eitaa logo
کربلایی محمود اسدی (شائق) ۱۳۵
430 دنبال‌کننده
3 عکس
31 ویدیو
4 فایل
اشعار و مداحی
مشاهده در ایتا
دانلود
۳۴۹ از کودکی غصه و ماتم به جانم نشست قلب من از کودکی ز داغ جدّم شکست دیدم به چشمان تر پیکر عریان شده دیدم که جدّم حسین با خاک یکسان شده کِی رود از یادم این محن که نعل نو به مرکب زدن واغربتا **** مدام گریه کنم به غربت عمه ام دیدم که سیلی زدن به صورت عمه ام دیدم که همبازی ام لگد ز بیگانه خورد رقیه جان گوشه‌ی خرابه ها جان سپرد دیدنش غم به قلبم فزود جز ناخن سر تا پایش کبود واغربتا **** @mahmud_asadi_shaegh135
۳۵۰ دیدم به دو چشم تر ای کاش نمی دیدم بر خاک تن بی سر ای کاش نمی دیدم از کودکی ام دایم غم دیدم و رنج و درد یک کوه بلا یکسر ای کاش نمی دیدم باسنگ و سنان و تیر با چوب و عصا،شمشیر زد خصم برآن پیکر ای کاش نمی دیدم دیدم که چسان قاتل بیرون شده از مقتل در دست گرفته سر ای کاش نمی دیدم از دور خودم دیدم می دیدم و لرزیدم خون می چکد از حنجر ای کاش نمی دیدم تنها نه فقط خلخال بردند ز پای طفل بردند ز سر معجر ای کاش نمی دیدم دیدم به سر نیزه هجده نی و هفده سر ای وای سر اصغر ای کاش نمی دیدم از حلق نمی شد جا دیدم که زپهلو رفت بر نی سر آب آور ای کاش نمی دیدم تا قافله را بردند بازار یهودی ها شد عمه ی ما مضطر ای کاش نمی دیدم در گوشه ی ویرانه آن دختر دردانه گردید چو گل پرپر ای کاش نمی دیدم از بس که عدو سیلی زد بر رخ او؛ گردید رویش چو رخ مادر ای کاش نمی دیدم **** @mahmud_asadi_shaegh135
۳۵۱ من ز طفلی غم و اندوه مکرر دیدم کربلا بود که لرزیدن دختر دیدم سخت تر زآنچه حسن دیده در آن کوچه ی تنگ من در این دشت بلا چند برابر دیدم همره عمه به بالای بلندی رفتم در کف شمر دنی کاکل و خنجر دیدم موقع سوختن خیمه صدا زد عمه زنده شد در نظرم آنچه پس در دیدم یارب ای کاش نیاید به سر هیچ کسی صحنه هایی که به این چشم زخون تر دیدم عده ای در پی ششماهه به پشت خیمه نیزه ها را به زمین در پی یک سر دیدم **** @mahmud_asadi_shaegh135
۳۵۲ بیا ببین یا حسین از نفس افتاده ام من آن گلم که گیرِ خارو خس افتاده ام بیا ببین از عطش شد نوه‌ی تو هلاک ز سوز زهر جفا شد جگرم چاک چاک وای حسینم حسین **** در کودکی قلب من ز داغها پاره شد آن لحظه که سه ساله بدون گوشواره شد دیدم به چشم ترم آتش گرفته حرم دیدم که سیلی زدن به صورت مادرم وای حسینم حسین **** آن صحنه ها که دیدم از یاد من کِی رود دیدم که سرها یکی یکی روی نِی رود رأس علیِ اصغر به نیزه تاب می‌خورد دیدم به پیش رباب حرمله آب می‌خورد وای حسینم حسین **** @mahmud_asadi_shaegh135
۳۵۳ من باقر علم خدا هستم هرلحظه در شورو نواهستم به یاد دشت کربلاهستم امون ازاین دل شهرمدینه خون دل خوردم به شانه کوه دردو غم بردم چون لاله ای زغصه پژمردم امون ازاین دل ازکودکی رنج وبلا دیدم یادم نمی رود چها دیدم یک پیکری را زیر پا دیدم مظلوم حسین مظلوم حسین جانم **** دیدم که گلها همه پژمردند نوباوه ها هریک کتک خوردند باب مرا بخیمه آزردند امون ازاین دل دیدم به دست یکنفر سر بود دیدم عدو دنبال معجر بود دیدم که پاره گوش دختر بود امون ازاین دل عدو شرر به خیمه ها افروخت دیدم که طفلی بین خندق سوخت مظلوم حسین مظلوم حسین جانم **** شدآسمان برسرمن آوار وقتی که دیدم بادلی خونبار عمه ی خود را بر سر بازار امون ازاین دل زنان شامی غم ما دیدند برغربت ماهمه خندیدند پای سر بریده رقصیدند امون ازاین دل دیدم سه ساله را عدو می زد مقابل چشم عمو می زد مظلوم حسین مظلوم حسین جانم **** @mahmud_asadi_shaegh135
۳۵۴ از طفلی رنج و بلا را دیدم یک کوه غم در کربلا دیدم دیده ام با چشم گریان عمه را گیسو پریشان ذبح جدم را ندیدم دیدم اما جسم عریان واویلتا **** در شهر شام تیره شد روز من آندم که دیدم عمه را زدن دیده ام با اشک و ناله غرق خون یک باغ لاله دیده ام زجر حرامی با لگد زد بر سه ساله واویلتا **** @mahmud_asadi_shaegh135
۳۵۵ از کودکی ام غرق در نوام شاهد مصیبات کربلام کس ندیده است آنچه دیده ام در کودکی ام قدخمیده ام من خودم دیدم که حرامیا خنده می‌کنند بر سرشک ما با غضب سوی خیمه اومدن پیش چشم من عمه رو زدن چی بگم چقدر غصه دیده‌ام ناروا ز خصم من شنیده ام بردن مارو توو کوچه‌ی یهود گلهای علی شد رنگ کبود @mahmud_asadi_shaegh135