eitaa logo
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
10.1هزار دنبال‌کننده
19.5هزار عکس
7.2هزار ویدیو
235 فایل
http://eitaa.com/joinchat/235732993Ccf74aef49e گروه مرتبط با کانال http://eitaa.com/joinchat/2080702475Cc7d18b84c1 بالاتر از نگاه منے آه "ماه مـــن " دستم نمےرسد بہ بلنداے چیدنتـــ اے شہید ... ڪاش باتو همراه شوم دمے ...لحظہ اے «کپی آزاد» @mobham_027
مشاهده در ایتا
دانلود
قرنهاست زمین انتظار مردانی اینچنین را میکشد تا بیایند و ایران را عاشقانه بسازند و زمینه‌ساز ظهور باشند آن مردان آمدند و رفتند فقط من و تو ماندیم و از جریان چیزی نفهمیدیم
🍃خدايا می‌دانی چه می‌كشم، پنداری چون شمع ذوب می‌شوم. ما از مردن نمی‌هراسيم، اما می‌ترسيم بعد از ما ايمان را سر ببرند و اگر بسوزيم، روشنايی مي‌رود و جای خود را دوباره به شب می‌سپارد. پس چه بايد كرد؟ از يك سو بايد بمانيم تا شهيد آينده شويم و از ديگر سو بايد شهيد شويم تا آينده بماند. هم بايد امروز شهيد شويم تا فردا بماند و هم بايد بمانيم تا فردا شهيد شويم. عجب دردی! چه می‌شد امروز شهيد می‌شديم و فردا زنده می‌شديم تا دوباره شهيد شويم؟! مناجات
🍃گمنامـی برایِ شـهوت پرسـت­‌ها دردآور اسـت، اگرنه همـه اجرها در گمنامـی اسـت؛ تا آنجا که فرمـوده­‌اند: آنگونه در راه خـدا انفاق کن که آن دسـت دیگرت هم با خـبر نشـود...
✨✨✨ 🌱باید به خودمان بقبولانیم که در این زمان به دنیا آمده ایم و شیعه هم به دنیا آمده ایم که مؤثر در تحقق ظهور مولا باشیم و این همراه با تحمل مشکلات، مصائب، سختی ها، غربت ها و دوری هاست و جز با فداشدن محقق نمی شود حقیقتاً. مدافع حرم ❤️ 🎂🎂
آمدی تا که فقط زینت مولا باشی تا پس از فاطمه، صدیقۀ صغری باشی آمدی شمس و قمر پیش تو سو سو بزنند تا که مردان جهان پیش تو زانو بزنند چشم وا کردی و دنیای علی زیبا شد باز تکرار همان سورۀ «اعطینا» شد
سردار شهید ابراهیم همت: شهادت رحمت خاص خداست و بارانی است که بر هر کس نمیبارد.. عاشق ‌دنیا شده ‌را جام ‌شهادت ‌ندهند..
همه ی ما روزی غروب خواهیم کرد کاش آن غروب را بنویسند: شهادت❤️
💛 🌹 با چندتا از خانواده های سپاه توی یه خونه ساکن شده بودیم🏢 یه روز که حمید از منطقه اومد، به شوخی گفتم: " دلم میخواد یه بار بیای و ببینی اینجا رو زدن ومن هم کشته شدم اونوقت برام بخونی فاطمه جان شهادتت مبارک!"😓❤️ بعدشروع کردم به راه رفتن و این جمله رو تکرار کردم😅 دیدم ازحمید صدایی در نمیاد😢🤔 نگاه کردم دیدم داره گریه میکنه😭 جا خوردم😳 گفتم: " تو خیلی بی انصافی!☹️ هر روز میری توی آتش و منم چشم به راه تو، اونوقت طاقت اشک ریختن من رو نداری و نمیزاری من گریه کنم،‼️‼️ حالا خودت نشستی و جلوی من گریه میکنی؟😔😢 سرش رو بالا آورد و گفت: "فاطمه جان به خداقسم اگه تونباشی💔 من اصلا از جبهه برنمیگردم"😭
وصیت ﺷﻬﯿﺪ ﺣﺎﺝ اﺣﻤﺪ ﮐﺎﻇﻤﯽ: ﻣﻦ ﺭﺍ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﺣﺎﺝ ﺣﺴﯿﻦ ﺧﺮﺍﺯﯼ ﺩﻓﻦ ﮐﻨﯿﺪ، ﭼﻮﻥ ﯾﻘﯿﻦ ﺩﺍﺭﻡ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺩﺭﻫﺎﯼ ﺑﻬﺸﺖ ﺩﺭ ﻫﻤﯿﻦ ﻗﺒﺮ ﺷﻬﯿﺪ ﺧﺮﺍﺯﯼ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ.
