.
♦️بگیر تخت بخواب ما بیداریم ❤️🩹
_آخرین پیام شهید شاهرخی فر
.@mahman11
شهید آرمان علی وردی: دعا کنید شهیـد بشم...
📌یه روز آقا آرمان بهمون گفت: بچهها همهتون فردا روزه بگیرید بیاید حوزه، قراره افطاری بدیم.
🔸فرداش همه موقع اذان مغرب سر سفره نشسته بودیم. آقا آرمان رو کرد به بچهها گفت: خب انشاءالله که نماز و روزههاتون قبول باشه؛ شما دلهاتون پاکه و چیزی به افطار نمونده، ازتون میخوام برام یه دعا کنید.
🔹همه گفتیم: آقا چه دعایی کنیم؟
آقا آرمان گفت: دعا کنید شهید بشم...
همهمون دستامون رو گرفتیم بالا دعا کردیم؛
اصلا انگار نمیدونستیم داریم چه دعایی میکنیم؛
شاید بعضیها معناش رو هم نمیدونستند...
راوی:یکی از رفقای شهید
#شهید_آرمان_علی_وردی
@mahman11
،
👌حـــــق تــــا ابــــد.....
@mahman11
،
حاج قاسم: این جنـــگ را شـــــما
شروع می کنید
اما پایانش را ما ترسیم می کنیم
@mahman11
💔
امام (ره ) گفته بودند با همسران شهدا ازدواج کنید.
مادر هم که دست بردار نبود و تو گوشش میخواند که وقت زن گرفتنت شده. بالاخره راضی شد و مادر و خواهرش را فرستاد بروند خواستگاری.
بهشان نگفته بود که اين خانم همسر شهيد است.
ايشان همه خواستگارها را رد میکرد ،مصطفی را هم رد کرد. مصطفی پيغام امام را برای آن خانم فرستاد، باز هم قبول نکرد و میخواست تا مراسم سال همسر شهيدش صبر کند .
دوباره مصطفي پيغام فرستاد که شما "سيد" هستيد . میخواهم داماد حضرت زهرا (س) باشم. ديگر نتوانست حرفی بزند. جوابش مثبت بود .
امام که خطبه عقدشان را خواند.
مصطفی گفت: «آقا ما را نصيحت کنيد » امام (ره) به عروس نگاهی کرد و گفت: «از خدا میخواهم که به شما صبر بدهد.»
#شهید_مصطفی_ردانی_پور
#شهید_طلبه
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دشمن بداند ..........
@mahman11
16.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢همه ما سرباز وطنیم...
️
@mahman11
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
سلام قسمت اول شهید مهدی صابری شهیدی که بدون اجازه پدر و مادر شهید نشد! آقا مهدی بعد از رضایت پدر و
سلام قسمت دوم
شهیدی که بدون اجازه پدر و مادر شهید نشد
درطول یک هفته ای که قرار گذاشته بودن حاج وحید به همراه یکی دیگر از بچه های مخابرات و آقا مهدی مشغول برسی اوضاع ارتباطات منطقه حماه شدند در این برسی ها هم حاج وحید آقا مهدی رو بهتر شناخت و هم آقا مهدی حاج وحید رو بهتر شناخت و صمیمیتی بین آنها بوجود آمد که مهدی صابری شد آقا مهدی طوری که همه آقا مهدی صدا میزدن و دیگه کسی بدون صفت آقا , آقا مهدی را خطاب نمیکرد .
در طول برسی ها آقا مهدی متوجه شد حاج وحید قصد دارد برای محل استقرار بچه های فاطمیون خط تلفن برقرار کنه تا اونها بتونن به راحتی با خانواده هاشون در ایران تماس بگیرن و این مطلب باعث شد انگیزه بیشتری برای ماندن داشته باشه ,
در همین روزها بود که برخورد رعد و برق شدیدبه سایت اصلی باعث شد ارتباطات تلفنی منطقه بطور کامل قطع شود و از اینجا بود که آقا مهدی متوجه شد حاج وحید موقع کار به شدت جدی است و حاضر نمیشود حتی یک روز هم ارتباطی قطع باشد به همین دلیل بدون هیچ ملاحظه ای از آقا مهدی خواست که باید کار را یاد گرفته و فعالیت خود را بطور جدی دنبال کنه ظاهراً حاج وحید خواسته دل آقا مهدی رو مطرح کرده بود ,
یکی از کارهایی که باید انجام میشد بالا رفتن از دکل مخابراتی بود , جالب اینجا بود که بعد از یک توضیح کوتاه آقا مهدی در کمال خونسردی کمربند ایمنی رو بست و از دکل بالا رفت و هیچ ترسی در چهره اش نبود و اینجا بود که حاج وحید بعد از سوال کردن فهمید آقا مهدی یک کوه نورد وسخره نورد هم هست , جالب اینجا بود که وقتی حاج وحید داشت توضیحات ایمنی و استفاده از کمربند ایمنی رو توضیح میداد آقا مهدی مانند یک مبتدی فقط گوش میکرد و اصلاً نگفت که کار با این کمر بند رو بلده ,
این اولین خصوصیت شهید مهدی صابری بود که نشان داد ( هیچ غروری نداشت حتی در کاری که بلد بود ) دومین خصوصیت او این بود که تا زمانی که سوال نمیکردی حرفی نمیزد و سومین خصوصیت بارز او صحبت کردن در کمال ادب و احترام با دیگران بود ......
ادامه دارد .....
#شهید_مهدی_صابری
#خاطرات_شهید
@mahman11
پروردگارا ... بگذار ؛
از سیم خاردار نفس عبور کنیم
تا به نردبان شهادت برسیم ...
#شبتون_شهدایی
#تخریب_چی
#التماس_دعای_شهادت
@mahman11
#سلام_مولایمن
🍂حرفی که دارم با شما گفتن ندارد
این حرفهای بیصدا گفتن ندارد...
🍂 این دردها درمان ندارد غیر وصلت
این غصه بیانتها گفتن ندارد...
#العجلمولایغریبم
تعجیل در فرج مولایمان صلوات
صبحتون امام زمانی
@mahman11