✅رابطه بین توسل و استجابت دعا
❇️حضرت علامه مصباح یزدی «رحمه الله علیه»:
🔹توسل در حقيقت دعايى است كه پشتوانه مضاعف دارد. خدا ضمانت فرموده كه ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُم؛ دعا كنيد تا مستجاب كنم. اين یک ضمانت است، اما وقتى ما دعا مى كنيم و به پيغمبر اكرم و ائمه اطهار متوسل مى شويم، أَتَوَجَّهُ إِلَيْكَ بِنَبِيِّكَ نَبِيِّ الرَّحْمَةِ، پيغمبر اكرم بهخاطر اين توسل و درخواستى كه از ایشان مى كنيم براى ما دعا مى كنند چون حسن ظن ما اين است كه پيغمبر اكرم و ائمه اطهار، اكرم از اين هستند كه كسى در خانه شان به گدايى برود و به او توجه نكنند.
🔸ما وقتى به آنها توجه و تمسك پيدا مى كنيم آنها هم براى ما دعا خواهند كرد. اين است كه از راه توسل، دعايى میکنیم که پشتوانه مضاعف دارد؛ هم وعده الهى دارد كه ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُم و هم وعده استجابت دعاى پيغمبر را دارد كه ایشان مستجاب الدعوة هستند.
💠 اگر دعاهاى ما براى استجابت، شرط و شروطى دارد ولى دعاى پيغمبر و امام كه ديگر شرط و شروط ندارد و لذا وقتى به این بزرگواران متوسل مى شويم دعاى خودمان را با يك پشتوانه مهمتری تقويت مى كنيم. توسلاتى كه حتى به امامزادهها، به اولياء خدا و به بندگان صالح مى شود همه اینها براى اين است كه آن دعايى كه ما پيش خدا داريم يك دعاکننده ديگرى هم پيدا كند.
https://mesbahyazdi.ir/node/780
✍️مجید
✴️هیئت مجازی✴️ عضوشوید👇
@majidkh1399
🌹ختم نهج البلاغه در ۲۷۰روز. سهم روز صد و شصت و پنجم
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
📜 #خطبه160
5⃣ راه و رسم زندگي پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله وسلم)
♦️ پس به پيامبر پاکيزه و پاکت اقتدا کن که راه و رسم او الگويی است برای الگو طلبان و مايه فخر و بزرگی است برای کسی که خواهان بزرگواری باشد و محبوب ترين بنده نزد خدا کسی است که از پيامبرش پيروی کند و گام بر جايگاه قدم او نهد. پيامبر(صلی الله علیه و آله) از دنيا چندان نخورد که دهان را پر کند و به دنيا با گوشه چشم نگريست، دو پهلويش از تمام مردم فرو رفته تر و شکمش از همه خالی تر بود. دنيا را به او نشان دادند، امّا نپذيرفت و چون دانست خدا چيزی را دشمن می دارد آن را دشمن داشت، و چيزی را که خدا خوار شمرده، آن را خوار انگاشت و چيزی را که خدا کوچک شمرده ،کوچک و ناچيز می دانست. اگر در ما نباشد جز آن که آنچه را خدا و پيامبرش دشمن می دارند، دوست بداريم، يا آنچه را خدا و پيامبرش کوچک شمارند، بزرگ بداريم، برای نشان دادن دشمنی ما با خدا و سرپيچی از فرمان های او کافی بود!. و همانا پيامبر «که درود خدا بر او باد» بر روی زمين می نشست و غذا می خورد و چون برده، ساده می نشست و با دست خود کفش خود را وصله می زد و جامه خود را با دست خود می دوخت و بر الاغ برهنه می نشست و ديگری را پشت سر خويش سوار می کرد. پرده ای بر در خانه او آويخته بود که نقش و تصويرها در آن بود، به يکی از