🖊دین تأمین کننده خواسته های بشر است و جانشین هم ندارد، زمانی خیال می کردند اگر تمدن پیشرفت کرد دیگر جائی برای دین نیست، اما امروزه دیگر معلوم شده که پیشرفت علم و تمدن نیازی را که بشر به دین برای یک زندگی خوب دارد رفع نمی کند
🖊دوستان توجه فرمایید که بشر هم از لحاظ شخصی احتیاج به دین دارد و هم از لحاظ اجتماعی نیازمند دین است، همین قدر که ابدیت به فکر بشر می آید، به جهان دیگر پیوند پیدا می کند، این قدرت فکری و تصوری در او احساسات و تمایلات ابدیت خواهی به وجود می آورد.
🖊پیدایش این گونه تصورات وسیع و گسترده و پیدایش اینگونه تمایلات و خواسته های عظیم و پهناور در انسان با ساختمان بدنی و جسمانی محدود و فانی شونده انسان به هیچوجه جور نمی آید. یعنی وقتی که از یک طرف آن تصورات و تمایلات عظیم را در خود احساس می کند و از طرف دیگر به ساختمان محدود و فانی شونده و زودگذر مادی خود مینگرد می بیند اشتهای لقمه ای در او پیدا شده که به اصطلاح برای دهانش خیلی بزرگ است، آرزوی کلاهی را پیدا کرده است که نه تنها برای سر او بلکه، برای سر چرخ و فلک هم گشاد است، اینجا است که یک عدم تعادل عجیب و ناراحت کننده ای میان آرزوها و خواسته ها از یک طرف و میان استعداد جسمانی خود از طرف دیگر می بیند، تصور محرومیت از ابدیت او را خرد می کند، غبطه می برد به حال حیوانات که حدود فکرشان با حدود استعداد جسمانی شان منطبق است، در باره بقاء و ابدیت فکر نمی کنند تا آرزویش در دلشان پیدا شود و از تصوررسیدن به آن آرزو و از تصور فنا و نیستی رنج ببرند.
۸
🖊راستی اگر بنا بشود انسان فانی شونده باشد عدم تعادل و عدم تناسب عجیبی میان افکار و تمایلات روحیش از یک طرف و میان استعداد و توانائیش از طرف دیگر وجود دارد، این سئوال پیش می آید که اگر بنا است این موجود مات وفات شود این تفکرات و تصورات و تمایلات وسیع و پهناور چقدر بیهوده و موذی و خردکننده است.
🖊بسیاری از تلاشهای بشر برای جاوید ماندن نام و عنوان و یادگارهایش بعد از خودش، مولود همین احساس و آرزو است، ولی البته به صورت غیر منطقی، خیال می کند اگر کاری کند که نامش، مجسمه اش، یادگارهایش، آثارش، سرگذشتهایش بعد از خودش جاوید بماند خودش جاوید مانده است، و خود را از چنگال فنا و نیستی نجات داده است، بسیاری از جنایتها را بشر برای رسیدن به این نوع جاودانه شدن انجام می دهد، اما کیست که در همان وقت نداند که این تلاشها بیهوده است، من که نیست و نابود باشم، شهرت و نام من چه لذتی می تواند برای من داشته باشد؟! لذت از شهرت و افتخار و نام و عنوان فرع بر بقا. و حیات خود من است.
۹
🖊تنها چیزی که این احساس و این احتیاج را به صورت کامل و مطمئن تأمین می کند احساسات و عقائد مذهبی و پرستش است.
🖊ویکتور هوگو نویسنده معروف فرانسوی، در یکی از خطابه های خیلی عالی اش می گوید: راستی اگر انسان اینطور فکر کند که عدم است و بعد از این زندگی نیستی مطلق است، دیگر اصلا برای او زندگی ارزشی نخواهد داشت، آن چیزی که زندگی را برای انسان گوارا و لذت بخش می سازد، کار او را مفرح می سازد، به دل او حرارت و گرمی می بخشد، افق دید انسان را خیلی وسیع می کند، همان چیزی است که دین به انسان می دهد، یعنی اعتقاد به جهان ابدیت، اعتقاد به خلود، اعتقاد به بقاء بشر، اعتقاد به اینکه تو ای بشر! فانی نیستی و باقی خواهی بود، تو از این جهان بزرگتری، این جهان برای تو یک آشیان کوچک و موقتی است، این جهان فقط یک گاهواره است، برای دوران کودکی تو است، دوران بیشتر دوران دیگری است.
