هدایت شده از نهج البلاغه خوانی و شرح حکمتها
📔 لذت مطالعه (خلاصه کتاب)
🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند. (۳۵)
📚 انتشارات عهدمانا
کشیش ماشینش را جلوی کلیسا پارک کرد و با قدمهای آهسته به طرف در ورودی کلیسا حرکت کرد، در را باز کرد ، کلید را توی جیبش گذاشت و دستگیره را پایین فشار داد ، اما وقتی چشمش به محراب افتاد ایستاد ، خیره به محراب نگاه کرد ؛ همه چیز به هم ریخته بود. تریبون سخنرانی واژگون شده و چهار جاشمعی پایه دار برنجی روی زمین بود. کشیش جلوی محراب ایستاد و با گام های بلند به دفتر کارش رفت که کنار محراب بود. دفتر کارش کاملاً به هم ریخته بود. هر دو کشوی میزش باز بود. اوراق و دفاتر داخل کشو روی زمین پخش و پلا بود. با اینکه يقين داشت دو هزار دلاری که بابت پول کتاب کنار گذاشته بود به سرقت رفته است ، باز دست برد داخل کشوی خالی ؛ دلارها در جای خود نبودند. وقتی به پلیس زنگ زد ، نای ایستادن نداشت . روی صندلی نشست و به اتاق به هم ریخته اش نگاه کرد و به کم سابقه ترین سرقتی که ممکن بود اتفاق بیفتد فکر کرد ؛ معمولاً سرقت از کلیساهایی انجام می شد که دارای عتیقه جات گران قیمت بودند ، نه کلیسایی که اشیاء با ارزشی در آن نبود. کشیش داشت فکر می کرد که سارق یا سارقان از کجا وارد کلیسا شده اند که ناگهان به فکر در پشتی افتاد. از جا برخاست. از اتاق خارج شد. قفل درو قسمتی از چوب آن شکسته شده بود . کشیش چشم هایش را بست و کف هر دو دستش را روی پیشانی اش گذاشت.
.↩️ ادامه دارد...
هدایت شده از نهج البلاغه خوانی و شرح حکمتها
🔰موضوع:امام شناسی در نهج البلاغه(۶)
🔵 فضائل امیرالمؤمنین (علیه السلام)
ذليل ترين افراد نزد من عزيز است تا حقِّ او را باز گردانم و نيرومند در نظر من پست و ناتوان است تا حق را از او باز ستانم.
در برابر خواسته های خدا راضی و تسليم فرمان او هستم، آيا می پنداريد من به رسول خدا(صلی الله علیه و آله) دروغی روا دارم؟ به خدا سوگند، من نخستين کسی هستم که او را تصديق کردم و هرگز اوّل کسی نخواهم بود که او را تکذيب کنم. در کار خود انديشيدم ديدم پيش از بيعت پيمان اطاعت و پيروی از سفارش رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را بر عهُده دارم که از من برای ديگری پيمان گرفت.
📒 #نهج_البلاغه ، خطبه ۳۷
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
هدایت شده از نهج البلاغه خوانی و شرح حکمتها
شرح حکمت ۴۷ قسمت ۶ معیار صداقت و شجاعت و عفت(1).mp3
2.63M
🌹سلسله جلسات #درسهای_نهج_البلاغه
✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
📒 #حکمت 47 7⃣
⭕️ معیار صداقت و شجاعت و عفّت
🎙حجت الاسلام #مهدوی_ارفع
هدایت شده از نهج البلاغه خوانی و شرح حکمتها
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت47 ( 7 )
🔹 معیار صداقت و شجاعت و عفّت
🔰 در ادامه حکمت ۴۷ ، امیرالمؤمنین (علیه السلام) می فرمایند: « وَ شَجَاعَتُهُ عَلَى قَدْرِ أَنَفَتِهِ » ؛
یعنی " شجاعت هر کسی به مقدار احساس ننگ و عاری است که از ترسیدن می کند. "
🔻 برای فهم دقیق این عبارت، باید ابتدا واژه « اَنفه » را از طریق نهجالبلاغه معنا کنیم. «اَنفه» یعنی آن ناراحتی که همراه با احساس ننگ و عار و خفّت است. وقتی یک کسی ضایع میشود، وقتی یک کسی، در واقع به قول عوام مردم کِنِف میشود، یا ناراحت میشود ولی ناراحتی اش غیر از آن حالتی است که مثلاً مالی از دست میدهد، عزیزی از دست میدهد، این ناراحتی همراه با احساس خفّت و ننگ و عار همراه است. برای اینکه این حرف را ثابت بکنم، کافی است به بند چهارم از خطبه ۱۰۶ نهج البلاغه مراجعه کنید، تا ببینید که واژه « اَنفه » یعنی ناراحتی همراه با احساس سختی و تلخی ننگ و عار.
