eitaa logo
محرمانه مدیا
910 دنبال‌کننده
3هزار عکس
393 ویدیو
440 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
۱ مصرف‌گرایی شیوه رایج سبک زندگی نسل جدید شده است با توجه به وضع بد اقتصادی در حال حاضر چگونه می توان با آن مقابله کرد؟ محمدحسن ربانی: مصرف گرایی البته شیوه رایج زندگی غربی سرمایه داری است که درماهم رسوخ کرده.البته درشرایط حادتورمی کنونی به غیر ازدویاسه دهک جامعه ماشاهد مصرف کمترهستیم بناچار واکنون مصرف زدگی مصداق عمومی ندارد
۲ چگونه می توان امیدواری را در مردم بوجود آورد در حالی که ایجاد اوج نا‌امیدی توسط رسانه های معاند به وفور دیده می شود؟ محمدحسن ربانی: دربحث عرض شد امید واقع بینانه وجوددارد.بایدان راتبیین کرد وشناساندوباامیدافرینی کاذب ویانومیدسازی دروغین مقابله کرد
۳ مهمترین نقطه باور سازی امید است راهکار آن چیست؟ محمدحسن ربانی: عرض شد درک واقع بینانه ازشرایط.اطمینان به یاری الهی،پیروزی حق و نابودی باطل.همانکه باوقوع بعثت تحقق یافت واکنون تکرار ان است
۴ دستگاه قضایی چگونه می تواند اعتماد و امید را در جامعه افزایش دهد؟ محمدحسن ربانی: ظلم واحساس ظلم وتبعیض ومشاهده ان وتاثیر عملی فساد وناکارامدی و..هم درواقعیت زندگی هارادچاراسیب می کند وهم روح وذهن رانارام وپریشان.قوه قضاییه بابرخوردبا مسببان ظلم وفساد و...هم اسیب رابرطرف می کند وهم روح افرادجامعه راارام وامیدوار می سازد
۵ همدلی و وحدت بر افزایش مشارکت اجتماعی و حل مشکلات باید مورد توجه قرار گیرد این کار توسط چه کسانی و یا ارگانی انجام می گیرد؟ محمدحسن ربانی: خواص جامعه:مدیران ومجریان،نخبگان....هم وحدت سازند وهم وحدت سوز.وحدت درسه سطح مطرح است:اتحادمردم ومسئولان.اتحادمردم باهمدیگر.اتحادنخبگان وخواص ومسئولان باهم وبامردم
♦️ خدا قوت بسیار عالی، تشکر فراوان بابت روشنگری که فرمودید اجرشما با اقا امام عصرعج. ♦️ ازصبوری و همراهی و مشارکت همه فعالان و دوستان ولایتمدارگروه صمیمانه سپاسگزاریم. ✨اجرکم عند الله✨ 💫شب شما مهدوی💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
13991221_40565_1281k.mp3
11.38M
📍صوت کامل بیانات رهبر انقلاب در سخنرانی تلویزیونی به مناسبت عید مبعث پیامبر اعظم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم. ۹۹/۱۲/۲۱ 👌 کانال حرفه‌ای‌ها http://eitaa.com/joinchat/361299968Ca15e2013ea محرمانه را به دیگران هم معرفی کنید
⚜بِسْمِ‌‌اللّه‌الرَّحْمَٰنِ‌الرَّحِيمِ⚜ 🌹با سلام خدمت اعضای محترم و تبریک عید بزرگ مبعث 🌹 ♻️ موضوع کنفرانس: 📆 زمان : پنجشنبه 99/12/21 ⏰ ساعت : 21:00 📝 ارائه کننده کنفرانس: 🍃از اعضای محترم دعوت میشود زمان برگزاری کنفرانس حضور فعال داشته باشید. از همراهی شما سپاسگزاریم.🍃 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/1963524107C2412dc3224
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم با سلام خدمت دوستان گرامی شب همگی بزرگواران بخیر و نیکی مبعث پیامبر گرامی اسلام را خدمت همه دوستان گرامی تبریک عرض میکنم باموضوع: نقش وفلسفه دین درزندگی در خدمت دوستان گرامی هستم
🖊دوستان گرامی در اولین برخورد بااین سوال یعنی نقش وفلسفه دین درزندگی باید عرض کنیم که فلسفه دین، ابزاری برای آموزش دینی نیست و اصلا نیازی نیست که مباحث آن از یک دیدگاه دینی مطرح شود، بلکه یک ملحد، یک شکاک یا یک شخص دیندار همه می توانند درباره دین فلسفه ورزی کنند. لذا فلسفه دین شاخه ای از الهیات نیست بلکه شاخه ای از فلسفه است با توجه به این مهم بحث امروز رو ادامه می دهیم ۱
