eitaa logo
محرمانه مدیا
912 دنبال‌کننده
3هزار عکس
393 ویدیو
440 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
در دولت هاشمی، «عطالله مهاجرانی» حلقه وصل تئوریسین‌ها و کارگزاران CIA با هاشمی بود و در دولت احمدی‌نژاد نیز مشایی قصد ایفای این نقش را داشت، اما افشاگری‌های روزنامه کیهان از سال 1386 درباره تئوری «پایان اسلام‌گرایی» این پروژه را در نطفه خفه کرد و همانطور که شریعتمداری 2 سال قبل پیش‌بینی کرد «احمدی‌نژاد «اولین قربانی» حلقه انحرافی بود؛ حلقه‌ای که پیوندهای سیاسی و خصلت‌های مشترکی با جریان فتنه و حزب کارگزاران دارد و ماجرای «ریچارد فرای»، هاله اسفندیاری ، سارا شورد ، رامین جهانبگلو ، کیان تاجبخش و ... از نمونه‌های برجسته آن به شمار می‌رود. فرای که سال 1332 از مشاوران شاه در زمینه «فرهنگ ایران باستان» به شمار می‌رفت، پس از انقلاب نیز بازی سه‌گانه خود را با 3 رئیس‌جمهور در ایران پیش برد، اما پروژه فرای و عاقبت گفتمانیِ هاشمی و خاتمی و احمدی‌نژاد باید درس عبرتی برای دیگر سیاستمداران جمهوری اسلامی باشد که در دام بحران‌های گفتمانی و کودتای ایدئولوژیک نیفتند و اگر این درس از تجربه‌ای چنین تلخ گرفته نشود، باز هم خطر در کمین جبهه انقلاب است.
‼️بررسی تخصصی ریشه‌های سیاسی و ایدئولوژیک "مکتب ایرانی" «مکتب ایرانی» از همان ابتدا توجه دربار پهلوی را به شدت جلب کرد، چون نتیجه نگرش دینی آن به درد ساختن یک توجیه ضروری برای اثبات رژیم سلطنتی می‌خورد. شاه جوان هیچ مشروعیت و مقبولیتی نداشت و پس از کودتای 28 مرداد 1332 - چند ماه پس از نخستین دیدارش با فرای- روزهای پریشانی را پشت سر می‌گذاشت. او بدون اجازه آمریکا قادر به انجام هیچ کاری نبود و برای همین در آذر 1333 برای سفری طولانی به مدت 2 ماه ساکن ایالات متحده شد. در این سفر شاه با هدف تثبیت قدرتش موافقت‌نامه‌های اقتصادی و فرهنگیِ همه جانبه‌ای را به نفع آمریکا امضاء کرد و از این پس، ایران را به عنوان یکی از مستعمرات رسمی ایالات متحده می‌شناختند. نخستین جرقه‌های‌ ایدة «تمدن بزرگ» و تدوین «تاریخ ایران باستان» با تکیه بر پادشاهی «کوروش» از همین دوره خورد.
⭕️هوشنگ امیراحمدی (دلال رابطه ایران و آمریکا) و احمدی نژاد
هوشنگ امیراحمدی (متولد ۱۳۲۶،-تاکنون) از اهالی تالش می‌باشد. وی از سال ۱۹۷۵ در آمریکا اقامت دارد. وی استاد دانشگاه دانشگاه راتگرز (دانشگاه ایالتی نیوجرسی) و مدیر مرکز مطالعات خاورمیانه این دانشگاه است. وی بنیانگذار و رئیس شورای آمریکا-ایراننیز هست. این شورا مرکزی برای پژوهش و سیاست‌گذاری است و تلاش دارد ادراک متقابل مردم ایران و ایالات متحده آمریکا را نسبت به یکدیگر بهبود بخشد. 👈🏼وی به صورت رسمی در عرصه روابط دیپلماتیک ایران و امریکا خودنمایی می کند و در راه نزدیک کردن روابط ایران و امریکا می کوشد. او داشتن ماموریت از سوی دو طرف را رد می کند و خود رإ مستقل می داند. وی تلاش دارد ادراک متقابل مردم ایران و آمریکا را نسبت به یکدیگر بهبود بخشد… او با وزارت نفت، بانک مرکزی ایران، خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران، مراکز تحقیقاتی در قم، روزنامه ی ایران، استادان دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، دانشگاه شهید بهشتی، دانشگاه امام صادق و دانشگاه زنجان و افرادی همچون دکتر محمدعلی اسلامی ندوشن، دکتر محمدابراهیم باستانی پاریزی، دکتر عبدالکریم سروش، محمد مجتهد شبستری، ناصر هادیان، غلام عباس توسلی، ابراهیم یزدی، مهرانگیز کار، مهندس عزت الله سحابی و دکتر صادق خرازی ارتباط گیری کرده است.
