🎬قطعه‌ی جدید سالار عقیلی در سوگ رئیس‌جمهور شهید با نام «رهایی» 🎙️استاد سالارعقیلی

اینم از پیکر شهداااا جانم شهید عزیز😭 امام رضا خوووب به آغوش کشیدت... @majidalehosein

سفر بخیر و سلامت! خدا به همراهت کشانده‌ای دل هر شهر را به همــراهت عبـای سـاده تو سـایه سار مــردم بود  بــرو که ســایه آل عبــا به همــراهت 💔 #سید_شهیدان_خدمت #رئیسی #شهید_جمهور

غم بر "دل" بی‌قرارم آوار شده چون طفل یتیم، سخت بیمار شده پرواز تو را نکرده باور، همه دم چسبیده به بغض و کارش انکار شده ✍ #سمیه_عبداله‌آبادی 🖤💔

📸#گزارش_تصویری 🔰 مراسم باشکوه تشییع پیکر شهید آیت‌الله سید ابراهیم رئیسی؛رئیس‌جمهور و مالک رحمتی استاندار آذربایجان شرقی و سرتیم حفاظت ریاست‌جمهوری ظهر پنجشنبه سوم خرداد ۱۴۰۳ با حضور پرشور مردم غیور مشهدمقدس از میدان ۱۵ خرداد به سمت حرم مطهر رضوی

فریاد حیدر! حیدر! در مراسم تشییع و تدفین شهید ابراهیم رئیسی... روایت #حماسه_مشهد #خادم_الرضا

آقا...! فقط خواستم بگم اون موقع هایی که خیلی دلمون تنگ میشه؛ اون موقع هایی که خیلی خسته‌ایم؛ اون موقع هایی که خیلی سخت می گذره؛ ما در تمام این مدت ها خودمونُ با عکسای حرم شما آروم می کنیم:) قلبمونُ با اسم شما تسلی میدیم.... الحمدلله که شما رو داریم!❤️‍🩹 #دلبر‌عراقے‌من

خادم الرضا به ایستگاه آخر یعنی مشهد الرضا رسید همان جایی که به آن تعلق داشت . تن سوخته امشب در خانه ابدی آرام گرفت تا به آرامش برسد و روح آزرده اش اندکی التیام یابد . آمده ای شاه پناهش بده . سید محرومان ! الحق که شاگرد اول کلاس ششم شدی همان کلاسی که کوته فکران ندانستند هر کس به آن وارد شود با درجه عالی شهادت فارغ التحصیل می شود اما چند صباحی به قیمت شکستن دلت خنده مستانه زدند غافل از اینکه خدای متعال فرمود من در قلبهای شکسته جای دارم . عزیز دوست داشتنی ! امروز ما دلتنگ غروبیم تا قیامت ؛ اما مظلومیت تو با خونت اثبات شد ؛ پس در این غروبی ؛ روشنایی هست و همین آراممان می کند . یا ثامن الحجج ! این تو و این هم هشتمین جمهور ما . خداحافظ ای خادمی که مشی و مرامت پدیده بود . #احمد_پورخردمند #شهید_جمهور #حال_خوب_بندگی

🔸برای تشییع جنازه ات همین یک عکس کافیست... قد خمیده... پای برهنه...

خیلی عجیبه 🌷 روز قبل از شهادت حاج آقای رئیسی آسمان مشهد به شدت تیره و تار شد که در تاریخ بی سابقه بود. انگار آسمان میخواست خبر یک اتفاق بسیار تلخ رو به همه بده... 💥 الان که سید ابراهیم شهید دفن شد آسمان مشهد دوباره رعد و برق شدیدی زد و باران عجیبی داره میباره... انگار آسمان داره در فراق این مرد بزرگ گریه میکنه... ❇️ قرآن میفرماید بعضی از آدم های خوب که از دنیا میرن آسمان و زمین براشون گریه میکنند... سلام خدا بر او.... #شهید_جمهور #سید_شهیدان_خدمت

