هدایت شده از حمیدرضا حق طلب
امشب می خوام یه واقعه ی دردناک ولی جاودانه را بنا برروایت مقاتلوسند های معتبر از تابعین براتون نقل کنم
#شهادت_امام_حسبن(ع)
هدایت شده از حمیدرضا حق طلب
حضرت سیّد الشّهداء (علیه السّلام) ندا کرد که اى امّ کلثوم و اى زینب، اى سکینه، اى رقیه و ای عاتکه و ای صفیه از من بر شما سلام. به زودی فحایع و مصائبی به شما می رسد
هدایت شده از حمیدرضا حق طلب
پس ام کلثوم با ناله و زاری فرمود: ای بردار گویا تسلیم مرگ شدی. حضرت امام حسین (علیه السّلام) فرمودند: ای خواهرم چگونه تن به مرگ ندهد کسى که یاور و معینى ندارد. عرض کرد: پس ما را به حرم جدّمان باز گردان.
هدایت شده از حمیدرضا حق طلب
حضرت (علیه السّلام) در جواب بدین مثل تمثّل جست:
هیهات لو ترک القطا لنام:
اگر صیّاد از مرغ قطا دست بر مى داشت آن حیوان در آشیانه خود آسوده مى خفت.
(کنایه از آن که این لشکر دست از من بر نمىدارند، و نمىگذارند که شما را به جایى برم)،
هدایت شده از حمیدرضا حق طلب
سکینه به شیون و گریه صدا بلند کرد. و حضرت امام حسین (علیه السّلام) او را بر سینه شریف خویش فشرد و بوسید و اشک او را با آستینش پاک کرد و فرمود:
سیطول بعدی یا سکینة فاعلمی منک البکاء إذا الحمام دهانی
لا تحرقی قلبی بدمعک حسرة ما دام منّی الرّوح فی جثمانی
فإذا قتلت فأنت أولى بالّذی تأتینه یا خیرة النّسوان (1)
هدایت شده از حمیدرضا حق طلب
نکته ⤵️⤵️
در جلاء العیون درباره وداع امام با اهل حرم آمده است:
«و پردگیان سرادق عصمت را طلبید و دختران و خواهران را در بر کشید و هر یک را به ثوابهاى حق تعالى تسلّى بخشید و صداى شیون از خیمه هاى حرم بلند گردید و صداى الوداع الوداع و ناله الفراق الفراق از زمین به آسمان مى رسید
هدایت شده از حمیدرضا حق طلب
پس سکینه دختر آن حضرت مقنعه از سر کشید و گفت:
اى پدر بزرگوار تن به مرگ در داده اى و ما را به که مىگذارى، آن امام مظلوم گریست و فرمود
: اى نور دیده من هر که یاورى ندارد یقین مرگ را بر خود قرار مىدهد، اى دختر یاور همه کس خداست و رحمت خدا در دنیا و عقبى از شما جدا نخواهد شد، صبر کنید بر قضاى خدا و شکیبایى ورزید که به زودى دنیاى فانى منقضى مى گردد، و نعیم ابدى آخرت زوال ندارد.
هدایت شده از حمیدرضا حق طلب
امام حسین(ع)
پس حضرت امام زین العابدین (علیه السّلام) را طلب نمود و اسرار امامت و خلافت را به او سپرد و او را خلیفه و جانشین خود گردانید و او را وصیّتها نمود.
