#زیست_مومنانه
#هدیه
🔰رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلم)
إِذَا خَرَجَ أَحَدُكُمْ إِلَى سَفَرٍ ثُمَّ قَدِمَ عَلَى أَهْلِهِ فَلْيُهْدِهِمْ وَ لْيُطْرِفْهُمْ وَ لَوْ حِجَارَةً
هر که به سفر میرود وقتی بهسوی خانوادهاش باز میگردد برای آنها هدیهای آورد اگر چه آن هدیه سنگی باشد.
📚بحار الانوار، ج ۷۳، ص: ۲۸۳
#سیره_نبوی
#سیره
#خانواده
🌱🌱🌱
🔅مجال عیش سخنی از جنس زندگی، صفحه زندگی مومنانه را حمایت کنید.
@majaleezendegi
هدایت شده از ✳️ جستارهای قرآنی رحیق
#هدیه عید مولای #مظلوم_مقتدر ما
📖 کتاب "آن چهارده روز"(برگ سوم)
🔰امتحان دوم: خوابیدن به جای پیامبر(ص) در شبی مخاطرهآمیز
🔹امام(ع) در ادامه فرمود: اما امتحان دوم این بود: قریشیان همواره در این فکر بودند که چگونه میتوانند پیامبر را به قتل برسانند. تا اینکه روزی در دارُالنَدوه(محل مشورت سران قریش) پس از بررسی بسیار، بر یک نقشه اتفاق نظر پیدا کردند. در آن جلسه، که ابلیس ملعون هم در شمایل «مُغِیرَة بن شُعْبه» حاضر بود، تصمیم گرفتند که از هر طایفۀ قریش یک مرد داوطلب شود و این گروه، شبانه هنگامی که پیامبر خواب است به ایشان حمله کرده و کار را یکسره کنند و بدین ترتیب بنیهاشم(خویشان پیامبر) با همۀ قبایل قریش طرف میشد و یک قاتل مشخص از یک قبیله در میان نبود تا بتوانند او را قصاص کنند.
اما جبرئیل بر نبی اکرم(ص) نازل شد و ایشان را از نقشۀ قریش و زمان هجوم مطلع کرد و به پیامبر گفت که آن هنگام از شهر خارج و به غاری در آن اطراف برود. پیامبر(ص) هم مرا از ماجرا باخبر ساخت و دستور داد تا (در شب هجرت) در بسترش بخوابم تا با این جانفشانی، جان او محفوظ بماند.
🔹من نیز با کمال میل و به سرعتِ تمام این فرمان را اجرا کردم و رضایت کامل داشتم که برای حفظ او کشته شوم. آنگاه پیامبر رفت و من در بسترش خوابیدم. در موعد مقرر، مردان قریش درحالیکه مطمئن بودند اکنون پیامبر را میکشند، وارد اتاق شدند و آمادۀ حمله به بستر بودند که ناگهان من شمشیر کشیده، از خودم دفاع کردم. و خدا و مردم از این واقعه آگاهاند و این ماجرا را میدانند.
سپس رو به اصحاب فرمود: آیا اینگونه نیست؟
اصحاب پاسخ دادند: چرا ای امیرمؤمنان.
👈هر روز برگی از کتاب خواندنی"آن چهارده روز"را در صفحه قرآنی رحیق را باهم می خوانیم
🔅صفحه قرآنی رحیق
@rahighemakhtoom
هدایت شده از ✳️ جستارهای قرآنی رحیق
#هدیه عید مولای #مظلوم_مقتدر ما
📖 کتاب "آن چهارده روز"(برگ سوم)
🔰امتحان سوم: کمسنترین و کمتجربهترین سرباز؛ در مقابل جنگاورترینها
امام فرمود: ای مرد یهودی! امتحان سوم این بود که: در جنگ بدر از جانب سپاه کفر، «شیبه» و «عُتْبه» دو پسر «ربیعه» و همچنین «ولید بن عُتْبه» که از جنگاوران قریش بودند ندای «هَل مِنْ مُبارز» سر داده و حریف طلب میکردند، اما هیچیک از قریشیان در سپاه اسلام داوطلب نبرد نمیشد. رسول خدا(ص) من و دو نفر دیگر را برای مبارزه انتخاب کرد. من در آن هنگام کمسنترین شخص در سپاه بودم و کمترین تجربۀ جنگی را داشتم. اما در آن روز خدای متعال به دست من ولید و شیبه را کشت. علاوه بر این، نامآوران جنگی دیگری را نیز کشتم و شماری را هم به اسارت درآوردم و موفقیتهایم از دیگر همرزمان بیشتر بود. در این نبرد پسرعمویم (عبیدة بن حارث) نیز به شهادت رسید.