همسرانش فرمود، «اين پرده را از برابر چشمان من دور کن که هر گاه نگاهم به آن می افتد، به ياد دنيا و زينت های آن می افتم.» پيامبر(صلی الله علیه و آله) با دل از دنيا روی گرداند و يادش را از جان خود ريشه کن کرد و همواره دوست داشت تا جاذبه های دنيا از ديدگانش پنهان ماند و از آن لباس زيبايی تهيّه نکند و آن را قرارگاه دائمی خود نداند و اميدِ ماندن در دنيا نداشته باشد، پس ياد دنيا را از جان خويش بيرون کرد و دل از دنيا برکند و چشم از دنيا پوشاند و چنين است کسی که چيزی را دشمن دارد، خوش ندارد به آن بنگرد، يا نام آن نزد او بر زبان آورده شود. در زندگانی رسول خدا(صلی الله علیه و آله) برای تو نشانه هايی است که تو را به زشتی ها و عيب های دنيا راهنمايی کند، زيرا پيامبر(صلی الله علیه و آله) با نزديکان خود گرسنه به سر می برد و با آن که مقام و منزلت بزرگی داشت، زينت های دنيا از ديده او دور ماند. پس تفکّرکننده ای بايد با عقل خويش به درستی انديشه کند که آيا خدا محمد(صلی الله علیه و آله) را به داشتن اين صفت ها اکرام فرمود يا او را خوار کرد؟ اگر بگويد خوار کرد، دروغ گفته و بُهتانی بزرگ زده است، و اگر بگويد: او را اکرام کرد، پس بداند، خدا کسی را خوار شمرد که دنيا را برای او گستراند و از نزديک ترين مردم به خودش دور نگهداشت. پس پيروی کننده بايد از پيامبر(صلی الله علیه و آله) پيروی کند و به دنبال او راه رود و قدم بر جای قدم او بگذارد وگرنه از هلاکت ايمن نمی باشد، که همانا خداوند، محمّد(صلی الله علیه و آله) را نشانه قيامت و مژده دهنده بهشت و ترساننده از کيفر جهنّم قرار داد. او با شکمی گرسنه از دنيا رفت و با سلامت جسم و جان وارد آخرت شد و کاخ های مجلّل نساخت سنگی بر سنگی نگذاشت تا جهان را ترک گفت و دعوت پروردگارش را پذيرفت. وه! چه بزرگ است منّتی که خدا با بعثت پيامبر(صلی الله علیه و آله) بر ما نهاده، و چنين نعمت بزرگی به ما عطا فرموده. رهبر پيشتازی که بايد او را پيروی کنيم و پيشوايی که بايد راه او را تداوم بخشيم. به خدا سوگند! آن قدر اين پيراهن پشمين را وصله زدم، که از پينه کننده آن، شرمسارم. يکی به من گفت: «آيا آن را دور نمی افکنی؟». گفتم: از من دور شو، صبحگاهان رهروان شب ستايش می شوند.
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز 165.mp3
7.54M
🔊 ختم گویای نهج البلاغه در ۲۷۰ روز
🌺 سهم روز صد و شصت و پنجم خطبه ۱۶۰ بند ۵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 #بصیرت_مناسبتی
🗓 ۲۳اردیبهشت
👈سالروز لغو کاپیتولاسیون در ایران
✍️مجید
✴️هیئت مجازی✴️ عضوشوید👇
@majidkh1399
🌺❁﷽❁🌺
فردی خودنما و متکبر که خود را
فیلسوف دَهـر میدانست
به #بهلول گفت :
به نظر من آدم احمق کسی است که به چیزی #اطمینان کامل داشته باشد. 😳
بهلول پرسید : تو مطمئنی؟
گفت : آری کاملاً #مطمئنم....!
🌹🌹🌹🌹🌺🌺🌺🌷🌷🌷🌷💐💐💐💐
روزی #بهلول داشت از کوچه ای می گذشت شنید که استادی به شاگردهایش می گوید :
من در سه مورد با امام صادق علیه السلام مخالفم .
