#خاطرات_شهید
به پدر و مادرشان بسیار احترام میگذاشتند
خودم حس می کردم عاملی که حمید آقا را لایق شهادت کرد، احترامی بود که برای والدین خود داشتند
مثلاً یک بار که ایشان تصادف کرده بودند و برایشان میسر نبود که از بسترشان تکان بخورند، مادرشان که تماس میگرفتند به نشانه احترام وضعیت خود را تغییر میدادند
اگر خوابیده بودند مینشستند و اگر نشسته بودند میایستادند...
✍خاطرات همسر بزرگوار
#شهید_حمید_سیاهکالی_مرادی
#سالگردشهادت🌷
@mahman11
#خاطرات_شهید
شهید همیشه روی آمادگے جسمانے خودشون ڪار میکردن هر روز به پیاده روی و ورزش مے پرداختند از ایشون پرسیدیم ڪه حاج آقا شما چرا انقدر ورزش مے کنید ڪه شهید فرزانه در پاسخ به ما گفتند: ما اگر اعتقادمون اینه امام زمان (عج) به سرباز نیاز دارند باید ورزش ڪنیم و از آمادگے جسمانے برخوردار باشیم چون آقا سرباز تنبل نمے خواهند.
#سردار_شهید_رضا_فرزانه🌷
#شهید_مدافع_حرم
#شهدا_هویت_جاودان_تاریخ
@mahman11
📌 ماجرای تاول و زخم پای فرمانده در گشت شناسایی و همدردی با اسیران کربلا
🔷️ برای شناسایی رفته بودیم و برای اینکه صدای پایمان مزاحم نباشد با لباس محلی و کتانی بودیم.
◇ حاج علی جلوی من حرکت میکرد که ناخواسته پام رو گذاشتم پشت پاشنهاش و ناگهان کف کفشش جدا شد.
◇ اتفاق عجیب و غریبی بود؛ توی گشت، پشت عراقیا و پانزده کیلومتر مسیر بازگشت تا مقر خودی!
◇ از سر شرم گفتم: «علی آقـا، بیا کفش من رو بپوش.» با خوشرویی نپذیرفت.
◇ راه به اتمام رسیده بود و اون مسیر پر از سنگلاخ و خاروخاشاک رو، لنگلنگان اومده بود؛ بیهیچ اعتراضی. به مقر که رسیدیم، چشمام به تاولها و زخم پاهاش افتاد. زبونم از خجالت بند اومد.
◇ اون هم این حس رو در من فهمید و زبون به تشکر باز کرد. حالا هم شرمنده بودم و هم متعجب.
◇ پرسیدم: «چـرا تشـکر؟!»
◇ حاج علی گفت: «چه لذتی بالاتر از همدردی با اسیران کـربلا! شما سبب توفیق بزرگی برای من شدید. تمـام این مسیر برای من روضـه بود؛ روضـهی یتیمـان ابـاعبـداللــه (ع).»
📚 دلیـل / حمید حسام
روایت نابغـهی اطلاعات عملیات
#شهید_علی_چیت_سازیان
@mahman11
میگفت:
شهادت هدف نیـســت...
هدف اینه کـه عَلَم اسلام رو
بــه اسم امـٰام زمان «عج» بالا ببریــد
حالا اگـه وسط این راه شهـید شـدید
فدای سرِ اسلـٰام!
#سردارِدلها
@mahman11
بارالها..!
از این که به بنده حقیرت توفیق دادی
که در راهت گام بر دارد تو را سپاس میگویم
و از این که توفیقم دادی که در جبهه
در کنارِ خالصان و مخلصانِ راهت قدم بردارم
تو را شکر و سپاس میگویم
در این راه دیدار خودت را هم نصیبم گردان...
شهید#محمدحسین_محمدخانی 🕊🌹
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#نوستالوژی
این صدایی بود که تمام خبرای شاد و غم انگیز جنگ رو بهمون اطلاع میداد...
