🔻اگر #نصیحت علنی این 👆 اثرات را دارد؛ پس:
با صدای بلند حرف زدن و بعضاً کتک زدن، توهین کردن و بیاحترامی برای امر کردن به یک هنجار اجتماعی چه نتایجی دارد؟؟؟
🔻شاید بیشتر در ذهنها #گشت_ارشاد تداعی شود، اما از وجود این مشکلات در #سیستم_آموزشی، #نهادهای_کارگری و بعضاً #کارمندی و... به گشت ارشاد رسیدیم.
#ولادت_امام_حسن_عسکری
#موسسه_حضرت_زینب #ولادت
@naghdname_ir
@ladyzainab_foundation
♦️غاصبان جهاد تبیین؛ بازندگان جهاد تصمیم هستند...
♦️این روزها مسئولینی که خود باید شروع کنند به ساختن امید و انجام تصمیمهای مهم اصلاحی در جایگاههای مختلف، بعضاً سخنوران صفِ اول جهاد تبیین هستند.
♦️غافل از اینکه این جایگاه برای آنها غصبی است، آنها سنگر جهاد تصمیم را در این روزهای مهم کمرنگ کردهاند و فهمشان از جهاد تبیین بهجای پرداختن به اندیشهها، تضارب واقعی آراء و مواجههی خردمندانه صرفاً پرداختن به شعر، شعار و نعرههایی است برای تایید.
✍مجید رحیمی
🔻نقدنامه را دنبال کنید:
@naghdname_ir
مردم را بشنوید... مردم را ببینید....
♦️در شرایط کنونی کشور نیازمندِ ید واحده هستیم برای مقابله با دو قشر:
1️⃣مسئولینی که با نالایقی هیچکاری برای #مسکن، #اشتغال، #خودرو و... انجام ندادند.
2️⃣ #لیدرها و اعضای اصلی که مردم و جوانان رو مقابل اصل نظام قرار دادند و بعضاً با اینده بسیاری بازی کردند.
اما در اینمیان باید مراقب باشیم تذکری که اقای خادم در متن عکس نوشته بالا بیان کردند مهم است؛
♦️قرار نیست به اسم مقابله با لیدرهای اصلی با جوانانی که اینده آنها #دستپخت_مسئولین_نالایق است و هیچگونه راهی برای آنها جز پناه بردن به کف خیابانها برایشون نگذاشتهایم مقابله کنیم؛
♦️ کما اینکه متاسفانه مواردی هم مشاهده شده است.
🔻نقدنامه را دنبال کنید:
@naghdname_ir
🔸️تجربه و مشاهدات عینی یکی از دوستان طلبه
این روزها به جهت شرایطی که دارم با لباس #روحانیت روزانه پنج الی شش بار از اسنپ یا #تاکسی استفاده میکنم؛ واکنش مردم به جهت محدودیت جامعه آماری شاید قابل استناد نباشد اما حتما طی این چند ماه قابلیت توجه دارد:
_برخی به جهت #نفرت زیادی که دارند و احساس میکنند باعث و بانی تمام مشکلات، از اجاره خانه عقب افتاده تا اقساط معوق من و امثال من هستیم، کل مسیر را ضمن حفظ احترام با سکوت طی میکنیم و من هم به جهت التهاب شرایط در اولین دیدار اصلا سعی نمیکنم با صحبتهای خودم نمکی باشم بر زخمهای کهنه
_برخی بهشدت لطف دارند و ابراز محبت شدید میکنند و نگرانند از وضعیت #جامعه و تربیت آینده فرزندانشان؛ که چه کنیم و چه میشود و چرا اینچنین شده است.
_عدهای از اغتشاشها خسته شدهاند اما بهشدت از #وضعیت_اقتصادی ناراضی هستند، یک راننده تاکسی دیالوگ جالبی داشت؛ میگفت حاج آقا برای منی که نمیتونم دو هفتس یه کاپشن برای بچهی خودم بخرم هیچ فرقی نمیکنه کی اون بالا بشینه آمریکا باشه یا امام زمان یا خامنهای یا....؛ حرف، حرف جالبی بود، انگار خلاصه تمام حرفهای روزهای گذشته بود که شنیده بودم؛ که تا نیاز اصلی و اساسی یک جامعه تامین نشود اصلا فکر کردن به دیگر مسائل شوخی بیش نیست؛ البته شواهد تاریخی زیادی این نکته را تایید میکند.