🖊فلسفه دین همچون دیگر مباحث فلسفی موضوعی جداست که در زندگی معاصر ما از انواع فلسفه های محض و سیستم های فلسفی بهره می جوید. از فلسفه توماس گرایی کهن که ادامه فلسفه کلاسیک یونان به خصوص افلاطون و ارسطوست تا فلسفه های اگزیستانس، فنومنولوژی، آنالتیک، لینگویستیک، قاره ای، پویشی، پراگماتیستی، کریتیکال، هرمنوتیکی، مدرن و پست مدرن مورد بهره گیری فیلسوفان دین قرار گرفته است لذا حوزه فلسفه دین و مباحث آن تـنوعی شگرف یافته است. این رشته آنقدر گسترش یافته است که امروز بسیاری از فیلسوفان دین تنها به یک موضوع خاص پرداخته و آن را پروژه تحقیق مادام العمری خویش قرار داده اند، مثلا بعضی فیلسوفان دین تنها به دلایل وجود خدا پرداخته اند یا به بحث معجزات یا رابطه دین و علم، دین و اخلاق، جاودانگی و روح، مسأله شر و مانند اینها تمرکز کرده اند که ما در امروز به چرای وجود دین در زندگی می پردازیم و اصلا چه فرقی داره بین زندگی یه انسان دیندار و یه انسان ملحد !!! ۲
🖊دوستان بزرگوارم برخلاف بسیاری از شاخه‌ ‌های فلسفه که شاید رابطه مستقیمی به زندگی روزمره انسان‌ ‌ها پیدا نکنند، فلسفه‌ ‌ دین دل مشغول موضوعاتی است که اتخاذ هر موضعی در برابر آنها تاثیری بس بزرگ در زندگی روزمره انسان‌ ‌ها خواهد داشت. 🖊نمی‌ ‌توان منکر این امر شد که اعتقاد یا عدم اعتقاد به وجود خداوند، اعتقاد یا عدم اعتقاد به حیات پس از مرگ و پاداش و عقاب اخروی تاثیری مستقیم و قطعا قابل مشاهده در زندگی روزمره ما دارند. 🖊انسانی که به وجود خدا و حیات پس‌از مرگ معتقد است زندگی خود را به طریقی سامان می‌ ‌دهد که بسیار متفاوت است با زندگی کسانی که به این مسائل اعتقادی ندارند بنابراین‌هر چند در بسیاری موارد مباحث فلسفه ای ؛بگونه ای هست که مسایل باید تخصصی ‌شوند، اما در فلسفه دین موضوع به گونه‌ای است که سایر افراد و غیرمتخصصان در فلسفه نیز نمی‌ ‌توانند نسبت به آن بی‌تفاوت باشند وحتی مردم عادی جامعه نیز به آن می پردازند ۳
🖊دین چه ثمراتی برای زندگی انسان دارد؟ در اینکه نیروی عقل و تفکر و اندیشه برای تدبیرهای جزئی و محدود زندگی ضروری و مفید است بحثی نیست انسان در زندگی همواره مواجه با مسائلی است از قبیل: انتخاب دوست، انتخاب رشته تحصیلی، انتخاب همسر، انتخاب شغل، مسافرت، معاشرت، تفریح، فعالیتهای نیکوکارانه، مبارزه با کژیها و ناراستیها و بدون شک در همه اینها نیازمند به تفکر و اندیشه و تدبیر است و هر چه بیشتر و بهتر بیندیشد موفقیت بیشتری کسب می کند، و احیانا نیازمند به استمداد از تفکر و تجربه دیگران می شود (اصل مشورت) در همه این موارد جزئی، انسان طرح تهیه می کند و آن را به مرحله اجرا در می آورد. 🖊 در دایره کلی و وسیع چطور؟ آیا انسان قادر است طرحی کلی برای همه مسائل زندگی شخصی خود که همه را در بر گیرد و منطبق بر همه مصالح زندگی او باشد بریزد؟ یا قدرت طرح ریزی فکری فردی، در حدود مسائل جزئی و محدود است و احاطه بر مجموع مصالح زندگی که سعادت همه جانبه را در برگیرد از عهده نیروی عقل بیرون است؟ می دانیم که برخی فیلسوفان به چنین خودکفائی معتقد بوده اند، مدعی شده اند که راه سعادت و شقاوت را کشف کرده ایم و با اعتماد به عقل و اراده، خویشتن را خوشبخت می سازیم. اما از طرف دیگر می دانیم که در جهان دو فیلسوف یافت نمی شوند که در پیدا کردن این راه، وحدت نظر داشته باشند خود سعادت که غایت اصلی و نهائی است و در ابتدا مفهومی واضح و بدیهی به نظر می رسد یکی از ابهام آمیزترین مفاهیم است. اینکه سعادت چیست؟ و با چه چیزهائی محقق می شود؟ شقاوت چیست؟ و عوامل آن کدام است؟ ۴