محمود کریمی علویجه
@mahman11
حاج احمد هیکل درشتی داشت. بچه ها سر به سرش می گذاشتند. با این هیکل درشت چطور می خواهی توی قبرهای کوچک گلزار شهدا جا شوی؟!
می خندید و می گفت: همین قبرها هم برای من زیاد است. آرزویش این بود که اربا اربا شود.
وقتی در ابتدای عملیات کربلای پنج، در پشت خاکریز در حال ساخت، مستقر شده بود، گلوله توپی خاکریز را مورد هدف قرار داد. ترکش های گلوله بالای سینه و پاهایش را برده بود. شده بود یک تکه گوشت له شده. همان که می خواست؛ اربا اربا.
#شهید_حاج_احمد_کریمی
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 به یاد مردی که گفت فاطمیه سال بعد نیستم
باز شد فاطمیه، حسرت دلها برگرد
آن حکیمی که تو گفتی، شده تنها برگرد
تشنۀ گریۀ بسیار تو بیتالزهراست
روضۀ حضرت مادر شده برپا برگرد..
🔹 گریههای حاج قاسم سلیمانی در روضه حضرت زهرا سلاماللهعلیها
🌷هدیه به روح ملکوتی و بلندپرواز حاجقاسم سلیمانی صلوات..
#جان_فدا
@mahman11
📌 در افقِ نگاهِ هر بسیجی ،
این است که اسرائیل باید نابود شود
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 کلیپ | چرا کار شهیدا گرفته؟
ولی چرا کار فرهنگی ما نمیگیره؟
چرا اثرگذار نمیشه؟
👤 حاج حسین یکتا
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹دلم گرفته بهانه، بهانه زهزا(س)
ببر تو مرغ دلم را به خانه زهرا
به يا على(ع) ، دل ما را تو نور باران كن
كه هست اسم خدا و ترانهء زهرا
بيا كه ذكر ظهور تو ورد زهرا بود
ظهور توست كليد خزانهء زهرا
براى اين كه دل من ز خواب برخيزد
رسان به گوش فغان شبانهء زهرا
چه می شود دل من با تو همسفر گردد
که یک شبی برسم من به خانه زهرا ... 🌹
🔰مداح:حاج صادق آهنگران
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹من و تو باید بیدار شیم...
🔹والله به خدا مسئولیم...
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹صحنه ای دیدنی از عزاداری رزمندگان دلاور گردان حضرت ولیعصر (عج) #استان_زنجان در دوران دفاع مقدس با مداحی ذاکر اهل بیت (ع) #حاج_مرتضی_حیدری
🥀 لازم به ذکر است که تعداد زیادی از رزمندگان حاضر در فیلم در طول جنگ تحمیلی به درجه رفیع شهادت نائل آمده اند.
#دفاع_مقدس
#رزمندگان_زنجان
#شهدا_راهتان_ادامه_دارد
#ما_تا_آخر_ایستاده_ایم
#دل_باخته
@mahman11
🦋🕸🕷🦋🕸🕷🦋🕸🕷🦋
#پروانه_ای_در_دام_عنکبوت
#قسمت_سی_و_یکم
پروانه ای دردام عنکبوت قسمت۳۱:
من:خاله هاجر منم سلما ,چرا میزنی؟
لیلا هم دیگه هق هقش هوا شده بود.
ام عمر:من خاله ی تو نیستم عفریته,من ام عمرهستم,مادر عمر,همونکه توی چشم سفید دست رد به خواسته ی دلش زدی وبرای انتقام از تو به جنگ تمام ایزدیهای مغرور وکافر به روستاهای ایزدی اطراف, حمله برد ویک ایزدی کافر اورا شهید کرد....ودوباره افتادبه جانم وتا زمانی که خسته نشد ,دست اززدن نکشید.
ابوعمر خنده تمسخرامیزی کردوبه زیرزمین خانه اشاره کرد وگفت:آنجا محل اقامت شماست ,البته پراز خرت وپرت واشغال است ,زود بروید وبرای خودتان جایی باز کنید.