🔻حضرت خطاب به مردم زمانه خودشان می فرمایند:
« وَ قَدْ تَرَوْنَ عُهُودَ اللَّهِ مَنْقُوضَةً فَلَا تَغْضَبُونَ وَ أَنْتُمْ لِنَقْضِ ذِمَمِ آبَائِكُمْ تَأْنَفُونَ»
" ای مردم شما با چشم خودتان دارید میبینید که پیمانهای خدا نقض میشود، اما اصلاً عصبانی و خشمگین نمیشوید، (شاهد مثالم این واژه تأنفون است که واژه اَنفه هم از همین ماده است.) در حالی که شما برای نقض شدن پیمانهای پدرانتان ناراحت میشوید (و به شما بر میخورد)، اما وقتی پیمانهای خدا نقض میشود به شما بر نمیخورد. "
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
هدایت شده از نهج البلاغه خوانی و شرح حکمتها
MirzaMohamadi_Shab1_Safar_1400.mp3
7.46M
🏴 السلام علیک یا اباعبدالله
🔊 آه، یاران روزگارم شام شد
نوبت شرح ورود شام شد
شام شهر محنت و رنج و بلا
شام، یعنی سخت تر از کربلا
◼️ ذکر توسل اول ماه صفر،ایام اسارت و ورود اهل بیت حضرت سیدالشهدا علیه السلام به شهر شام و روضه مخدرات آل الله سلام الله علیهم
🎤حجت الاسلام میرزامحمدی
هدایت شده از نهج البلاغه خوانی و شرح حکمتها
📔 لذت مطالعه (خلاصه کتاب)
🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند. (۳۶)
📚 انتشارات عهدمانا
پلیسی که مسن تر بود دست داد و سلام کرد و گفت : « سلام پدر . من ستوان استپان هستم ، ببخشید که کمی دیر رسیدیم. »
ستوان استپان نگاهی به اطرافش انداخت و رو به کشیش گفت : « متأسفم پدر ، سرقت از کلیسا نهایت بی شرمی است... آیا چیز با ارزشی هم به سرقت رفته است ؟ »
کشیش گفت : « به نظر نمی رسد از اموال کلیسا چیزی برده باشند ، اما در کشوی میز کارم ، دوهزار دلار پول نقد بود که حالا نیست. » پلیس گفت : « سارق یا سارقان از کجا وارد کلیسا شده اند ؟ » کشیش با دست درِ پشتی را نشان داد و گفت : « قفل آن در شکسته شده است. » ستوان به همکارش که داشت با دقّت به هم ریختگی محراب را نگاه میکرد، گفت : « سرکار دنیس ! لطفاً از در پشتی انگشت نگاری کنید. بعد بیایید به دفتر کار جناب کشیش. » کشیش و ستوان به طرف دفتر کار به راه افتادند. ستوان با دیدن دفتر به هم ریختهٔ کشیش پرسید : « آیا شما همیشه در دفتر کارتان مبلغ قابل توجهی پول نگهداری می کنید؟ »
کشیش گفت : « نه ! من هیچ وقت پولی در دفترم نگه نمی داشتم. این دو هزار دلار ، پول یک مرد تاجیک بود که قرار بود بیاید و آن را از من بگیرد. »
ستوان به کشیش خیره شد و گفت : « یک مرد تاجیک ؟ آیا او می دانست شما دوهزار دلار را دفتر کارتان نگه می دارید ؟ » کشیش بی حوصله جواب داد : خیر ! او چیزی نمی دانست . قرارمان دو روز پیش بود ، اما نمیدانم چرا نیامد. » ببخشید پدر ! آیا شما با این مرد تاجیک ، قصد معاملهٔ چیزی را داشتید؟
↩️ ادامه دارد...
هدایت شده از نهج البلاغه خوانی و شرح حکمتها
🔵 پیوند صفات نیک با یکدیگر
💠 اگر در كسی خصلتی شگفت ديديد، همانند آن را نیز انتظار كشيد.
