{💎}
🍃امروز می خواهم از نو شروع کنم! 🍂
🍃خدایا! دفتر اعمالم را ورق بزن و
یک صفحه ی سپید انتخاب کن!🍂
🍃می خواهم شاگرد خوبی باشم.
اجازه هست؟!...🍂
الهی به امید تو
💜🌟خلاصه کل دعا ها🌟💜
مولا امیرالمومنین (علیه السلام) مي فرمايند:
من خلاصه ي همه ادعیه را به تو میگویم،هر صبح که بخوانی گویی تمامي دعاها را خوانده ای:
🔸1-الحمدلله عَلی کُلِّ نِعمَه
🔹2- و اَسئَلُ لله مِن کُلِّ خَیر
🔸3-و اَستَغفِرُ الله مِن کُلِّ ذَنب
🔹4- وَاَعوذُ بِاللهِ مِن کُلِّ شَرّ
#دلنوشته های دختر شهید گمنام
دلم بهانهات را گرفته بابا جان. به من گفتند که حرفهای ناگفته ام رابگویم اما از کجا شروع کنم؟ بابای من، حرف دلم را برایت میگویم ولی آیا میشود یک دنیا حرف را در یک ورق کوچک جای داد؟
حرفهای ناگفته بسیار دارم که با تو بگویم، از دلتنگیهایم و از خاطرات فراموش نشدنی و از روزهای با تو بودن، از خودم و از بزرگ شدن برادر و از صلابت و شجاعت مادر و از قاب عکس پر از خاطرات روی دیوار.
بابای من، خیالت راحت. همه هوایم را دارند اما دلم هوای تو را دارد.
آن روز که تو رفتی من سن و سالی نداشتم اما با تو مردانه عهد بستم که چنان باشم که تو میخواستی، یادگار شهید حسینی و مایه افتخار تو باشم؛ سخت است ولی با تو میتوانم.
پدر جان، آیا میشنوی چه میگویم؟ دوست داشتم در کنارم باشی تا سر بر زانوانت بگذارم و درد دلهایم را برایت بگویم.
شاید در نگاه اول به سایر دخترانی که سایه پدر بالای سرشان است و هر چه میخواهند برایشان مهیا میشود و کمبودی ندارند، حسرت بخورم که چرا پدرم نیست ولی عمیق که فکر میکنم میبینم آنچه پدرم به من داده، هیچ پدری به دخترش نداده است.
پدرم نعمت اصالت، شجاعت، مردانگی و ایمان را در خونم تزریق نمود، نعمتهایی که هرگز فروشی نیست و حتی پدران به ظاهر ثروتمند هم نمیتوانند در هیچ معاملهای آن را خرید و فروش کنند.
من فرزند اسطوره پروازم. پدرم، وقتی رفتی دلم گرفت، با تو دلم چه آرامش غریبی داشت؟ بگو برای دیدن تو باید از کدام کوچه گذشت؟
اری، تو شهادت را بر ماندن ترجیح دادی چرا که روح بلند و ملکوتی تو نمیتوانست در این دنیای خاکی بماند؛ خوشا به حالت ای سردار که به خیل یاران حسین(ع) پیوستی و از علائق دنیا گذشتی و کربلایی شدی، خوشا به حالت که این دنیا نتوانست تو را در قفس تنگ خویش محبوس نماید.
نگاهت، نگاه عشق و فداکاری است. پدرم، تو که در خلوت شب به سکوت پر از درد من گوش میدهی و در اعماق قلبم و در کوچه پس کوچههای وجودم قدم میگذاری و احساسم را درک میکنی، امروز بیشتر از همیشه دلم برایت تنگ شده است.
پدر جان، همان روزی که دستان گرم و مهربانت را بر سرم کشیدی و با بوسههایت به تمام وجودم طراوت بخشیدی، نمیدانستم که آخرین دیدار من و توست. آن روز بودنت را با تمام وجودم احساس میکردم اما با دور شدن از تو گویی تمام دنیا رفت.
حال که درست فکر میکنم بیشتر از هر زمانی به رفتنت افتخار میکنم چون تو شهیدی، تو رفتی تا ایران عزیزمان مقتدرانه بماند.