لنگ لنگان در حالی که لیلا دستم راگرفته بود وارد زیرزمین شدیم,معماری خانه های این محله شبیهه به هم بود ,یعنی خانه ابوعمر هم دقیقا نقشه خانه ماراداشت وهمین باعث میشد بیشتر وبیشتر احساس تألم وغصه کنیم.
داخل زیرزمین هیچ جای خالی نبود,با کمک هم ,دستهایمان راباز کردیم وشروع کردیم وسایل یک طرف را به ان طرف حمل کردن وروی هم انباشته کردن ,بالاخره یک گوشه, اندازه ی خواب دونفر جابازشد واز داخل وسایل زیرزمین تکه حصیری کهنه پیدا کردیم وبه جای,قالی وتشک و..زیرپایمان انداختیم.
خورشید غروب کرده بودومادرتاریکی محض درسکوتی سنگین نشسته بودیم وهرکدام درافکارخودغرق بودیم,بس که این چندروز گریه کرده بودیم,انگار چشمه ی اشکمان خشکیده بود , باید تغییری دراین وضعیت میدادم بلندشدم وبرق زیرزمین را روشن کردم.
لیلا:سلما خاموشش کن ,یه بارمیبینی اومدن وهمین را بهانه کردن ودوباره اذیتمان میکنند...
من:بزار روشن باشه,انگاری یادشان رفته ماهم هستیم.
نزدیک نیمه شب بود هیچ کس به ما سری نزد وما هم میترسیدیم که حتی به توالت برویم..گرچه احتیاجی هم نبود چون آدمی که هیچ نخورده لاجرم به قضای حاجت هم احتیاج ندارد اما من باید نمازمیخواندم.
چون امکان رفتن به توالت نبود,تیمم کردم .
لیلا این چندروزه متوجه شده بود که شیعه شدم ,پس گفت تا هیچ کس نیامده نمازت رابخوان...
سریع شروع به خواندن کردم.
بعدازنماز ,کنارلیلا دراز کشیدم ودیگر چیزی نفهمیدم.
وای کاش میمردم وصبح فردا رانمیدیدم وشاهد حوادث غمبارش نمیشدم.
ادامه دارد....
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 شهیدآوینی: حزب الله اهل ولایت است
و اهل ولایت بودن دشوار است پایمردی میخواهد و وفاداری
#رزمندگان_اسلام
#دفاع_مقدس
#شبتون_شهدایی_
@mahman11
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
📖 السَّلامُ عَلَيْكَ يا بَضْعَةَ رَسُولِ الله صَلَّى الله عَلَيْهِ وَآلِهِ...
▪️سلام بر تو ای مولایی که همچون مادرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، پاره ی تن آخرین پیامبری.
سلام بر تو و بر روزی که به انتقام فرزندان رسول الله صلی الله علیه وآله قیام خواهی کرد.
📚 صحیفه مهدیه، زیارت حضرت بقیة الله ارواحنا فداه در سختیها
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️امام زمان آمدنی نیست بلکه آوردنی است♦️
شما فکر می کنید در ماجرای کربلا امام حسین چند محب داشت!؟
اینجا باید ثابت کنی ک پا کار امام زمانت هستی و الا دعا کردن رو ک همه بلدن
سخنـــــــــران: حسیــــــــــن رحمتـــــــــی
@mahman11
در خط جهاد همیشه گمنام شدند
با ذکر حسین و زینب آرام شدند
اینان نه فقط مدافعان حرم اند
امروز مدافعان اسلام شدند
#شهید_سپهبد_حاج_قاسم_سلیمانی
#شهید_مدافع_حرم_میثم_مدواری
#صبحتون_شهدایی_🌷
@mahman11
📌 وقتی توسل شهید حسین خرازی به حضرت زهرا(س) رمز پیروزی عملیات شد
🔷️ توی خط مقدم کارها گره خورده بود، خیلی از بچه ها پرپر شده بودند، خیلی مجروح شده بودند.
