#دلنوشته های دختر شهید گمنام
کیستند اینان که مزارشان آکنده از شمیم
" لا خوف علیهم و لا هم یحزنون " است؟
ای بابای عزیزم دوست دارم هر روز صبح که از خواب بیدار میشوم تصویر زیبای شما را در آئینه قلبم ببینم اما می دانم که غبار دلبستگی هایم به دنیا آینه قلبم را مکدر نموده است.😭
امشب به ایوان رابطه آمده ام، آمده ام تا در آسمان عشق های پاک با تمسک به مروارید های چشمم، دیدگانم را جلا بخشیده و ماورائی کنم و در پس ابرهای انتظار با قلبی شکسته و خونین شما را ای برگزیده قرب الهی واسطه شفاعت قرار دهم ...
و اقرار کنم که سنگلاخهای هوس و دنیا پرستی فرصت اوج و معرفت را از من سلب کرده است.😭
بسی گفتیم و گفتند از شهیدان شهیدان را شهیدان می شناسند
شهید یعنی تفسیر "ما رایت الا جمیلا"
ما برای درک کامل ارزش و راه شهیدانمان فاصله طولانی را باید بپیماییم
دیروز از هر چه بود گذشتیم ، امروز از هر چه بودیم !
آنجا پشت خاکریز بودیم و اینجا در پناه میز !
دیروز دنبال گمنامی بودیم و امروز مواظبیم ناممان گم نشود !
جبهه بوی ایمان می داد و اینجا ایمانمان بو می دهد.
الهی نصیرمان باش تا بصیر گردیم ، بصیرمان کن تا از مسیر بر نگردیم و آزادمان کن تا اسیر نگردیم.
😭😭😭😭😭
چه زیباست ..
خاطرات مردانی که پروای نام ندارند
و در کهف گمنامی خویش مأوا گرفته اند .
به یاد شهدای گمنام .
آنان که در زمین گمنامند و
در آسمانها مشهورند ....
روزتون شهدایی
امام جعفر صادق (ع) : اميرالمؤمنين عليه السلام مي فرمود : بهترين عبادت عفت است .
سلام روزتون بخیر شادی
الهی امروز
بهترین حس ها به
سراغتون بیاد
حس خوشبختی
حس موفقیت
حس خوش زندگی و
حس بودن خدا کنارتون
الهی به امید تو
🔔 عاقبتاندیشی
💐 اگر انسان سرآمد زندگى و عاقبت كارش را بنگرد آرزوها و غرورش را دشمن مى شمارد.
🔆 #امیرالمومنین_علیه_السلام
📚 #نهج_البلاغه ،ح۳۲۸، ص۱۲۴۵
#دلنوشته های دختر شهید گمنام
راستی آن روز یادت هست؟ آخرین روزی که از کنارم می رفتی؟ روزی که توان جدا شدن از همدیگر را نداشتیم؟ گویی نیرویی قلبهامان را به هم گره زده بود. نمی دانم آن روز حال عجیبی داشتم گرچه کوچک بودم اما هنوز آن بی قراری ها یادم هست. هنوز هم اشک های ملتمسانه و کودکانه ام را به یاد دارم، هنوز هم غربت رفتنت به خاطرم مانده است.😭
چه سخت بود آن لحظات، و چه سنگین می گذشت آن دقایق آخر.
براستی مرا توان جدا شدن از آغوشت نبود، گویی کسی برای همیشه گرمای آغوشت را از من گرفت و تا ابد شنیدن صدای قلب تو را از من دریغ می کند. 😭
انگار تمام وجودم را از من جدا می کنند، نمی دانم شاید می دانستم که آخرین بار خواهد بود که نازهای شیرینم را خریدارخواهی بود؟ به چشمانت که می نگریستم گویی با من سخن می گفتند و آنها نیز توان جدایی نداشتند.😭
در چشمان تو اشک موج می زد و عاقبت این اشک ها بغض نشکفته ام را شکوفا نمودند. هر قطره اشکی که می ریختم دردی بر غربتم می افزود.😭
من و تو چشم در چشمان هم و در آغوش هم می گریستیم، درون هر دویمان غوغایی بود، و مادر فقط نگاهمان می کرد و بغض در گلویش را به سختی فرو می برد، آغوش می گشود که دوباره برگردم اما مگر می شد، ولی تو باید می رفتی تا چگونه رفتن را به همگان بیاموزی، باید می رفتی چرا که فرشتگان مهیای آمدنت شده بودند بالاخره مرا به سختی از آغوشت جدا ساختی به مادر سپردی. گویی روحم را از کالبدم جدا می کردی!😭
راستی یادت هست به مادر گفتی خداحافظ می روم اما انتظار نداشته باش که برگردم و پشتم را نگاه کنم زیرا اشکهایش اراده ام را سست و پاهایم را بی رمق خواهد کرد، تو می رفتی و من تا ته کوچه رفتنت را می نگریستم و اشک از چشمانم آرام آرام بر گونه های کوچکم می ریخت، گویی تمام وجودم را با خود می بردی، انگار تمام آرزوهایم به پایان رسیده است.
