eitaa logo
🎇تماشاگه راز🎇
104 دنبال‌کننده
532 عکس
220 ویدیو
22 فایل
مدعی خواست که آید به تماشاگه راز دست غیب آمد و بر سینۀ نامحرم زد حافظ غزل ۱۵۲ ایدی مدیر صفحه: @s_m_a57 @majaleezendegi
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 همانطور که وقتی شما فرزندتان را به اردو میفرستید، برای او خوراکی و تغذیه و یک پول توی جیبی می گذارید که خرج مسائل ضروری اردو را داشته باشد. خدا هم که ما را به اردویِ آموزشیِ زندگی روی کره زمین فرستاده، خرج سفرمان را داده، فقط به جای عابربانک، یک بذر استعدادی در وجود ما کاشته که اگر درست شناخته شود درست پرورش بیابد درست به کار برده شود معیشتِ زندگی را تامین خواهد کرد ❤️ثمَّ لَتُسْأَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِيمِ (تکاثر، آیه ۸) روزی خواهد آمد که بی برو برگرد از شما سوال می کنند که با هدایا، ظرفیت ها، امکانات، دارایی ها و استعدادهایت (و در یک کلمه "نعمت" هایت) چه کردی و چطور استفاده کردی؟ امین خیام ⚡️زیست آگاهانه اتفاقی نیست لطفاً ما را دنبال کنید @majaleezendegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چهارشنبه‌های زیارتی 🌼🌼🌼 از من بگیر هر چیزی که تو را از من می‌گیرد... 👈« لطفا جستارهای قرآنی را دنبال کنید» @rahighemakhtoom
"سال‌ها جام جم به دست تو بود.. تو که نشناختی، کسی چه کند؟ ▪️آدم هاوقتی به خودآگاهی می رسند حسرت می‌خورند که ما چه فرصت‌هایی داشتیم و سوزاندیم و از دست دادیم. حسرت می‌خورند وقتی می‌بینند کسانی را که فرصت‌هاشان را به خوبی مصرف کرده‌اند، به خوبی مورد استفاده قرار داده‌اند. هر لحظه‌اش را برنامه‌ریزی کرده‌اند، حساب کرده‌اند و مورد بهره‌برداری قرار داده‌اند. ▪️این حسرت واقعا ً کشنده است، یعنی حقیقتاً هرچه باشد، بدترین عذاب، عذاب است، عذاب بسیار سختی است. آدمی می‌بیند که وقت گذشته و فرصتی دیگر باقی نمانده و روزی می‌توانست و دیگر امروز نمی‌تواند. 🔹یکی از عارفان گفته بود که در یکی از شهرهای عراق می‌رفتم، دیدم که مرده‌ای می‌برند، جنازه می‌برند. و چون چشم وگوش باطن این عارف باز بود، می‌گفت دیدم که این مرده روی تابوت نشسته و با خودش دو بیت شعر می‌خواند: سال‌ها جام جم به دست تو بود تو که نشناختی، کسی چه کند؟ برده بودی و داوت آمده بود تو که بد باختی، کسی چه کند؟ 🔰 می‌شنید که این فرد از فرط حسرت این شعر را با خودش می‌خواند و به دست تهی خودش نگاه می‌کند و احساس می‌کند که راه بازگشتی هم نیست و پیش روی تاریک و کویری است که باید برای ابد در آن زندگی کند. درحالی‌که این جهان مزرعه آخرت است. می‌شود در آن کاشت و خداوند در ازای کار کم پاداش بسیار می‌دهد. 🌷🌷🌷 👈پ ن: -داو:داو یعنی وقتی که شخص آغاز به قمار می‌کند، داوطلب می شود داو می‌زند. -جام جم: عقل یا جان آگاه دانسته؛دل پاک و آگاه عارف و سالک؛دلی پاک از غبار کدورت‌ها که آیینه اسرار الاهی شده باشد؛انسان کامل (پیوند)
