eitaa logo
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
10.6هزار دنبال‌کننده
20.4هزار عکس
7.5هزار ویدیو
235 فایل
http://eitaa.com/joinchat/235732993Ccf74aef49e گروه مرتبط با کانال http://eitaa.com/joinchat/2080702475Cc7d18b84c1 بالاتر از نگاه منے آه "ماه مـــن " دستم نمےرسد بہ بلنداے چیدنتـــ اے شہید ... ڪاش باتو همراه شوم دمے ...لحظہ اے «کپی آزاد» @mobham_027
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مصاحبه شنیدنی دیگر با شهید مدافع حرم جواد محمدی پیش از اعزام به سوریه ان شاالله هزار بار برای امام خامنه ای بمیریم و زنده شویم... @mahman11
⭕️ شهیدی که گوشت بدنش را خوردند! 🔹 ابتدا دو دستش رو از بازو قطع کردند در دیگ آب نمک انداختند با تمام زخم‌ها و ... در انتها در دیگ آب جوش ريختند و پختند. و جگرش را به خورد هم سلولی‌هاش دادند. و بقیه را خودشان خوردند. 👈 این کار کومله و دموکرات‌ها در دهه ۶۰ بود... پدران و مادران تروریست‌های وحشی که در جوانرود و مهاباد و ... حتی به لباس زیر ناموس مردم هم رحم نکردند. @mahman11
وقتِ لبیک که شد اسماعیل ها را ؛ به قربانگاه فرستادند هاجرها .... @mahman11
🌹 خاطراتی از امام خامنه ای در جبهه جايي براي خواب در آغاز جنگ، شبي در پايگاه هوايي دزفول با مقام معظم رهبري جلسه داشتيم. بني‌صدر هم بود حدود ساعت ۱۲ شب بود که جلسه تمام شد از سنگري که جلسه در آن بود بيرون آمديم، همه جا تاريک بود به طوري که هيچ چيز ديده نمي‌شد. با دردسر زياد کفش‌هايمان را پيدا کرديم و به اتفاق مقام معظم رهبري در محوطه تاريک پادگان به راه افتاديم. هيچ روشنايي ديده نمي‌شد تا به طرف آن حرکت کنيم. از طرفي مواظب بوديم که در چاله و گودالي نيفتيم و از طرف ديگر به دنبال نوري بوديم که به طرف آن برويم. بالاخره به يک ساختمان رسيديم، سالن بزرگي بود که گروهي از رزمندگان در آن‌جا خوابيده بودند من و ايشان گشتيم و از گوشه‌اي پتويي پيدا کرديم و در ميان بچه‌ها خوابيديم. سردار رضیان @mahman11
در قاموس شما حرف اول را می‌زند نه و ... سایز لباس خاڪی‌ ات گـواهِ حـرف من اسـت و نگاهــی که شایــد هرگز نتوانم تفسیرش کنم امـا سربند اتمـام حجـت تـو با مـن است ... @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
11.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹شهدایی هستیم؟.. سبیل الشهادة الدموع ما سینه زدیم بی صدا باریدند ازهـر چه کـ دم زدیم آنها دیدند ما مدعیان صف اول بودیم ازآخــر مجلس شهدارا چـیدند🥀🕊 @mahman11
سید رسول در مراسم خواستگاری گفت كه هدف من جبهه رفتن و شهید شدن است و ازدواج من به دلیل كامل شدن دینم است تا یادگاری از خود داشته باشم. او با وجود سن كم، سراپا صداقت و راستی بود.» پدرم كمی در قبول این ازدواج تردید داشت، من خواب دیدم كه لباس عروسی بر تن دارم و برادرم- كه شهید شده بود- آمد و پیشانی مرا بوسید و تبریك گفت و گفت: تو عروس فاطمه الزهرا (س) شدی، خوشا به سعادتت، عاقبت‌به خیر شدی، وقتی از خواب بیدار شدم،‌به این ازدواج و وصلت رضایت دادم. ✍ راوی ؛ همسرشهید @mahman11
🔴سیم خاردار.... یک نفر باید داوطلب می‌شد که روی سیم خاردار دراز بکشید تا بقیه از روی آن رد شوند. یک جوان فورا با شکم روی سیم خاردار خوابید، همه رد شدند جز یک پیرمرد ... گفتند: «بیا!» گفت:« نه! شما برید! من باید وایسم بدن پسرم رو ببرم برای مادرش! مادرش منتظره!» چسبیدن به سیم خاردار کجا و چسبیدن به میز ریاست کجا....                                                            @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠معرفی مختصری از سردار رشید اسلام؛ شهید محمدرضا تورجی زاده💠 🍃تاریخ تولد:23تیر1343 🍃محل تولد: اصفهان 🍃تاریخ شهادت:5اردیبهشت 1366 🍃نحوه شهادت: زخم عمیق بر پهلو و بازو و کمر 💠خصوصیات اخلاقی شهید: -ارتباط موثر و صمیمی با روحانیت داشت -عمل به مستحبات و ترک مکروهات را بسیار مورد توجه قرار میداد -دوساعت قبل از اذان صبح مشغول عبادت و شب زنده داری میشد -هنگامی که به مرخصی میرفت روزهای دوشنبه و پنجشنبه را روزه مستحبی میگرفت -به مسائلی همچون حجاب،بیت المال،ادب،اخلاص،دائم الذکر بودن اهمیت میداد -بسیار اهل زیارت بود و زیارت جمکران ،قم و مشهد را زیاد به جا می آورد -همیشه مرتب و آراسته بود و ازبین عطرها؛عطر یاس و محمدی را انتخاب میکرد 💠خصوصیتی که اکثرا شهید تورجی زاده را باآن میشناسند ارادت خاصی به حضرت زهرا سلام الله علیها و امام زمان عجل الله داشت. واقعا درمصائب حضرت زهراسلام الله علیها میسوخت. محمدرضا عاشق امام زمان عجل الله بود و از هرفرصتی برای توسل به آن حضرت استفاده میکرد.پس از نماز بلند میشد و رو به قبله دعای الهی عظم البلا را می خواند. @mahman11