_نکته اساسی تمام این مشاهدات این بود؛ حتی آنهایی که متنفرند به سقوط و فروپاشی راضی نیستند، اما امیدی برای سخن گفتن نمیبینند؛
اگر #امید افراد زنده شود تغییراتی اساسی شکل خواهد گرفت.
🔻نقدنامه را دنبال کنید:
@naghdname_ir
🌱برای زندهگی...
🔻جهان ما مامانها نمیتواند تکبعدی باشد، نظریه نسبیتِ زمان جاری است در زندگیِ ما. همه چیز، همیشه، در حال وقوع است. قبلا دربارهاش نوشته بودم از بابِ گلایه (زن بودن) .
خُب، خیلی جاها بد است مثل عدم تمرکز، نداشتن زمان و اتاقی از آن خود! ولی یک جاهایی هم بهدرد بخور است اتفاقا... مثل حالوهوای این روزها که مصیبت میبارد از در و دیوارش.
مادری کردن مجبورت میکند بهزور حالت را بهتر کنی و زندگی را زندهگی.
🔻خیلی ناراحتی؛ اما نمیتوانی غمگین، عصبی و بیحوصله بمانی؛ یعنی میتوانی اما بعد میبینی همهاش داری میپَری به بچههات؛ حوصله شیرینزبانیهایشان را نداری؛ دوست نداری بچسبند بهت و مثل دُم همه جا دنبالت باشند و صدایشان لاینقطع در گوشَت بپیچد...
🔻 دیوانه میشوی از اینهمه تناقض درون و بیرون.
اینجاست که باید یاد بگیری همه اجزای زندگی را بگُنجانی در روزمرگیات و در «آن» زندگی کنی.
نمیتوانی به شلوغی خیابانها فکر کنی و کیک بپزی؛
🔻وقت نقاشی روی کوکی باید با بچهها بخندی، رقص و شادی را بیاوری توی رگهای زندگیشان.
مگر میتوان به بچهها فهماند که تو، دلودماغ پیتزا خوردن و دیدن فوتبال و صحبت درباره نیمار و مسی و امباپه را نداری؟ آن هم در آستانه جام جهانی؟ آن هم زمانیکه اولین مواجههی پسرانت باشد با پدیده جذاب فوتبال؟ باید گوش کنی آن هم با دقت؛ چشم در چشم، اگر دلت لحظهای با آنها نباشد میفهمند و با چند سوال طبل رسواییات را میکوبند.
🔻اینجور وقتها تغییر حال، مثل این است که با چاقو، پوست خودت را بکنی... دردناک!
درد اما بیدارت میکند:
زندگی نایستاده تا ما اول به هدفمان برسیم بعد برویم سراغ باقیِ چیزها...
بچهها دارند بزرگ میشوند...؛ دلها دور...
سربرمیگردانی میبینی حدود دو ماه است یادت رفته جلوی آینه لبخندت را نگاه کنی؛ عاشقی کنی؛ نامهای بنویسی برای دوست و ملاقاتی کنی با عزیزانت.
🔻میبینی روحت خالی شده از لطافت؛ پر شده از خشم، از انتقام ، از خشونت...
میبینی دیگر توان گفتگو نداری؛ حوصله شعر خواندن هیچ!
میبینی تمام لوازم انسان بودنت در حال اتمام است؛ تمام ابزار انسانی زیستَنَت!
اینقدر درد دیدهای و کاری از دستت برنیامده که وجودت پر از خشم شده از خودت و از دیگران... میبینی روحت دارد خالی می شود از بخشش، گذشت؛ همدلی، درک متقابل و مدارا.
انگار خالی شدهای از دوستداشتن...
و
این خطرناک است برای زیستن، برای اعتراض، برای انقلاب، برای ساختن و برای زندهگی.
🔻 به نظرم اگر زندگی را به یک جنبه تقلیل دهیم؛ دچار استبداد فکری میشویم... ؛ یادمان باشد این روزها مواظب «جانِ» خودمان هم باشیم که بی هنر، بی شعر و موسیقی نماند.
مراقبت کنیم از رفاقتهایمان.
🔻 همدیگر را به خوردن یک فنجان چای دعوت کنیم و چشم بدوزیم به چشمان همدیگر با لبخند.