از راست: امیراحمدی، محمدجواد ظریف (نماینده ایران در سازمان ملل) و «شیرین عبادی» (از کارگزاران براندازی نرم در ایران) در نیویورک.
‼️‼️‼️بازگشت «هوشنگ امیراحمدی» 👈🏻با دستور رئیس‌جمهور احمدی‌نژاد به تهران و مکلف شدن دانشگاه‌ها و مراکز پژوهشی کشور به همکاری با این جاسوس سرشناس CIA ماجرای کوچکی نبود که اصول‌گرایان با بی‌تفاوتی از کنار آن بگذرند و آغاز سال 1387 آبستن حوادث تلخی بود؛ نقطه آغاز تراژدی یک رئیس‌جمهور محبوب.
📌نامه شماره 519/16 مورخه 26 فروردین 1387 قائم مقام وزیر در مورد مکلف شدن دانشگاه برای بکارگیری از هوشنگ امیراحمدی
از راست: امیراحمدی، محمود احمدی‌نژاد و محمدجواد ظریف در نیویورک؛ 1385
هوشنگ امیراحمدی در دهه 1990 با مادلین آلبرایت (وزیر امور خارجه دولت کلینتون). دست‌خط زیر عکس، یادداشت یادبود آلبرایت برای این جاسوس CIA است.
امیراحمدی در کنار «هیلاری کلینتون» وزیر پیشین امورخارجه آمریکا
«ایهود اولمرت» نخست وزیر اسرائیل در سال 1386 ابتدا «شائول موفاز» را به معاونت و سپس به جانشینی خود برگزید319 و وقتی «هوشنگ امیراحمدی» برای ملاقات او به کاخ نخست‌وزیری در تل‌آویو رفت، حتی از موفاز به عنوان یکی از گزینه‌های اصلی تصدی پست ‌نخست‌وزیری آینده رژیم صیونیستی نام می‌بردند؛320 هرچند او به این سمت دست نیافت و همچنان در آرزوی رهبری یک رژیم جعلی است. بخشی از مذاکرات امیراحمدی و موفاز تا امروز محرمانه مانده و قسمت‌هایی از آن نیز قابل نشر نیست، اما محور گفت وگوهای این دو بر سر ارسال و دریافتِ «یک سیگنال جدید» از سوی ایران بود.
«هوشنگ امیراحمدی» پیش از آنکه به ایران بازگردد، با پاسپورت آمریکایی‌اش به «اسرائیل» رفت تا با یکی از مقامات ایرانی‌الاصل و بلندپایة رژیم صهیونیستی در کاخ نخست‌وزیری درباره ماموریت جدیدش دیدار و مذاکره کند. در شهر «تل‌آویو» کسی جز «شائول موفاز» منتظر او نبود. موفاز اصلیت اصفهانی داشت و در تهران به دنیا آمد، اما در سال 1336 جزء نخستین گروه‌های یهودیان صهیونیست بود که برای زندگی به سرزمین‌های اشغالیِ فلسطین فرستاده شدند. موفاز در جوانی به یکی از سران نظامی و امنیتی درجه یک صهیونیست‌ها تبدیل شد و همیشه او را یک سیاستمدار تصمیم‌ساز در صحنه امنیتی اسرائیل می‌دانستند. سال 1378 به فرماندهیِ «ستاد کل ارتش اسرائیل» رسید و در سراسر سال‌های 1381 تا 1385 وزارت دفاع رژیم صهیونیستی را در اختیار داشت.