سپس رو به اصحاب کرد و فرمود: آیا اینگونه نیست؟
اصحاب پاسخ دادند: چرا ای امیرمؤمنان.
🔅🔅🔅
👈هر روز برگی از کتاب خواندنی"آن چهارده روز"را در صفحه قرآنی رحیق را باهم می خوانیم
🔅صفحه قرآنی رحیق
@rahighemakhtoom
هدایت شده از ✳️ جستارهای قرآنی رحیق
#هدیه عید مولای #مظلوم_مقتدر ما
📖برگی از کتاب "آن چهارده روز"
🔰امتحان ششم: تا جایی که دیدگان از شدت ترس سرخ شد!
سپس امام(ع) فرمود: ای مرد یهودی! ششمین امتحان این بود که ما با رسول خدا(ص) وارد شهر شما یهودیان، خیبر شدیم. آنجا با جنگجویان سواره و پیادۀ یهودی، از قریش و غیر قریش روبرو شدیم که بهخاطر اسب و سلاحهای فراوانشان، چون کوه در برابر ما مینمودند. هم جایگاه و محل سکونت آنها ایمن و ضربهناپذیر بود و هم شمارشان از ما بیشتر بود. آنها مبارز میطلبیدند و هیچکس از ما به جنگ آنان نرفت مگر اینکه او را کشتند. تا جایی که دیدگان از شدت ترس سرخ شد! من در حالى به مبارزه فرا خوانده شدم که هرکس در فکر جان خود بود. هریک از همرزمانم به دیگرى نگاه میکرد و همه مىگفتند: اى ابوالحسن! برخیز.
تا اینکه رسول خدا(ص) مرا به میدان فرستاد. هیچیک از آنان داوطلب جنگ با من نشد، جز آنکه او را کشتم و هیچ سواری در برابرم مقاومت نکرد، جز آن او را درهم کوبیدم!
آنگاه، چون شیرى که بهشدت بر شکارش حمله میبَرَد، بر آنها حمله بردم تا اینکه آنان را به درون شهرشان، که چون قلعهای بزرگ بود، فرستادم و راه فرار را بر آنان بستم. درِ بزرگ قلعهشان را به دست خود کَندم و تنها وارد شهرشان شدم، هر مردى که خود را نشان مىداد، مىکشتم و هر کدام از زنان را که مىیافتم، اسیر مىکردم تا اینکه شهر را به تنهایى فتح کردم، و جز خداى یگانه هیچ شریک و یاوری نداشتم.
سپس رو به اصحاب گفت: آیا چنین نبود؟
اصحاب گفتند: چرا ای امیرمؤمنان.
🌱🌱🌱
👈هر روز برگی از کتاب خواندنی"آن چهارده روز"را در صفحه قرآنی رحیق را باهم می خوانیم
🔅صفحه قرآنی رحیق
@rahighemakhtoom
هدایت شده از ✳️ جستارهای قرآنی رحیق
#هدیه عید مولای #مظلوم_مقتدر ما
📖برگی از کتاب "آن چهارده روز"
🔰امتحان هفتم: میخواستند تکههای بدنم را بر روی کوهها پراکنده کنند!
🔹امیرمؤمنان(ع) فرمود: و اما امتحان هفتم ای مرد یهودی هنگامی بود که رسول خدا(ص) قصد فتح نهایی مکه را کرد و خواست که برای آخرین بار آنها را به اسلام دعوت کرده و اتمام حجت کند، همانطور که در ابتدا همین کار را کرده بود.
🔹پس نامهای خطاب به اهل مکه نوشت که هم حاوی هشدار و بیم دادن از عذاب الهی بود و هم وعدۀ عفو و امید به بخشایش پروردگار. در پایانِ نامه هم «سورۀ برائت» را جای داد تا بر کفار مکه خوانده شود.