living consciously self-awareness خودآگاهی 🔅🔅🔅 I'm nobody!Who are you? Are you nobody, too? Then there's a pair of us--don't tell They'd banish us, you know. How dreary to be somebody! How public, like a frog To tell your name the livelong day !To an admiring bog من هیچکسم! تو کیستی؟ آیا تو نیز «هیچکسی»؟ پس این‌گونه ما دوتاییم! فاش مکن! زیرا تبعیدمان می‌کنند! چقدر ملالت‌آور است «کسی» بودن! چقدر مبتذل! بمانند قورباغه‌ای تمام روز یک بند اسم خود را برای لجن زاری ستایشگر تکرار کردن!" 📖امیلی الیزابت دیکنسون شاعر امریکایی (دکتر الهی قمشه ای او را دختر مولانا می خواند.راستی امیلی قبل از مرگ از خواهرش خواسته بود تا قول دهد تمام نامه‌های او را می‌سوزاند! واقعا چرا؟) ⚡️زیست آگاهانه اتفاقی نیست لطفاً ما را دنبال کنید @majaleezendegi
☑️موقعیت های غیر ساکن مدّعی خواست که آید به تماشا گه راز دست غیب آمد و بر سینه ی نا محرم زد ▪️شاید که منظور حافظ از مدعی و نامحرم  در این بیت « عقل خود بنیاد محاسبه گر دنیا اندیش » باشد که ره به مقصود و درک حقایق هستی نمی برد ▪️و شاید این مدعی درک اسرار و حقیقت هستی « ابلیس » باشد که در مقام خود بزرگ بینی برآمد و اراده قاهره حقیقت مطلق او را از درک این شیرینی محروم کرد. 👈و اما به قرینه مقابله عشق با عقل صحیح تر می نماید که بگوییم مدعی همان عقل ابزاری است که خود را در تقابل و نزاع با عشق می بیند. به هرحال مدعی هر کدام که باشد راهی به حریم درک و دریافت ولایت الهی ندارد. 📝تماشاگه راز : حریم اسرار خداوندی ، عالم اسرار مدعی: کسیکه بدون شناخت و معرفت خود را دانای به حقایق وانمود کند 🌷 پیوند به صفحه تماشاگه راز🌷
🌷🌷🌷🌷🌷 ⭕️👁‍🗨 تفاوت آدم هاي مثبت و منفي در يك نگاه : ➕ فرد مثبت همیشه برنامه دارد. ➖ فرد منفی همیشه بهانه دارد. . ➕ فرد مثبت همیشه خود جزئی از جوابهاست. ➖ فرد منفی همیشه خود بخشی از مشکلات است. ➕ فرد مثبت در کنار هر سنگی سبزه ای میبیند. ➖ فرد منفی در کنار هر سبزه ای سنگی میبیند. ➕ فرد مثبت برای هر مشکلی راهکاری میابد. ➖ فرد منفی برای هر راهکاری مشکلی میبیند. ➕ فرد مثبت همیشه دوستی ها را زیاد میکند. ➖ فرد منفی دشمنی ها را زیاد میکند. ➕ فرد مثبت میگوید اجازه بده انجام پذیر است. ➖ فرد منفی میگوید نمی توانم انجام پذیر نیست. ➕ فرد مثبت همیشه با صبر مشکلات را حل میکند. ➖ فرد منفی همیشه با خشم مشکلات را زیاد میکند . ╔═🍃🌺🍃══════╗ 🆔 @majaleezendegi ╚══════🍃🌺🍃═╝
رسم و راه نیایش.عبداللهی.amr
1.59M
رسم و راه 👈« لطفاً جستارهای قرآنی را دنبال کنید» @rahighemakhtoom
