eitaa logo
کربلایی محمود اسدی (شائق) ۱۳۵
415 دنبال‌کننده
3 عکس
26 ویدیو
3 فایل
اشعار و مداحی
مشاهده در ایتا
دانلود
2023_07_18_15_17_06.mp3
631.5K
از ۸۳۵ الی ۸۴۱ به این سبک
۸۴۲ ای ماه شبم در تاب و تبم بین کوچه ها یاد زینبم برگرد و برو جون مادرت من دق میکنم واسه دخترت در کوفه نیا ای نوردوعین در دست همه سنگ است حسین با پا تنتو بر می‌گردونن فاتحه ات رو با نیزه می‌خونن **** ترسم که گلِ تو چیده بشه اعضای تنت پاشیده بشه اکبرت برات خیلی عزیزه ترسم ز عبا جسمش بریزه اینجا سخن از نیزه و سره انگار روی نی راس اصغره هستم نگران قلبمه کباب دلواپسم از حالت رباب **** @mahmud_asadi_shaegh135
۸۴۳ ای یوسفم ای سایه‌ی سرم پیچیده داداش بوی مادرم این زمین کجاست آروم ندارم واسه‌ی گلوت دلشوره دارم بیاکه بریم تا دیر نشده تاکه دختر تو پیر نشه تا پای سرت سیلی نخوره مثل مادرت سیلی نخوره **** چه خاکی داداش ریزم به سرم اگرکه بشه شمر همسفرم خیمه‌مو زدی توو گودی چرا نکنه میری زیر دست و پا ترسم که برات کوچه واکنن جون دادنتو تماشا کنن ترسم بریزن بین خیمه‌ها غارت بکنن ناموس تو را **** @mahmud_asadi_shaegh135
۸۴۴ اومدی بابا کنج ویرونه مثل عمه جون قدّم کمونه واکن یه کمی چشمای ترت ببین که شدم مثل مادرت چی بگم بابا که چی کشیدم با پای ورم روخار دویدم آشفته شدم چون گیسوی تو کی سنگ زده بر ابروی تو بابا بابایی **** در سه سالگی چون پیرزنم از بس که توو شام مردا زدنم میزدن منو بی هوا بابا افتادم دیگه از صدا بابا یک شب که من از ناقه افتادم زجر اومد و من بی تو جون دادم دست زجر بابا خیلی سنگینه جوری زد که چشمام نمی بینه **** من دیده به تو دوختم بابایی با دیدن تو سوختم بابایی مثل مادرت قامتم خمید کی سر تورو اینجوری برید معلومه سرت بد جدا شده رگهای گلوت جابجا شده هیچ خبر داری چی سرم اومد نیمه شب منو زجر کتک می‌زد **** @mahmud_asadi_shaegh135
۸۴۵ من به گیسوی تو هستم اسیر دست این دو تا لاله رو بگیر من غرق غمم غرق ماتمم شرمنده از این هدیه ی کمم راضی مشو ای یارو یاورم این دو ببینن غارت حرم اینان می بینن از بعد عمو حرمت منو می‌شکنه عدو راضی مشو تا بین قتلگاه اینها ببینن من رو بی پناه دق مرگ میشن توو بزم شراب وقتی میزنن سیلی به رباب **** @mahmud_asadi_shaegh135
۸۴۶ عمه جون بذار تا منم برم من نمیتونم باشم توو حرم عمه جون چیشد یار و یاورش دشمن اومده دور پیکرش عمه جون ببین افتاده ز پا جسم عمومه زیر نیزه ها بین قتلگاه افتاده عمو دیدم که شده جسمش زیرو رو **** ای عمو دارم سمت تو میام من زندگی رو بی تو نمیخوام ای عمو چرا زخمیه تنت کی با نیزه زد توی دهنت بهر مادرت بین کوچه ها دست پدرم شد اگر عصا دست من سپر شد به پیکرت کاش که نخوره نیزه حنجرت ای عمو حسین **** @mahmud_asadi_shaegh135
۸۴۷ ای عمو بیا سمت قتلگاه در سینه نمانده به غیر آه دور و بر من تا که صف زدن من نفس زدم اونا کف زدن به گیسوی من چنگ زدن عمو به صورت من سنگ زدن عمو واسه کشتنم کوچه وا شده رووتنم چقد نیزه جا شده ای عمو ببین که جون به لبم زنده زنده در زیر مرکبم میدونی که من اینجا چی دیدم رفتن رووتنم من قدکشیدم ای عمو حسین **** @mahmud_asadi_shaegh135