🔹پیامبر مسئولیتِ بردن نامه و قرائت آن را به همۀ یارانش عرضه کرد، اما به نظر همه آمد که مأموریتی سنگین و دشوار است. اینگونه بود که کسی رغبت نشان نداد و مسئولیت را نپذیرفت. رسول خدا(ص) که چنین دید، یکی از اصحاب را خواست و مسئولیت را به وی سپرد و در صدد فرستادن او بود که جبرئیل نازل شد که این نامه را تنها خودت یا «کسی که از توست» میتواند ببرد.
🔹سپس رسول خدا(ص) پیام جبرئیل را با من در میان گذاشت و مرا با این نامه به سوی اهل مکه فرستاد. و اهل مکه، همانطور که میدانید، چنان از من نفرت داشتند که اگر میتوانستند، هرچند با بذل جان و مال و همسر و فرزندانشان مرا تکهتکه کنند و تکههای بدنم را بر روی کوهها پراکنده کنند، این کار را میکردند.
اما من وارد مکه شدم و اهل مکه را جمع کردم و درحالیکه مردان و زنانشان با تهدید و خط و نشان کشیدن با من روبرو میشدند و به من ابراز خشم و کینه میکردند، پیام پیامبر(ص) را به آنها رساندم و نامهاش را در جمعشان خواندم، که شما هم از چند و چون اقدام من باخبرید.
🔹آنگاه رو به اصحاب کرد و پرسید: آیا چنین نیست؟
اصحاب پاسخ دادند: چرا ای امیرمؤمنان.
🔹سپس امام فرمود: ای مرد یهودی! این مواضعی بود که پروردگار متعال مرا در آن امتحان کرد و در همۀ آنها به لطف و توفیق خودش مرا مطیع یافت. هیچکس چنین سابقه و افتخاراتی ندارد. و اگر میخواستم، عظمت این آزمونها را بیشتر توصیف میکردم، اما خدای متعال از خودستایی نهی کرده است.
🔹اصحاب گفتند: سخن شما کاملاً درست است. به خدا قسم، خداوند هم به شما امتیاز خویشاوندی با پیامبر(ص) را داده است و هم سعادت اخوت و برادری با ایشان را؛ بهطوری که شما همان جایگاهی را دارید که هارون نسبت به موسی داشت. همۀ مواقفی که برشمردید و موارد دیگری که اشاره نکردید فضیلتی است که خدا ویژۀ شما قرار داده است، برای شما ذخیرۀ آخرت خواهد شد و هیچیک از مسلمانان چنین فضایلی ندارد. این گواهیای است که همگان به آن اذعان دارند؛ هم کسانى که تو را در کنار پیامبرمان دیدند و هم اشخاصی که بعداً تو را دیدند.
🌱🌱🌱
👈هر روز برگی از کتاب خواندنی"آن چهارده روز"را در صفحه قرآنی رحیق را باهم می خوانیم
🔅صفحه قرآنی رحیق
@rahighemakhtoom
هدایت شده از ✳️ جستارهای قرآنی رحیق
آن چهارده روز.docx
64.5K
#هدیه عید مولای #مظلوم_مقتدر ما
📖مجموعه کتاب خواندنی "آن چهارده روز" تقدیم به ارادتمندان مولی الموحدین حضرت امیرالمومنین علیه السلام
📃یادآوری می کنیم که برگهایی از این کتاب در هفته ولادت در همین صفحه با هشتگ #هدیه تقدیم گردید .🌷
🌱🌱🌱
🎇 صفحه قرآنی رحیق گنجینه کم نظیر آموزه های وحیانی
@rahighemakhtoom
هدایت شده از ✳️ جستارهای قرآنی رحیق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎇#هدیه آدینه ای صفحه به شیفتگان مکتب علوی و مهدوی
🌸درود خداوند بر این منبری و شاعری که این را شعر سروده
📎پسندیدید به اهلش هدیه کنید.