حتی در همین فضای مجازی، در کنار تمام استوری های درد و غم و انتشار آگاهی و اعتراض؛ امید هم بریزیم به جانِ مخاطبانمان، شادی و لبخند و مهر را نیز.
✍زهرا شیخ
🔻نقدنامه را دنبال کنید:
@naghdname_ir
رسالهالنکاحیه، محمد حسین حسینی طهرانی صفحه ۱۴۹👆
🔻یقیناً نوع #سانسورهای ما نسبت به کلام علما و بزرگان در ابتدای انقلاب در شرایط امروز بیتاثیر نیست.
🔻نقدنامه را دنبال کنید:
@naghdname_ir
🌱برای دین...
🔻مادر من دینداراست و علاقهمند به دین؛ البته اغلب اطرافیانم همین طور هستند اما اینکه با مادرم شروع کردم علت دارد. مثلا مامان اصلا سختگیر نیست نسبت به آدمها، گمان خوب دارد به آنها به میزان لایتناهی، از بدترین حرفها و اتفاقها، دوستانهترین برداشت ممکن را دارد؛ حتی گاهی حرص دربیاراست نگاه خوشبینش به وقایع.
🔻خوب قاعدتا ما هم بچههای همان تربیتیم اما دیگر گاهی آش آنقدر شور میشود که صدای اعتراضمان بالا میرود.
🔻یادم نمیآید دقیقا کی، احتمالا ۱۶-۱۷ ساله بودم که بحثهای سکولاردینی مطرح شده بود و خیلی این جمله سیاست ما عین دیانت ماست تکرار میشد و من خیلی تلاش میکردم این جمله را ملموس کنم برای خودم.
🔻در همان روزها،یکبار دعوام شد با مامان که چرا اینهمه صداقت محض؟ حالا دروغ نمیخواهی نگی نگو، آقا بپیچون!
🔻 البته مامان آدم کم حرفی است و به پند «هر راست نشاید گفت » بسیار پایبند است اما خوب اگر کسی سوال کند راستش را می گوید...
آن روز بازار نقد بالا گرفت و من هی فکت آوردم که اگر اینجا و آنجا یککم سیاست به خرج داده یا پیچانده بودی، نتیجه بهتری گیرت میآمد؛ القصه؛ نهایت مامان با قاطعیت از جایش بلند شد و گفت: سیاست ما عین دیانت ماست!
این جمله کامل برایم جا افتاد در آن لحظه و گرفتم مطلب را.
🔻بعدها کنجکاو شدم در سیاست نظام اسلامی، کجایش عین دیانت است؟ دنبال صداقت گشتم در سیاستمدارانش، دنبال حذف دروغ از سیاستهایش، دنبای اقتصاد بدون ربا، دنبال سیستم اداری سالم، بدون رانت و اختلاس و دزدی، به دنبال رافت با مخالفین، به دنبال نگاه خوشبین و پرهیز از برداشت سوء، به دنبال بخشش و... .
🔻نمیدانم چرا از این شعار فقط جهاد و شعب ابیطالب و از این دست حرفها و کارهایش به مردم ما رسید؛ مثل تمام امامان که فقط به حسینش در مبارزه اقتدا میکنیم(گرچه آن هم دفاع بود نه حمله) به دنبال صفت امین میگردم؛ همانیکه پیامبرم به آن شناخته شد. به رحمت فکر میکنم نسبت به تمام عالمیان، به مدارا، صبر، به پرهیز از لجبازی و اهمیت نظر مردم....
🔻البته این روزها شعار «حفظ نظام از اوجب واجبات است» ظاهرا کارگشاتر است.
لابد منظورشان حفظ نظام اسلامی است. چه خوب!
🔻 به ذهنم آمد خواهش کنم از کشسانیکه دغدغه دین دارند و حفظ نظام اسلامی؛ پا پیش بگذارند و مسلمانی را با تمام جنبههایش؛ با تاسی از تمام امامهایش؛ با داشتن تفکر انتقادی و نگاه همهجانبهبین به تصویر بکشند؛ با خرج صبر، رافت، مدارا و نوعدوستی بیشتر، کمک کنند به رد قرائتهای گزینشی و سیاستزده برخی سیاستمداران در راستای منافع شان.
🔻اتفاقا اینبار من آنان را دعوت میکنم که فریب رسانه آلوده به سیاست را نخورند؛ معترضین نه دشمناند و نه خائن و فریبخورده؛ همان همسایه، خواهر و برادرزاده، رفیق یا فرزندخودماناند.