⛔️نکته مهم: اینکه امیراحمدی با چه پشتوانه‌ و اعتباری در مذاکرات سری‌اش به معاون نخست‌وزیر اسرائیل اطمینان داد که «خطر مهمی از جانب رئیس‌جمهور احمدی‌نژاد موجودیت رژیم صهونیستی را تهدید نمی‌کند»، امروز روشن‌تر به نظر می‌رسد. او با استناد به ملاقات‌ها و مذاکراتش در سال 1385 و 1386 با رئیس‌جمهور احمدی‌نژاد و «اسفندیار رحیم‌مشایی» در نیویورک به «شائول موفاز» می‌گفت با شناختی که از آراء و ایده‌های نزدیکان بانفوذ رئیس‌جمهور دارد، «موضع رسمی ایران نابودی اسرائیل نیست!»
اختلاف احمدی‌نژاد از سال 1385 با حجت‌الاسلام «غلامحسین محسنی‌اژه‌ای» (وزیر اطلاعات) و «محمدحسین صفارهرندی» وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی یکی از این رویدادها بود. برای نمونه، رئیس‌جمهور در شهریور 1386 و چند روز پیش از دومین دیدارش با «هوشنگ امیراحمدی» در نیویورک به دفاع از «هاله اسفندیاری» (جاسوس CIA و مدیر مرکز خاورمیانه بنیاد وودرو ویلسون) برخاست324 و در واکنش به دستگیری او در یک جلسه خصوصی گفت «یک پیرزن را گرفته‌اند و می‌گویند می‌خواهد انقلاب مخملی کند! این کارها خنده‌دار است!» احمدی‌نژاد حتی در آستانه سفرش به آمریکا در یک مصاحبه اختصاصی با تلویزیون CBS تاکید کرد: «هاله اسفندیاری» باید آزاد شود و پیش از این هم باید می‌توانست نزد خانواده‌اش برگردد.
این سخنان از یک شکاف فکری میان رئیس‌جمهور با حجت‌الاسلام «غلامحسین محسنی‌اژه‌ای» (وزیر وقت اطلاعات) درباره رویارویی با پروژه «جنگ نرم» غرب علیه جمهوری اسلامی خبر می‌داد. وزیر اطلاعات براساس یک ارزیابی امنیتی دقیق به دنبال خشکاندن ریشه‌های جاسوسی آکادمیک بود و بازداشت «رامین جهانبگلو» و «کیان تاجبخش» خسرو شاکری و... تشخیص به موقع و اشرافِ کامل «وزارت اطلاعات» برای مبارزه با پروژه‌های «جنگ نرم» را در صحنه عمل نشان داد.
بازداشت «هاله اسفندیاری» که از جاسوسان کارکشته موساد و سیا و همسرشائول بخاش صهیونیست به شمار می‌رفت، نقشه راه «کودتای مخملی» را در سال 1386 روشن‌تر ساخت، اما «حلقه انحرافی» در همین سال از یک سو برای روشنفکران فراماسون مانند «باقر پرهام» در «سازمان میراث فرهنگی» بزرگداشت می‌گرفت و از سوی دیگر آنالیزها و تحلیل‌های اطلاعاتیِ متعارض با نظرات کارشناسی نهادهای امنیتی را در اختیار رئیس‌جمهور می‌گذاشت. این آنالیزها با سیاست‌های رسمی نظام سراپا تناقض داشت. دفاع احمدی‌نژاد از آزادی جاسوسان CIA در مقابل پروژه ضدجاسوسیِ «وزارت اطلاعات» صرفاً یک «نشانه معتبر» بود که تحلیلگران سیاسی و امنیتی را به سوی رصد بیشتر و دقیق‌تر حلقه امنیتیِ مردان رئیس‌جمهور سوق داد. اعضاء برجسته این حلقه انحرافی مانند «اسفندیار رحیم‌مشایی» و «حمید بقایی» هر دو سابقه فعالیت در «وزارت اطلاعات» را داشتند و همین پیشینه سبب می‌شد تا اقدامات ضدامنیتی آنان بیشتر در کانون توجه نهادهای نظارتیِ نظام قرار بگیرد.
❌❌بهار 1387 ردپای مشایی به محل اقامت «هوشنگ امیراحمدی» در تهران رسید.