خود را سخت به سینه مادر می فشردم تا شاید دردم التیام یابد و تو لحظه به لحظه از من دور ودورتر می شدی و من لحظه به لحظه به غربت و تنهایی نزدیک و نزدیکتر، آنقدر دور شدی که انتهای کوچه دیگر ندیدمت و یک بار هم برنگشتی. وقتی رفتنت را باور کردم گویی این ابیات را در وجودم زمزمه می کرد:😭
می گفت شبی به خانه برمی گردم با سبز ترین نشانه بر میگردم
می گفت، ولی دلم گواهی می داد یک روز به روی شانه بر میگردد😭
رفتی و تو را برای همیشه به خدا سپردم بابای خوبم😭
آرام باش، نگران نباش؛ من دیگر به تنهایی خو گرفته ام. من هم دیگر با شادی های کودکانه وداع کرده ام و بهار آرزوها را به فراموشی سپردهام.😭
آسوده باش و با فرشتگان مهربانی کن، من از خدا برایت شادی و آرامش روح را می طلبم.😭
دلتنگتم بابایی😭😭
{💎}
🍃امروز می خواهم از نو شروع کنم! 🍂
🍃خدایا! دفتر اعمالم را ورق بزن و
یک صفحه ی سپید انتخاب کن!🍂
🍃می خواهم شاگرد خوبی باشم.
اجازه هست؟!...🍂
الهی به امید تو
💜🌟خلاصه کل دعا ها🌟💜
مولا امیرالمومنین (علیه السلام) مي فرمايند:
من خلاصه ي همه ادعیه را به تو میگویم،هر صبح که بخوانی گویی تمامي دعاها را خوانده ای:
🔸1-الحمدلله عَلی کُلِّ نِعمَه
🔹2- و اَسئَلُ لله مِن کُلِّ خَیر
🔸3-و اَستَغفِرُ الله مِن کُلِّ ذَنب
🔹4- وَاَعوذُ بِاللهِ مِن کُلِّ شَرّ
#دلنوشته های دختر شهید گمنام
دلم بهانهات را گرفته بابا جان. به من گفتند که حرفهای ناگفته ام رابگویم اما از کجا شروع کنم؟ بابای من، حرف دلم را برایت میگویم ولی آیا میشود یک دنیا حرف را در یک ورق کوچک جای داد؟
حرفهای ناگفته بسیار دارم که با تو بگویم، از دلتنگیهایم و از خاطرات فراموش نشدنی و از روزهای با تو بودن، از خودم و از بزرگ شدن برادر و از صلابت و شجاعت مادر و از قاب عکس پر از خاطرات روی دیوار.
بابای من، خیالت راحت. همه هوایم را دارند اما دلم هوای تو را دارد.
آن روز که تو رفتی من سن و سالی نداشتم اما با تو مردانه عهد بستم که چنان باشم که تو میخواستی، یادگار شهید حسینی و مایه افتخار تو باشم؛ سخت است ولی با تو میتوانم.
پدر جان، آیا میشنوی چه میگویم؟ دوست داشتم در کنارم باشی تا سر بر زانوانت بگذارم و درد دلهایم را برایت بگویم.
شاید در نگاه اول به سایر دخترانی که سایه پدر بالای سرشان است و هر چه میخواهند برایشان مهیا میشود و کمبودی ندارند، حسرت بخورم که چرا پدرم نیست ولی عمیق که فکر میکنم میبینم آنچه پدرم به من داده، هیچ پدری به دخترش نداده است.
پدرم نعمت اصالت، شجاعت، مردانگی و ایمان را در خونم تزریق نمود، نعمتهایی که هرگز فروشی نیست و حتی پدران به ظاهر ثروتمند هم نمیتوانند در هیچ معاملهای آن را خرید و فروش کنند.