⚡️عیبگویان بیشتر گم کرده راه 📃آدمی که به دست یافته می داند که،زبان نکوهش زبان زبان ایرادگیری و اعتراض است. و چنین شخصی همواره بر صفحه ی نمایش زندگی اش کلیدهای سیاه را می فشارد و سیاهی را بر تمام این صفحه گسترش میدهد . 🔖 به موسی توصیه می کند :«ای پسر عمران هیچ کس را به واسطه گناهی سرزنش مکن و بر خویش گریه کن.»(بحار الانوار ، ج ۷۰، ص ۱۳۸۶ ) ▫️سرزنش و نکوهش مکرر موجب شدن یک صفت زشت و تثبیت آن در فرد می شود. کم کم به او می باوراند که این صفت ناپسند جزئی جدایی ناپذیر از شخصیت اوست. و او نیز به این باور می رسد که سرزنشگر این صفت را بر او پذیرفته است. در واقع سرزنش به خصوص تکرار آن موجب شده که دیگر انگیزه ای برای رفع این صفت زشت در فرد باقی نماند؟ 🔸 ما با زبان سرزنش دیگر یار و دستگیر شخص نیستیم؛ بلکه او را به سوی پرتگاه سوق میکنیم. 👈«خانمی درد دل میکرد و میگفت که من تصمیم گرفته بودم که همیشه در زندگی راست بگویم یکبار غفلتی کردم و دروغی گفتم بعد از فاش شدن این دروغ خانواده ام پیوسته به من میگفتند که تو همه اش دروغ میگویی و همین جمله ی آنها باعث شد که من عهدی را که در خصوص راستگویی با خود بسته بودم بشکنم. ببینید اثرات منفی سرزنش و نکوهش در گلایه این خانم به خوبی مشهود است. اگر خانواده این فرد نگرش خود را تغییر داده بودند و به جای سرزنش و اعتراض با شیوه ی درست به او محبت میکردند به یقین او در رفتارش تجدید نظر میکرد و آنها امروز زندگی شادتری داشتند.👉 📝برگی از کتاب سردلبران « پیوند به تماشاگه راز»
▪️يك بيمار مبتلا به سرطان در فرايند روان درمانى می گفت "سرطان، اختلالات روانى را درمان می كند"! ▪️گويى ابتلا به يك بيماری سخت مثل سرطان باعث می شود جزئيات رفتار سايرين و به طور كلی "جزئيات زندگی"، اهميت خود را از دست بدهد؛ چون افراد، خود را در تقابل و رويارو با مرگ می بينند، پس عميقا درك می كنند كه فرصت كم است. ▪️آنها به جای درگير كردن خود با جزئيات رفتار سايرين و اتفاقات روزمره و متعاقبا دچار اختلالات روانی شدن، كليت و معناى كلى زندگى را می بينند؛ چون فكر می كنند فرصتى برای پرداختن به جزئيات ندارند. ▪️گويى درك گذرا و كوتاه بودن زندگی باعث مي شود بيماران دريابند كه حيف است زمان كوتاهی كه دارند را صرف جزئيات بي ارزش كنند ... ▪️چقدر از اضطراب ها و افسردگی ها و استرس های ما ناشى از پرداختن به جزئيات رفتار اطرافيانمان است؟! ▪️تنها تفاوت بيمار مبتلا به سرطان و فرد سالم در اين است كه شخص بيمار، واقعيت گذرا و كوتاه بودن زندگی را عميقا باور كرده چون در بدنش دليلی برا تاييد آن وجود دارد، اما فرد سالم اين حقيقت را عميقا باور ندارد؛ حتی اگر به زبان آن را تاييد كند. ▪️پس فرد سالم چنان با جزئيات خود را درگير می كند که انگار هزاران هزار سال ديگر برای پرداختن به مسائل مهمتر فرصت دارد ! 👈پیوند به تماشاگه راز 👉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صلی الله علیک شب‌های جمعه فاطمه این لحظه کربلاست... صلی الله علیک زهرا به سر زنان وسط شیب قتلگاه است... ▪️ صلی الله علیکِ یا فاطمه الزهرا سلام الله علیها 🏴 ایام تسلیت‌باد.