چون حضرت از شهادت خود خبر داشت😭😭
هدایت شده از حمیدرضا حق طلب
حضرت سید الشهدا (علیه السّلام) بر اسب خود سوار شد و در برابر سپاه دشمن قرار گرفت و خطاب بدیشان فرمود:
یَا أَهْلَ الْکُوفَةِ قُبْحاً لَکُمْ وَ تَرَحاً وَ بُؤْساً لَکُمْ وَ تَعْساً حِینَ اسْتَصْرَخْتُمُونَا وَلِهِینَ فَأَتَیْنَاکُمْ مُوجِفِینَ فَشَحَذْتُمْ عَلَیْنَا سَیْفاً کَانَ فِی أَیْمَانِنَا وَ حَشَشْتُمْ لِأَعْدَائِکُمْ مِنْ غَیْرِ عَدْلٍ أَفْشَوْهُ فِیکُمْ وَ لَا ذَنْبٍ کَانَ مِنَّا إِلَیْکُمْ فَهَلَّا لَکُمُ الْوَیْلَاتُ إِذْ کَرِهْتُمُونَا تَرَکْتُمُونَا وَ السَّیْفُ مَشِیمٌ وَ الْجَأْشُ طَامُنٌ وَ الرَّأْیُ لَمَّا یُسْتَحْصَدْ لَکِنَّکُمْ أَسْرَعْتُمْ إِلَى بَیْعَتِنَا کَسَرَعِ الدَّبَا وَ تَهَافَتُّمْ إِلَیْهَا کَتَهَافُتِ الْفَرَاشِ ثُمَّ نَقَضْتُمُوهَا سَفَهاً وَ ضَلَّةً وَ فَتْکاً لِطَوَاغِیتِ الْأُمَّةِ وَ بَقِیَّةِ الْأَحْزَابِ وَ نَبَذَةِ الْکِتَابِ ثُمَّ أَنْتُمْ تَتَخَاذَلُونَ عَنَّا وَ تَقْتُلُونَنَا أَلا لَعْنَةُ اللَّهِ عَلَى الظَّالِمِینَ.
هدایت شده از حمیدرضا حق طلب
قَالَ ثُمَّ أَنْشَأَ:
کَفَــرَ الْقَوْمُ وَ قِدْماً رَغِــبُوا الْأَبْیَاتَ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى رَاحِلَتِهِ وَ قَالَ
أَنَا ابْنُ عَلِیِّ الْخَیْرِ مِنْ آلِ هَاشِمٍ الْأَبْیَاتَ ثُمَّ حَمَلَ عَلَى الْمَیْمَنَةِ وَ قَالَ
الْمَـوْتُ خَیْرٌ مِنْ رُکُوبِ الْعَارِ وَ الْعَـــارُ أَوْلَى مِــنْ دُخُــولِ النَّارِ
ثُمَّ حَمَلَ عَلَى الْمَیْسَرَةِ وَ قَالَ:
أَنَا الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍ أَحْمِی عِیَالاتِ أَبِی
آلَیْتُ أَنْ لَا أَنْثَنِی أَمْضِی عَلَى دِینِ النَّبِیِ.(3)
هدایت شده از حمیدرضا حق طلب
ترجمه⤵️⤵️
واى بر شما، به چه دلیل قصد کشتن مرا دارید آیا مرا می کشید به خاطر دگرگون کردن سنت رسول خدا (صلی الله علیه وآله)؟ یا به دلیل اینکه شریعتی را تغییر دادم یا به خاطر جرمی که مرتکب شدم یا به خاطر حقی که پایمال نمودم؟
به حضرت گفتند
: ما با تو می جنگیم به خاطر بغض با پدرت.
بغض پدرت در دل ما است می جنگیم،
به خاطر رفتارش با پدران ما در جنگ بدر و حنین. هنگامی که حضرت این سخنان را شنید گریه شدیدی نمود،
آنگاه به سمت چپ و راست خود نگاهی کرد و هیچ یک از انصار و یاران خود را ندید همه به روی خاک افتاده شهید شده بودند.
سپس دست از جان شسته به لشگریان حمله نمود (روحی و روح العالمین له الفداء)
آنگاه حمله شدیدی به دشمنان کرد و آنها را متفرق ساخت در حمله اش هزار و پانصد سوار را از پای درآورد.»
