامه امام علی(ع)به فرزندش امام حسن(ع)، نکاتی از دعای کمیل تا نامه علی(ع)به مالک اشتر را حفظ باشد.» یادمان دادی که ماندن پای حق معرفت می خواهد: «ماندن پای حق و ایستادگی و پایداری برای حق خیلی معرفت می خواهد.» راستش این روزها زندگی سخت می گذرد، عجایبی می بینیم و می شنویم و تو آن شب تکلیف امروزمان را معلوم کردی: «نترسیدن و نترساندن، شرط عبور از بحران های انقلاب است. امام از دل ترس و وحشت ها فرصت ها ایجاد می کرد.» یاد گرفتیم از تو انقلابی بودن به ادعا نیست و پایمردی می خواهد راه حق. هشدار دادی تا کربلا را بهتر ببینیم و درک کنیم حواسمان به یک گروه خیلی باشد: «آن هایی که خوب شروع کردند اما بد تمام کردند مثل شمر و ابن سعد...» از «صوت» ها هم گفته بودی: «چقدر از صدای دوستان شهیدمان هنوز در گوشمان باقی است؟» گفتی کسی که شهید زندگی نکند، نمی شود «شهید احمد کازرونی می گفت: کاری کنید وقتی کسی شما را ملاقات می کند احساس کند که یک شهید را ملاقات کرده است.»
🔰 روایتی از حاج محمود خالقی از شب احیا در حرم امیرالمومنین(ع) در سال 1398.... 💢همه مشغول ذکر و تلاوت قرآن شدند. هیچ کس با دیگری حرف نمیزد، حاجی هم عینکش را زد و نشست به تلاوت قرآن. عبادت فردی مان یک ساعتی طول کشید. بعد حاجی گفت: می خواهیم سه شبانه روز نماز قضا بخوانیم، شما امام جماعت باش، با اینکه امامت برای آن مامومين عزیز و آبرومند در درگاه خداوند برایم سنگین بود؛ اما پذیرفتم و گفتم چشم. کار دیگری هم نمی شد انجام داد. تنها من در آن جمع، طلبه بودم. گرچه من هم ملبس به لباس روحانیت نیستم. به هر ترتیب ایستادیم و چهار رکعت نماز ظهر را با آرامش و طمأنينه خوانديم، بعد از سلام، حاجی سرش را آورد جلو و آهسته و با حجب و حیای زیادی گفت: فلانی!! هم نماز زیادی باید بخوانیم و هم اعمال دیگری باید انجام دهیم!! اگر امکان دارد نمازها را قدری سریع تر بخوانیم. یادم افتاد که هفته قبل، منزل شهید تهامی، در جمع دوستانه و خانوادگی مان نیز همین تقاضا را داشت؛ ولی خیلی خودمانی، آنجا گفت: حاج محمود مهمان ها افطار نکرده اند، نماز را تند بخوان؛ طولش نده! اما شب احيا، این را با ادبیاتی متفاوت و خیلی رسمی گفت؛ چون بیشتر مامومین مرا نمی شناختند و حاجی خواست احترامم به عنوان امام جماعت حفظ شود. مراعات این نکته اخلاقی به ظاهر کوچک اما در واقع بزرگ در زندگی سردار شهيدمان فراوان بود. به نماز سرعت دادم و سه شبانه روز نماز قضا را خواندیم. بعد از آن، حاج قاسم شروع کرد به خواندن دعای جوشن کبیر، باحال خوشی میخواند و گریه می کرد، مدتها بود صدای گریه بلند حاجی را در حال دعا نشنیده بودم. 🌷