🔻دعوت میکنم یکباراز نگاه معترضین بنگرید و همدلی کنید برای رسیدن به تفاهم جمعی. از منظر تفاهم جلو بیایید برای حفظ نظام نه از منظر خشم و خشونت.
🔻 حساب خود را از سیاستی که به زشتی و ناپاکی آلوده شده و نه دیانت جدا کنید. مطمئن باشید اگر عینک تان را بردارید وجه اشتراکتان با مردم معمولی در دینداری بیشتر از سیاسیون نظام است.
✍زهرا شیخ
🔻نقدنامه را دنبال کنید:
@naghdname_ir
📍شیطان و آموزش و پرورش هر دو را لعنت میکنیم ....
📌ما منتظر تشریف فرمایی رئیس اداره هستیم!
صبح شنبه گفتیم بسم الله الرحمن الرحیم
حسنا کوچولو را با همسر بردیم مدرسه
دم در دبستان شلوغ بود
مگر قرار نبود دیگر توی سرمای هوا صف نباشد؟
حسنا سینه اش به شدت حساس شده پس از این چند دور سرما خوردگی.
صدای بلند بچه ها می آید «آماده ایم. آماده!» می روم جلو تا از لای در تماشا کنم ببینم چه خبر است؟
والدین دیگر هم ایستاده اند.
کار هر روز شان است. برخی تا یک ساعت بعد رفتن بچه ها به کلاس هم میایستند جلوی در مدرسه... (قبلا علت را پرسیده ام آنها میگویند از نیروهای سرکوب بعید نیست بخاطر ترساندن مردم به دبستان شلیک کنند تا گاز اشک آور بیندازند!)
از لای در میبینم همه بچه ها را به صف کرده اند و سربند «لبیک یا....» به سرشان بسته اند. توی آن جمعیت حسنا کوچولو را پیدا نمیکنم. میخواهم بروم جلو تر و از مدیر بخواهم حسنا را بفرستد داخل، یا برش گردانم خانه...
مدیر خودش میآید بیرون
«اقایون، خانمها برید کنار، شلوغ نکنید، راه رو باز کنید، جلوی در مدرسه هیچکس نباشه، خلوت کنید، اینطوری بی نظمی هستش، جلوی در مدرسه نایستید، ما منتظر تشریف فرمایی رئیس اداره هستیم!»
از حسنا یادم میرود بهش میگویم «چه خبر است خانم؟ جبرائیل که نمیخواهد نازل شود!» رویا پشت بند میآید که «بچه ما را صدا بزنید ببریم!»
خانم مدیر مقنعه اش را با حرص جابجا میکند و میگوید «هر پدر و مادری که اینجا بایستد اسم بچه اش را مینویسم!»
رویا عصبانی میشود و بلند میگوید «بنویس دو تا ضربدر هم بذار جلوش!»
جو دارد متشنج میشود «شیطان و آموزش و پرورش هر دو را لعنت میکنیم و می رویم تا کار به جر و بحث بیشتر نکشد!»
توی راه به صف فکر میکنم و به از جلو نظام کودکان دبستانی در قرن بیست و یک و کودکی و مدرسه خودمان. به اقتدارگرایی و این حد از میلیتاریسم فرهنگی... به آمدن رئیس اداره، و شباهتش به سان دیدن فرمانده ارتش از سربازان به خط شده. به ترانه شروین «برای تغییر مغزها که پوسیدن»
به حسنا کوچولو گفته بودم «درست است قد تو از همه بلند تر است اما من نمیخواهم تو مبصر کلاس تان باشی!»
گفت «پس چی باشم؟» گفتم «مهربان ترین کلاس تان باش!» لبهایش را ورچید.... یعنی نمیخواهم... بچه است دیگر... ذوق دارد... درک اش برای او سخت است... امروز باز هم سعی میکنم با او صحبت کنم.
این تغییرناپذیری و بوروکراسی خشک و این نظامی گری تربیتی، و استاتیک غیر پرورشی آنهم بعد اینهمه فریاد تحول خواهی و خونهایی که بر زمین ریخته شد یک دلیل بیشتر ندارد!