#آدینه_های_امید
@rahighemakhtoo
هدایت شده از ✳️ جستارهای قرآنی رحیق
#هدیه
🎇دعایی بسیار سودمند قبل از #افطار
امام صادق علیهالسلام فرمودند این دعا را پیامبر(ص) به امام علی علیه السلام تعلیم فرمودند:
ای ابا الحسن ماه #رمضان به تو روی آورده است پس پیش از افطار آن را دعای خویش به درگاه خداوند قرار ده . همانا آن را جبرئیل برایم آورد و گفت کسی که آن را پیش از افطار دعای خویش قرار دهد:
۱.خداوند دعایش را مستجاب گرداند
۲.نماز و روزه اش پذیرفته می شود
۳.ده دعا از او پذیرفته شود
۴.گناهش آمرزیده شود
۵.غم و غصه و دشواری اش برطرف شود
۶.حاجتش برآورده شود و درخواستش به نهایت رسد
۷.عملش درکنار اعمال پیامبران و راست پیشگان قرار گیرد
۸.چهره او در قیامت چون ماه بدرخشد
پس به جبرئیل گفتم آن دعا چیست؟
پس #جبرئیل فرمود بگو:
اللَّهُمَّ رَبَّ النُّورِ الْعَظِيمِ وَ رَبَّ الْكُرْسِيِّ الرَّفِيعِ وَ رَبَّ الْبَحْرِ الْمَسْجُورِ وَ رَبَّ الشّفْعِ الْكَبِيرِ وَ النُّورِ الْعَزِيزِ
وَ رَبَّ التَّوْرَاةِ وَ الْإِنْجِيلِ وَ الزَّبُورِ وَ الْفُرْقَانِ الْعَظِيمِ
أَنْتَ إِلَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَ إِلَهُ مَنْ فِي الْأَرْضِ لَا إِلَهَ فِيهِمَا غَيْرُكَ وَ أَنْتَ جَبَّارُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَ جَبَّارُ مَنْ فِي الْأَرْضِ لَا جَبَّارَ فِيهِمَا غَيْرُكَ وَ أَنْتَ مَلِكُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَلِكُ مَنْ فِي الْأَرْضِ لَا مَلِكَ فِيهِمَا غَيْرُكَ
أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الْكَبِيرِ وَ نُورِ وَجْهِكَ الْكَرِيمِ [الْمُنِيرِ] وَ بِمُلْكِكَ الْقَدِيمِ يَا حَيُّ يَا قَيُّومُ يَا حَيُّ يَا قَيُّومُ يَا حَيُّ يَا قَيُّومُ
أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذِي أَشْرَقَ بِهِ كُلُّ شَيْءٍ وَ بِاسْمِكَ الَّذِي أَشْرَقَتْ بِهِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ وَ بِاسْمِكَ الَّذِي صَلَحَ بِهِ الْأَوَّلُونَ وَ بِهِ يَصْلُحُ الْآخَرُونَ
يَا حَيٌّ [حَيّاً] قَبْلَ كُلِّ حَيٍّ وَ يَا حَيُّ [يَا حَيّاً] بَعْدَ كُلِّ حَيٍّ يَا حَيُّ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْ لِي ذُنُوبِي وَ اجْعَلْ لِي مِنْ أَمْرِي يُسْراً وَ فَرَجاً قَرِيباً
وَ ثَبِّتْنِي عَلَى دِينِ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَلَى هُدَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَلَى سُنَّةِ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمُ السَّلَامُ
وَ اجْعَلْ عَمَلِي فِي الْمَرْفُوعِ الْمُتَقَبَّلِ وَ هَبْ لِي كَمَا وَهَبْتَ لِأَوْلِيَائِكَ وَ أَهْلِ طَاعَتِكَ
فَإِنِّي مُؤْمِنٌ بِكَ وَ مُتَوَكِّلٌ عَلَيْكَ مُنِيبٌ إِلَيْكَ مَعَ مَصِيرِي إِلَيْكَ وَ تَجْمَعُ لِي وَ لِأَهْلِي وَ لِوُلْدِي الْخَيْرَ كُلَّهُ وَ تَصْرِفُ عَنِّي وَ عَنْ وُلْدِي [وَالِدِي] وَ أَهْلِي الشَّرَّ كُلَّهُ
أَنْتَ الْحَنَّانُ الْمَنَّانُ بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ تُعْطِي الْخَيْرَ مَنْ تَشَاءُ وَ تَصْرِفُهُ عَمَّنْ تَشَاءُ فَامْنُنْ عَلَيَّ بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِين
#نکته:
یاد آور می شویم باور و نیت و انگیزه الهی و رعایت آداب دعا شرط پذیرش است.و فواید هشتگانه به صرف لقلقه زبان بهره کس نگردد.
@rahighemakhtoom