⚡️دیو نفس و عشق سلیمانی ▪️"یکی از جذاب ترین تعبیرات " نفس و عشق " ، قصه دیو و سلیمان است که از دیرباز در ادب پارسی به اشاره و تلمیح از آن یاد شده است . 📝قصه چنین است که سلیمان فرزند داود ، انگشتری داشت که اسم اعظم الهی بر نگین آن نقش شده بود و به دولت آن نام ، دیو و پری را تسخیر کرده و به خدمت خود در آورده بود ، چنانچه برای او قصر و ایوان و جام ها و پیکره ها می ساختند (قرآن / سبا / 13) . این ، همان لشکریان نفسند که اگر آزادباشند ، آدمی را به خدمت خود گیرند و هلاک کنند و اگر دربند و فرمان سلیمان آیند ، خادم دولتسرای شوند. 🔸روزی سلیمان انگشتری خود را به کنیزکی سپرد و به گرمابه رفت . دیوی از این واقعه باخبر شد . در حال خود را به صورت سلیمان در آورد و انگشتری را از کنیزک طلب کرد . کنیز انگشتری به وی داد و او خود را به تخت سلیمان رساند وبر جای او نشست و دعوی سلیمانی کرد و خلق از او پذیرفتند ( زیرا از سلیمانی جز صورتی و خاتمی نمی دیدند . ) و چون سلیمان از گرمابه بیرون آمد واز ماجرا خبر یافت ، گفت سلیمان حقیقی منم و آنکه بر جای من نشسته ، دیوی بیش نیست. اما او را انکار کردند . 🔸 و سلیمان که به ملک اعتنایی نداشت و درعین خود را " مسکین و فقیر " می دانست ، به صحرا و کنار دریا رفت و ماهیگیری پیشه کرد. «دلی که غیب نمایست و جام جم دارد ز خاتمی که دمی گم شود ، چه غم دارد؟» حافظ ▪️اما دیو چون به تلبیس و حیل بر تخت نشست و مردم انگشتری با وی دیدند و ملک بر او مقرر شد ، روزی از بیم آنکه مبادا انگشتری بار دیگر به دست سلیمان افتد ، آن را در دریا افکند تا به کلی از میان برود و خود به اعتبار پیشین بر مردم کند . چون مدتی بدینسان بگذشت ، مردم آن لطف و سلیمانی را در رفتار دیو ندیدند و در دل گفتند : «که زنهار از این مکر و دستان و ریو به جای سلیمان نشستن چو دیو» و بتدریج ماهیت دیو بر مردمان آشکار شد و جمله دل از او بگردانیدند و در کمین فرصت بودند تا او را از تخت به زیر آورند و سلیمان حقیقی را به جای او نشانند که به گفته ی : «اسم اعظم بکند کار خود ای دل خوش باش/که به تلبیس و حیل ، دیو سلیمان نشود» «بجز شکر دهنی ، مایه هاست خوبی را به خاتمی نتوان زد دم از سلیمانی» 🔅و به زبان : خلق گفتند این سلیمان بی صفاست از سلیمان تا سلیمان فرق هاست 🔸و در این احوال ، سلیمان همچنان بر لب بحر ماهی می گرفت . روزی ماهی ای را بشکافت و از قضا ، گمشده را در شکم ماهی یافت و بر دست کرد ..." 