eitaa logo
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
11.2هزار دنبال‌کننده
22.6هزار عکس
8.2هزار ویدیو
276 فایل
🔮 بالاتر از نگاه منی آه #ماه_من دستم نمی‌رسد به بلندای چیدنت ای #شهید ...🌷کاش باتو همراه شوم دمی...لحظه ای ✔️گروه مرتبط با کانال👇🏻😌 http://eitaa.com/joinchat/2080702475Cc7d18b84c1 تبلیغات،تبادل 👈🏻 @tablighat_mahman11 خادم الشهدا 👈🏻 @zsn2y00
مشاهده در ایتا
دانلود
۱۱۲.mp3
زمان: حجم: 7.83M
[تلاوت صفحه صد و دوازدهم قرآن کریم به همراه ترجمه] @mahman11
آخرین باری که ابراهیم به تهران آمده بود، کمتر غذا میخورد، وقتی با اعتراض ما مواجه میشد میگفت: باید این بدن را آماده کنم، در شب های سرد زمستان بدون بالش و پتو میخوابید و میگفت: این بدن باید عادت کند روزهای طولانی درخاک بماند، میگفت: من از این دنیا هیچ نمیخواهم حتی یک وجب خاک، دوست‌دارم انتقام سیلی حضرت زهرا (س) را بگیرم، دوست‌دارم بدنم در راه خدا قطعه قطعه شود و روحم در جوار خانم حضرت زهرا (س) آرام گیرد. 🌷 🌷 ✍ راوی: خواهر شهید @nahman11
متخصص امور اجتماعی در کنگره آمریکا: حرف ، درباره کردن از روی نقشه را جدی بگیرید ☑️ @mahman11
شهدا عاشقند، معشوقشان خداست شاگردند، معلمشان (ع)است معلِّمند... درسشان است مُسلَّحند سلاحشان است مسافرند،مقصدشان لقاءالله است مستحکمند،تکیه گاهشان ست شادی روح شهدا 🌹 @mahman11
مادرشھید↯ ◗پســـرم‌‌رونذر‌حضرت‌ابوالفضل(ع)‌ڪردم و‌اخـرم‌روزتاسوعا‌شھـــید‌شد💔◖ @mahman11
1.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
~🕊 🌿💌 وقتی انسانی به خدا وصل شد، همه‌اش می‌شود مغناطیس الهی، جذب می‌کند، این شهید است. ♥️🕊 @mahman11
~🕊 🌴✨ چند بار ساواک دستگیرش کرد. یک بار، بدجورے شکنجه اش داده بودند. روزے که آزادش کردند, وقتے میخواست برود حمام, دیدم زیر پیراهنش پر از لکه هاے خشک شده‌ے خون است, اثر تازیانه ها. بعدا فهمیدم بینی اش را هم شکسته اند. خودش یک کلام راجع به بلاهایے که سرش در آورده بودند چیزے نگفت. هروقت مادر میگفت این از خدا بے خبرها چے به روزت آوردن؟ میگفت هیچی مادر.... ♥️🕊 @mahman11
📎ما اهل اینجا نیستیم! 🌷شهید 🌷 ما اهل اینجا نیستیم ما اهل جای دیگر هستیم باید برای اونجا خیلی ما تلاش بکنیم ... @mahman11
نسیم یادت پیراهن دلتنگی را بر تن ساعتهای انتظار می دوزد ، و آرزوها با هر پلک زدن دنیای با تو بودن را بر قامت واژه ها هجی می کنند .. کاش آغوشت رویایی دور از دست نبود... شهید 🥀 @mahman11
🥀 ... نمی دانم آقا با چه قلمی روی کاغذی، سه خط نوشتند و به دست من دادند و فرمودند: «این را به خانمیرزا بده و دیگر مانع فرمانده لشکر صاحب الزمان نشو!» باز تلاشم را کردم شاید اثری داشته باشد. گفتم: آقا بگذارین امتحان آخرش را بده، خودم راهی اش می کنم. آقا با کمی غضب فرمودند: «اگر به خان میرزا اجازه ندی روز قیامت، از مادرم، حضرت زهرا(س) می خواهم به تو پشت کند.» دستم را روی چشم گذاشتم و گفتم: من و خان میرزا فدای امام زمان(عج)... در وصیتش نوشته بود:... باور کنید امام زمان(عج) در جبهه هاست امیدوارم که از این سرباز عقب مانده از لشکرت راضی شوی و مرا ببخش اگر گنهکارم، مرا ببخش اگر خطا کارم. مهدی جان در قدمگاه هایت که محل خانواده شهدا بود میرفتم ومتوسل میشدم.آخر درِ ورود به درگاه خدا از آنجا میگذرد.کجا را غیر از این راه میتوانستم پیدا کنم. مهدی جان شاید در اوایل نمی دانستم ولی بعداً فهمیدم که درِ ورود به پیشگاه خدا ازکنار بازماندگان شهدا می گذرد.درِ راه یابی به تو واجدادت،از خانه ی شهدا نورش سوسو میزند... ﻣﻨﺒﻊ: ﻛﺘﺎﺏ ﺭاﺯ ﻳﻚ ﭘﺮﻭاﻧﻪ.. @mahman11
غرق زخمیم ... ولی قامتمان خم نشده سایه ی چادر او ، از سر ما کم نشـده 🥀 @mahman11