من فرزند اسطوره پروازم. پدرم، وقتی رفتی دلم گرفت، با تو دلم چه آرامش غریبی داشت؟ بگو برای دیدن تو باید از کدام کوچه گذشت؟
اری، تو شهادت را بر ماندن ترجیح دادی چرا که روح بلند و ملکوتی تو نمیتوانست در این دنیای خاکی بماند؛ خوشا به حالت ای سردار که به خیل یاران حسین(ع) پیوستی و از علائق دنیا گذشتی و کربلایی شدی، خوشا به حالت که این دنیا نتوانست تو را در قفس تنگ خویش محبوس نماید.
نگاهت، نگاه عشق و فداکاری است. پدرم، تو که در خلوت شب به سکوت پر از درد من گوش میدهی و در اعماق قلبم و در کوچه پس کوچههای وجودم قدم میگذاری و احساسم را درک میکنی، امروز بیشتر از همیشه دلم برایت تنگ شده است.
پدر جان، همان روزی که دستان گرم و مهربانت را بر سرم کشیدی و با بوسههایت به تمام وجودم طراوت بخشیدی، نمیدانستم که آخرین دیدار من و توست. آن روز بودنت را با تمام وجودم احساس میکردم اما با دور شدن از تو گویی تمام دنیا رفت.
حال که درست فکر میکنم بیشتر از هر زمانی به رفتنت افتخار میکنم چون تو شهیدی، تو رفتی تا ایران عزیزمان مقتدرانه بماند.
🌸مفاهیم مهدویت
🌸انتظار فرج
🌸قسمت اول
لقد ارسلنا رسلنا بالبینات...
ما پیامبرانمان را فرستادیم با بیناتی (نشانه های روشن).
پیامبران در قبال کاری که انجام می دهند از بشر مزد نمیخواهند خدا پیامبران را از جنس خود بشر قرار داده و بالاتر از آن از خود هر قومی پیامبر آن قوم را مبعوث میکند،یکی دیگر از آن چیزهایی که در محدوده بینات قرار می دهد مسئله معجزه است که خدا به پیامبرانش قدرتی می دهد که کارهایی بکند که بشر از انجام آن عاجز است و دیگری عصمت است که خدا پیامبرانش را از انجام خطا و گناه دور نگه میدارد و یکی دیگر از امکاناتی که خدا به پیامبرانش داده وحی است ، قل انما انا بشر مثلکم یوحی علیه...
میفرماید که به آنها بگو من یکی مثل شما هستم خدا یه امکانی به من داده،خدا به من امتیازی نداده و آن امکان چیه؟ که به من وحی میشود.
لذا پیامبران در برخورد با اقوامشان ، از یک موضع بالا و دارای امتیاز برخورد نمیکردند مثل بقیه مردم بودند،
پس همه این چیزهایی که خدا به پیامبرانش داده یه سری امکاناتی است که نیاز هست برای اینکه شما بتونی مسئله هدایت را پیش ببرید خب یک همچین آدمی واجد ویژگی است که وقتی کسی به او نگاه میکند میگوید که میشود به حرف او گوش کرد، کسی میتواند پیشوایی کند که این ویژگی ها را داشته باشد موقعی ما دنبال کسی به راه می افتیم به عنوان هادی از طرف خدا به عنوان داعی الی الله،که او برای ما قابل درک باشد مجموع اینها میشود بینات ...
مبین است که این آدم از سوی خداست.
این بخش لقد ارسلنا رسلنا بالبینات که فراز اول این آیه است میشود مشروعیت...
محمد ابراهیم فدایی،مفاهیم مهدویت
ادامه دارد...
امام على عليه السلام:
چه بسيارند دوستان به هنگام چيده شدن كاسه ها، و چه اندكند به گاه گرفتارى هاى زمانه!
غررالحكم حدیث 9657
🌸مفاهیم مهدویت
🌸انتظار فرج
🌸قسمت دوم
...بخش دوم: وانزلنا معهم الکتاب والمیزان
ما همراه پیامبران دو تا چیز را نازل کردیم یک الکتاب دو المیزان
الکتاب چیست؟
هر کدام از پیامبران آمدند یک سلسله دستوراتی داشتند یک سلسله حرفهایی داشتند یک سری مسائل را آمدند برای اقوام خودشان بیان کردند بعد گفتند اینکار را بکنید این کار را نکنید مجموع اینها میشود الکتاب ،اگر بخواهیم برگردانیم به فارسی خودمان میشود قانون ،ما همراه پیامبرانمان قانون زندگی کردن را فرستادیم بشر چطور زندگی کنی ؟و...
