#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#امام_حسن_مجتبی_سلام_الله_علیه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#نوحه
۹۳۶
دشمنان بر دلم ز غصه آذر زدند
تیر کین بر تن پاک برادر زدند
غم به قلبم نشست
دل زهرا شکست
واغریبا
شد عجین قلب من ز درد و رنج و محن
من ز داغ تو غارت زده ام یا حسن
دل به تاب و تب است
روز عالم شب است
واغریبا
#محمود_اسدی_شائق
@mahmud_asadi_shaegh135
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#امام_حسن_مجتبی_سلام_الله_علیه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#نوحه
۹۳۷
بیا حسین جان که من افتادم از پا
بیا به بالین من بهر تماشا
ای دلبر من
برادر من
نبیند این تشت خون را خواهر من
شد جگر من در بین کوچه پاره
از گوش مادر افتاده گوشواره
دیدم برادر
با دیدهی تر
دیدم که مادر افتاد در کوچه با سر
#محمود_اسدی_شائق
@mahmud_asadi_shaegh135
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#امام_حسن_مجتبی_سلام_الله_علیه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شور
۹۳۸
ز داغ تو یا حسن فاطمه شد سینه زن
بگو ز درد و محن واحسنا واحسن
بگو به گلبرگ یاس جوهر نیلی زدند
به صورت مادرت پیش تو سیلی زدند
شد جگرم چاک چاک در وسط کوچه ها
برای مادر شدم در آن میانه عصا
میان کوچه عدو به پیش چشم ترم
سیلیِ با دو تا دست ، زد به رخ مادرم
گریه نکن یا حسین برای غمهای من
سخت دهم جان ولی بُوَد سرم روی تن
زخم سنان بی عدد بر بدنت میزنند
تازه نوک نیزه هم بر دهنت میزنند
#محمود_اسدی_شائق
@mahmud_asadi_shaegh135
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#حضرت_مسلم_علیه_السلام
#زمینه
۷۷۰
در راه تو اولین قتیلم
من گلی از گلزار عقیلم
ای حسین جانم
بی کس و یاور بی یار و تنها
حال میهِمان دارد تماشا
ای حسین جانم
بین کوچه ها شدم آواره
نام تو بردم شد لبم پاره
ای حسین جانم
باتو گویم من در این دل شب
که میاور همراه خود زینب
ای حسین جانم
سربسته گویم من ز سر دار
وا کن از گوش طفلت گوشوار
ای حسین جانم
آن هایی که از حیدر بریدند
با دسته بسته ام سر بریدند
ای حسین جانم
می بَرد دشمن از بغض و عدوان
جسم مرا بازار قصابان
ای حسین جانم
*جامانده
#محمود_اسدی_شائق
@mahmud_asadi_shaegh135
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#امام_حسن_مجتبی_سلام_الله_علیه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#غزل_مرثیه
۹۳۹
به سویم بسته شد از غم ره چاره چکنم
نفشانم اگر از دیده ستاره چکنم
مثل یک جوجه فقط بال زدم در کوچه
دومی بر دل من داد شراره چکنم
دست را برد سوی چادر زهرا و کشید
چادرش مثل قباله شده پاره چکنم
گوشواره به زمین خورد به یک ضربت دست
بی حیا خنده زد و کرد نظاره چکنم
#محمود_اسدی_شائق
@mahmud_asadi_shaegh135
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#امام_حسن_مجتبی_سلام_الله_علیه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#غزل_مرثیه
۹۴۰
از سوز زهر بر جگر من شرر زدند
طعنه به زخم های دل شعله ور زدند
بنشین حسین تا که بگویم برای تو
چه زخمها که بی صفتان بر جگر زدند
پیدا ز پاره های جگر داغ کوچه است
آن کوچه ای که فاطمه را بی خبر زدند
از دیدن مغیره شدم خسته یا حسین
او با عمر به مادر ما بیشتر زدند
کی میرود ز خاطر من بین کوچه ها
آن لحظه ای که فاطمه را چل نفر زدند
گاهی زدن به بازو و گاهی به سینهاش
گاهی به پیش چشم ترم بر کمر زدند
روبروی من جسارت شد به روی مادرم
روبروی من ولی، گاهی ز پشت سر زدند
#محمود_اسدی_شائق
@mahmud_asadi_shaegh135
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#حضرت_محمد_المصطفی_صلی_الله_علیه_وآله_وسلم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#غزل_مرثیه
۹۴۱
ازغمت خالق دادار به هم می ریزد
دلم از اشک تو ای یار به هم می ریزد
دخترم گریه مکن قلب مرا می شکنی
پدرت عاقبت کار به هم می ریزد
زودتر از همه آیی تو کنارم زهرا
بعد تو حیدر کرار به هم می ریزد
بعد من خوب به تو اجر رسالت بدهند
محسنت در پس دیوار به هم می ریزد
عطر جنت بود از سینه ی تو زهرا جان
آنهم از تیزی مسمار به هم می ریزد