‍ شهیدی که خواست گمنام بماند در فکه دنبال پیکر شهدا بودیم. نزدیک غروب، مرتضی در داخل یک گودال پیکر شهیدی را پیدا کرد. با بیل خاک ها را بیرون می ریخت. هر بیل خاک را که بیرون می ریخت، مقدار بیشتری خاک به داخل گودال بر می گشت! نزدیک اذان مغرب بود. مرتضی بیل را داخل خاک فرو کرد و گفت: فردا بر می گردیم. صبح همراه مرتضی به فکه برگشتیم. به محض رسیدن، سراغ بیل رفت. بعد آن را از داخل خاک بیرون کشید و حرکت کرد! با تعجب گفتم: آقا مرتضی کجا میری!؟ نگاهی به من کرد و گفت: دیشب جوانی به خواب من آمد و گفت: من دوست دارم در فکه بمانم! بیل را بردار و برو! کتاب شهید گمنام، صفحه ۱۷۷
شهادت مقصد نیست راه است. مقصد حسین(ع) است و شهادت نزدیک ترین راه رسیدن به حسین شهید سعید خواجه صالحانی شهادت فروردین۹۶
سه ساله بود. تنها آرزویش این بود که آنقدر زور داشت تا گام های پدر را از رفتن باز دارد دختر است دیگر گاه از غم نبود پدر دق می کند. حتی اگر سه ساله باشد.
✨✨✨ چہ زیبا گفت این شیر مرد: یادمون باشه! که هرچی برای خُدا کوچیکی و افتادگی کنیم•• خدا در نظر دیگران بزرگمون میکنه... ❤️
✨✨✨ مدافع_حرم ❤️ 🔺از تڪاوران یگان صابرین تیپ مردم پایه نینوا گلستان و از مربیان آموزش پاراگلایدر و چتربازے و تخریب ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ◽️خواب دیدم پدرم و چند نفر از همرزمانش در محاصره قرار گرفتند و نیروهاے بے دین و وحشے داعش به آنها حمله میڪنند و پدرم شهید میشود. ◽️فرداے آن روز حاج اسماعیل با خانواده تماس میگیرد تا بچه‌ها از راه دور به بے بے زینب (سلام الله علیها) سلام بدهند و او نیز با آنها خداحافظے ڪرد. ◽️علے خوابش را تعریف میڪند و از پدر میخواهد ڪه به این عملیات نرود‏ اسماعیل می‌خندد و میگوید نگران نباش پسرم من هیچیم نمیشه و جام خیلے خوبه. علے هم پدر را به حضرت زینب (سلام الله علیها) می‌سپارد. راوے فرزند شهید ‌
از شهدا هر آنچه بخواهید می دهند...... رفتم سر مزار رفقای شهيدم فاتحه خوندم اومدم خونه شب تو خواب رفقای شهيدم رو ديدم رفقام بهم گفتند: فلانی، خيلی دلمون برات سوخت گفتم: چرا گفتند: وقتی اومدی سر مزار ما فاتحه خوندی ما شهدا آماده بوديم، هرچی از خدا می خوای برات واسطه بشيم ولي تو هيچی طلب نكردی و رفتی خيلی دلمون برات سوخت سر قبر شهدا خالصانه آرزو کنید ان شاء الله برآورده می شود... روایت از حاج حسین کاجی...
