eitaa logo
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
11.2هزار دنبال‌کننده
22.6هزار عکس
8.2هزار ویدیو
276 فایل
🔮 بالاتر از نگاه منی آه #ماه_من دستم نمی‌رسد به بلندای چیدنت ای #شهید ...🌷کاش باتو همراه شوم دمی...لحظه ای ✔️گروه مرتبط با کانال👇🏻😌 http://eitaa.com/joinchat/2080702475Cc7d18b84c1 تبلیغات،تبادل 👈🏻 @tablighat_mahman11 خادم الشهدا 👈🏻 @zsn2y00
مشاهده در ایتا
دانلود
نه اینکه سحـرخیز شده باشم، نه! یاد تــــو هر صبـــح پیش از آفتاب مرا به نظاره می‌برد، آنگاه که سرمه ی نـور می کشد بر چشمان خورشیـد تا مـن مست و مخمور و لبریز از هوای تـــو آرام آرام به نوازش زندگی برخیزم... 🌷 @mahman11
3.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 پاسخ حاج حسین یکتا به یک سئوال مرا دوباره به آن روزهای خوب ببر سپس رها کن و برگرد؛ من نمی‌آیم! @mahman11
9.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎙 بیژن نوباوه خبرنگار بود و میکروفون و گرفت و از یک رزمنده سوال کرد : از حال و روحیات بچه ها تو جبهه بگو ، چون مردم دارن الان صداتو میشنون؛ بهشون بگو تو جبهه چه خبره ؛ که این جواب و از رزمنده شنید ... @mahman11
گمنام شهید غلامعباس گلی شهادت: ۸ اردیبهشت ۱۳۶۶ بانه: . همسر شهید: «بعد از شهادت دوستش «سیدکریم حسینی»، کمتر به خانه می‌آمد. وقتی هم می‌آمد، فقط از شهادت حرف می‌زد. زمانی که بچه‌هایم «سجاد و جواد» به سمتش می‌رفتند، می گفت: کریم دیگر نیست که حسن و حسین خود را بغل کند. من چطور شما را در آغوش بگیرم؟» @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وصیت شهید زقاقی: مادرم زمانی که خبر شهادتم را شنیدی گریه نکن.... فقط زمانی گریه کن که مردان ما غیرت را فراموش کنند و زنانمان عفت را.... @mahman11
📸 محل دفن پیکر مطهر شهید گمنام در خیابان امام خمینی(ره) رفسنجان @mahman11
یکی از روزها که شهید پیدا نکرده بودیم، به طرف «عباس صابری» هجوم بردیم و بنا بر رسمی که داشتیم، دست و پایش را گرفتیم و روی زمین خواباندیم تا بچه ها با بیل مکانیکی خاک رویش بریزند. کلافه شده بودیم. شهیدی پیدا نمی شد. بیل مکانیکی را کار انداختیم. ناخنهای بیل که در زمین فرو رفت تا خاک بر روی عباس بریزد، متوجه استخوانی شدیم که سر آن پیدا شد. سریع کار را نگه داشتیم. درست همانجایی که می خواستیم خاکهایش را روی عباس بریزیم تا به شهدا التماس کند که خودشان را نشان بدهند، یک شهید پیدا کردیم. بچه ها در حالی که می خندیدند به عباس صابری گفتند: بیچاره شهیده تا دید می خواهیم تو رو کنارش خاک کنیم، گفت: فکه دیگه جای من نیست، باید برم جایی دیگه برای خودم پیدا کنم و مجبور شد خودشو نشون بده... عباس در روز ۷ محرم مصادف با 5/3/1375 همچون مولایش ابوالفضل العباس (علیه السلام) با دست و پاهای قطع شده و صورتی در داغ شقایق سوخته بر اثر انفجار مین در منطقه عملیاتی والفجر یک (فكه) در حین تفحص شهدا به شهادت رسید. شهید🕊🌹 @mahman11