☑️مجموعه پوسترهای فرازهایی از زیارت عاشورا (4) 🔰 فَلَعَنَ اللهُ اُمَّةً اَسَّسَتْ اَساسَ الظُّلْمِ وَ الْجَوْرِ عَلَیْکُمْ اَهْلَ الْبَیْتِ، وَ لَعَنَ اللهُ اُمَّةً دَفَعَتْکُمْ عَنْ مَقامِکُمْ، وَ اَزالَتْکُمْ عَنْ مَراتِبِکُمُ الَّتى رَتَّبَکُمُ اللهُ فیها، وَ لَعَنَ اللهُ اُمَّةً قَتَلَتْکُمْ، وَ لَعَنَ اللهُ الْمُمَهِّدینَ لَهُمْ بِالتَّمْکینِ مِنْ قِتالِکُمْ 🔸پس لعنت خدا بر آن امتی که ظلم و ستم بر شما اهل بیت را بنیان نهادند 🔸و لعنت خدا بر آن امتی که شما را از جایگاهتان دور کردند و آن مقام‌ها که خداوند برایتان رقم زده بود، از شما ستاندند. 🔸و لعنت خدا بر آن امتی که شما را کشتند. 🔸و لعنت خدا بر مهیّا گران و زمینه‌چینان آنان برای دستیابی به جنگ با شما. 💡با ما همراه باشید #زیارت_عاشورا #عاشورا #محرم

📔 لذت مطالعه ( خلاصه کتاب) 🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند. (۱۱) 📚 انتشارات عهدمانا جوان گفت : « من عیسی بن مریم هستم ، هدیه ای برایتان آورده ام . کشیش فکر کرد اشتباه شنیده است ، شاید هم جوان غریبه ای که این وقت شب مقابلش ایستاده ، قصد شوخی دارد . گفت : « پسرم ! مزاح نکنید ، پیش از هر چیز دلم می خواهد بدانم این جا ، در منزل من چه می کنید و چگونه وارد شدید ؟ سپس از جا بلند شد و نزدیک جوان ایستاد. کشیش توانست صورت نوزاد را که در آغوش جوان بود ببیند ؛ پسری بود حدود یک تا یک ونیم ساله ، سفید و زیبا ، با چشمان مشکی و موهای پرپشت و سیاه و سیمایی کاملا شرقی ، نوزاد به کشیش نگاه کرد ، لبخند زد. - من این هدیه را برای شما آورده ام. سپس کودک را به طرف کشیش گرفت ، کشیش ناخودآگاه دستش را بلند کرد و کودک را در آغوش گرفت . - پدر میخائیل ! من کودکم را به دست تو می سپارم . از او به خوبی مراقبت کن . با او باش و او را بشناس ، مدتی نزد تو به امانت خواهد بود ، تا از او بیاموزی آنچه را که لازم است بدانی. کشیش گفت : « اما من پیر و سالخورده ام ، چگونه از او مراقبت کنم؟ » به کودک نگاه کرد که هنوز لبخند می زد. وقتی سرش را بلند کرد صدای ایرینا را شنید: ميخائيل ؟ با کی حرف می زدی ؟ کشیش به ایرینا نگاه کرد که حالا جای مرد جوان ایستاده بود و خیره به او چشم دوخته - چرا دست هایت را این شکلی جلویت گرفته ای؟ کشیش به دست هایش نگاه کرد ؛ نه از نوزاد خبری بود و نه از مرد جوان. ایرنا با نگرانی به او نگاه کرد. - چرا ماتت برده ؟ چرا رنگت پریده ؟ حرف بزن بگو چی شده میخائيل ؟ ↩️ ادامه دارد...