🖊از تولستوی حکیم معروف روسی می پرسند ایمان چیست. آن را برای ما تعریف کن. می گوید: ایمان همان چیزی است که انسان با آن زندگی می کند، سرمایه زندگی است. واقعا عجب جمله ساده و پر مغزی است. ایمان همان چیزی است که بشر با آن زندگی می کند شما این جمله را مقایسه کنید با طرز تفکر یک عده سبک مغز بی خبر و بی اطلاع که خیال می کنند دین برای بشر " سربار " است، بی دینی نوعی آزادی و سبکباری است! اینها خیال می کنند، پا بند نبودن بهر چیزی نامش آزادی است، بنابراین پا بند نبودن به عقل و انسانیت و اخلاق و شرافت چون بالاخره هر چه هست پا بند نبودن است، سبکباری و آزادی است. اما این حکیم عالیقدر روسی چقدر خوب ارزش " سرمایه های معنوی را درک کرده است، او نمی گوید ایمان " سربار است می گوید: سرمایه است.
۱۰
✅دین پشتوانه اخلاق و قانون
🖊رکن اساسی در اجتماعات بشری اخلاق است و قانون، اجتماع قانون و اخلاق می خواهد و پشتوانه قانون و اخلاق هم فقط و فقط دین است. اینکه می گویند اخلاق بدون پایه دینی هم استحکامی خواهد داشت، هرگز باور نکنید، درست مثل اسکناس بدون پشتوانه است که اعتباری ندارد، مثل اعلامیه حقوق بشر است که فرنگیان منتشر کردند و می کنند و خودشان هم قبل از دیگران علیه آن قیام کرده و می کنند، چرا؟ چون متکی به ایمانی که از عمق وجدان بشر برخاسته باشد نیست.
🖊ژرژ بیدو که زمانی خودش رهبر سوسیالیستهای فرانسه بود وقتی که خواستند به الجزایر استقلال بدهند آمد جزو سازمان های آدم کشی ها قرار گرفت، که چرا بهاینها استقلال می دهید! بلی اینها هستند امضاء کنندگان اعلامیه حقوق بشر و. قانون هم همینطور است، آزادی چطور؟ آزادی هم همینطور است، تمام مقدساتی که اجتماع بشر دارد: عدالت، مساوات، آزادی، انسانیت و همدردی، هرچه که به فکر شما برسد، تا پای دین در میان نباشد حقیقت پیدا نمی کند.
🖊 آلکسیس کارل می گوید: مغزها خیلی پیشرفته اما افسوس که دلها هنوز ضعیف است، دل را فقط ایمان قوی می کند، تمام مفاسد بشریت از این است که مغزها نیرومند شده و دلها ضعیف و ناتوان باقی مانده اند، آیا تمدن چه می کند، تمدن برای انسان ابزار می سازد، ابزارهای خوب، انصافا ابزارهای خوب اختراع می کند، اما آدمها را چطور؟ چه چیز می تواند آدم ها را عوض کند؟ چه چیز می تواند به آدمها هدف های مقدس و عالی بدهد؟ چه چیز است که می تواند ارزش های بشری را عوض کند!
۱۱
✅دین مایه سعادت آدمی
🖊کاربرد مهم دین اینست که مایه سعادت آدمی می باشد دین در تمام افراد و در همه ازمنه بیش از هر چیز دیگری مؤثر است و تنها راه سعادت بشر می باشد و صلح و آرامش تنها در سایه دین به وجود می آید و دین است که باعث فداکاری افراد می شود. و تنها دین است که باعث پیشرفت نهضتها می گردد به همین خاطر و از این جهت پیشوایان نهضت های جهان و زمامداران مقتدر عالم برای پیشرفت خود همواره به دین و امور مذهبی متوسل گشته اند.دین برنامه زندگی اخلاقی و اجتماعی است، خواه مستند به وحی باشد یا نباشد.و دین باعث یک سری اعمال و مناسک و آداب ویژه میگردد که با عبادت و پرستش همراه است، خواه معبود،خدا یا خدایان و یا ارواح و یا برخی مظاهر طبیعی باشد. تنها ایمان مذهبی قادر است که انسان را به صورت یک مؤمن واقعی در آورد، هم خودخواهی و خودپرستی را تحت الشعاع ایمان و عقیده و مسلک قرار دهد، و هم نوعی تعبد وتسلیم در فرد ایجاد کند به طوری که انسان در کوچکترین مسئله ای که مکتب عرضه می دارد به خود تردید راه ندهد، و هم آن را به صورت یک شیء عزیز و محبوب و گرانبها در آورد در حدی که زندگی بدون آن برایش هیچ و پوچ و بی معنی باشد، و با نوعی غیرت و تعصب از آن حمایت کند.