◇ حاج حسین خرازی بی قرار بود اما به رو نمی آورد. خیلی ها داشتند باور میکردند اینجا آخرشه. یه وضعی شده بود عجیب.
◇ توی این گیر و دار حاجی اومد بیسم چی را صدا زد و گفت: هر جور شده با بی سیم، محمدرضا تورجی زاده را پیدا کن.
◇ خلاصه تورجی زاده را پیدا کردند. حاجی بیسم را گرفت و با حالت بغض و گریه از پشت بیسیم گفت: تورجی زاده چند خط روضه حضرت زهرا برام بخون. تورجی زاده فقط یک بیت زمزمه کرد که دیدم حاجی از هوش رفت!
◇ خدا میدونه نفهمیدیم چی شد، وقتی به خودمون اومدیم دیدیم بچه ها دارند تکبیر میگویند. خط را گرفته بودند. عراقی ها را تار و مار کرده بودند. با توسل به حضرت زهرا(س) گره کار باز شده بود.
#شهید_محمد_رضا_تورجی_زاده
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 مداحی شهید مدافع حرم حامد بافنده ظهر شهادت حضرت زهرا(س) رو در روی داعشیها؛ منطقه عملیاتی پالمیرا سوریه در جمع رزمندگان لشکر فاطمیون (سال ۱۳۹۵)
🔹 شهید «حامد بافنده»
از شهدای مدافع حرم و دلداده حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) بود که در جمع رزمندگان فاطمیون در جریان عملیات آزادسازی شهر پالمیرا روضه میخواند.
◇ او شهید شد ولی به برکت همین روضهها، شهر پالمیرا در استان حمص سوریه آزاد گشت و اهالی آن اعم از آرامیها، عموریان، عربها و اقلیتی از یهودیان نجات یافتند.
#شهید_حامد_بافنده
#شهدای_کرمان
#فاطمیه
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌مداحی که هم مداح و هم شاعر شعر مداحی شهید شدند../ "نماز اوسته ننه گولله قلبیمه دَیدی،″ #آهنگران_آذربایجان
🔹 مداحی قدیمی و بسیار دلنشین نوجوان آذربایجانی، #بسیجی_شهید_نادر_دیرین در جمع رزمندگان لشکر عاشورا
◇ شعری که شهید نادر دیرین به آذری خواند
شهید کاظم مقدم، دوست شهید تعریف می کند و می گوید: شهید نادر دیرین بعد از انقلاب دسته سینه زنی مسجد یساول را تشکیل داد. من هم در آن دسته بودم.
◇ روزی آمد سراغم و سرودی را بر وزن چیزی که آهنگران خوانده بود از من خواست. من هم شعر زیر را برایش نوشتم و نادر خواند و مردم سینه زدند:
″نماز اوسته ننه سنگرده گولله قلبیمه دَیدی″
◇ وقتی برای اولین بار نادر این شعر را با صدای سوزناكش در مسجد میرزاعلی اكبر خواند، چند نفری بیهوش شدند.
◇ آیت الله مروج همان هفته در نماز جمعه گفت: كمی خانواده شهدا را مراعات كنید. هفته بعد شنیدیم خانواده شهدا به سراغ آیت الله مروج رفته و گفته اند با همین سرودها تسكین می یابند. آیت الله مروج هم به ما گفت: آزادید، هرچی خواستید بنویسید.
◇ یكبار هم كه پیكر یازده شهید به اردبیل آمد نادر از من خواست شعر دیگری بگویم. من هم این شعر را نوشتم:
″آی ننه پیشوازه چیخ بالون جلا للن گلیر آلی بلار اَللر اوستونه قریبه حا للن گلی″
#مداح_بسیجی_شهید_نادر_دیرین
#شاعر_شهید_کاظم_مقدم
@mahman11