eitaa logo
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
10.2هزار دنبال‌کننده
19.7هزار عکس
7.3هزار ویدیو
235 فایل
http://eitaa.com/joinchat/235732993Ccf74aef49e گروه مرتبط با کانال http://eitaa.com/joinchat/2080702475Cc7d18b84c1 بالاتر از نگاه منے آه "ماه مـــن " دستم نمےرسد بہ بلنداے چیدنتـــ اے شہید ... ڪاش باتو همراه شوم دمے ...لحظہ اے «کپی آزاد» @mobham_027
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۲۴.mp3
10.44M
[تلاوت صفحه صد و بیست و چهارم قرآن کریم به همراه ترجمه] @mahman11
📝』ابراهیم همیشه به دوستانش می‌گفت: قبل از اینکه آدم محتاج به شما رو بیاندازد و دستش را دراز کند. شما مشکلش را بر طرف کنید. او هر یک از رفقا که گرفتاری داشت، یا هر کسی را حدس می‌زد مشکل مالی داشته باشد کمک می‌کرد. آن هم مخفیانه، قبل از اینکه طرف مقابل حرفی بزند. بعد می‌گفت: من فعلاً احتیاجی ندارم. این را هم به شما قرض می‌دهم. هر وقت داشتی برگردان. این پول قرض‌الحسنه است. ابراهیم هیچ حسابی روی این پول‌ها نمی‌کرد. او در این کمک‌ها به آبروی افراد خیلی توجه می‌کرد. همیشه طوری برخورد می‌کرد که طرف مقابل شرمنده نشود. 📚』برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم 『@mahman11
یک بار در امام زاده محمد به دوستانش گفته بود: اگر من شهید شدم من را کنار شهدای مدافع حرم اینجا دفن کنید. او علاقه زیادی به شهدای مدافع حرم داشت که این حرف را گفته بود. دوستانش به شوخی گفته بودند: چرا به پدرت نمی گویی؟ ما چنین حرفی بزنیم کسی قبول نمی کند. روح الله گفته بود: اگر به خانواده ام این حرف را بگویم آنها ناراحت می شوند شما بدانید و بعدا به خانواده ام بگویید که من را در امامزاده محمد دفن کنند. و در آخر هم‌ در همین مکان به خاک سپرده شد... راوی: پدر شهید 💚 🕊🌱 @mahman11
🕊 📌 یک بار از من پرسید: چقدر منتظر دریافت حقوق ماهیانه‌ات می‌مانی؟ گفتم: از همان ابتدای زمانی که حقوقم را میگیرم، منتظرم که موعد بعدی پرداخت حقوق، کی میرسه! آهی از سر حسرت کشید و گفت: اگر مردم این انتظاری را که به خاطر مال دنیا و دنیا می‌کشند، کمی از آن را برای امام‌زمان (عج) می‌کشیدند، ایشان تاحالا ظهور کرده بودند؛ امام. منتظر ندارد... مدافع حرم شهید @mahman11
💌』دلنوشته شهید چراغی است که راه درست زندگی را به ما نشان می دهد شهید مانند گل لاله است شهیدان مانند خورشیدند و مارا از تاریکی نجات می دهند شهید چون شقایق سرخ است شهید داستانی است پر از حادثه و زیبایی @mahman11
📝در اردوگاه تکریت 12، اسیری به نام « فرزانه» حضور داشت که از پا و کمر فلج شده بود. او هر روزش را به دعا و راز و نیاز با خدا می گذراند و از درد به خود می پیچید. باطنی مصفا و نیتی خالص داشت و دست از توسل به امامان معصوم علیهم السلام هم برنمی داشت. یک روز صبح، سر و صدایی در اردوگاه پیچید و موجی از شادی فراگیر شد. «فرزانه» شفا یافته بود و به خوبی راه می رفت. خودش گفت:« دیشب مولا علی علیه السلام به خواب من آمد. وقتی بالای سرم ایستاد فرمود:« بلند شو! گفتم:«نمی توانم». ایشان فرمود:« من به تو می گویم بلند شو!» شفا یافتن آقای فرزانه، محیط یأس آلود و غم گرفته اسارت را پر از امید و شادمانی کرد. مراسم شکرگزاری به جا آوردیم و با وجود کمبود امکانات، با خمیر خشک و آرد شدۀ نان ها با شکر، حلوا درست کردیم و میان همه پخش کردیم. 🗣』راوی: ایرج رحیمی 📚』منبع: کتاب تنفس ممنوع، صفحه:265 @mahman11