هدایت شده از کانال تالیان حق
Moghadam-Shab2Fatemieh11395[04].mp3
4.67M
دلدارم حسینه دارم ندارم حسینه
بنی فاطمه
#نغمه_های_حسینی
#ویژه_نامه_ی_بصیرتی_عقیدتی_ماه_طلب_حق
هدایت شده از حمیدرضا حق طلب
«ابو الهذیل سکونى گوید:
به روزگار خالد بن عبد الله، هانى بن ثبیت حضرمى را دیدم که در انجمن حضرمیان نشسته بود،
پیرى فرتوت بود از او شنیدم که مى گفت⤵️⤵️
هدایت شده از حمیدرضا حق طلب
«از جمله کسانى بودم که هنگام کشته شدن حسین حضور داشتند.» مى گفت:
«به خدا من ایستاده بودم و یکى از ده نفر بودم که همگى سوار بر اسب بودیم. سواران جولان مى دادند و پس مى رفتند
هدایت شده از حمیدرضا حق طلب
امام در آخرین لحظه ی شهادت هم دشمن را موعظه می کردند ازجمله⤵️⤵️
سخن حضرت امام حسین (علیه السّلام) با عمر بن سعد ملعون
⤵️⤵️
هدایت شده از حمیدرضا حق طلب
در منتخب آمده امام حسین (علیه السلام) برابر عمر بن سعد (لعنه الله) آمد به او فرمود
: تو را در سه کار مخیر می کنم، آن ملعون گفت
: آن سه کار چیست؟
حضرت فرمود: مرا رها کن تا به مدینه و حرم جدم رسول الله (صلی الله علیه و آله) باز گردم.
هدایت شده از حمیدرضا حق طلب
آن ملعون گفت:
در این مورد راهی نیست و نمی توانم این کار را بکنم.
حضرت فرمود:
جرعه ای آب به من بنوشان جگرم از تشنگی بسیار خشکیده است،😭😭
باز آن ملعون گفت:
در این مورد نیز راهی ندارم.
حضرت فرمود:
پس اگر ناچار به کشتن من هستی لشکریانت را یک نفر، یک نفر به سوی من بفرست
عمر بن سعد (لعنه الله) گفت: این خواسته را قبول می کنم
هدایت شده از حمیدرضا حق طلب
در بحار آمده ⤵️⤵️
سپس عمر سعد لشگریانش را برای مبارزه با امام فراخواند هر شخصیت و بزرگ و شجاعی برای مبارزه با حضرت می رفت کشته می شد،
تا اینکه افراد زیادی از دشمن به دست حضرت کشته شدند.»(9
هدایت شده از حمیدرضا حق طلب
راوى گوید:⤵️
آنگاه حسین (علیه السّلام) دشمن را به مبارزه فرا خواند،
و هماره هر کس که به مبارزت با حضرتش قدم پیش مى نهاد به دست او راهى جهنّم مى گردید تا آن جا که کشتار عظیمى بنمود و در همان حال مى فرمود⤵️⤵️:
هدایت شده از کانال تالیان حق
1448601014.mp3
4.38M
هدایت شده از حمیدرضا حق طلب
القتل أولى من رکوب العار
و العار أولى من دخول النّار
هدایت شده از حمیدرضا حق طلب
شهادت از پذیرش ننگ اولى، و ننگ از ورود در آتش اولى است یکى از راویان گوید:
به خدا سوگند ندیدم مردى را که فرزندان و اهل بیت ویارانش کشته شده باشند،
بار این همه دردها و رنجها را به دوش کشیده مع الوصف اینگونه دلیرانه در صحنه نبرد ابراز شجاعت و رشادت کند تا آن جا که دشمن هم پشت هم به صورت گروهى به جنابش یورش برده حضرت با شمشیرش به آنان حمله ور شده دشمنان چون گلّه بز در برخورد با گرگ مى گریختند
هدایت شده از حمیدرضا حق طلب
حضرت گاه به صفوف فشرده سى هزار نفرى دشمن حمله مى کرد و آنان را به هزیمت مى برد و دشمن چون ملخ پراکنده مى شدند و امام به مکانش بازگشته مى فرمود
: «و لا حول و لا قوّة الّا باللَّه العلىّ العظیم»(10)