🔵 نظر امیرالمؤمنین درباره خلافت 💠 ما را حقی است اگر به ما داده شود وگرنه بر پشت شتران سوار شويم و برای گرفتن آن برانيم هر چند راه رفتن ما در شب به طول انجامند. 📒 #نهج_البلاغه ، حکمت ۲۲ #نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی

🌹سلسله جلسات #درسهای_نهج_البلاغه ✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 #حکمت43 7⃣ ⭕️ الگوهاى انسانى (فضائل اخلاقى یکى از یاران) 🎙حجت الاسلام #مهدوی_ارفع

╭❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╮ ✨بسم الله الرحمن الرحیم✨ 🌹شرح #حکمت43 (7) 🔹الگوهاى انسانى (فضائل اخلاقى یکى از یاران) 🔻چهارمین وصف خباب بن ارت در زبان مولا علی (علیه السلام)، رضایت از خداست. 💠 اولاً باید بدانیم که رضایت از خدا، چه اهمیت و جایگاه و ارزشی دارد. مولا علی(علیه السلام) در حکمت ۴ نهج‌البلاغه فرمودند: «نِعمَ القَرینُ الرِّضیٰ» " بهترین همنشین انسان، رضایت از آن چیزی است که خدا حکم کرده است. " 🔻یا در حکمت ۴۴ فرمود: «طوبیٰ لِمَن رَضیَ عَنِ الله»؛ "خوشا به حال کسی که از خدا راضی باشد." 💠 مطلب دوم، فلسفه آزمون های الهی در اموال و اولاد است که رضایت یا عدم رضایت از خدا شناخته شده است. حضرت علی (علیه السلام) در حکمت ۹۳ می فرماید: «خداوند در قرآن فرموده است: (همانا اموال و اولاد شما مایه فتنه و آزمایش شمایند.) و معنای آن این است که خدا انسان ها را با اموال و فرزندانشان می آزماید، تا معلوم شود چه کسی نسبت به رزق و روزی اش راضی و خرسند است و چه کسی ناراضی است. اگرچه خداوند سبحان به انسان‌ها از خودشان آگاه تر است، اما با این آزمایش قرار است افعالی که به واسطه آن افعال، مستحق ثواب و عقاب می شوند، از آنها آشکار شود. (بعد توضیح می دهند) به خاطر اینکه بعضی از انسان ها فرزند پسر را دوست دارند و فرزند دختر را نمی پسندند و بعضی دیگر فراوانی اموال را دوست دارند و از کاهش سرمایه نگرانند.» 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع #نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی ╰❁━═━⊰✼❆🍃🌹🍃❆✼⊱━═━❁╯

🎙ای بر غریبی تو درود و سلام من... 🔻روضه #حضرت_علی_اصغر(ع) ⏱#بیش_از_ده_دقیقه | 18:05 👤حاج #عباس_حیدرزاده #هفتم_محرم 💡 کانال روضه‌های کوتاهِ کاملِ خانگی @RozeKhanegee

☑️مجموعه پوسترهای فرازهایی از زیارت عاشورا (5) ⬛️ برِئْتُ اِلَى اللهِ وَاِلَیْکُمْ مِنْهُمْ، وَمِنْ اَشْیاعِهِمْ وَاَتْباعِهِمْ وَاَوْلِیآئِهِم، یا اَباعَبْدِاللهِ اِنّى سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ، وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ اِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ 🔹آنچه در کربلا رخ نموده، جبهه‌بندی عظیم تاریخی است؛ یک سو حق مطلق است و سوی دیگر باطل محض یک سو تمام خوبی‌هاست و سوی دیگر تمام بدی‌ها 🔸وقتی با این صحنه مواجه می شویم، فرقی نمی کند که کِی؟چه امروز و چه زمان وقوع حادثه باید تکلیف را با خودمان روشن کنیم. 🔹یکی از مهم ترین رسالتهای زیارت عاشورا همین است؛ قرار دادن انسان در معرض جایگاه انتخاب 🔸زیارت عاشورا بر دو اصل استوار است: سلام و لعن، حب و بغض، تولی و تبری، عشق و نفرت مهر و قهر، محبت و عداوت، دعا و نفرین، پیوستن و گسستن، نزدیک شدن و دوری گزیدن 🔰خلاصه زیارت عاشورا همین دو کلام است: ✅به خوبی‌ها سلام کردن و به بدی‌ها عُلقه نداشتن ✅به خوبی‌ها مهر ورزیدن و از بدی‌ها بیزاری جستن ✅خوبی را خوب شمردن و بدی را بد دانستن ✅به اهل وفا، وفا کردن و از اهل جفا فاصله گرفتن ✅با مظلوم همدلی کردن و بر ظالم یورش بردن