🖊دوستان به راستی چرا هنوز زندگی وقوانین زندگی به صورت یک مجهول مطرح است و ناشناخته باقی مانده است ؟؟؟ دلیلش بسیار ساده است چون هنوز که هنوز خود بشر و استعدادها و امکاناتش ناشناخته است مگر ممکن است خود بشر ناشناخته بماند و سعادتش که چیست و با چه میسر می شود شناخته گردد؟! بالاتر اینکه، انسان موجودی اجتماعی است زندگی اجتماعی هزارها مسئله و مشکل برایش به وجود می آورد که باید همه آنها را حل کند و تکلیفش را در مقابل همه آنها روشن نماید، وچون موجودی است اجتماعی، سعادتش، آرمانهایش، ملاکهای خیر و شرش راه و روشش، انتخاب وسیله اش، با سعادتها و آرمانها و ملاکهای خیر و شرها و راه و روش ها و انتخاب وسیله های دیگران آمیخته است، نمی تواند راه خود را مستقل از دیگران برگزیند، سعادت خود را باید در شاهراهی جستجو کند که جامعه را به سعادت و کمال برساند. واگر مساله حیات ابدی و جاودانگی روح، و تجربه نداشتن عقل نسبت به جهان بعد از دنیا را در نظر بگیریم مساله بسی مشکلتر می شود. اینجاست که نیاز به یک مکتب و ایدولوژی، ضرورت خود را می نمایاند، یعنی نیاز به یک تئوری کلی، یک طرح جامع و هماهنگ و منسجم که هدف اصلی، کمال انسان و تامین سعادت همگانی است، و در آن، خطوط اصلی و روشها، بایدها و نبایدها، خوبها و بدها، هدفها و وسیله ها، نیازها و دردها و درمانها، مسؤولیتها و تکلیفها مشخص شده باشد و منبع الهام تکلیفها و مسؤولیتها برای همه افراد بوده باشد. ۵
🖊انسان از بدو پیدایش، لااقل از دوره ای که رشد و توسعه زندگی اجتماعی منجر به یک سلسله اختلافات شده است نیازمند به ایدئولوژی و به اصطلاح قرآن کریم، شریعت بوده است هر چه زمان گذشته و انسان رشد کرده و تکامل یافته است، این نیاز شدیدتر شده است. آنچه بشر امروزو به طریق اولی بشر فردا را وحدت و جهت می بخشد و آرمان مشترک می دهد و ملاک خیر و شر و باید و نباید برایش می گردد، یک فلسفه زندگی انتخابی آگاهانه آرمان خیز مجهز به منطق، و به عبارت دیگر یک ایدئولوژی جامع و کامل است. ۶
🖊بشر امروز بیشتر از بشر دیروز نیازمند به چنین فلسفه زندگی است، فلسفه ای که قادر باشد به او دلبستگی و حقایقی ماوراء فرد و منافع فرد بدهد، امروز دیگر جای تردید نیست که مکتب و ایدئولوژی، از ضروریات حیات اجتماعی است. اینچنین مکتبی را چه کسی قادر است طرح و پی ریزی کند؟ بدون شک عقل یک فرد قادر نیست آیا عقل جمع قادر است؟ آیا انسان می تواند با استفاده از مجموع تجارب و معلومات گذشته و حال خود چنین طرحی بریزد؟ اگر انسان را بالاترین مجهول برای خودش بدانیم، به طریق اولی جامعه انسانی و سعادت اجتماعی مجهولتر است پس چه باید کرد؟ اینجا است که اگر دیدی راستین درباره هستی و خلقت داشته باشیم، نظام هستی را نظامی متعادل بدانیم، خلاء و پوچی را از هستی نفی نمائیم، باید اعتراف کنیم که دستگاه عظیم خلقت این نیاز بزرگ را، این بزرگترین نیازها را، مهمل نگذاشته و از افقی مافوق افق عقل انسان، یعنی افق وحی، خطوط اصلی این شاهراه را مشخص کرده است (اصل نبوت) کار عقل و علم، حرکت در درون این خطوط اصلی است. ۷
🖊دین تأمین کننده خواسته های بشر است و جانشین هم ندارد، زمانی خیال می کردند اگر تمدن پیشرفت کرد دیگر جائی برای دین نیست، اما امروزه دیگر معلوم شده که پیشرفت علم و تمدن نیازی را که بشر به دین برای یک زندگی خوب دارد رفع نمی کند 🖊دوستان توجه فرمایید که بشر هم از لحاظ شخصی احتیاج به دین دارد و هم از لحاظ اجتماعی نیازمند دین است، همین قدر که ابدیت به فکر بشر می آید، به جهان دیگر پیوند پیدا می کند، این قدرت فکری و تصوری در او احساسات و تمایلات ابدیت خواهی به وجود می آورد. 