زنگ نقاشی بازی نقاشی با اعداد با عدد 9نقاشی بکش 👫@majaleh_khordsalan

#بیاین_باهم_نقاشی_بکشیم😁🖌 اَبر زیبا 👫@majaleh_khordsalan

بازی و خلاقیت 🏮ساخت ترامبون مخصوص کودکان 👫@majaleh_khordsalan

#قصه_شب 🌷به نام خدای قصه های قشنگ🌷 یکی بود یکی نبود غیر از خدای مهربون هیچکس نبود 😊 توی یک گله بز، 🐏🐏🐏🐏🐏یه بزغاله خجالتی بود که خیلی آروم و سر به زیر بود. وقتی همه بزغاله ها بازی و سر و صدا راه می انداختند اون فقط یک گوشه می ایستاد و نگاه می کرد.🐏 وقتی گله بزغاله ها به یه برکه ی آب می رسید، بزغاله های شاد و شیطون برای خوردن آب می دویدند سمت برکه و حسابی آب می خوردند و آب بازی می کردند.😊 اما بزغاله ی خجالتی اینقدر صبر می کرد تا همه بزغاله ها از کنار برکه برن بعد خودش تنهایی بره آب بخوره. بعضی وقتا از بس دیر می کرد، گله به سمت دهکده به راه می آفتاد و اون دیگه وقت آب خوردن رو از دست می داد. این جوری اون خیلی خودشو اذیت می کرد.😔 چوپان مهربان گله بارها و بارها به بزغاله خجالتی گفته بود که باید رفتارشو عوض کند. اما بزغاله خجالتی هیچ جوابی نمی داد و باز هم همان خجالتی رفتار می کرد.☹️ یک روز صبح وقتی گله می خواست برای چرا به دشت و صحرا برود، بزغاله ی خجالتی موقع رفتن زمین خورد و یکم پاش درد گرفت.😖 به همین خاطر نتونست مثل هر روز خودشو به گله برساند. اون توی خانه جا ماند اما خجالت می کشید که صدا بزنه من جا ماندم صبر کنید تا منم برسم. وقتی به نزدیک در رسید دید که همه رفتند و تنها توی خانه مانده. اینجوری مجبور بود تا شب تنها و گرسنه بماند.😔 چوپان گله در طول راه متوجه شد که بزغاله خجالتی با آنها نیامده، به خاطر همین سگ گله را فرستاد تا به خانه برگرده و بزغاله را با خودش بیاورد.🦮 اما اول درگوش سگ یک چیزهایی گفت و بعد آن را راهی خانه کرد. سگ گله به خانه برگشت و یک گوشه گرفت خوابید. بزغاله خجالتی دل تو دلش نبود. باخودش فکر می کرد مگه سگ گله به خاطر اون برنگشته، پس حالا چرا گرفته خوابیده. دلش می خواست با او حرف بزند اما خجالت می کشید. یک کم اطراف آن راه رفت و منتظر ماند، اما سگ اهمیتی نمی داد. بلاخره صبر او سر آمد و رفت جلو و به سگ گفت ببخشید من امروز جا ماندم می شه من رو ببرید به گله برسانید؟ سگ خندید و گفت البته که می شه. اما من تند تند راه میرم می تونی بهم برسی؟ چوپان مهربان چشم به جاده دوخته بود و منتظر آنها بود که یک دفعه دید بزغاله خجالتی دارد می دود و می آید و سگ گله هم با کمی فاصله پشت سرش می آید مثل اینکه با هم دوست شده بودند. آنها با هم حرف می زدن و می خندیدن.😊 👫@majaleh_khordsalan

#قصه_شب 💠 فیل کوچولوی بدقول 🔻موضوع: مهارت نه گفتن 🎼 با صدای بانو مریم نشیبا #هر_شب_یک_قصه 📚 عموکتابی | مربی تربیتی🌱 #قصه_صوتی 👫@majaleh_khordsalan

#قصه_تصویری 💠 حلما کوچولوی قهرمان؛ قسمت بیست و پنجم 👫@majaleh_khordsalan

سلام بهترین ها❤ صبحتون بخیر گلای من🌻😍 😘امروز برای بهترین بابای روی زمین نفری سه تا سوره توحید بخونین🌺🌸ـ امام زمان عزیز ما پدر دلسوز ما ازت میخوایم برای همه ی مامان و باباهای آسمونی دعا کنی🌹 دوستت دارم امام زمانم❤ 👫@majaleh_khordsalan

بادکنک بازی گروهی* در این بازی باید بچه ها رو به دو گروه تقسیم کنید بین دو گروه پارچه ای به عنوان مرز زمین بازی ببندید بچه ها باید بادکنک هاشون رو به زمین مقابل منتقل کنن چون تعداد بادکنک ها زیاد هست بازی هیجان زیادی برای بچه ها داره #بازی_حرکتی 👫@majaleh_khordsalan

🧚‍♂️ کاردستی زیباباجعبه ی آبمیوه #کاردستی 👫@majaleh_khordsalan

نمایش عبارات ریاضی با شمع و آبرنگ! * روی کاغذ عبارت ریاضی مورد نظرتون رو بنویسید و حاصل اون رو با شمع بنویسید بچه ها میتونن حاصل رو به دست بیارن بعد با آبرنگ جلوی مساوی رو‌ رنگ کنن تا پاسخ نمایان بشه #بازی_ریاضی 👫@majaleh_khordsalan

آموزش گام ب گام حفظ قرآن 👆سوره ‼️عصر‼️ برای کودکان #قرآن 👫@majaleh_khordsalan

گرفتن توپ با مقوا در این بازی بچه ها باید سعی کنن توپ های کوچولو‌ رو‌ با مقوای ضخیمی که در اختیار دارن جمع آوری کنن. 👫@majaleh_khordsalan