12.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 شهید عبدالحسین برونسی 🌹
📹 روایت حجت الاسلام عالی از هدایت شهید برونسی توسط حضرت زهراسلام الله علیها
▪️وقتی حضرت زهرا سلام الله علیها راه برون رفت از میدان مین و محاصره دشمن را به شهید برونسی نشان میدهد...
▪️فرماندهان جنگ نظامی در عین تلاشهای خودشون، نگاهشون به آسمان بود، نه به قدرتهای پوشالی...
#شهید_عبدالحسین_برونسی
#حجت_الاسلام_عالی
#شهدا #دفاع_مقدس #کلام_شهدا #کلیپ
با سلام و احترام محضر هم سنگریهای عزیز و گرامی🤚🌺
🕰وقت بخیر،سال نو رو خدمت شما سروران و همراهان همیشگی کانال شهدایی ماه من تبریک و تهنیت عرض میکنیم🌸🌺💐
✅بنا داریم انشاالله از فردا با عنایت خداوند مهربان و به مدد شهدای والا مقام #فایل_صوتی_کتاب #خاکهای_نرم_کوشک،#سرگذشت،#زندگینامه و #خاطرات #شهید_عبدالحسین_برونسی رو در کانال شهدایی 🌙من محضر شما خوبان تقدیم کنیم🌸🌺✨
✅ کتاب های ارزشی رو با نیت خشنودی و تقرب به خدا و ثواب الهی و در یک کلام برای خدا بخونیم و گوش بدیم🌿✨
✅ سعی کنیم با کتاب ها انس بگیریم و هدف مون صرفا تمام کردن کتاب نباشد بلکه کتاب ها را همراه با تفکر و تعقل و تمرکز بخونیم و گوش بدیم هدف مون افزایش معرفت ، ایمان ، بصیرت و عملی کردن آموخته های خوانده شده باشد و حتی میتونیم به صورت گزینشی بخش هایی که بیشتر احساس نیاز می کنیم رو بخونیم یا گوش بدیم🌱☘
🌹 #شهیدانه
😳 توی صف غذا دیدمش ...
⁉️ رفتم جلو و بعد از احوالپرسی گفتم : شما چرا ایستادی توی صف غذا آقای برونسی مگه شما فرمانده گردان ... نذاشت حرفم تموم بشه .
🍃 لبخند از لبهاش رفت و گفت : مگه فرمانده گردان با بسیجی های دیگه فرق داره که باید بدون صف غذا بگیره ؟!
👌 بسیجی ها خیلی مانع توی صف ایستادنش شده بودند ، اما حریفش نمی شدند ...
🌷 #شهید_عبدالحسین_برونسی
✍️مسجدیها چشمانتظار فرمانده بزرگ جنگ بودند. یکی با یک موتور گازی درب و داغان و دستهای روغنی جلوی در پارک کرد. پاسدارها گفتند برود جلوتر. موتوری بلافاصله رفت جلوتر و پارک کرد. چند دقیقه بعد مجری گفت:در خدمت فرمانده جنگ حاج آقا برونسی هستیم که به خاطر خرابی موتورشان کمی دیر رسیدند
#شهید_عبدالحسین_برونسی
┄═🌿🌹🌿═┄
💌 #شھـــــیدانه
🔸قبل از انقلاب بود که باید برای ادامه خدمت، میرفت منزل جناب سرهنگ. همان اول، وضع زننده همسر او را که دید فرار کرد و برگشت پادگان. ۱۸ توالت بود که هر نوبت ۴ نفر باید تمیزشان میکردند. عبدالحسین برای تنبیه، باید جور همه را میکشید.
📆 یک هفته بعد، سرهنگ رو کرد به او و گفت: دوست داری برگردی همانجا، مگر نه؟ تاثیری روی او نداشت! گفت: «اگر تا آخر خدمت مجبور باشم همه کثافتهای توالت را در بشکه خالی کرده و به بیابان بریزم، باز هم آنجا پا نمیگذارم!» ۲۰ روز دیگر به همان کار ادامه داد. مسئولان پادگان، خودشان خسته شدند و رهایش کردند.
#شهید_عبدالحسین_برونسی🌷
📚کتاب بوستان حجاب
💌 #شھـــــیدانه
🔸قبل از انقلاب بود که باید برای ادامه خدمت، میرفت منزل جناب سرهنگ. همان اول، وضع زننده همسر او را که دید فرار کرد و برگشت پادگان. ۱۸ توالت بود که هر نوبت ۴ نفر باید تمیزشان میکردند. عبدالحسین برای تنبیه، باید جور همه را میکشید.
📆 یک هفته بعد، سرهنگ رو کرد به او و گفت: دوست داری برگردی همانجا، مگر نه؟ تاثیری روی او نداشت! گفت: «اگر تا آخر خدمت مجبور باشم همه کثافتهای توالت را در بشکه خالی کرده و به بیابان بریزم، باز هم آنجا پا نمیگذارم!» ۲۰ روز دیگر به همان کار ادامه داد. مسئولان پادگان، خودشان خسته شدند و رهایش کردند.
#شهید_عبدالحسین_برونسی🌷
📚کتاب بوستان حجاب
@mahman11
12.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 شهید عبدالحسین برونسی 🌹
📹 روایت حجت الاسلام عالی از هدایت شهید برونسی توسط حضرت زهراسلام الله علیها
▪️وقتی حضرت زهرا سلام الله علیها راه برون رفت از میدان مین و محاصره دشمن را به شهید برونسی نشان میدهد...
▪️فرماندهان جنگ نظامی در عین تلاشهای خودشون، نگاهشون به آسمان بود، نه به قدرتهای پوشالی...
#شهید_عبدالحسین_برونسی
#حجت_الاسلام_عالی
#شهدا
@mahman11
💌چیزهای نو را میداد
به آنهایی که وسایلشان گُم
یا درب و داغان شده بود..!
آرزو به دل بچههای تدارکات ماند
که یک بار او لباس نو تنش کند
یا پتوی نو بیندازد رویِ خودش؛
فقط در یک عملیات لباس نو پوشید
عملیات بدر ؛ همان عملیاتی که
در آن شهید شد ...
#شهید_عبدالحسین_برونسی
#فرمانده_تیپ۱۸جوادالائمه
#شبتون_شهدایی
@mahman11
🌱کفش های واکس خورده
بچه ها می گفتند:
"ما صبح ها کفش هایمان را واکس خورده می دیدیم و نمی دانستیم چه کسی آن ها را واکس میزند...؟ "
بعدا فهمیدیم که وقتی نیروها خوابند واکس را بر میدارد و هر کفشی که نیاز به واکس داشته باشد را واکس میزند.
مشخص شد این فرد همان فرمانده ما ' شهید عبد الحسین برونسی ' بوده است.
#شهید_عبدالحسین_برونسی🌷
@mahman11