🖊پیدایش این گونه تصورات وسیع و گسترده و پیدایش اینگونه تمایلات و خواسته های عظیم و پهناور در انسان با ساختمان بدنی و جسمانی محدود و فانی شونده انسان به هیچوجه جور نمی آید. یعنی وقتی که از یک طرف آن تصورات و تمایلات عظیم را در خود احساس می کند و از طرف دیگر به ساختمان محدود و فانی شونده و زودگذر مادی خود مینگرد می بیند اشتهای لقمه ای در او پیدا شده که به اصطلاح برای دهانش خیلی بزرگ است، آرزوی کلاهی را پیدا کرده است که نه تنها برای سر او بلکه، برای سر چرخ و فلک هم گشاد است، اینجا است که یک عدم تعادل عجیب و ناراحت کننده ای میان آرزوها و خواسته ها از یک طرف و میان استعداد جسمانی خود از طرف دیگر می بیند، تصور محرومیت از ابدیت او را خرد می کند، غبطه می برد به حال حیوانات که حدود فکرشان با حدود استعداد جسمانی شان منطبق است، در باره بقاء و ابدیت فکر نمی کنند تا آرزویش در دلشان پیدا شود و از تصوررسیدن به آن آرزو و از تصور فنا و نیستی رنج ببرند. ۸
🖊راستی اگر بنا بشود انسان فانی شونده باشد عدم تعادل و عدم تناسب عجیبی میان افکار و تمایلات روحیش از یک طرف و میان استعداد و توانائیش از طرف دیگر وجود دارد، این سئوال پیش می آید که اگر بنا است این موجود مات وفات شود این تفکرات و تصورات و تمایلات وسیع و پهناور چقدر بیهوده و موذی و خردکننده است. 🖊بسیاری از تلاشهای بشر برای جاوید ماندن نام و عنوان و یادگارهایش بعد از خودش، مولود همین احساس و آرزو است، ولی البته به صورت غیر منطقی، خیال می کند اگر کاری کند که نامش، مجسمه اش، یادگارهایش، آثارش، سرگذشتهایش بعد از خودش جاوید بماند خودش جاوید مانده است، و خود را از چنگال فنا و نیستی نجات داده است، بسیاری از جنایتها را بشر برای رسیدن به این نوع جاودانه شدن انجام می دهد، اما کیست که در همان وقت نداند که این تلاشها بیهوده است، من که نیست و نابود باشم، شهرت و نام من چه لذتی می تواند برای من داشته باشد؟! لذت از شهرت و افتخار و نام و عنوان فرع بر بقا. و حیات خود من است. ۹
🖊تنها چیزی که این احساس و این احتیاج را به صورت کامل و مطمئن تأمین می کند احساسات و عقائد مذهبی و پرستش است. 🖊ویکتور هوگو نویسنده معروف فرانسوی، در یکی از خطابه های خیلی عالی اش می گوید: راستی اگر انسان اینطور فکر کند که عدم است و بعد از این زندگی نیستی مطلق است، دیگر اصلا برای او زندگی ارزشی نخواهد داشت، آن چیزی که زندگی را برای انسان گوارا و لذت بخش می سازد، کار او را مفرح می سازد، به دل او حرارت و گرمی می بخشد، افق دید انسان را خیلی وسیع می کند، همان چیزی است که دین به انسان می دهد، یعنی اعتقاد به جهان ابدیت، اعتقاد به خلود، اعتقاد به بقاء بشر، اعتقاد به اینکه تو ای بشر! فانی نیستی و باقی خواهی بود، تو از این جهان بزرگتری، این جهان برای تو یک آشیان کوچک و موقتی است، این جهان فقط یک گاهواره است، برای دوران کودکی تو است، دوران بیشتر دوران دیگری است. 🖊از تولستوی حکیم معروف روسی می پرسند ایمان چیست. آن را برای ما تعریف کن. می گوید: ایمان همان چیزی است که انسان با آن زندگی می کند، سرمایه زندگی است. واقعا عجب جمله ساده و پر مغزی است. ایمان همان چیزی است که بشر با آن زندگی می کند شما این جمله را مقایسه کنید با طرز تفکر یک عده سبک مغز بی خبر و بی اطلاع که خیال می کنند دین برای بشر " سربار " است، بی دینی نوعی آزادی و سبکباری است! اینها خیال می کنند، پا بند نبودن بهر چیزی نامش آزادی است، بنابراین پا بند نبودن به عقل و انسانیت و اخلاق و شرافت چون بالاخره هر چه هست پا بند نبودن است، سبکباری و آزادی است. اما این حکیم عالیقدر روسی چقدر خوب ارزش " سرمایه های معنوی را درک کرده است، او نمی گوید ایمان " سربار است می گوید: سرمایه است. ۱۰