زهر داد آنکه به من بر حسنت تیر زند
جسمش از کینه ی بسیار به هم می ریزد
هر که در کوچه نزَد ضربه،تلافی بکند
کربلا،پیکر خونبار به هم می ریزد
آن قدر با تو بگویم که تن یوسف تو
زیر ده نعل،دو صد بار به هم می ریزد
گرچه آرام زنی شانه تو بر موی حسین
گیسویش در کف اغیار به هم می ریزد
#محمود_اسدی_شائق
@mahmud_asadi_shaegh135
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#حضرت_محمد_المصطفی_صلی_الله_علیه_وآله_وسلم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#غزل_مرثیه
۹۴۲
بابا مدام در بر تو می زنم به سر
یا که مرو یا که مرا همرهت ببر
از سوز زهر سوختی و بستری شدی
تو سوختی و من شدم از غصه خونجگر
بابا مرو که سخت دلم شور می زند
با رفتن تو بی کس و تنها شوم پدر
ای وای از غریبی و تنهایی علی
ای وای از فشار در و ضرب میخ در
من غصه ی خودم نخورم ای پدر،که من
بهر علی کنم همه دم سینه را سپر
ترسم ز محسن است بماند به زیر پا
ترسم که له شود بدن کوچک پسر
یک لحظه چشم بی رمق خود گشا به من
از کربلا و تنگی گودی بده خبر
در وقت احتضار سبک هست سینه ات
اما تن حسین شود معبر گذر
****
#محمود_اسدی_شائق
@mahmud_asadi_shaegh135
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#حضرت_محمد_المصطفی_صلی_الله_علیه_وآله_وسلم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#زمزمه
۹۴۳
زبانحال حضرت زهرا سلام الله علیها با پدر
کنار بسترت نشسته فاطمه
از پا نشستی و هستم به زمزمه
رفتن تو برای زهرا سخت است
دیدن تنهایی مولا سخت است
زبانحال پیغمبر اکرم با دختر
گریه مکن به من کنار بسترم
دگر نشد ز کین بریده حنجرم
هستی اگر چه از فراقم محزون
ولی ندیدی صورتم را پر خون
ایندم آخری هستم به شور و شین
گریه کنم برای غصه ی حسین
دختر سه ساله اش می افتد از پا
بیند سر بریده ی بابا را
****
#محمود_اسدی_شائق
@mahmud_asadi_shaegh135
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#حضرت_محمد_المصطفی_صلی_الله_علیه_وآله_وسلم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#زمینه
۹۴۴
ماتم جانسوز ختم المسلمين است
فاطمه از داغ بابا دلغمین است
وامصیبت
عایشه با زهر کینه قاتلش شد
دائماً از سوی او خون بر دلش شد
وامصیبت
می زند زهرا به سر از داغ بابا
می شود از بعد او تنهای تنها
وامصیبت
گردد آغاز بعد از این غمهای حیدر
می شود زهرا دگر بی یار و یاور
****
#محمود_اسدی_شائق
@mahmud_asadi_shaegh135
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#حضرت_محمد_المصطفی_صلی_الله_علیه_وآله_وسلم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#زمینه
۹۴۵
شد عزای حضرت محمد
دارد با زهرا درد دل احمد
آه و واویلا آه و واویلا
دخترم زهرا گریه کمتر کن
بعد من تو یاری حیدر کن
آه و واویلا آه و واویلا
بعد من امت اجر رسالت
می دهد بر تو و اهل بیتت
آه و واویلا آه و واویلا
ای گل یاسم می شوی پرپر
می خوری سیلی در بر حیدر
آه و واویلا آه و واویلا
می رود شش ماهه طفلت از دست
بعد من حیدر خانه نشین است
آه و واویلا آه و واویلا
#محمود_اسدی_شائق
@mahmud_asadi_shaegh135
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#حضرت_محمد_المصطفی_صلی_الله_علیه_وآله_وسلم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#نوحه
۹۴۶
زهر کینه زده شرر به جان و تنم
یاد غم های تو بر سر و سینه زنم
دخترم فاطمه
دارم این زمزمه
وامصیبت
اشک غربت مریز از غم من در برم
می روم من ولی فکر توام دخترم
فکر پهلوی تو
دست و بازوی تو
وامصیبت
با تو سربسته گویم که چه آمد سرت
پشت در فضه آید عوض مادرت
خونجگر می شوی
بی پسر می شوی
وامصیبت
#محمود_اسدی_شائق
@mahmud_asadi_shaegh135
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#حضرت_محمد_المصطفی_صلی_الله_علیه_وآله_وسلم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#نوحه
۹۴۷
ای دخترم جان پدر بادا فدایت
قلب مرا آتش مزن با گریه هایت
ای راحت جان پدر
ترسم شوی بی بال و پر
ای داد بیداد ای داد بیداد
ای هستی ام،هستی تو روح پیکر من
ترسم بمانی پشت در،ای دختر من
گویم به تو با چشم تر
ای وای من از میخ در
ای داد بیداد ای داد بیداد