سلیمان مدتها پیش مرده است. اساسا ذهنی وجود ندارد که بخواهد پیامی را از گوش دریافت کند... و حالا زمانی اندک لازم است تا موریانه ها چوب عصا را بجوند... این شوکت پوشالی به زمین بیفتد تا همه باور کنیم سلیمان مرده است!
شاید آنگاه آماده تغییر فرهنگ رسمی شویم. «برای دانش آموزا برای آینده!»🌹🌹🌹
✍️یاسر عرب
پ.ن: به برخی از نظرات آقای عرب نقدهای جدی دارم اما پیرامون این یادداشت بهجهت مشغولیتی که در سیستم آموزش داشتهام متاسفانه تمام #سیستمنظامیگریتربیتی، و #استاتیکغیرپرورشی را کامل درک میکنم که از جمله آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
1️⃣نسخهپیچیهای کیلویی و همگانی برای دانشآموزان کل کشور
2️⃣عدم توجه به ذائقه، سلیقه، تغییرات نسلی و هرآنچه ممکن است متفاوت باشد نسبت به دانش آموزان مختلف
3️⃣بخشنامههای خشک، شعاری، دستوری و تکرار (کپی) گزارههای سالهای قبل
4️⃣عدم توجه به وجود گوش شنوا در سن بحرانی نوجوانیِ و توجه بیش از حد به کارهای شعار محور و کمی
5️⃣وجود کارمندانی که به دلیل سیستم مستبد صرفاً تمام دغدغهشان اجرا شدن بخشی از بخشنامه و گرفتن تصاویر است.
🔻نقدنامه را دنبال کنید:
@naghdname_ir
🍂انشای پروانه
💢 مگر چند تا نهال کاشتهاید که امروز سایهسار درختان کهن را طلبکارید؟
زهرا حسنی: جمع شده بودند جلوی دفتر نهاد رهبری و انگشت وسطشان را نثار همهی مقدساتمان میکردند.
🔻لابد بهجبران همهی سالهایی که خس و خاشاک خطابشان کردیم. رفتم سراغ رئیس نهاد که یا شیخنا! مماشات تا کجا؟ دو ماه است حناق گرفتهایم.
🔻 فصل مدارا گذشت، وقت تلافی است. حاجآقا صلاح را در سکوت میدید. درس سکوت را باید به رفقای خطیبش میداد؛ قبل از آنکه جامعه دو شقه شود.
🔻حالا که رسماشدهایم و هر قطب فقط خودش رامیداند سکوت هر طرف مهر تأییدی بر عدم اوست. جمعیت پشت در شعار «آخوند باید گم بشه» سر میداد.
🔻 لابد بهجبران همهی سالهایی که نسخهی «جمع کنه ازبره» برایشان پیچیدیم. احساس خفگی میکردم. آمدم بیرون. فریاد میزدند: «بسیجی جیرهخور!» لابد بهجبران همهی سالهایی که در دستهی مزدور و فریبخورده جایشان دادیم. مقابل جمعیت ایستادم. دوربینم را گرفتم سمتشان.
🔻میخواستم مرا ببینند. یا مرگ یا گفتوگو؛ گزیر دیگری نداریم. چند نفر از دل تجمع دویدند سمتم. نترسیدم. آدمی کهشود دست به هر کاری برای اثبات خود میزند؛ حتی انتحار.
🔻تا دیروز اگر در نکوهش دوقطبیشدن جامعه مینوشتم، امروز صواب را در پذیرش آن میبینم. جامعهی ما همین است: آرمانها و مهرشادها. دستهای که هنوز بر سر ارزشهای دینی ایستادهاند و دستهی دیگری که با جهان مدرن همراه شدهاند. من همانقدر دلم برای جوانیسوخت که جگرم برای مظلومیتکباب شد. چه کنم که هر دو را جانفدای ایران میدانم؟ مردم ما نه همهشان مهرشادند، نه همهشان آرمان. تا کی یکدیگر را انکار کنیم؟ کاش نظام عوض برچسبزدن به مهرشادها، آنها را بپذیرد و برایشان پدری کند. ج.ا اگر این پیلهی سفتی را که سنتگراها به دور او تنیدهاند، رها نکندنمیشود که هیچ؛ میمیرد.
