طرد شده...
تا کجا و تاکی ؛ گویا روزگار قصد ندارد روزی از روزها مارا در کنار یاران ببیند، یا شاید این منم که خود را طرد کردم ؛ از پرتوهای خورشید، از تابندگی ماه و از کنار هم بودن...
• @agha_sadegh
؛ عماعهٔ ِدور سرش آخر کفن می شود برایش ...
آنگاه که عاشقانه به دنبال عشق زمین و زمان برود؛
خدا همیشه عاشق هست و گاه چنان بنده عاشقی میکند ؛ که ناحق است اگر خدا اورا به آغوش نکشد و والله که شهادت حق چنین کسانیست ...
• @ZAIG_97/128
شهدا...
و آنانند که نشانمان میدهند، سبک عاشقی را و اگر به راستی راهشان راهمان باشد، میشویم آنکسی که هم در این دنیای خاکی و هم در آخرت صدای خندیمان نوازش دهندهٔ عالمیان باشد؛ شهادت یعنی عاشقی و شهید یعنی مجنونی که عاشقانه به سوی الله شتافت (=
• @mahdiyarm03
آقای امام رضا...
همین را بگویم که دلتنگیم ؛ دلتنگیمان نه تنها از برای فاصله ای که بر روی نقشه میبینیم، بلکه از برای کدر شدن قلبم است (:
دلمان میخواهد رضایی باشیم و کسب رضای خدا کنیم ؛ خودمان داریم تضاد سبیل الله میرویم...
اللهم اجعل عواقب امورنا خیراً
• @oshagollreza
حرمِ حضرت معصومه...
جایی که شده مأمن دل ِ بی تاب و تبمان (:
شده آرامش ذهنِ پر آشوبمان ؛ و براستی که صاحب آن صحن و سرای همیشه بوده همان کسی که میشود همه کسمان به هنگام تنهایی و غربت...
• @vesalam
چشم مشکی...
همان چشمانی که مرا تا به ابد مجذوب خود و غرق در خیال ِ عاشقانهٔ پاییزیم ؛
آنگاه که خیره به چشمانت ماندم، دانستم که خدا چه قدرتی دارد و چه نقاش بی بدیلیست... چنانکه گویا خود برای کشیدن چشمانت دست به قلم شده بود [=
• @SADLAR
ابوتراب...
پهلوانی بی بدیل در میدان جنگ و پدری مهربان در کوچه پس کوچه های کوفه ؛
مگر میشود یافت کسی را که علی را بشناسد و شیفتهٔ اخلاق علویش نشود و مگر میشود شیعه باشی و الگو و سرشتت مولایت نباشد ؟(=
• @noffozi
التیام...
این دل جز به دیدارت، جز به آغوشِ گرمت التیام نمیابد ؛
در میان خیل دردهایم تو کجایی آنکه تمام دنیایم متعلق به توست..("
• @o_behesht
چشمانش...
جهانی به زیبایی بیکران که نه تنها دل که بلکه جانم را به غارت میبرد (=
• @Rohana
امام حسین جانم...
پناه بی پناهی هایم، تمام حیاتم و نفس به نفسم به قربان آن صحن سرایت که هست محل تردد ملائکه (=
• @TAHANOS
موی فر...
آنگاه که روسریه سبز رنگ گلدارش را برای اولین بار موهایش را دیدم، برای چندمین بار دلم برایش رفت ؛ رفت و میان آن پیچ گیسوانت گیر کرد..͜
• https://eitaa.com/joinchat/3633316644Cda3debb366
دوری...
جگرم را به آتش میکشد و روحم را به غلیان ؛ میدانید... آنگاه که بودم گویی گوشه ای از دلم را کنارتان جا گذاشتم و هرچه دورتر شدم دلم نخکش شد(=
نخکش شد و به تنگ آمد از فاصله ها؛
• @itsmeSD/9072