eitaa logo
محرمانه مدیا
889 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
397 ویدیو
441 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از حمید رضا(حق طلب)
در کربلا زمانی که جنگ و درگیری حتمی شد عده‌ای از سپاه عمربن‌سعد به سپاه امام حسین (ع) پیوستند. زیرا آن‌ها علاقه‌ای به ریختن خون امام حسین (ع) نداشتند و می‌پنداشتند که این مقابله به صلح می‌انجامد. یکی از افرادی که به امام حسین (ع) پیوست حربن‌یزید ریاحی بود.
هدایت شده از حمید رضا(حق طلب)
پس از رسیدن کاروان امام حسین علیه‌السلام و لشکر حر به کربلا، حربن‌یزید ریاحی به دستور عبیدالله‌بن‌زیاد تمام راه‌ها را بر امام حسین (ع) بست. عبیدالله‌بن‌زیاد لشکریان فرآوانی به فرماندهی عمربن سعد را به کربلا گسیل کرد. پس از مذاکرات عمربن سعد با امام حسین (ع) و نامه‌نگاری او با عبیدالله‌بن‌زیاد، شمر‌بن‌ذی‌الجوشن فرمان جنگ امام حسین (ع) و قتل ایشان را درصورت عدم بیعت برای عمر سعد آورد
هدایت شده از حمید رضا(حق طلب)
هنگامی که حربن‌یزید آگاه شد که لشکر کوفه تصمیم جنگ با حسین (ع) را دارند و فریاد هل من ناصر ینصرنی حسین را شنید. به عمربن‌سعد گفت: «تو با این مرد می‌جنگی؟ گفت آری بخدا، جنگی که در آن سرها بیفتند و دست‌ها بریده شوند
هدایت شده از حمید رضا(حق طلب)
حر گفت آیا پیشنهاد او پسند شما نیست، عمر سعد گفت اگر کار بدست من بود پذیرا می‌شدم ولی ابن زیاد نپذیرفت.» حربن‌یزید از لشگر کناره گرفت و خود را به حسین (ع) نزدیک کرد.
هدایت شده از حمید رضا(حق طلب)
یکی از مهاجرین اوس به او گفت چه قصدی داری؟ پاسخ او را نداد و لرزه ای بر اندامش افتاده بود مهاجر اوس به او گفت وضع مشکوکی داری، من تو را در هیچ میدانی چنین ندیدم و اگر به من می‌گفتند شجاع‌ترین اهل کوفه کیست؟ تو را نام می‌بردم.
هدایت شده از حمید رضا(حق طلب)
حر گفت: «من خود را در میان بهشت و دوزخ می‌بینم بخدا چیزی را بر بهشت اختیار نکنم اگر چه پاره پاره و سوزانده شوم.» و بر اسب زد و تازید. دست بر سر گذاشت پس گفت بار خدایا به سوی تو برگشتم توبه ام را بپذیر، من دل دوستان تو و زادگان دختر پیغمبرت را لرزاندم وقتی به امام نزدیک شد سپر واژگون کرد و بر آن‌ها سلام کرد.
هدایت شده از حمید رضا(حق طلب)
حر خود را به امام رساند و گفت: «جانم به فدایت یابن رسول الله من همان هستم که نگذاشتم برگردی و در راه، پا به پای تو آمدم و تو را اینجا زمین گیر نمودم من گمان نمی‌بردم که این مردم پیشنهاد تو را یکسر نپذیرند بخدا اگر می‌دانستم با تو چنین می‌کنند. چنین رفتاری نمی‌کردم من به خدا توبه کردم آیا توبه ام پذیرفته می‌شود؟»
هدایت شده از حمید رضا(حق طلب)
امام فرمود بله خداوند قبول می‌کند حال از اسب فرود بیا، عرض کرد: «من سواره بهتر می‌توانم خدمت کنم اگر اجازه بفرمائید ساعتی با آنها می‌جنگم و در آخر به شهادت می‌رسم.» امام فرمود خدایت رحمتت کند هر چه در نظر داری عمل کن حر جلوی امام ایستاد و گفت «ای اهل کوفه، مادرتان مرده باد؛ این بنده شایسته خدا را دعوت کردید تا نزد شما آید او را تنها گذاشتید، گمان داشتید که از او با جان خود دفاع می‌کنید و سپس بهر او جنگیدید تا او را بکشید و از هر سو راه بر او بستید
هدایت شده از حمید رضا(حق طلب)
حال چون اسیری در دست شما گرفتار شده و سود و زیان خود را از دست داده است؛ آب فراتی که یهود و ترسا (مسیحیان) و گبر مینوشد و به روی او و زنان و کودکانش بستید چه بد رفتاری است که با ذریه محمد صلی الله علیه و آله می‌کنید.» سخن حر به اینجا رسید که عده ای بر او حمله کردند و او آ‌مد در برابر امام ایستاد؛ امام به او فرمود: اهلاّ و سهلاّ (خوش آمدی تو در دنیا و آخرت حری)
هدایت شده از حمید رضا(حق طلب)
آیا می شه اون منش حر همون آزادی وتوبه دوباره دربین برخی خواص تکرار بشه وبه دامان برگردن؟ آزاده آزاده است در همه حالاتش، حتی اگر مصیبتی سخت بر او وارد شود. شهادت حر👇👇👇
هدایت شده از حمید رضا(حق طلب)
پس از حبیب‌بن‌مظاهر، حر در حالی که زهیربن‌قین از پشت سر او را حمایت میکرد به میدان آمد. هرگاه که دشمن بر یکی از آن دو یار امام حسین (ع) سخت میگرفت، دیگری برای نجات دوست خود میشتافت
هدایت شده از حمید رضا(حق طلب)
ساعتی درگیری «حر» با سپاه «ابن سعد» به طول انجامید[۱] تا این که اسب حر مضروب شد و از گوشهایش خون میچکید. «حصین» به «یزید‌بن‌سفیان» گفت: این حری است که تو آرزوی قتل او را داشتی. یزید در پاسخ گفت