در همین هنگام بود که کیهان مطلبی را در این موضوع رپرتاژ کرد و در واکنش به انتشار این مطلب از سوی کیهان چنین میگوید:
والبته مدیر مسئول کیهان دادگاه شد ولی از اتهامات تبرئه گردید. (در حالیکه مشائی قسم خورده بود اگر شریعتمداری نتواند ثابت کند، اعلام خواهد کرد که من (یعنی خودش) مسلمان نیست!!!)
اگر اين روزنامه محكوم نشود من مسلمان نيستم، چون دروغ بسيار بزرگي را نوشته است. اين روزنامه گفته است كه «هوشنگ اميراحمدي» را مشايي به ايران آورده و در ايران مشايي با هوشنگ اميراحمدي ملاقات كرده‌اند در حالي زماني كه اين فرد ايران آمد من اصلا نمي‌دانستم كه آمده و اصلا با من تماس نگرفته و اجازه ملاقات از من نيز نخواسته است!
روز 23 تیرماه 1387 «محمود احمدی‌نژاد» پس از پایان جلسه هیات دولت به میان خبرنگاران آمد و در دفاع از سفر «هوشنگ امیراحمدی» به تهران گفت: هر كسي آزاد است به ايران سفر كند... ايرانيان مخالف دولت در خارج از كشور، مورد حمايت دولت جمهوري اسلامي ايران هستند! گفت‌و‌گو با آمريكا نيز اگر لازم و به نفع ملت ايران باشد، صورت خواهد گرفت و در اين صورت دلايل آن را به طور مستقيم با مردم در ميان خواهم گذاشت.
امیراحمدی در کنار «بیل کلینتون» (رئیس‌جمهور پیشین آمریکا)
امیراحمدی در میهمانی «جان کری» (رئیس سابق کمیته روابط خارجی سنای آمریکا و وزیر امور خارجه ایالات متحده)
در میان بُهت و شوکِ ناشی از موضع تعجب برانگیز احمدی‌نژاد، در حلقه اول رئیس‌جمهور اتفاقات مهم‌تری جریان داشت که ریشه آن به مذاکرات جاسوس CIA با معاون نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی می‌رسید. هدف اولین ماموریت امیراحمدی، همچنان کوشش برای صدور یک «سیگنال جدید» از درون دولت ایران به نفع اسرائیل بود.
لو رفتن این پروژه می‌توانست پای احمدی‌نژاد را به بحران سیاسی ناخواسته بکشاند و حتی اعتبار و قدرت او را در صحنه بین‌المللی تضعیف کند. از این رو، اصول‌گرایان خیلی سریع تلاش خود را برای مرزبندی رئیس‌جمهور با «حلقه انحرافی» آغاز کردند، ولی «اسفندیار رحیم‌مشایی» در فکر طراحی یک بازی خطرناک بود و همیشه خیلی راحت از «اعتبار رئیس‌جمهور» برای اهداف خود هزینه می‌کرد. مشایی یک هفته پس از دفاع رئیس‌جمهور از سفر امیراحمدی به ایران خود را آماده ارسال یک «سیگنال رسمی جدید به اسرائیل» ساخت. او بدون اعتناء به همه ملاحظات امنیتی و سیاست‌های بنیادین می‌خواست این بازی را آشکار پیش ببرد و خیلی ساده‌اندیشانه خیال می‌کرد که می‌تواند پشتوانه مردمی رئیس‌جمهور را در خدمت این پروژه بگیرد. در اولین گام، مشایی صبح روز 27 تیر 1387 برای سخنرانی در «همایش نوآوری و شکوفایی در صنعت گردشگری» به مرکز همایش‌های صداوسیما رفت و به جای اینکه مانند رئیس‌جمهور احمدی‌نژاد از «حذف اسرائیل از نقشه جهان» و گفتمان «اسلام ناب» دفاع کند، گفت: دوره آنکه کسی بخواهد دینی را بر دنیا حاکم کند، گذشته است... ایران امروز با مردم «آمریکا» و «اسرائیل» دوست است. ما مردم آمریکا را از برترین ملت‌های دنیا می‌دانیم.