🔻امشب یک دعوتنامه برایم آمد: «گعدهی خودمانی با آقای آقاطهرانی!» چه خبطی کردهام که مرا از خودشان میدانند؟ موضوع جلسه: «ضرورت شبکهی ملی اطلاعات با سرورهای داخلی!» الله! الله! ببین جنبشی که میتوانست راهگشای اصلاحات اساسی باشد چطور جادهصافکن صیانتیها شد. کاش برای خواباندن مچ جمهوری اسلامی، دست دشمنان قسمخوردهی ایران را نمیبوسیدند. به نام زندگی، مرگ را به خیابانها نمیکشاندند.
🔻 با شعار آزادی، سلب آزادی نمیکردند. ببین چقدر آششان شور است که حتی ویکیپدیای کذاب هم هدف از اعتراضهای اخیر را «براندازی ج.ا» نوشته. نیامدهاند بسازند، فقط میخواهند بشکنند. مگر چند تا نهال کاشتهاید که امروز سایهسار درختان کهن را طلبکارید؟
✍حسین قدیانی
پ.ن: نقد و نظرات خود را پیرامون یادداشتها به آیدی درج شده در بخش توضیحات ارسال بفرمایید.
🔻نقدنامه را دنبال کنید:
@naghdname_ir
🍂
آزادی منهای آگاهی🤚
چرا سید علی خامنهای محمد رضا پهلوی نیست؟
🔻 آزادی منهای آگاهی، ارزش آدمی را تا حد یک آگهی پایین میآورد؛ یک آگهی لای صفحات لایی یکی از روزنامههای غربی.
🔻همان غربیها که موسم کودتای بیست و هشت مرداد سی و دو، شعار آزادی یادشان رفته بود. آزادی اگر قرار باشد از جایی مثل آمریکا ساپورت شود، سرنوشتی جز اسارت نخواهد داشت. کاش اعتراض به فلان تصمیم و بهمان تدبیر جمهوری اسلامی به اینجا ختم نشود که توهم بزنیم آمریکا دلسوز ما مردم ایران شده. دل آمریکا فقط برای دلار میسوزد.
🔻آمریکا اگر دلسوز زن شرقی بود، این همه مادر افغانستانی را داغدار اولاد نمیکرد. به اسم جنگ با طالبان، حمله کرد به افغانستان و درجهآخر همسایهی شرقی ما را تحویل همان طالبان داد و تو باش که این وسط، زن افغان به آزادی رسیده باشد یا مرد افغان به آبادی رسیده باشد.
🔻من در روزهای اخیر، مکرر باب دل معترضها نوشتهام ولی جای این اعتراض به معترضها هست که چرا فکر میکنند دشمن و دشمنیهایش توهمی بیش نیست. اینور ما افغانستان و آنور ما عراق؛ ارمغان یانکیها چه بود برای این دو کشور؟
🔻 دموکراسی آمریکایی وقتی به خاورمیانه میرسد، به چیزی جز جنگ و آشوب و ناامنی و تجزیه ختم نمیشود. مشکل بزرگ آمریکا با جمهوری اسلامی این است که این نظام با وجود همهی نقدهایی که بهش وارد است، حتی اجازه نمیدهد یانکیها خواب حمله به ایران را ببینند.
🔻 آمریکا عاشق این بود که با حمله به ایران، باز هم کدخدای جهان شود و دوباره از نو، برای این جغرافیا ترسیم مرز کند. غایت آمریکا کشف حجاب دخترهای دهههشتادی نیست؛ این است که این نقشه باز هم آب برود و هرات دیگری، بحرین دیگری از مام وطن جدا شود. شگفتا! جمهوری اسلامی نه تنها نقشهی خودش را حفظ کرده بلکه حتی محافظ نقشهی خاورمیانه هم هست.
🔻دلیل عصبانیت آمریکا از نظام ما این نیست که چرا علمالهدی در خطبههایش کمتر اقتضای زمان را رعایت میکند؛ این است که چرا سیدعلی خامنهای، محمدرضا پهلوی نیست. آری!
🔻 آمریکا دنبال بنسلمان عجم میگردد؛ دنبال مشتری برای فروش سلاحهایش. آمریکا تصور میکرد با ترور سردار یک و بیست دقیقهی بامداد میتواند کمر حضرت آقا را بشکند ولی علمدار قصهی ما مگر از تنگنای روزگار برای رساندن جرعهای آب به لب لبتشنگان به وادی بینالحرمین رفته بود؟ نه جانم! سیدالشهدی مقاومت با پای خود به معراج رفت، چون هر آنچه که کار لازم بود، در این دنیا کرده بود.