اول اینکه می گوید خدا دیده نمی شود .
پس اگر دیده نمی شود وجود هم ندارد .
دوم می گوید : خدا شیطان را در آتش جهنم می سوزاند در حالی که شیطان خود از جنس آتش است و#آتش تأثیری در او ندارد .
سوم هم می گوید : انسان کارهایش را از روی اختیار انجام می دهد در حالی که چنین نیست و از روی اجبار انجام می دهد .
#بهلول که شنید فورا#کلوخی دست گرفت و به طرف او پرتاب کرد ،
اتفاقا کلوخ به وسط پیشانی استاد خورد ،
استاد و شاگردان در پی او افتادند و او را به نزد خلیفه آوردند .
خلیفه گفت : ماجرا چیست؟
استاد گفت : داشتم به دانش آموزان درس می دادم که #بهلول با کلوخ به سرم زد . و الان درد می کند .
بهلول پرسید : آیا تو درد را می بینی؟
گفت : نه ،
بهلول گفت : پس دردی وجود ندارد .
ثانیا مگر تو از #جنس خاک نیستی و این کلوخ هم از جنس خاک پس در تو تأثیری ندارد ،
ثالثا : مگر نمی گویی انسانها از خود اختیار ندارند ؟
پس من مجبور بودم و سزاوار مجازات نیستم .
استاد اینها را شنید و خجل شد و از جای برخاست و رفت .
✍️مجید
✴️هیئت مجازی✴️ عضوشوید👇
@majidkh1399
شرح حکمت ۴۸ قسمت ۳ رازداری و پیروزی.mp3
3.09M
🔊 شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه
🔸 شرح #حکمت48 3️⃣
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨
🌹شرح #حکمت48 ( 3 )
🔹 مراحل پیروزی
💠 حکمت ۴۸ : « الظَّفَرُ بِالْحَزْمِ، وَ الْحَزْمُ بِإِجَالَةِ الرَّأْيِ، وَ الرَّأْيُ بِتَحْصِينِ الْأَسْرَارِ »
🔰 در ادامه شرح حکمت ۴۸ ، به دو نکته اساسی دیگر باید بپردازیم :
🔸 ۱. نکته اول " حَزم " است. " حزم " یعنی دوراندیشی؛ عاقبت اندیشی .
🔻 در حکمت ۱۸۱ ، مولا علی (علیه السلام) ، ثمره و نتیجه دوراندیشی را رسیدن به سلامت می دانند ؛
« ثَمَرَةُ الْحَزْمِ السَّلَامَةُ »
🔸 ۲. نکته دوم درباره فکر و جَوَلانِ فکر است.
🔻 امیرالمؤمنین (علیه السلام) در نهج البلاغه به ما می آموزند که تنها کسی که برای کارهایش هیچ نیازی به جَوَلان فکر و تفکّر ندارد ، خداوند متعال است؛ لذا در خطبه ۱۸۶ می فرماید : « وَاللّهُ مُقَدِّرٌ لَکُم لَا بِجَوْلِ فِكْرَة » ؛ " خداوند امور را برای شما تقدیر می کند ، بدون نیاز به جَولان فکر "
🔻 یا در خطبه اوّل نهج البلاغه می فرمایند : خدا آسمانها و زمین را خلق کرد، « بِلَا رَوِيَّةٍ أَجَالَهَا » ؛ بدون اینکه نیازی به جولان فکر داشته باشد .