وعده صادق امام.... سه سال پیش بود در حرم امام رضا وقتی سید ابراهیم گزارش وضعیت دولت قبل رو شنید دستی به محاسنش کشید و گفت این ها را به مردم نگویید. هم ناراحت می‌شوند و هم ناامید. بچه های اقتصادی معترض شدند که آخر نمی‌شود. چطور میشه نگفت؟ دولت قبل طوری برنامه‌ریزی کرده که خزانه خالی است. بدهکار ترین دولت تاریخ ایران را تحویل داده است. قطعی آب و برق و تورم و ورشکستگی یک به یک صنایع و.... سید ابراهیم گفت دل مردم را خالی نکنید. ما کارمان را با توسل به این آقا پیش می‌بریم. خودش یار و یاور ماست. زیر گنبد که رفت ناخودآگاه یاد تخریب ها و دروغ هایی افتاد که وقت انتخابات رقبایش کردند و گفتند. حالا او مواجه بود با حجمی از واقعیت هایی که انتشار هر کدامش آبروی آنها را می‌برد. ولی باید صبر می‌کرد. از بالا سر حضرت که بیرون می آمد چشمش افتاد به تابلوی سبز رنگی که سخن امام روی آن بود. سرآمد طاعت الله صبر و رضاست. ندای درونش گفت یا امام رضا مرا در این مسیر یاری کن. قبل پرواز یکی از بچه‌ها داشت با استاندارد آذربایجان صحبت می‌کرد. از تسویه بدهی ۵۵۰ هزار میلیاردی دولت قبل تا راه اندازی ۸ هزار واحد صنعتی و افزایش ۲۲ درصدی صادرات نفت و... لحظاتی بعد صدای ملخ هلیکوپتر بلند شد. امیر عبداللهیان برای اینکه صدایش به سید ابراهیم برسد مجبور بود داد بزند. امیر گفت بعد از عملیات وعده صادق رفتار خیلی از کشور ها فرق کرده است. دهها پیام محرمانه فرستادن برای تجدید نظر در روابطشان. خیلی ها دست دوستی دراز کردن به ایران. امیرعبداللهیان نگاهش را به سمت آقای آل هاشم کرد و گفت اینها همه از برکت سردار سلیمانی است. آقای آل هاشم بلند گفت اینها برکت شهید سلیمانی است که شهید سلیمانی اثر و برکتش در کشور و نظام، بیشتر از سردار سلیمانی است. سید ابراهیم عمامه اش را برداشت. چیزی به ولادت نمانده بود. قولی که از شهید سلیمانی گرفته بود که برای شهادتش دعا کنند به یاد آورد‌. چشمهایش را بست و گفت یا امام رضا برکت شهید رئیسی برای کشور بیشتر از برکت رئیس جمهور رئیسی بیشتر نیست؟ آقای استاندار داشت از پوشش جنگل‌های وزرقان به امیرعبداللهیان توضیح می‌داد. جنگل های اینجا بلوط است و افرا و پوشش گیاهی مختلف مثل نسترن وحشی. سید ابراهیم چشمانش را روی هم گذاشته بود. ابری سفید همه جا را گرفته بود. دل سید ابراهیم گرفته تر از هوا بود، دنبال براتی از حق، قرآن کوچکش را از جیب لباده بیرون آورد. بسم الله کرد و قرآن را باز کرد: سَلامٌ عَلى‌ إِبْراهِيمَ؛ كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ ؛ إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِينَ شب ولادت کاش حرم بودم، قطرات اشک از گونه های سید ابراهیم بر روی محاسنش جاری شد. امیرعبداللهیان از کمک خلبان پرسید کجا هستیم؟ کمک خلبان بلند جواب داده نزدیک قله ایم. ابر‌ سفید و مه هوای داخل هلیکوپتر را گرفته بود و چشم چشم را نمیدید. صدای‌ برخورد هلیکوپتر بلند شد. این شهید سلیمانی بود در رکاب امام رضا آمده بود. سید ابراهیم نگاهش محو امام رضا بود و پرسید آقا شما چرا؟ من باید امشب حرم میبودم. آقا لبخندی زدند و گفتند وعده ما به مرد سلمانی نیشابور را که خودت نقل میکردی روی منبر، هر کس به زیارت من بیاید چندجا به زیارتش می‌آیم‌. این اولینش هست سید ابراهیم. شهید سلیمانی زیر لب می‌خواند؛ قُلْنَا يَا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَىٰ إِبْرَاهِيمَ ای آتش بر ابراهیم سرد و سالم باش. بوی نسترن همه جا را گرفته بود. ❤️ تقدیم به روح ملکوتی شهید رئیسی به امید اینکه امشب نزد ارباب دعاگوی ما هم باشد🤲 نویسنده و فعال فرهنگی محمد نجفعلی زاده