7.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🧚🏻♂️ کارت پستال روز مادر 👩🌸سیو کنید📥
#روز_مادر
👫@majaleh_khordsalan
10.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کره سیب🍎میتونه یه میانوعده خوشمزه برای بچه ها باشه
مواد لازم برای کره سیب👇🍎
سیب ده تا ۱۵عدد،یک کیلو
آب ۳۵۰گرم یا سه چهار لیوان
آب لیمو یک تا دوقاشق غ خ
دارچین یک قاشق غ خ سرخالی
زنجبیل یک قاشق چ خ
عسل یا شیره خرما یا انگور،نصف لیوان
هل آسیاب شده یک عدد
______
اجازه بدین سرد بشه،داخل ظرف مورد نظر بریزید،
یک ماه در یخچال قابل نگه داریه،و یک سال در فریزر
اگه توی فریزر گذاشتین،یک روز قبل بزارید تو یخچال تا اماده مصرف بشه.
با کره بادام زمینی یا لقمه برای بچه ها از مربا خیلی بهتره.
#میانوعده_کودک
👫@majaleh_khordsalan
#شعر_سوره_ماعون
چه سوره ای بچه ها_لنگه نداره هیچ جا
ماعون اسم یه ظرفه_که توش هزار تا حرفه
کسی که دین نداره_تو خوبی کم میاره
سر سفره که چیده_یتیمو راه نمیده
نماز اگه میخونه_میخواد کسی ببینه
وای وای وای به حالش_چون میگه بی خیال
👫@majaleh_khordsalan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با کمک نی پلاستیکی
#نقاشی 🎄
👫@majaleh_khordsalan
#داستان_متنی
#اردک_کوچولو
اردک کوچولو توی یک باغ قشنگ زندگی میکرد. هر روز صبح توی حوض آب با خواهر و برادرهایش آبتنی میکردند. ظهر که میشد خانم باغبان براشون غذا میآورد و آنها میخوردند. اردک کوچولو خسته شده بود و حس میکرد خیلی روزهایش تکراری شدهاند.
یک روز از در باغ بیرون آمد و راه افتاد به سمت دریاچهای که در آن نزدیکی بود و رفت داخل دریاچه و با خوشحالی مشغول شناکردن شد. مدتی شنا کرد تا اینکه توجهاش جلب یک مرغ دریایی پیر شد که در گوشهای از آب، کنار برگهای نیلوفر آبی کز کرده و از فرط گرسنگی ضعیف شده بود. اردک کوچولو جلو رفت و به مرغ دریایی پیر سلام کرد و علت ضعیف شدنش را پرسید. مرغ دریایی گفت: من هر روز صبح یک ماهی میگرفتم و میخوردم و تا آخر شب سیر بودم، ولی مدتی است که پیر شدم و دیگرنمیتوانم دنبال ماهی بگردم و صید کنم و بخورم. به همین دلیل غذا نخوردهام. اردک عزیز تو جوان هستی، برو و برای من یک ماهی بگیر و بیاور.
🐠🐟🐠🐟🐠🐟🐠🐟
بچه اردک گفت: من که تا به حال ماهی نگرفتم و اصلا نمیدانم از کجا باید ماهی پیدا کنم.
مرغ دریایی پیر گفت: برو وسط دریا و به داخل آب نگاه کن و آنچه که دیدی روی آب حرکت میکند همان ماهی است... بگیر و برایم بیاور...
اردک کوچولو رفت وسط دریا. آنقدر برایش هیجانانگیز بود که حرفهای مرغ دریایی کاملا از یادش رفته بود و زمانی متوجه شد که هوا تاریک شده بود. دور و برش را نگاه کرد ولی هیچ چیزی ندید. ناامید سرش را پایین انداخت.
ناگهان دید که یک ماهی سفید، دقیقا مثل همان چیزی که مرغ دریایی پیر گفته بود در نزدیکی خودش روی آب دریا شناور است. به سمت ماهی رفت و همانطور که مرغ دریایی گفته بود خیلی سریع سرش را به سمت آب برد و تا نوکش به طرف آب رفت ماهی ناپدید شد. اردک کوچولو با تعجب کمی عقب رفت و بعد دوباره ماهی ظاهر شد.
دوباره نزدیک ماهی شد و این عمل را چند بار تکرار کرد و هربار ماهی ناپدید میشد، در آن نزدیکی یک قورباغه شیطان و مسخره روی یک برگ بزرگ نشسته بود و شاهد حرکات اردک بود و قاهقاه میخندید. اردک کوچولو متوجه خندههای قورباغه شد و با ناراحتی گفت: به من میخندی؟
قورباغه گفت: آره... داری چی کار میکنی؟اردک کوچولو گفت: مرغ دریایی پیر گرسنه است و میخواهم برایش ماهی بگیرم...قورباغه خندید و گفت: مگه اون ماهی است که میخواهی بگیری؟ تازه تو میخواهی با اون نوک پهن و کوچکت ماهی بگیری؟ اردک کوچولو با تعجب پرسید: پس این چیه که روی آب حرکت میکنه؟
قورباغه گفت: اون عکس ماه است که از آسمان توی آب افتاده...اردک کوچولو خندهاش گرفت و زد زیر خنده... و بعد از این عمل نتیجه گرفت که ناآگاهانه به دنبال پیدا کردن چیزی نرود.
👫@majaleh_khordsalan
جادوی مار ( قسمت اول) - @mer30tv.mp3
4.32M
#قصه_شب
جادوی مار (قسمت اول)
👫@majaleh_khordsalan