🔻 مولا علی (علیه السلام) در حکمت ۸۶ ، ارزش تفکّر و رأی و نظر پخته را بیشتر از تلاش و تکاپوی جوان می دارند و می فرمایند : « رَأْيُ الشَّيْخِ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْ جَلَدِ الْغُلَامِ » ؛ " نظر شیخ یعنی پیر با تجربه ،برای من محبوب تر است از تلاش جوان "
🔻 و در حکمت ۳۳۹ ، کسانی که صاحب قدرت هستند نظرشان را به صواب و درستی و نتیجه ، نزدیکتر می دانند و می فرمایند : « صَوَابُ الرَّأْي بِالدُّوَلِ » آن رأیی که معمولاً به کرسی می نشیند مال کسی است که قدرت دارد . خود این تشویق مؤمنین است به سمت اینکه قدرت را در دست بگیرند تا بتوانند دین و ایمان و ارزش ها را پیاده بکنند و ارزش های دینی را حاکم بکنند.
🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع
↩️ ادامه دارد...
🌹ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز. سهم روز صد و شصت و ششم
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
📜 #خطبه159: (امام علیه السلام در شهر کوفه به کوفیان فرمودند: )
🔹وصف كشورداری خويش
♦️با شما به نيکويی زندگی کردم و به قدر توان از هر سو نگهبانی شما دادم و از بندهای بردگی و ذلّت شما را نجات داده و از حلقه های ستم رهايی بخشيدم، تا سپاسگزاری فراوان من برابر نيکی اندک شما باشد و چشم پوشی از زشتی های بسيار شما که به چشم ديدم و با بدن لمس کردم.
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
📜 #خطبه158
1⃣ ارزش پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) و قرآن
♦️خداوند پيامبر(صلی الله علیه و آله) را هنگامی فرستاد که پيامبران حضور نداشتند و امّت ها در خواب غفلت بودند و رشته های دوستی و انسانيّت از هم گُسسته بود. پس پيامبر(صلی الله علیه و آله) به ميان خلق آمد، در حالیکه کتاب های پيامبران پيشين را تصديق کرد و با «نوری» هدايت گرِ انسان ها شد که همه بايد از آن اطاعت نمايند و آن نور، قرآن کريم است. از قرآن بخواهيد تا سخن گويد که هرگز سخن نمی گويد، امّا من شما را از معارف آن خبر می دهم، بدانيد که در قرآن علم آينده و حديث روزگاران گذشته است، شفادهنده دردهای شما و سامان دهنده امور فردی و اجتماعی شما است.
2⃣ خبر از آينده دردناك بنی اميه
♦️پس از تسلّط فرزندان اميّه، خانه ای در شهر يا خيمه ای در بيابان باقی نمی ماند جز آنکه ستمگران بنی اميّه، اندوه و غم را بدانجا می کشانند و بلا و کينه توزی را در همه جا مطرح می کنند. پس در آن روز برای مردم نه عذرخواهی در آسمان و نه ياوری در زمين باقی خواهد ماند، زيرا نااهلان را به زمامداری برگزيده ايد و زمامداری را به جايگاه دروغينی قرار داده ايد. امّا به زودی خداوند از ستمگران بنی اميّه انتقام می گيرد، خوردنی را به خوردنی و نوشيدنی را به نوشيدنی، خوردنی تلخ تر از گياهِ عَلْقَمْ و نوشيدنی تلخ و جان گدازتر از شيره درخت صبر. خداوند از درون ترس و وحشت و از بيرون، شمشير را بر آنها مسلّط خواهد کرد که آنان مرکب های عصيان و نافرمانی و شتران بارکش گناهانند. من پياپی سوگند می خورم که پس از من، بنی اميّه خلافت را چونان خلط سينه بيرون می اندازند و پس از آن ديگر تا شب و روز از پی هم در گردش است مزه حکومت را برای بار ديگر نخواهند چشيد.
┄┄┅┅✿❀🌿🌼🌿❀✿┅┅┄┄
ختم نهج البلاغه در ۲۷۰ روز 166.mp3
5.14M
🔊 ختم گویای نهج البلاغه در ۲۷۰ روز
🌺 سهم روز صد و شصت و ششم خطبه ۱۵۹ تا ۱۵۸