۸۴۸ ای شمع شب تارم اصغرم من تنها تو رو دارم اصغرم از فرط عطش میسوزه تنت دیدم که ترک خورده دهنت جای آب زدن تیر به حنجرت چی جواب بدم من به مادرت بود و هست من طفل مست من بال و پر زدی روی دست من **** راس تو به یک مو بنده علی حرمله به من می خنده علی گر بوسه زنم بر حنجر تو میشود جدا از تن سر تو دفنت میکنم پشت خیمه ها تا تنت نره زیر دست و پا مادرت رباب به غم می‌شینه کاش سرِ تورو رو نی نبینه لای لای پسرم **** @mahmud_asadi_shaegh135
۸۴۹ ای برادرم سایه ی سرم داری جون میدی در برابرم ایهاالشهید ایهاالغریب می‌زدن تو رو چندتا نانجیب می زدن تو رو موقع غروب بر تن حسین سنگ و تیر و چوب با هرچی که شد بد می زدنت رو خاک زمین می‌کشیدنت **** پیرهن تو رو گرگا چنگ زدن من دیدم ز دور بر تو سنگ زدن بر پهلوی تو بی هوا زدن پیرمردا هم با عصا زدن پیش چشم من تشنه کشتنت با سنان و با دشنه کشتنت زیر دست و پا دست و پا زدی مادرمونو هی صدا زدی **** @mahmud_asadi_shaegh135
2023_07_18_15_30_23.mp3
954.2K
از ۸۴۲ الی ۸۴۹ به این سبک
۸۵۰ ای نور چشم علی  عزیز زهرا حسین سربسته گویم به تو  کوفه میا یا حسین علیِ اصغر ز تیر  جوجه‌ی بی سر شود اینجا علی اکبرت  صد علی اصغر شود حرامیان منتظر  به راه تو مانده اند برگرد آقا هنوز  برت نگردانده اند میا که در این سفر  جسم تو عریان شود پیکر تو پایمال  ز سم اسبان شود غمی ندارم اگر که جان من بر لب است دل نگرانیِ من ز بابت زینب است میا که ترسم حسین جسم تو غارت شود میا که از دخترت خلخال غارت شود @mahmud_asadi_shaegh135
۸۵۱ کجاست اینجا اخا در تب و تابم ببین دلنگرانم حسین حال دلم شد غمین چقدر این خاک بر مشام جان آشناست غم به دلم آمده اینجا مگر کربلایت آید از اینجا حسین بوی جدایی چرا بیا که برگردیم از این زمین یا اخا در این زمین یا اخا طعنه به ما می‌زنند سر بریده ات را به نیزه ها می‌زندد در این زمین یا اخا اسیر زینب شود پیکر تو پایمال به زیر مرکب شود وای حسینم حسین @mahmud_asadi_shaegh135
۸۵۲ ای سر غرق به خون بدیدنم آمدی نیمه‌ی شب اینچنین سر به یتیمان زدی یا ابتا یا حسین تو رفتی و دشمنان سوی حرم آمدن به جای بوسه گاهت مدام سیلی زدن یا ابتا یا حسین بریده است ای پدر رگ گلوی تو را همان که در بین راه کشید موی مرا یا ابتا یا حسین اگر چه خاکی ولی باز تویی غرق نور ولی چرا ای پدر دهی تو بوی تنور یا ابتا یا حسین سه ساله ات اشکبار دیده به تو دوخته ای سر پر خون چرا موی سرت سوخته یا ابتا یا حسین @mahmud_asadi_shaegh135
۸۵۳ ای غنچه‌ ی‌ پرپرم لای لای علی اصغرم ای جوجه‌ی بی سرم لای لای علی اصغرم به روی دست پدر تو دست و پا میزنی با هر نگاهت علی مرا صدا می‌رنی از این گروه پلید برای تو ای شهید از بهر یک جرعه آب حسین منّت کشید تیر سه شعبه بد جور به حنجرت نشسته راه نقس را علی به حنجر تو بسته فدای خنده های آخر تو اصغرم فدای پارگیّ حنجر تو اصغرم ببین که از داغ تو رنگ پریدم علی خودم ز حلقوم تو تیر کشیدم علی @mahmud_asadi_shaegh135
۸۵۴ ای شبه پیغمبرم وای علی اکبرم دیدی چه آمد سرم وای علی اکبرم تو روی خاکی ولی نمی‌شود باورم دو چشم خود باز کن ای نور چشم ترم داغت تمامِ بود و هست مرا گرفته ببین که عمه زینب دست مرا گرفته جمعی به من می‌خندن هنگام جمع تنت تو ریز ریزی علی از بس که پاشیدنت @mahmud_asadi_shaegh135
۸۵۵ ای یل ام البنین وای اباالفضل من غریبی ام را ببین وای اباالفضل من به جان تو ماه من روزم به مثل شام است از بعد تو یقیناً کار منم تمام است پاشو ز جا ابالفضل چشمم شده ز خون تر از شدت تشنگی شد روبه قبله اصغر لاله‌ی ام البنین فتادی از صدر زین دیدم که خوردی عباس با سر به روی زمین بی دستی ات چو دیدن هر سو تو را کشیدن به حالت ما دو تا همه با هم خندیدن دیدم که ذره ذره تمام پیکرت ریخت سرت به نیزه زدند از روی نی سرت ریخت سر بسته با تو گویم بعد از تو ای علمدار حرامیان می برند خواهرمو به بازار @mahmud_asadi_shaegh135