🌸مفاهیم مهدویت
🌸انتظار فرج
🌸قسمت اول
لقد ارسلنا رسلنا بالبینات...
ما پیامبرانمان را فرستادیم با بیناتی (نشانه های روشن).
پیامبران در قبال کاری که انجام می دهند از بشر مزد نمیخواهند خدا پیامبران را از جنس خود بشر قرار داده و بالاتر از آن از خود هر قومی پیامبر آن قوم را مبعوث میکند،یکی دیگر از آن چیزهایی که در محدوده بینات قرار می دهد مسئله معجزه است که خدا به پیامبرانش قدرتی می دهد که کارهایی بکند که بشر از انجام آن عاجز است و دیگری عصمت است که خدا پیامبرانش را از انجام خطا و گناه دور نگه میدارد و یکی دیگر از امکاناتی که خدا به پیامبرانش داده وحی است ، قل انما انا بشر مثلکم یوحی علیه...
میفرماید که به آنها بگو من یکی مثل شما هستم خدا یه امکانی به من داده،خدا به من امتیازی نداده و آن امکان چیه؟ که به من وحی میشود.
لذا پیامبران در برخورد با اقوامشان ، از یک موضع بالا و دارای امتیاز برخورد نمیکردند مثل بقیه مردم بودند،
پس همه این چیزهایی که خدا به پیامبرانش داده یه سری امکاناتی است که نیاز هست برای اینکه شما بتونی مسئله هدایت را پیش ببرید خب یک همچین آدمی واجد ویژگی است که وقتی کسی به او نگاه میکند میگوید که میشود به حرف او گوش کرد، کسی میتواند پیشوایی کند که این ویژگی ها را داشته باشد موقعی ما دنبال کسی به راه می افتیم به عنوان هادی از طرف خدا به عنوان داعی الی الله،که او برای ما قابل درک باشد مجموع اینها میشود بینات ...
مبین است که این آدم از سوی خداست.
این بخش لقد ارسلنا رسلنا بالبینات که فراز اول این آیه است میشود مشروعیت...
محمد ابراهیم فدایی،مفاهیم مهدویت
ادامه دارد...
امام على عليه السلام:
چه بسيارند دوستان به هنگام چيده شدن كاسه ها، و چه اندكند به گاه گرفتارى هاى زمانه!
غررالحكم حدیث 9657
🌸مفاهیم مهدویت
🌸انتظار فرج
🌸قسمت دوم
...بخش دوم: وانزلنا معهم الکتاب والمیزان
ما همراه پیامبران دو تا چیز را نازل کردیم یک الکتاب دو المیزان
الکتاب چیست؟
هر کدام از پیامبران آمدند یک سلسله دستوراتی داشتند یک سلسله حرفهایی داشتند یک سری مسائل را آمدند برای اقوام خودشان بیان کردند بعد گفتند اینکار را بکنید این کار را نکنید مجموع اینها میشود الکتاب ،اگر بخواهیم برگردانیم به فارسی خودمان میشود قانون ،ما همراه پیامبرانمان قانون زندگی کردن را فرستادیم بشر چطور زندگی کنی ؟و...
قانون همه چی را فرستادیم خدا همه چی زندگی بشر را روشن میکند یعنی از نقطه آغاز اتصال ما برای انگیزه پیدا کردن انجام یک کار که فهمیدن فلسفه یک کار است تا آنجایی که ما بفهمیم چقدر باید آن کار را انجام دهیم قواعد آن چگونه است.
مجموع همه اینها میشود قانون، میشود کتاب، میشود قران ذلک الکتاب لاریب فیه هدی للمتقین
تمام قوانین هستی در قران آمده تمام قاعده ها آمده استدلالهایش آمده همه چیز در قرآن آمده شما تا قیامت هم اگر همه علما و دانشمندان عالم را جمع کنید که از قران استفاده کنند که از قران استخراج کنند باز هم وقت کم می آورید...
محمد ابراهیم فدایی ،مفاهیم مهدویت
ادامه دارد...