هدایت شده از امیر عباس
برای امروز تا همین جا کافیه ، اگه زنده بودم و توفیق پیدا کردم در روز های آینده این بحث رو ادامه می هم ➰
بریم در خانه ی امیر المومنین عرض ادبی داشته باشیم ➰
هدایت شده از امیر عباس
مناجات علی از سوی نخلستان نمی آید
صدای دلنشین شاه انس و جان نمی آید
😭😭😭
شب شهادت آقامون امیرالمومنینه...
امشب با پای دل بریم خانه امیرالمومنین...
خدایا امشب خانه حضرت چه خبره...
😭😭😭
علی در بستر مرگ است و مشغول نماز امشب
بگو خادم به مسجد، خسرو خوبان نمی آید
😭😭😭
هدایت شده از امیر عباس
شب یتیمی اربابمون حسینه...
شب یتیمی خانم زینب کبری است...
خواهرها امشب با زینب کبری هم ناله شید...
😭😭😭😭
هی مياد کنار بستر بابا...
مثل پروانه...
دور بستر بابا میگرده...
به صورت زیبای بابا نگاه میکنه...
😭😭😭😭
هدایت شده از امیر عباس
هی میگه بلاخره خوب میشی بابا...
بلاخره زخم سرت خوب ميشه بابا...
بلاخره از جات بلند میشی...
بابای خوبم...
😭😭😭😭
هدایت شده از امیر عباس
یتیمی دامن مادر گرفته اشک می ریزد
امشب بچه های کوفه هم یتیم شدند...
هی میگن مادر اون آقایی که...
هر شب برای ما نان و خرما میآورد...
چرا ديگه نمیاد...
مادر ... اون آقای که مثل پدر...
هر شب ما رو نوازش میکرد...
چرا نیومد...
😭😭😭
هدایت شده از امیر عباس
تا یتیمان کوفه فهمیدند...
برای زخم سر امیرالمومنین شیر خوبه...
هر کدوم از این بچه ها...
یک ظرف شیر رو به دست گرفتند...
اومدند پشت درب خانه امیرالمومنین...
😭😭😭
هدایت شده از امیر عباس
اما دلها بسوزه برا...
اون طفل شش ماهه ای که کربلا...
از شدت تشنگی داشت جان میداد...
😭😭😭
هدایت شده از امیر عباس
بجای اینکه براش آب بیارند...
با تیر سه شعبه جوابش رو دادند...
من فقط همینو بگم...
بین زمین و آسمان علی اصغر روی دستهای بابا...
یکدفعه ابی عبدالله نگاه کرد...
دید علی اصغرش داره بال و پر میزنه...
دید علی اصغرش داره جان میده...
😭😭😭
دست و پا کم بزن اصغر که پریشان نشود
پدر پیر تو آزرده و حیران نشود
😭😭😭
هدایت شده از امیر عباس
بمیرم الهی امیرالمؤمنین زخمی و مجروح در بستر افتاده بود . رنگ صورتش به قدری زرد شده
که دیگر با رنگ زرد دستمالی که به سر بسته است ، قابل تشخیص نیست 😭😭😭😭😭
بچه های امیرالمؤمنین دورش نشسته اند ، مولا وصیت ها و سفارش ها را کرد
حضرت عباس دو زانو نشسته بود . هی این فرق شکافته ی بابا را نگاه می کرد 😭😭😭😭😭
و اشک می ریخت ، این صحنه را به ذهن بسپار ، کمی بیا جلوتر ، یک وقتی دیدند
حضرت عباس سوار بر اسب ، تیر در چشم ، دستان بریده، خم شده است ،
می خواهد تیر را با کمک زانوانش از چشم بیرون بیاورد . نامردی با شدت ،
عمود آهنین را به فرقش فرود آورد . فرق او را مثل فرق پدرش علی شکافت
😭😭😭😭😭😭😭😭😭
بمیرم بمیرم یا ابافضل چقدر شبیه بابا علی شد ی😭😭😭😭
هدایت شده از امیر عباس
در شهادت امیرالمؤمنین (ع) قاتل فقط یک ضربه زد و فرار کرد. به علاوه از پشت و مخفیانه بود.
😭😭😭
هدایت شده از امیر عباس
ولی شهادت امام حسین (ع) در ملأعام بود. لشکریان و تماشاچیان همگی
از مسلمین و نمازگزاران بودند و همه ریختن خون پسر رسول الله (ص) را افتخار می دانستند.
😭😭😭😭