🔸 مجموعه پوسترهای فرازهایی از زیارت عاشورا(۶) 🔰 اللّهُمَّ اجْعَلْنى فى مَقامى هذا مِمَّنْ تَنالُهُ مِنْکَ صَلَواتٌ وَ رَحْمَةٌ وَ مَغْفِرَةٌ 🔹 ما که در ابتدای زیارت، سلام کننده بوده ایم، چگونه به این توقع و انتظار می‌رسیم که دریافت کننده سلام و صلوات شویم؟ 🔹 این همان معجزه ای است که محبت و معرفت نسبت به حسین(ع) و معیت با حسین(ع) برای انسان رقم می زند. 🔹 ما به این دلیل که در بستر این زیارت و به واسطه این ولایت در جبهه حسین(ع) قرار گرفته‌ایم، در زمره یاوران حسین(ع) محسوب شده ایم. 🔹 هر که در جبهه حسین(ع) قرار بگیرد و به مقام یاوری حسین(ع) نایل شود، به مقام و مرتبه‌ای می‌رسد که خدا و پیامبران و اهل بیت(ع) و مومنین و صالحان و صدیقین بر او درود می‌فرستند و برایش رحمت و رضوان و مغفرت می‌خواهند. #زیارت_عاشورا #عاشورا #محرم

📔 لذت مطالعه ( خلاصه کتاب) 🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند. (۱۲) 📚 انتشارات عهدمانا - چرا ماتت برده ؟ چرا رنگت پریده ؟ حرف بزن بگو چی شده میخائيل ؟ به او نگاه کرد. کشیش قادر به تکلم نبود. دست هایش هنوز مقابل سینه اش بود و کمی می لرزید. ایرینا دست های او را گرفت و گفت : « خدای من ! چرا این شکلی شده ای ؟ مگر جن زده شده ای ؟ بروم برایت یک لیوان آب خنک بیاورم.» ایرینا از اتاق بیرون رفت. از داخل یخچال شیشهٔ آب را برداشت و سراسیمه به اتاق برگشت. کشیش تکیه به میز داده و روی زمین نشسته بود. پاهایش کاملاً از هم باز و گردنش رو به کتف سمت راستش خم شده بود. ایرینا شیشهٔ آب را روی میز گذاشت و کنارش زانو زد. لبهای کشیش می لرزید. انگار می خواست چیزی بگوید. ایرینا گفت : « نگران نباش عزیزم ! باید فشار خونت بالا رفته باشد . الآن قرصت را می آورم. » خواست بلند شود که کشیش بازویش را گرفت و با صدایی که به سختی به گوشش می رسید ، گفت : « نه ! بنشین.» ↩️ ادامه دارد...

🔴 نتیجه بی مِهری نزدیکان 💠 كسی را كه نزديكانش واگذارند، بيگانه او را پذيرا باشد. 📒 #نهج_البلاغه ، حکمت ۱۴ #نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی

🌹سلسله جلسات #درسهای_نهج_البلاغه ✅ شرح نهج البلاغه با نهج البلاغه 📒 #حکمت43 8⃣ ⭕️ الگوهاى انسانى (فضائل اخلاقى یکى از یاران) 🎙حجت الاسلام #مهدوی_ارفع