پایان فعالیت✨🌝 ادمین 🌛🌼 #یامهدی 🌻🌾

:)💕!

#معرفی‌شهید «♡ شهید احمد محمد مشلب ♡» #شهیدمیلیاردی 🙂♥️ تاریخ تولد :۱۳۷۴/۰۶/۰۹ محل تولد : لبنان-نبطیه تاریخ شهادت :۱۳۹۴/۱۲/۱۰ محل شهادت : حلب-سوریه 🌻🌿• شهید بی‌ام‌دبیلو سوار :)-! شهیدی که تمام دارایی دنیا را با یک تفنگ و سربند «٬یازینب٬» عوض کرد . . . 🌹🍃• قسمتی از وصیت‌نامه♡ قطعاً شهادت گل رُز زیبایی است که هنگامی‌که فکرمان به آن نزدیک می‌شود، آرزوی مشاهده‌ی آن را داریم :)-! غـَࢪیبِ‌طُـۆسْ @dokhtran_chadori

-چادرت‌راسرکن‌ای‌بانوی‌خوبم شک‌نکن! سربه‌زیری‌های‌نابت‌سربلندت‌میکند..🧕🌸 #چادرانه @dokhtran_chadori

بدون ترک گناه، انتظار بی معناست!!

#التماس‌تفکر نمیگم‌احساس‌خوشبختی‌نڪنا نمیگم‌بدبختیا ولي‌اینو‌بهٺ‌میگم‌کھ: چجورے‌میخندےدرحالے‌کہ‌واسہ‌خاطرِ گناه‌هاٺ‌یکی‌اشڪ‌میریزه...💔 چجورے‌خوش‌میگذرونے، درحالے‌کھ‌یہ‌نفر‌با‌دݪ‌شڪستہ‌نگاٺ‌میکنہ...(: چجوری‌آخه‌بیخیالے‌!🥀 درحاݪۍ‌ڪہ‌یہ نفر، تمام‌فکر‌وخیالش‌تویۍ‌…! گرفتی‌چی‌شد؟!💔 یه‌نفردلش‌میخواد‌بیاد، اما مانمیذاریمـ... اوشوݧ‌کہ‌بھشوݧ‌میگیم‌دلبر‌غائب[؏ـج] منظورمھ(: @dokhtran_chadori

(:☝️🏽

ولے ببین گدات ، فقط تو رو دارھ❤️(: ـــــــــــــــــــــ ـــــ - #یاحسین'؏✨ @dokhtran_chadori

این‌دردودل‌بین‌خودمان‌مي‌ماند ؟ دلِ‌من‌گریھ‌کنج‌حَرم‌مـےخواهَد . . . @dokhtran_chadori

نمۍگم‌شبتون‌شھدایۍڪہ‌خیریست بہ‌ڪوتآهۍ‌شب‌..! مۍگویم‌ #عاقبتتان‌شھدآیۍ🔗💕-! ڪہ‌خیریست‌بھ‌‌بلندۍ‌سرنوشت:) 🖐🏽🕶••! @dokhtran_chadori

#استورۍ‌مهدوۍ✨ -سلام‌یامهدۍ یاسَیِدی‌عَجِل‌إنا‌عَلی‌العَهدۍ‌ ..♥️ #اللهم‌عجل‌لولیڪ‌الفرج..🌱 @dokhtran_chadori

روضـه ڪوتاھ ... 💔 نڪته سربسته ... ✨ امّــا قصه دراز (: - باشد ڪه بر دل نشیند ؛ التماس دعا✋🏻. براۍ همه‌ۍ عاشقاۍ محتاج حرم دعا ڪنید !💚(: یاعلے'؏🌱

#انگیزشۍ‌جات☁️💕 زندگۍ‌مثل‌نقاشۍ‌کردن‌است‌ خطوط‌را‌بـااُمید‌بڪش اشتباهـات‌را‌با‌آرامـش‌پاڪ‌کن‌ قلمـو‌را‌در‌صبر‌غوطھ‌ور‌ڪن‌ و‌با‌‌عشق‌رنــگ‌بزن🖍🎨! . . @dokhtran_chadori

شروع فعالیت✨🌝 ادمین 🌛🌼 #یامهدی 🌻🌾

‌ آدم نشسته بود ، شش نفر آمدند ، سه نفر طرف راستش نشستند و سه نفر طرف چپ. به یکی از سمت راستی‌ها گفت : «تو کیستی؟» گفت : «عقل» پرسید : «جای تو کجاست؟» گفت : «مغز» از دومی پرسید : «تو کیستی؟» گفت : «مهر» پرسید : «جای تو کجاست؟» گفت : «دل» از سومی پرسید : «تو کیستی؟» گفت : «حیا» پرسید : «جایت کجاست؟» گفت : «چشم» سپس به جانب چپ نگریست و از یکی سؤال کرد : «تو کیستی؟» جواب داد : «تکبر» پرسید : «محلت کجاست؟» گفت : «مغز» گفت : «با عقل یک جایید؟» گفت : «من که آمدم عقل می‌رود.» از دومی پرسید : «تو کیستی؟» جواب داد : «حسد» محلش را پرسید. گفت : «دل» پرسید : «با مهر یک مکان دارید؟» گفت : «من که بیایم ، مهر خواهد رفت.» از سومی پرسید : «کیستی؟» گفت: «طمع» پرسید : «مرکزت کجاست؟» گفت : «چشم» گفت : «با حیا یک جا هستید؟» گفت : «چون من داخل شوم، حیا خارج می شود.» @dokhtran_chadori