۱۲
🖊گرایشهای ایمانی مذهبی موجب آن است که انسان تلاشهائی علی رغم گرایشهای طبیعی فردی انجام دهد و احیانا هستی و حیثیت خود را در راه ایمان خویش فدا سازد این در صورتی میسر است که ایده انسان جنبه تقدس پیدا کند و حاکمیت مطلق بر وجود انسان بیابد.
🖊تنها نیروی مذهبی است که قادر است به ایده ها تقدس ببخشد و حکم آنها را در کمال قدرت بر انسان جاری سازد. ایمان مذهبی آثار نیک فراوان دارد چه از نظر تولید بهجت و انبساط، و چه از نظر نیکو ساختن روابط اجتماعی، و چه از نظر کاهش و رفع ناراحتیهای ضروری که لازمه ساختمان این جهان است.
🖊به طور کلی دین جهان بینی ما را تغییر می دهد، یعنی بینش ما را درباره جهان تغییر می دهد. جهانی که نور وحی به ما ارائه می دهد همین جهان است اما با یک تار و پود خیلی بیشتری.
🖊وحی به ما این جور می گوید: (سبح لله ما فی السموات و الارض، حدید /1) ترجمه : آنچه در آسمانها و زمین است برای خدا تسبیح می گویند. یعنی تمام ذرات هستی زبانشان به تسبیح خدا گویاست ولی شما نمی فهمید.
۱۳
🖊استاد مطهری در کتاب ایمان مذهبی می نویسد: انسان نمی تواند بدون داشتن ایده و آرمان و ایمان ، زندگی سالم داشته باشد و یا کاری مفید و ثمر بخش برای بشریت و تمدن بشری انجام دهد. انسان فاقد هرگونه ایده و ایمان ، یا به صورت موجودی غرق در خودخواهی در می آید که هیچوقت از لاک منافع فردی خارج نمی شود ، و یا به صورت موجودی مردد و سرگردان که تکلیف خویش را در زندگی و در مسائل اخلاقی و اجتماعی نمی داند.
انسان دائما با مسائل اخلاقی و اجتماعی برخورد می نماید و ناچار باید عکس العمل خاصی در برابر اینگونه مسائل نشان بدهد انسان اگر به مکتب و عقیده و ایمانی پیوسته باشد تکلیفش روشن است ، و اما اگر مکتب و آئینی تکلیفش را روشن نکرده باشد ،همواره مردد و سر درگم خواهد بود. تنها ایمان مذهبی قادر است که انسان را به صورت یک مؤمن واقعی در آورد ، هم خودخواهی و خودپرستی را تحت الشعاع ایمان و عقیده و مسلک قرار دهد ، و هم نوعی تعبد وتسلیم در فرد ایجاد کند به طوری که انسان در کوچکترین مسئله ای که مکتب عرضه می دارد به خود تردید راه ندهد ، و هم آن را به صورت یک شیء عزیز و محبوب و گرانبها در آورد در حدی که زندگی بدون آن برایش هیچ و پوچ و بی معنی باشد ، و با نوعی غیرت و تعصب از آن حمایت کند .
گرایشهای ایمانی مذهبی موجب آن است که انسان تلاشهائی علی رغم گرایشهای طبیعی فردی انجام دهد و احیانا هستی و حیثیت خود را در راه ایمان خویش فدا سازد این در صورتی میسر است که ایده انسان جنبه تقدس پیدا کند و حاکمیت مطلق بر وجود انسان بیابد. تنها نیروی مذهبی است که قادر است به ایده ها تقدس ببخشد و حکم آنها را در کمال قدرت بر انسان جاری سازد.