۸۵۶ ای یوسف بی سرم وای حسینم حسین ای لاله‌ی پرپرم وای حسینم حسین به پیش چشمم حسین تو را چه بد چیده اند به طرز ذبح سرت مدام خندیده اند ازبس که ازدحام است شد قتلگه مدینه مقابل مادرت لگد زدن به سینه اسبا با نعل تازه رد شدن از پیکرت بدتر از اینها حسین دیدم چه آمد سرت شمر حرامی داداش دیدم که با تو چه کرد درد می‌کنه سرم چون سرت رو بازیچه کرد پیش بنین و بنات شد بدن تو خیرات بعد تو ای غیورم وَ نسوة البارزات @mahmud_asadi_shaegh135
2023_07_25_02_35_58.mp3
303.8K
از ۸۵۰ الی ۸۵۶ به این سبک
۸۵۷ بر لب من رسانده دشمنت جان حسین خواهرت را کشانده کنج زندان حسین همدم و محرمم غرق آه و غمم واحسینا **** قامتم شد ز ظلم دشمنانت کمان یا اخا من کجا و جمع نامحرمان کی برم من ز یاد ظلم ابن زیاد واحسینا واحسینا **** یا اخا،زینبت ز غصه از پا فتاد خواهر تو کجا و بزم ابن زیاد دل به تاب و تب است روز من چون شب است واحسینا **** کوفیان بی مروت اند و پست و بدند تازیانه به صورت ربابت زدند قدکمانم حسین نیمه جانم حسین واحسینا **** @mahmud_asadi_shaegh135
۸۵۸ من چهل سال غم و غصه مکرر دیدم نرود از نظرم آنچه که آخر دیدم بلبلان از غم گلها همه بیتاب شدند غنچه ها را همه پژمرده و پرپر دیدم کوچه ی تنگ ندیدم چو عمویم امّا تنگی قتلگه و پیکر بی سر دیدم مات و مبهوت نظر کردم و فریاد زدم جای یک زخم هلالی روی پیکر دیدم اسبها از بدنش رد شده و لرزیدم که رد نعل به روی رگ حنجر دیدم آنچه من دیده ام ای کاش نبیند چشمی من خودم کاکل او در کف لشکر دیدم از همه سختی گودال همین بس باشد قتل صبر پدر و نیزه و خنجر دیدم بوریا جمع تنش را همه بر عهده گرفت پی انگشت پدر در همه جا گردیدم با عبا جمع نمودم که نریزد عباس پاره های تنِ سقای دلاور دیدم کاش می مردم ازاین غم که نبینم امّا چادر سوخته وپاره ی خواهر دیدم وای از شام که ناموس خدا را بردند خنده و هلهله در مردم کافر دیدم سخت تر از همه بازار یهودی ها بود عمه ها را همه در حالت مضطر دیدم سخن از برده فروشی شد و لرزید رباب به روی نیزه سرشک علی اصغر دیدم @mahmud_asadi_shaegh135
۸۵۹ اصلاً مرا برای محن برگزیده اند با اشک در غم پدرم آفریده اند یادم نمی رود که چهل سال پیش بود گلهای باغ را همه با نیزه چیده اند گریم به یاد غربت بابا که دشمنان با تیر پیکرش به دل خون تپیده اند در یک قفس چو مرغ تنش گیر کرده بود با قتل صبر باب مرا سر بریده اند می گفت عمه ام که به گودال قتلگاه او زنده بود و موی سرش را کشیده اند دشمن کشید و پیرهن از تن جدا نشد با زور نیزه،پیرهنش را دریده اند از بس فشار نعل به سینه زیاد بود طفلان صدای خرد شدن را شنیده اند سرها به روی نیزه فرو رفت و ناکسان دنبال کودکان پی معجر دویده اند تنها نه شامیان به تن من لگد زدند این طعم تلخ را همه طفلان چشیده اند نامحرمان به دور و بر عمه کف زدند اهل حرم ز دیدن این غم خمیده اند در مجلس شراب،پر از چشم هرزه بود اما حرامیان رخ عمه ندیده اند **** @mahmud_asadi_shaegh135