👈پیوند به درگاه تماشاگه راز ،چشم انداز حقیقت🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚡️هدیه ای بی بدیل ... «عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) قَالَ تَسْبِيحُ فَاطِمَةَ الزَّهـْرَاءِ(علیه السلام) إِذَا أَخـَذْتَ مـَضـْجَعَكَ فَكَبِّرِ اللَّهَ أَرْبَعاً وَ ثَلَاثِينَ وَ احْمَدْهُ ثَلَاثاً وَ ثَلَاثِينَ وَ سـَبِّحـْهُ ثـَلَاثـاً وَ ثـَلَاثـِيـنَ وَ تـَقـْرَأُ آيـَةَ الْكـُرْسِيِّ وَ الْمُعَوِّذَتَيْنِ وَ عَشْرَ آيَاتٍ مِنْ أَوَّلِ الصَّافَّاتِ وَ عَشْراً مِنْ آخِرِهَا» حضرت صادق(علیه السلام) فرمود: (يكي از جاهائي كه) تسبيح حضرت فاطمه زهرا(علیه السلام) (گفتن آن وارد است) هنگامي است كه به خوابگاه خود رفتي، پس سي چهار بار اللّه كبر بگو، و سي سه بار الحمدلله، و سي سه بار سبحان الله، و بخوان آيه الكرسي و معوذتين را (دو سوره قل اعوذ برب الناس و قل اعوذ برب الفلق) و ده آيه از اول سوره صافات و ده آيه از آخر آن را. 📚 کتاب کافی،حدیث شماره 3310 👈لطفاً صفحه جستارهای قرآنی را دنبال کنید
سلام دوستان 🌸 ⚡غزلی زیبا و راهگشا از سنایی رو با یه توضیح خیلی کوتاه تقدیم حضورتون می کنم. عشقْ بازیچه و حکایت نیست در ره عاشقی شکایت نیست حُسن معشوق را چو نیست کران درد عشاق را نهایت نیست مبر این ظن که عشق را به جهان جز به دل بردنش ولایت نیست رایت عشق آشکارا بِه زان که در عشق روی و رایت نیست عالَم عِلم نیست عالم عشق رؤیتِ صدق چون روایت نیست هر که عاشق شناسد از معشوق قوّت عشق او بغایت نیست هر چه داری چو دل بباید باخت عاشقی را دلی کفایت نیست کس به دعوی، به دوستی نرسد چون ز معنی درو سرایت نیست نیک بشناس کانچه مقصودست بجز از تحفه و عنایت نیست "ابوالمجد مجدود بن آدم سنایی غزنوی غزل ش 57" 📝پ ن: ☑در عشق ورزی و محبت واقعی محبوب حقیقی چند و چون و گله گذاری در برابر سختی ها را راهی نیست. ☑عاشق دردمند در پی شمارش و جستجوی حسن و زیبایی محبوب حقیقی که در شمار نیاید نمی رود رهرو عاشق می داند که از توصیف شایسته و بایسته یار ناتوان است که ظرفیت او محدود و خداوند نامحدود است. ☑گرچه دل جایگاه محبت است اما ظهور و بروز و اثبات آن که دلبری است آشکارا و در رفتار و عمل صورت واقعیت به خود می گیرد. ☑نشانه و پرچم محبت و راستی آن جز بروز عملی نیست عشق نقش و خط و تصویر و روایت و خواندن نیست که خیال و ذهن خویش با آن سرگرم سازی . ☑عاشق و محب دلباخته نه که دل سوخته است و در برابر خدا برای خود استقلال و بودنِ"من" نمی داند و نمی بیند و نمی فهمد. که همه اوست. که جز آن بازیگری و سرگرمی است. ☑با ادعا و قیل و قال به مقام محبت حق نتوان رسید با دعوی گری به معنی و حقیقت نتوان دست یافت. ☑در مقام عشق و عاشقی وقتی به مقصد و مقصود می رسی که لطف و هدیه و توجه خداوند تو را دست گیرد. راز بسم الله پیوند به صفحه
🔹وَمَنْ يُهَاجِرْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ يَجِدْ فِي الْأَرْضِ مُرَاغَمًا كَثِيرًا وَسَعَةً«سوره نساء آیه ۱۰۰» 🔸کسی که در راه خدا کند ، جاهای امن فراوان و گسترده ای در زمین می یابد . @rahighemakhtoom
1992399_991.mp3
2.15M