📒 #نهج_البلاغه ، حکمت ۴۴۵
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
هدایت شده از نهج البلاغه خوانی و شرح حکمتها
شرح حکمت 47 قسمت ۸ معیار صداقت و شجاعت و عفّت.mp3
2.73M
🌹سلسله جلسات #درسهای_نهج_البلاغه
✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
📒 #حکمت 47 8⃣
⭕️ معیار صداقت و شجاعت و عفّت
🎙حجت الاسلام #مهدوی_ارفع
هدایت شده از نهج البلاغه خوانی و شرح حکمتها
╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت47 ( 8 )
🔹 معیار صداقت و شجاعت و عفّت
🔰 در نهجالبلاغه عواملی مایه ننگ و عار از جنس « اَنفه » شمرده شدند.
🔻یکی فرار از جنگ است. مولا علی (علیه السلام) ای در خطبه ۶۶ نهج البلاغه شریف ، اینگونه می فرمایند:
« پی در پی حمله کنید و از فرار ، شرم داشته باشید. زیرا فرار از جنگ لکه ننگی است برای نسل های آینده و مایهٔ آتش روز قیامت است. »
🔻همچنین مولا علی (علیه السلام) در خطبه ۱۲۴ نهجالبلاغه ، بند دوم میفرمایند:
«إِنَّ فِي الْفِرَارِ مَوْجِدَةَ اللَّهِ وَ الذُّلَّ اللَّازِمَ وَ الْعَارَ الْبَاقِيَ»
" همانا فرار از جنگ مایه خشم خدا و ذلت همیشگی و ننگ دائمی است. "
🔻 همچنین مولا علی (علیه السلام) درباره خفّت فرار از جنگ ، در خطبه ۱۷۱ نهجالبلاغه در بند دوم، اینگونه میفرمایند:
" کجایند آزاد مردانی که به حمایت مردم خویش برخیزند؟ کجایند غیور مردانی که به هنگام نزول بلا و مشکلات مبارزه میکنند؟ هان ای مردم! (به سربازان شان وقتی میخواهند تحریک شان کنند در جنگ صفین میفرمایند انتخاب کنید : الْعَارُ وَرَاءَكُمْ وَ الْجَنَّةُ أَمَامَكُمْ ) پشت سرتان ننگ و عار است و رو به رویتان بهشت. " (یعنی اگر برگردید و فرار کنید از جنگ، دچار ننگ و عار میشوید و اگر پیش بروید و مبارزه کنید، ان شاءالله به بهشت خواهید رسید. )
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯
هدایت شده از نهج البلاغه خوانی و شرح حکمتها
📔 لذت مطالعه (خلاصه کتاب)
🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند.(۳۷)
📚 انتشارات عهدمانا
کشیش جواب داد: « هیچ معامله ای در بین نبود. او جوانی بود که احتیاج به کمک داشت و فرد خیّری این پول را به من داد تا در اختیار او قرار دهم. ماجرای این سرقت ، قطعاً هیچ ارتباطی با مرد تاجیک ندارد. او می توانست به موقع بیاید و پولش را بگیرد و برود ؛ پس دلیلی ندارد که دو روز بعد بیاید و پول خودش را به سرقت ببرد. » ستوان فکر کرد هیچ آدم عاقلی نمی آید پول خودش را بدزدد ؛ آن هم از کلیسایی که ورود به آن مخاطراتی دارد. بعلاوه به هم ریختگی محراب کلیسا ، نشان می داد که سارق یا سارقان به دنبال چیزهای دیگری هم بوده اند.
- البته شما راست میگویید پدر !
ذهن من به طرف ماجرای قتل یک مرد جوان تاجیک سوق داده شد که دو روز پیش جنازه اش را در یک شرکت ساختمانی پیدا کردیم. ظاهر نگهبان آن شرکت بوده. »
رنگ صورت کشیش چنان پرید که از نگاه تیزبین ستوان دور نماند. خیره به کشیش نگاه کرد :
- چه شده پدر ؟ حالتان خوب نیست ؟ کشیش سعی کرد خودش را آرام کند ، اما ممکن نبود موفق به این کار شود. مرد تاجیک به او گفته بود که در یک شرکت ساختمانی نگهبان است. پس دلیل نیامدن او ... !
هرچند به قتل رسیدن مرد تاجیک می توانست خیال او را از بابت کتاب برای همیشه راحت کند ، اما قتل او بی ارتباط با کتاب و آن دو مرد مشکوک روس نبود. اگر آن دو مرد ، که حالا می توانست حدس بزند قاتل مرد تاجیک هستند ، به سراغ او می آمدند چه پیش می آمد ؟ سرقت از کلیسا هم باید کار آنها باشد.
↩️ ادامه دارد...