همیشه میگفت: بعد از توکل به خداوند، توسل به حضرات معصومین "علیهم السلام" خصوصا حضرت زهرا(س) حلال مشکلات است... 🌹 🌹
👥 شهید ┄┅┅✿❀🕯❀✿┅┅┄ قرار بود بهش درجه ی سرلشکری بدهند. گفتیم: خب به سلامتی، مبارکه. خندید. تند و سریع گفت: خوش حالم. اما درجه گرفتن، فقط ارتقای سازمانی نیست. وقتی آقا درجه رو بذارن رو دوشم، حس می کنم ازم راضیَن. وقتی که ایشون راضی باشن، امام عصر هم راضیَن. همین برام بسه. انگار مزد تمام سال های جنگ رو یک جا بهم دادن. یادگاران، جلد۱۱ کتاب شهید شیرازی، ص ۴۴
✨✨✨ لیاقت یعنۍ ؛ شهادت به دنبال تو باشد نه تو به دنبال شهادت صیاد‌_دلها❤️
پاییز استاد دلتنگى‌ست از خاطرات اویی که رفته برای اویی که مانده سنگ تمام می‌گذارد...
نمی‌شناسیمتون! اما در این قاب تصویر، نگاه‌تان خیلی آشنا است! اینقدر که دل ‌تنگتان می‌شویم. کاش شرمنده نگاه آشنایتان نباشیم..
سربنـد يا زهرایت ... نشان از عشقی کهن دارد ، عشقی که تمام مبتلايان را نيازمند شفا می کند.. شفايی از جنس شهــ🌷ــادت
ابراهیم میگفت: اگہ جایے بمانے کہ دست احدی بهت نرسہ، کسےتو رو نشناسه، خودت باشے و آقا، مولا هم بیاد سرتو روی دامن بگیره، این خوشگلترین شهادتہ...
🥀 🔺پشت چراغ قرمز خیابان شریعتی ایستاده بودیم و منوچهر هم صحبت می کرد🙂 کنار خیابان یک پیرمردی که سرتاپا سفید یکدست پوشیده بود؛🙄 در گالری بزرگے گل های رزی به رنگ های مختلف می فروخت💐😍 ولے سفیدی پیرمرد نظر من را جلب کرده بود و من احساس مے کردم این مرد از آسمان آمده است😇 اصلا حواسم به منوچهر نبود که یک لحظه حجم سنگین و خیسے روی پاهایم حس کردم😮💦 یڪ آن به خودم آمدم دیدم منوچهر رد نگاهم را گرفته و فکر کرده من به گل ها خیره شدم،😬🙃 پیاده شده تا گل ها را برایم بخرد😍😌 منوچهر همین طور همه گل ها را با دستش بر مے داشت و روی پاهای من مےریخت؛ دو بار چراغ سبز و قرمز شد ولے همه در خیابان به ما نگاه مےکردند👀 و سوت و کف می زدند👏🏻😍 حتے یک نفر خانم که از نظر تیپ ظاهری با ما متفاوت بود،🙄 برگشت و به همسرش گفت: مے بینی؟؟😒 بعد بگویید بچه حزب اللهی ها محبت بلد نیستند و به همسران شان ابراز محبت نمی کنند😑😏 آن روز منوچهر همه گل های پیرمرد را خرید و روی پاهای من ریخت و من نمیدانستم چه بگویم و چه کلمه ای لایق این محبت است.😍💞 غیر از اینکه بگویم بی نهایت 😌💓
✨✨✨ روزی را نزدیک خواهیم کرد که اسرائیل چنان بترسد و در فکر این باشد که مبادا از لوله سلاحمان, به جای گلوله, پاسدار بیرون بیاید. ✊ ❤️
🍃دور از همه هیاهوی دنیا 🍃دور از همه -ها... هوای دلم هوایت را کرده است