#محمود_اسدی_شائق
@mahmud_asadi_shaegh135
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#حضرت_محمد_المصطفی_صلی_الله_علیه_وآله_وسلم
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#نوحه
۹۴۸
شهادت حضرت رسول است
زهرای اطهر زار و ملول است
از داغ او دائم زند برسینه وسر
دیگر شروع شود غم وغصه ی حیدر
نبی اکرم با دیدهی تر
دعا نماید برای دختر
خدا کند در بین شعله ها نمانی
فاطمه جان ای کاش زیر پا نمانی
#محمود_اسدی_شائق
@mahmud_asadi_shaegh135
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#حضرت_رضا_صلوات_الله_علیه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#قطعه
۹۴۹
وقتی رسید از راه،نور چشمت آقا
باچشم از خون تر،برایت روضه می خواند
بابا،دم آخر سرت بر دامنم هسست
این گریه های تو مرا بدجور گریاند
دیدم که می پیچی بخود از زهر بابا
جان مرا این صحنه ی غمبار لرزاند
بابا چرا وازینبا ذکر لبت شد
گویی دلت را داغ های عمه سوزاند
تو روی خاک حجره می غلتیدی اما
دیگر کسی با نیزه جسمت را نچرخاند
بابا،عبایی را که تو بر سر کشیدی
خود با عبا حیدر تن ناموس پوشاند
#محمود_اسدی_شائق
@mahmud_asadi_shaegh135
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#حضرت_رضا_صلوات_الله_علیه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#غزل_مرثیه
۹۵۰
ز سوز زهر شراری به حنجرش افتاد
نفس نفس زد و از پای آخرش افتاد
اگر چه سخت در آنجا به خویش می پیچید
ولی به حجره به در،دیده ی ترش افتاد
رضا به مثل حسین و جواد چون اکبر
حسین بود که در فکر اکبرش افتاد
به کوچه روی زمین می نشست و برمی خاست
زمین که خورد فقط یاد مادرش افتاد
همین که در وسط حجره فرش را برچید
به یاد قتلگه و جد اطهرش افتاد
چگونه خورد به حجره زمین نمی دانم
ولی حسین به گودال با سرش افتاد
اگر که غش کنم از این کلام کم باشد
نگاه هر چه حرامی به خواهرش افتاد
ز ابن سعد عقیله چقدر خواهش کرد
ببین به تنگی گودال پیکرش افتاد
تو را به جان عزیزت بگو سرش نبرند
که بین خیمه از این غصه دخترش افتاد
#محمود_اسدی_شائق
@mahmud_asadi_shaegh135
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#حضرت_رضا_صلوات_الله_علیه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#قطعه
۹۵۱
من یا رضا به گنبدتان خیره میشوم
وقتی که باد پرچمتان را تکان دهد
یاد آورم ز گیسوی جدّت به روی نی
آن زلف را نسیم به زینب نشان دهد
جان تازه کرده ام ز تماشای پرچمت
امّا عقیله پای سری خواست جان دهد
#محمود_اسدی_شائق
@mahmud_asadi_shaegh135
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#حضرت_رضا_صلوات_الله_علیه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#زمزمه
۹۵۲
از ره بیا جواد رو سوی من نما
ای پسرم تن مرا کفن نما
من یاس زهرایم ولی خشکیدم
از بس که در حجره به خود پیچیدم
از سوز زهر کین کاهیده شد تنم
به یاد جد خود به سینه می زنم
حرامیا دور تنش می گردند
نیزه به استخوان فرو می کردند
جان من از غم جدم به لب رسید
شنیده ام که اسب روی تنش دوید
با نعل کهنه هم تنش می پاشید
به نعل تازه بدنش می چسبید
#محمود_اسدی_شائق
@mahmud_asadi_shaegh135
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#حضرت_رضا_صلوات_الله_علیه
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#زمزمه
۹۵۳
بیا ز ره ای نور چشمانم
کجایی ای آرامش جانم
ببین دگر زنده نمی مانم
بیا جوادم
زهر جفا سوزانده اعضایم
رفته رمق از دست و از پایم
بیا دمی بنما تماشایم
ز پا فتادم
از زهر کین پاشیده هست من
باشد به پهلو هر دو دست من
خوش آمدی بیا به بالینم
تا روی ماهتو دمی بینم
بنشین کنارم،گل یاسینم
آه و واویلا
تابرسم به حجره من مُردم
هرلحظه نام مادرو بردم
ازبس که چون زهرا زمین خوردم
آه و واویلا
بر روی خاک حجره می غلتم
اما تنم نشد جدا از هم
سرم بوَد به دامنت امشب
گریم به یاد هستی زینب
جونم رسید از غصه هاش برلب
امون از این دل
شنیده ام جدم ز زین افتاد
با نیزه بر روی زمین افتاد
گویی به خاک،عرش برین افتاد
امون از این دل
جدم بخاک و خون کشیده شد
سرش چو قربانی بریده شد
#محمود_اسدی_شائق
@mahmud_asadi_shaegh135