🔻 فرض است بر ما که در طلب آزادی بیشتر، غفلت از آگاهی نکنیم و با دشمن، همصدایی نکنیم. اگر مرز ما با بوش و بایدن پررنگ نباشد، اجنبیپرست شدهایم، نه آزادیخواه.
✍حسین قدیانی
🔻نقدنامه را دنبال کنید:
@naghdname_ir
آیا بازخواستی برای این وعدهها خواهیم داشت⁉️
1️⃣رستم قاسمی: بحران زمین را رفع کردیم اما در ساخت مسکن مشکلات زیاد است
۰۴ آبان ۱۴۰۱
www.tasnimnews.com/fa/news/1401/08/04/2793988
2️⃣رستم قاسمی: ۴ میلیون مسکن را تا پایان دولت سیزدهم به مردم تحویل میدهیم
۳۱ تير ۱۴۰۱
www.tasnimnews.com/fa/news/1401/04/31/2746248
3️⃣قاسمی: برنامهای را برای ساخت خانههای یک طبقه شروع کردهایم تا مردم مسکن را به صورت تدریجی بسازند
۱۱ آبان ۱۴۰۱
isna.ir/xdMHjq
4️⃣رستم قاسمی: منتظر زمین برای ساخت مسکن ویلایی باشید
www.etemadonline.com/fa/tiny/news-579828
5️⃣قاسمی: در ساخت چهار میلیون واحد مسکونی هیچ تردیدی ندارم
https://irna.ir/xjK8RW
6-7-8.....
پ.ن:
🔽اگر به دنبال ریشه نارضایتیها و #اغتشاشات هستید؛ قبل از آنکه دشمن به دشمنی خودش توبیخ کنیم که چرا دشمنی میکند، نگاهی داشته باشیم به حرفها و سخنهایی که میگوییم و عمل نمیکنیم، نگاه کنیم به ابتدای تابستان که به #مستاجران گفتیم نگران نباشید اما....
🔽یقینا دولت اقداماتی برای مسکن انجام داده است اما مطمئنا کافی نبوده است؛ خصوصاً وعدهای که برای تابستان به مستاجران دادند.
🔽از سوی دیگر حتی با وجود تلاشها، اقدامات دولت نتوانست ذهن جامعه را نسب به وضعیت ملتهب مسکن آرام کند و شوقی ایجاد نماید.
🔻نقدنامه را دنبال کنید:
@naghdname_ir
💢جامعه پیشرفته، جامعه نوشتاری است نه شفاهی
✅#تفکر_انتقادی که جای آن در میان ما بسیار خالی است، بدون زمینه نیست. یکی از قویترین دشمنان تفکر انتقادی در میان ما، همین تقسیم مردم به نویسنده و خواننده است. مردم را باید به نویسنده و نویسنده تقسیم کرد.
✅نویسندگی، یکی از راههای آسان برای #خویشتنآزمایی است. نوشتههای ما بیش از آنکه برای دیگران سودمند باشد، برای خود ما مفید است. اینکه کسی نوشته ما را بخواند یا نخواند، آنقدر مهم نیست که اصل نوشتن مهم است. چون ما تا ننویسیم، نمیدانیم چه میدانیم و چه نمیدانیم.
✅فراوانی نوشتهها و نویسندگان، در صورتی زیانبار است که تفکر انتقادی در میان نباشد. پس مشکل در فراوانی نویسنده نیست؛ در مخاطبهای زودباور است. نوشتن به ما کمک میکند که نویسندگان کممایه را از پرمایه تمیز دهیم. در ضمن، در نوشتن آنقدر سود و فایده است که هر زیانی را جبران میکند.
✅جامعۀ پیشرفته، جامعۀ نوشتاری است، نه شفاهی. رونق فیسبوک و صدها شبکۀ مجازی و اجتماعی، از همینجا آب میخورد. فوبیای کاغذ (Papyrophobia)، نشانۀ نابالغی است. قرار بود کلاسهای انشا در مدارس و درس آیین نگارش در دانشگاهها، با فوبیای کاغذ یا کاغذهراسی مبارزه کنند. اما از قضا اسکنجبین صفرا فزود.
✍برگرفته از متن یادداشتهای مرحوم رضا بابایی
🔻نقدنامه را دنبال کنید:
@naghdname_ir