۱۴
🖊تفاوت یک ایده مذهبی و غیر مذهبی این است که آنجا که پای عقیده مذهبی به میان آید و به ایده قداست ببخشد ، فداکاریها از روی کمال رضایت و به طور طبیعی صورت می گیرد فرق است میان کاری که از روی رضا و ایمان صورت گیرد که نوعی انتخاب است ، با کاری که تحت تاثیر عقده ها و فشارهای ناراحت کننده درونی صورت می گیرد که نوعی انفجار است . ثانیا اگر جهان بینی انسان ، صرفا جهان بینی مادی و براساس انحصار واقعیت در محسوسات باشد ، هر گونه ایده پرستی و آرمانخواهی اجتماعی و انسانی برخلاف واقعیات محسوسی است که انسان در آن هنگام در روابط خود با جهان احساس می کند . آنچه نتیجه جهان بینی حسی است خودپرستی است نه ایده پرستی ایده پرستی اگر براساس یک جهان بینی که نتیجه منطقی اش آن ایده است نباشد از حدود خیالپرستی تجاوز نمی کند ، یعنی انسان باید جهانی مجزا از واقعیتهای موجود در درون خود و از خیال خود بسازد و با همان خوش باشد ولی اگر ایده پرستی ناشی از دین و مذهب باشد ، متکی به نوعی جهان بینی است که نتیجه منطقی آن جهان بینی پیروی از ایده ها و آرمانهای اجتماعی است . ایمان مذهبی پیوندی است دوستانه میان انسان و جهان ، و به عبارت دیگر نوعی هماهنگی است میان انسان و آرمانهای کلی جهان ، اما ایمان و آرمانهای غیر مذهبی نوعی بریدگی از جهان و ساختن جهانی خیالی برای خود است که به هیچ وجه از جهان بیرون حمایت نمی شود
۱۵
🖊ایمان مذهبی تنها یک سلسله تکالیف برای انسان علی رغم تمایلات طبیعی تعیین نمی کند ، بلکه قیافه جهان را در نظر انسان تغییر می دهد ، عناصری علاوه بر عناصر محسوس ، در ساختمان جهان ارائه می دهد ، جهان خشک و سرد مکانیکی و مادی را به جهانی جاندار و ذی شعور و آگاه تبدیل می کند ایمان مذهبی تلقی انسان را نسبت به جهان و خلقت دگرگون می سازد . پس چون ضرورت دارد بشر ایده و آرمان و ایمانی داشته باشد ، و از طرفی ایمان مذهبی تنها ایمانی است که قادر است بشر را زیر نفوذ واقعی خود قرار دهد ، و از طرف دیگر انسان به حکم سرشت خویش در جستجوی چیزی است که آن را تقدیس و پرستش کند ، تنها راه این است که ایمان مذهبی را تقویت کنیم .
۱۶
🖊قرآن کریم اولین کتابی است که
اولا در کمال صراحت ، ایمان مذهبی را نوعی هماهنگی با دستگاه آفرینش خوانده است:
ا فغیر دین الله یبغون و له اسلم من فی السموات و الارض ّ،آل عمران،83»
آیا چیز دیگری جز دین خدا را جستجو می کنند و حال آنکه هر که در آسمانها و زمین است سر بر فرمان او است .
و ثانیا ایمان مذهبی را جزء سرشت انسانها معرفی کرده است : « فاقم وجهک للدین حنیفا فطره الله التی فطر الناس علیها،روم:30» ترجمه:حق گرایانه روی خود را به سوی دین کن ، همان که سرشت خدائی است که مردم را بر آن سرشته است .
🖊مرحوم مطهری در جای دیگر می فرماید: اینکه مادیون و ضد مذهبها می گویند دین تریاک جامعه است ، تخدیر است ، عامل رکود و توقف است ، توجیه گر مظالم و تبعیضات است ، نگهبان جهل است ، افیون توده هاست ، راست است اما درباره مذهب حاکم و مذهب شرک و مذهب تبعیض که سوار بر تاریخ بوده است . و دروغ است اما درباره مذهب راستین ، مذهب توحید ، مذهب محکومان و مستضعفان که همواره از صحنه زندگی و تاریخ بیرون رانده شده است .
۱۷
اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم
دوستان گرامی توجه فرمایید که کنفرانس برگرفته از کتاب اسلام ومقتضیات زمان استاد مطهری است همراه با نظرات وتحلیل های شخصی که امیدوارم مورد توجه دوستان قرار گرفته باشد.
قریش حسین پور
🍃🌸 کمال تشکر از شما استاد بزرگوار بابت وقتی که گذاشتید و مطالب ارزشمندی که ارائه فرمودید
اجرکم عندالله 🌸🍃
⚘﷽⚘
📕موضوع سمینار
#واکاری_انحرافات_جریان_بهاری
📚باحضور #استادسیدفخرالدین_موسوی
#مستندساز_فعال_رسانه_ای
#تحلیلگرسیاسی
#مشاورهنری_حوزه_ودانشگاه
⏰ ساعت گفتگو: ۲۲:۰۰
🗓 زمان : پنجشنبه ۱۳۹۹/۱۲/۲۱
🌍 مکان: #ابرگروه_گام_دوم_انقلاب_اسلامی
لینک گروه:
http://eitaa.com/joinchat/1963524107C2412dc3224
#لطفا سوالات و ابهامات مربوط به موضوع سمینار را به آیدی مدیر گروه @M_nurse ارسال فرمائید.