قانون همه چی را فرستادیم خدا همه چی زندگی بشر را روشن میکند یعنی از نقطه آغاز اتصال ما برای انگیزه پیدا کردن انجام یک کار که فهمیدن فلسفه یک کار است تا آنجایی که ما بفهمیم چقدر باید آن کار را انجام دهیم قواعد آن چگونه است.
مجموع همه اینها میشود قانون، میشود کتاب، میشود قران ذلک الکتاب لاریب فیه هدی للمتقین
تمام قوانین هستی در قران آمده تمام قاعده ها آمده استدلالهایش آمده همه چیز در قرآن آمده شما تا قیامت هم اگر همه علما و دانشمندان عالم را جمع کنید که از قران استفاده کنند که از قران استخراج کنند باز هم وقت کم می آورید...
محمد ابراهیم فدایی ،مفاهیم مهدویت
ادامه دارد...
#دلنوشته های دختر شهید گمنام
دِلـَتــ که هوای بابا را بکند
دیـگر نـه کـربـلا مـی خواهی نـه عـاشـورا
فقط چـشمانـتــ خـرابـه شـام مـی بـیـند
و دخـتـری کـه آرام بـ ـابـ ـا را نـ ـاز مـی کـرد
😭😭😭😭
پدرم دلم کمی ، فقط کمی تو را می خواهد. وتنها خواسته ی دلم این است که کاش فقط یک کمی بیشتربودی. کاش زمانی را که مرا نوازش می کردی و می بوسیدی زودتمام نمیشد.پدرم نمی دانی وقتی روز پدر می شود چه حسی دارم . بغض عمیقی در گلو و اشک از چشمانم سرازیر می شود. مدام تو را صدا می زنم و این در حالی است که بسیاری را می شناسم ،که از کنارم می گذرند.وبا کنایه حرف هایی را می زنند که آرزو می کنم کر بودم و هیچ گاه آن حرفها را نمی شنیدم، حرفهایی را می شنوم که به شدت مرا ناراحت می کند.اما آن جمله ای که در وصیت نامه ات نوشته بودی «صبر زینبی پیشه کنید و بدانید آنان که رفتند کار حسینی کردند. وآنان که ماندند باید کار زینبی بکنند» این جملات را به یاد می آورم و صبوری پیشه می کنم.هرچند من کوچکتر از ان هستم که خود را با بزرگ بانوی جهان مقایسه کنم.اما سعی میکنم همچون زینب کبری تا پای جان از اسلام و رهبر عزیزم دفاع کنم.
پدرجان وقتی که امروز دختران و زنانی را می بینم که به راحتی عفت و حیای خود را به حراج می گذارند دلم خیلی می گیرد و غصه می خورم اما می دانم چون من دل سوخته ای ندارند که بدانند آرامش امروزمان را مدیون چه عزیزانی هستیم.
پدرجان 3سال است که از نبودنت می گذرد و مثل همیشه می گویم که بسیار دلتنگت هستم و می خواهم بگویم نبودنت مثل حضورت شده و برایم افتخاری است که پدری همچون توداشته و دارم.
پدرجان از تو میخواهم برایم دعا کنی تا از این دنیای وانفسا با بهترین کارنامه اعمال نزدت بیایم ،تا در حضورت سرافکنده نباشم و از تو می خواهم مرا نیز سوار بر بالهای گشوده ات به سوی خود ببری. پدرم از خداوند برای شما علو درجات را خواستارم و به روح ملکوتی همه شهدا صلوات هدیه می فرستم
😭😭😭
🌹اللهم صل علی محمدوال محمدوعجل فرجهم🌹
این روزها تب جام جهانۍبالاست
اما
یادمان هست
قهرمانۍابدی این ملت را
که همه دنیایک طرف ایستادندو
شیربچههاۍشجاع ما یک طرف!
اما
باکولهباری از توکل ومردانگی
رفتندو بردندجام دوجهان را🌷
{💎}
🍃امروز می خواهم از نو شروع کنم! 🍂
🍃خدایا! دفتر اعمالم را ورق بزن و
یک صفحه ی سپید انتخاب کن!🍂
🍃می خواهم شاگرد خوبی باشم.
اجازه هست؟!...🍂
الهی به امید تو