🎇هرچه کنی به خودکنی بله! ⚡️جناب مصلح الدین در آورده است: با طایفهٔ بزرگان به کشتی‌در، نشسته بودم. زَورقی در پیِ ما غرق شد، دو برادر به گِردابی در افتادند. یکی از بزرگان گفت ملاح (ناخدا)را که: بگیر این هر دوان را که به هر یکی پنجاه دینارت دهم. ملّاح در آب افتاد و تا یکی را برهانید، آن دیگر هلاک شد.  گفتم: بقیّتِ عمرش نمانده بود، از این سبب در گرفتنِ او تأخیر کرد و در آن دگر تعجیل. ملاح بخندید و گفت: آنچه تو گفتی یقین است، و دگر میل خاطر من به رهانیدن این بیشتر بود که وقتی در بیابانی مانده بودم و مرا بر شتری نشاند، و از دست آن دگر تازیانه‌ای خورده‌ام در طفلی. گفتم: صَدَقَ اللهُ: مَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفْسِهِ و مَنْ أَساءَ فَعَلَیْهٰا. تا توانی درونِ کس مخراش کاندر این راه خارها باشد کارِ درویشِ مستمند بر آر که تو را نیز کارها باشد" 🌷لینک پیوستن به صفحه تماشاگه راز🌷
يك‌بار اپيكتتوس* گفت: «وقتي كودكت را مي‌بوسی، به خود بگو شاید فردا مرده باشد.» به او گفتند: «نفوس بد می‌زنی.» گفت: «نه، به‌هیچ‌وجه، فقط به کار طبیعت اشاره می‌کنم. آیا سخن‌گفتن از درو کردن ذرت‌های رسیده، نفوس بد زدن است؟» 🌷لینک پیوستن به صفحه تماشاگه راز
تفسیر سوره همزه ۱.دکتر انصاری.mp3
2.34M
🔖موضوع: تفسیر سوره -قسمت اول 🎤مفسر ارجمند: استاد دانشگاه دکتر محمد علی @rahighemakhtoom
آزاد اندیشی پذیرش و رد با معیار منطق و خرد! @rahighemakhtoom
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚡️دل تو جهان تو اگر دلی ناپاک باشد نه تنها امن نیست بلکه جهان پیرامون خود رانیز ناامن می کند.  🎇« لطفا صفحه معرفتی ما را دنبال کنید» @rahighemakhtoom
یک از صدها نکته ✳️تحقق آنچه نیستیم و نشدیم در فرزندان از آنجایی که والدین احساس می کنند که زندگی فرزندان، ادامه زندگی آنها است، گاهی بار "آرزوهای نرسیده" خود را به دوش آنان میگذارند هر چه آنان نشدند و به آن نرسیدند، فرزندان باید بشوند و به آن برسند! 👈 یکی از دوستان تعریف میکرد که یک پسری از آشنایانش، عاشق این بود که بشود مشاور بنگاه معاملات ملکی! اما پدرش اجازه نمیداد و اصرار داشت که تو باید دکترا بگیری! به اصرار پدر، لیسانس و فوق لیسانس فیزیک گرفت و بعد پدر او را فرستاد کانادا تا دکترای فیزیک بگیرد دکترای فیزیک هم گرفت و برگشت ایران و مدرکش را قاب گرفت و تقدیم پدر کرد. پدر هم به آرزویش رسید و یک مهمانی داد و خلاصه تا چند ماه پُزِ دکترای پسر را داد. کم کم که نئشگی مدرک دکترای فیزیک از کانادا از سر پدر پرید، دید پسرش با این مدرک هیچ کار درست و حسابی پیدا نمی کند.... یک مدتی گذشت... پسر خدمت پدر رسید و گفت باباجان! دکترا هم که دوست داشتی گرفتم الان دیگر میروم سراغ علاقه خودم، با اجازه من رفتم بنگاه معاملات ملکی و شدم مشاور املاک! این پسر چند وقتی مشاور املاک بود و چون هم هوش ریاضی داشت هم زبان بلد بود، به سرعت کارش گرفت و الان معاملات ملکیِ بین المللی انجام می دهد یعنی مثلا از کانادا و دوبی و ترکیه و.... خانه خرید و فروش می کند و وضعش عالی شده.......... 