🛑 برای #گفتگویآنلاین با میهمان برنامه دراین سمینارمشارکت و ما راهمراهی بفرمائید
🛑 سمینارها را در کانال #محرمانه_مدیا دنبال بفرمائید. 👇👇👇
@mahramane_media
مهر ماه سال 1375، در ماههای پایانی ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی، وقتی آقای احمدینژاد استاندار او در اردبیل بود، به هنگام استقبال از ایشان، زبان به تعریف و تمجید گشوده، گفت:
«هاشمی رفسنجانی، شخصیت بزرگ انقلابی و اندیشمند و سفر ایشان به استان اردبیل باعث رسیدن این استان به جایگاه مطلوب خود است!»
* همچنين در همان ايام (30/7/75) در یک گفتوگوی اختصاصی با روزنامة «ایران» آن روز، ضمن تمجیدهای فراوان از آقای هاشمی اظهار داشت:
«آیتالله رفسنجانی، رییسجمهور ایران، همیشه و در همه ابعاد در صحنهها و شرایط دشوار انقلاب اسلامی، از عناصر تعیین کننده است و نام هاشمی در تاریخ پر افتخار انقلاب اسلامی با درخشندگی و به نیکی ثبت خواهد شد!»
* بهمن 1378، دو سال و نيم بعد از دولت سازندگي، در انتخابات مجلس ششم، آقای احمدینژاد ریاست ستاد تبلیغاتی آقای هاشمی رفسنجانی در منطقة نارمک را به عهده میگیرد و به نفع وی، وارد میدان تبلیغات انتخاباتی میشود.
* 12 اسفند 1378 (پس از انتخابات مجلس ششم)، هفته نامة «شُما» ارگان حزب مؤتلفه، نگرانیهای آقای احمدینژاد نسبت به آرای آقای هاشمی رفسنجانی را اینگونه منعکس میکند:
«در چهارصد صندوق اول، آقای هاشمی رفسنجانی حدوداً نفر هفتم بوده است. در تهران معمولاً از سیصد هزار رأی به بالا، روند ثابت میماند اما در این مسیر آنقدر اعلام نکردند که ما نمیدانیم چه اتفاقی افتاد که رتبه آقای هاشمی به ۲۶ و ۲۷ و حالا هم سیام رسیده است و تازه رفتهاند یک کسی را آوردهاند که میگوید شاکی هستم!»
‼️* مهر ماه 1379 (سه سال پس از دولت آقاي هاشمي رفسنجاني)، آقای احمدینژاد بر ضد دوم خردادیهایی که در آستانه انتخابات مجلس ششم برضد آقای هاشمی موج رسانهای منفی راه انداخته و او را با بدترین تهمتها و توهینها همراه کردند، واکنش نشان داد و آن را باعث تأسف و عبرت انگیز خواند و در دفاع از آقای هاشمی گفت:
«تخریب چهرههای رقیبی که طی سالهای اخیر انجام گرفته در تاریخ دو دهه اخیر کشورمان بیسابقه است؛ بطور مثال برخورد جناح دولتی در انتخابات مجلس ششم با آقای هاشمی رفسنجانی، هم تأسف بار است و هم در عین حال عبرت انگیز است و نکتهای نیست که به سادگی امکان توجیه داشته باشد. جمع زیادی از افرادی که ادعای حضور در جبهه دوم خرداد را دارند، بخش اصلی حیات خود را مدیون شخصیت آقای هاشمی هستند، اما به محض اینکه ایشان در مقابل زیاده خواهیها و انحرافات قطعی این مجموعه ایستاد و در انتخابات مجلس ششم به تحمیلات استبدادی آنان تن نداد و تسلیم خواستههای غیر منطقی بعضی از این مدعیان مردمسالاری نشد، لشکر تخریب و ماشین تبلیغاتی آنها هجوم خود را آغاز کرد و شخصیتی را که تا چند ماه قبل، از او به عنوان امیر کبیر دوران سازندگی یاد میکردند و حتی مصمم بودند با تغییر قانون اساسی دوره مدیریت ایشان را تمدید کنند، با ناجوانمردانهترین و پیچیدهترین شیوههای تبلیغاتی مورد هجوم قرار دادند...!»
طبق اطلاع و آگاهی ما، و نیز به گواهی رسانهها و مطبوعات، از سال ۷۹ تا ۸۴ نیز نه تنها هیچ مطلب و ادعایی از سوی آقای احمدینژاد و حامیانش، بر ضد آقای هاشمی رفسنجانی مطرح نشده، بلکه در این سالها نیز برخی اظهارات و نوشتههای جریان ایشان، همچنان لحن حمایتی از آیت الله هاشمی داشته که نمونهاش در بایگانیهای مطبوعات فروان است