۸۶۰ من چارمین سلاله ی پاک پیمبرم زین العباد،مظهر الله اکبرم زهر جفا نکشت مرا،می کشد مرا هر صحنه ای که دیده دو چشم ز خون ترم گریم به یاد واقعه ی کربلا مدام آن خاطرات تلخ ز خاطر نمی برم یادم نرفته ست که طفلی دم غروب فریاد زد که عمه ببین سوخت معجرم یک عمر گریه کرده ام از یاد کربلا یک عمر سوخت قلب من از غارت حرم من بین خیمه روی گلیمی به سوز تب خولی رسید خنده کنان در برابرم برد آن گلیم و من به زمین خوردم از ستم ذکر لبم به خیمه شد ای وای مادرم همچون پدر رخم به روی خاک تیره ماند عمه در آن میانه فقط گشت یاورم دیدم به چشم خویش که در پشت خیمه ها بودند عده ای پی راس برادرم ای وای من ز شام که دیدم به چشم خویش سرها ز روی نیزه زمین خورد در برم در بین کوچه عمه ی ما را کتک زدند هرگز نبود دیدن این صحنه باورم در مجلس یزید چو حرف از کنیز شد دیدم فتاده لرزه بر اندام خواهرم **** @mahmud_asadi_shaegh135
۸۶۱ چارمین حجت اِلاه منم به دلم غصه های کرب و بلاست قاتلم زهر کینه نیست که نیست قاتلم خاطرات عاشوراست من چهل سال از غم گودال به سرو سینه می‌زنم چکنم از غم آن سر شکسته شده سرخود گر که نشکنم چکنم به روی خاک، بی سرو عریان جسم بابای خویش را دیدم نیزه با پیکرش گره خورده من از این غصه سخت پاشیدم من به اندازه ی نگینی هم جای سالم ندیده ام به تنش در میان حصیر پیچیدم پاره پاره تمامی بدنش بدتر از قتلگاه، کوفه و شام چه به روز رباب آوردند دور دیدند چشم سقا را بهر زنها طناب آوردند وای از شام روز ما شد شام وای از شام و طعنه و آزار وای از کینه ی یهودی ها وای از شام و کوچه و بازار مطربان‌بین کوچه و بازار دور ما می زدندو می خندند عده ای سنگ و خاک یک عده از روی بام آتش افکندند دست من بسته بود و آتش هم به عمامه رسید، بعد چه شد سوخت عمامه و سرم هم سوخت رنگ عمه پرید، بعد چه شد چه بگویم چه شد در آن غوغا غربتم را حرامیان دیدند ماعزادارو بر مصیبت ما نیزه داران مدام رقصیدند کودکی سقط شد ز بی آبی پیش آن مادر اب می خوردند ناکسان با تمام بی شرمی دور زینب شراب می خوردند دیدم از روی نیزه ها افتاد سر کودک مقابل مادر آه در زیر اسبها له شد صورت کوچک علی اصغر @mahmud_asadi_shaegh135
روضه عاشورای ۱۴۴۵ کربلای معلی.m4a
8.58M
روضه غروب عاشورا کربلای معلی ۱۴۴۵ [ به احترام ذکر مصائب ذوات مقدسه، لطفاً بامعرفت و در شرایط مناسب گوش فرا دهید.] @mahmud_asadi_shaegh135
4_5976391089089677522.mp3
39.39M
روضه خوانی حاج حسن جمالی سال ۱۳۹۹ محرم بیا در این شب آخر که بشنوم سخنت شعر شماره ۴۳۷ شعر کربلائی @mahmud_asadi_shaegh135
4_5949633610339321372.mp3
4.79M
شنبه ۸ شهریور۹۹ 🔰بیت الاحزان اثنی عشری [ به احترام ذکر مصائب ذوات مقدسه، لطفاً بامعرفت و در شرایط مناسب گوش فرا دهید.] @mahmud_asadi_shaegh135
۸۶۲ ازغصه های تو ندارم خواب چهل ساله هستم به پیچ وتاب قلبم می سوزه تا می بینم آب بابای مظلوم بادیدن شیرخواره می گریم تا می بینم گوشواره می گریم به یاد گوش پاره می گریم بابای مظلوم اگر ببینم گلی رو پرپر یادم میاد رو نیزه هجده سر **** از داغ بین سینه می گفتم با مردم مدینه می گفتم از کینه ی دیرینه می گفتم بابای مظلوم گفتم تو را تشنه بریدن سر نبود جای سالم روی پیکر به قدر این نگین انگشتر بابای مظلوم من پاره پاره پیکرت دیدم در بوریا تن تو پیچیدم **** از شامیان من ولوله دیدم شادی و رقص و هلهله دیدم من خنده های حرمله دیدم بابای مظلوم دیدم یکی به کاکلت زد چنگ دیدم که صورتت زخون شد رنگ پیر زنی بر سر تو زد سنگ بابای مظلوم آن صحنه کی رود مرا از یاد سرِ تو از نیزه زمین افتاد **** @mahmud_asadi_shaegh135