. رفــــیق شهــ❣ــدایی مــــــــن 💚 چـــقـــدر راجــــع به شهــــید راز(( ۲۱ )) می‌دونـــی ؟؟؟ 🟢 سید علی دوامی شهیدیه که دقــــیقاً در روز ۲۱ ماه رمضـــان به دنـیا اومـــد و در روز ۲۱ ماه رمــضـان هم به شهادت رسید 🟢 و اون چیزی که جالــــب‌تره اینــه که دقیــــقاً روز تـــولد ۲۱ ســـالگیش به مقـام نائل شد و به هــمین دلیل به شهید راز ۲۱ معروف شد 🟢 سید علی در زندگیش عجایب زیادی داره که انشـــالله اگـــه خواستی بیــشتر با این شهید بـزرگوار آشنا بشی حتــماً کتاب زندگینامه‌اش رو تهـــیه کــــن و بـــــا دل و جون بخون اسم کتاب سیب سرخ سیده 🙏شادی ارواح مطهر شهدا خصوصا این سیـــد بزرگـوار فاتحه ای قرائت کنید لطفا @mahman11
🦋 دنبال اسم و رسم باشیم باختیم! 🔹 وقتی حسین به خانه آمد، از درجه و این حرف‌ها پرسیدم. گفت: «درجه‌ی خوب و ممتاز رو گرفتن. ◇ من و امثال من باید تلاش کنیم تا به درجه‌ی اونا که یه درجه‌ی برسیم. ◇ اگه بخوایم برای خودمون اسم‌ و رسم درست کنیم که باختیم!» 📚 برگرفته از کتاب خداحافظ سالار خاطرات پروانه چراغ نوروزی؛ همسر سرلشکر پاسدار ص ۲۶۰ @mahman11
تمام روزهای کودکی من تمام آرزوهای من شد همین!قاب عکس بابا ... شبتون شهدایی ❤️‍🩹 @mahman11
🌹بســــــــــم الله الرحــمن الرحیـــــــم🌹
🌸🌸🌸🌸🌸 ّ🌸 🌸السَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ... ای مولایی که آینه مهربانی خدا هستی. و بر روزی که زمین و زمینیان را از محبت، سیراب خواهی کرد. 📓صحیفه رضویه، ص541، 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۲۵.mp3
8.43M
[تلاوت صفحه صد و بیست و پنجم قرآن کریم به همراه ترجمه] @mahman11
واژهٔ انتظار در جبهه ها معنا شد... دلشان ، برای استجابتِ نوای " اَللّـهُمَّ اَرِنیِ الطَّلْعَةَ الرَّشیدَةَ " پر می‌زد... @mahman11
🌷آقا طلبه بود که به خواستگاری ام آمد. وقتی با هم صحبت کردیم به من گفت که از مال دنیا چیزی ندارد و از امکانات کمی برای زندگی برخوردار است. حتی از درآمد کمش گفت و اینکه درآینده زندگی ساده‌ای خواهیم داشت. من از سادگی و صداقتش خوشم آمد نهایتاً چهارم خرداد سال ۱۳۷۱ که مصادف با نیمه شعبان بود زندگی مشترکمان را آغاز کردیم. دو سال بعد به خاطر شرایط کاری ایشان از شهرکرد به قم مهاجرت کردیم خاطرم است در ماه رمضان که هوا به شدت گرم بود، اتاقش را با یک پنکه دستی خنک نگه می‌داشت. آقا محمدعلی دائم‌الوضو بود و اهل نماز شب و قرائت قرآن. دائماً هم زیارت عاشورا می‌خواند. ✍به روایت همسر شهید @mahman11
🌷 بابای گـردان بودنـد ریـش سفیـدهای جبهــه ... @mahman11
🌼حضرت آیت الله ، 🌼گزیده گوی بود و سرشار از (سکوت)می فرمود : «اگر توانستی این لب ها را بدوز تا درهای دیگر برایت باز شود.» @mahman11
~🕊 🌿✨ حسین میگفت: فرمانده باید خونسرد باشد تا بتواند خوب فکر کند و نیروهایش را در بدترین شرایط جمع و جور کند. فرمانده که در میدان آرام باشد، نیروهاش هم راحت‌تــر می‌جنگند. مرتضی می گفت: «به کوچه‌های مدینه نمی‌روم جز با لباس جهاد. من آنجایی که پهلوی حضرت زهرا سلام الله علیها را شکستند وارد نمی‌شوم به جز با لباس جهاد و انتقام.» گفتم: «چطور می‌خواهی با لباس جهاد بروی؟» گفت: «وقتی آقا امام زمان(عج الله) آمد و رفتم می‌بینی.» ♥️🕊 . @mahman11
من از بیقراری و رسواییِ جاماندگی، سر به بیابانها گذارده ام؛ من به امیدی از این شهر به آن شهر و از این صحرا به آن صحرا در زمستان و تابستان میروم. کریم، حبیب، به کَرَمت دل بسته ام، تو خود میدانی دوستت دارم. خوب میدانی جز تو را نمیخواهم. مرا به خودت متصل کن. @mahman11