👈 ما باید حواس مان باشد که فرزندان مان را "حمّالِ آرزوهای محقق نشده" خودمان نکنیم و خودمان هم "حمّال آرزوهای محقق نشده" کسی نشویم هرکسی باید خودش بشود و زندگی خودش را بکند بقول جناب مولانا: ساعتی میزان آنی ساعتی موزون این بعد از این میزان خود شو تا شوی موزون خویش 👈لطفا صفحه تماشاگه راز را دنبال کنید🌷
💕 با یـک سـلام، زائـر امام رئوف شـویـم السلام علیک یا علی بن موسی الرضا علیه السلام ✧ امام رضا علیه‌السلام : ✓ « خدايا! ...از سختگيرى روزگار بر ما و رخ دادن فتنه‌ها براى ما و پشت به پشت دادن دشمنان بر ضد ما و فراوانى دشمنانمان و كمى شمارمان، به تو شكايت مى‌كنيم. اى خداى من! با فتحى سريع و از جانب خودت و يارىِ پيروزمندانه‌ات و پيشواىِ عادلى كه آشكارش مى‌كنى، گشايشى در اين وضعيت بده، اى خداى حق، خداى جهانيان! ». ◃«اللَّهُمَّ إنّا نَشكو إلَيكَ ...شِدَّةَ الزَّمانِ عَلَينا، ووُقوعَ الفِتَنِ بِنا، وتَظاهُرَ الأَعداءِ عَلَينا وكَثرَةَ عَدُوِّنا وقِلَّةَ عَدَدِنا، فَرِّج ذلِكَ يا رَبِّ بِفَتحٍ مِنكَ تُعَجِّلُهُ ونَصرٍ مِنكَ تُعِزُّهُ وإمامِ عَدلٍ تُظهِرُهُ إلهَ الحَقِّ رَبَّ العالَمينَ». ◌ كتاب من لا يحضره الفقيه: ج۱ ص۴۸۷ ح۱۴۰۴ کند.  🎇« لطفا صفحه معرفتی ما را دنبال کنید» @rahighemakhtoom
حکایتی از گلستان سعدی .mp3
6.25M
سعدی در گلستان باب دوم در اخلاق درویشان حکایت سی و هشتم آورده است: 🔹فقیهی پدر را گفت: هیچ از این سخنانِ رنگینِ دلاویزِ متکلّمان در من اثر نمی‌کند، به حکمِ آن که نمی‌بینم مر ایشان را فعلی موافقِ گفتار. ترکِ دنیا به مردم آموزند خویشتن سیم و غَلّه اندوزند عالِمی را که گفت باشد و بس هر چه گوید نگیرد اندر کس عالم آن کس بود که بد نکند نه بگوید به خلق و خَود نکند اَتَأمُروُنَ النّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ اَنْفُسَکُمْ؟ عالِم که کامرانی و تن‌پروری کند او خویشتن گم است، که را رهبری کند؟ 🔹پدر گفت: ای پسر! به مجرّدِ خیالِ باطل نشاید روی از تربیتِ ناصحان بگردانیدن و علما را به ضَلالت منسوب کردن و در طلبِ عالمِ معصوم از فوایدِ علم محروم ماندن، همچو نابینایی که شبی در وَحَل افتاده بود و می‌گفت: آخِر، یکی از مسلمانان چراغی فرا راهِ من دارید. ▪️ زنی مازحه بشنید و گفت: تو که چراغ نبینی به چراغ چه بینی؟! همچنین مجلسِ وعظ چو کلبه بزّاز است؛ آنجا تا نقدی ندهی، بِضاعتی نستانی و اینجا تا ارادتی نیاری، سعادتی نبری. گفتِ عالِم به گوشِ جان بشنو ور نماند به گفتنش کردار باطل است آنچه مدّعی گوید: «خفته را خفته کی کند بیدار» مرد باید که گیرد اندر گوش ور نوشته است پند بر دیوار 👈لطفا صفحه تماشاگه راز را دنبال کنید🌷