#پنجشنبههاویادشهدا
🍂رفتند که این نام سرافراز بماند
بر مأذنهها نام علی باز بماند...
🍂رفتند که دراین قفستنگ، دراین شهر
یک پنجرۀ رو به خدا باز بماند...
🍂گفتند که اعجاز حسین است شهادت
رفتند که این راهِ پُر اعجاز بماند....
🍃 پنجشنبه و یاد شهدا با ذکر صلوات🍃
🌱🕊خداوندا!!
پاهایم جرأت عبور از صراط را ندارد،
من آنها را در بین الحرمین
برهنه دواندم،
در سنگرها خمیده جمع کردم
و در دفاع از دینت دویدم،
جهیدم،
خندیدم
و گریستم
افتادم
و بلند شدم....
امید دارم آن جهیدن ها و خزیدن ها و به حُرمت آن حریم ها آنها را ببخشی.
عارفانه
سربازولایت #حاج_قاسم🌷
6.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 شب جمعه باید رفت کربلا
🔻با دیدن این کلیپ و هدیۀ آن به هر مشتاق کربلا، راهی کربلا شوید!
#شبهای_جمعه
@Panahian_ir
❣#سلام_امام_زمانم❣
🔅 السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا الْمُؤَمَّلُ لِإِحْیَاءِ الدَّوْلَةِ الشَّرِیفَةِ...
🌱سلام بر تو و بر امید فرح بخش آمدنت،
آنگاه که حکومت خدا را نشانمان میدهی و خشکسال آرزوهای ما را با باران مهربانی ات سیراب میکنی؛
آنگونه که بعد از آن هیچ عطشی، هرگز بی تابمان نکند.
📚 صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس، ص610.
#اللهمعجللولیکالفرج
#لبیک_یاخامنه_ای
🆔@mahmodkaveh
🌅 #عکس_نوشته
📌 ظهور را نزدیک ببینید.
👤 استاد #عالی
🔅 یکی از وظایف بسیار مهم که دوستان بزرگوار و مومن باید در رابطه با وجود مقدس امام زمان و مسئلهی ظهور خیلی به آن اهتمام بورزند نزدیک دیدن ظهور است. ما در روایاتمان به عناوین مختلف و تعابیر مختلف این توصیه را از اهل بیت داریم که ظهور را نزدیک ببینید. نزدیک دیدن است که شما اگر شب گذشت حتی تا شب بعدی هم نگو که نمیآید فردا صبح ممکن است بیاید.
📚 علائم ظهور و وظیفه منتظران, برنامه سمت خدا
🆔@mahmodkaveh
11.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #کلیپ «بزرگترین چالش شیعیان»
👤 استاد #پناهیان
آیا بعد از ظهور به امام زمان ایمان میآوریم⁉️
🆔@mahmodkaveh
#خون_برف_ازچشم_من
1⃣
نمی شود دلم براش تنگ نشود.یعنی اگر بگویم،یا نشان بدهم این طور نیست، دروغ گفته ام.بچه تر که بودم،وقتی می رفتیم سر مزار بابام،یک لوله بالای سرش بود که می رفتم لبم را می گذاشتم روی اون باهاش حرف می زدم.🌿
فکر می کردم صدایم واضح تر می شود، بهتر می شنود چی می گویم.می گفتم" سلام بابایی.چطوری؟" می گفتم"سری به ما نمی زنی.پس کی می آیی؟" از همین چیزها می گفتم.می گفتم"چرا دیگر توی خوابم نمی آیی؟"🍃
آن بار که آمد توی خوابم عینکی شده بود.کلی بهش خندیدم.گفتم"پیر شده ای بابا،که عینک زده ای؟" مامانم می گوید" می گذاشتت روی کمد،می رفت عقب، می گفت بپر بغل بابایی.می خواست نترس بار بیایی.🌱
تفنگ برات می خرید،یادت می داد چطور شلیک کنی،کیف می کرد وقتی می دید ادای تیرزدن در می آوری."آن روز با مامانم دعوام شد که شبش آمد به خوابم. آمد جلو سلامم کرد.نشناختمش.🍀
ادامه دارد...
راوی:زهرا کاوه(فرزند)
📚#ردّخون_روی_برف