مجید رحیمی | نقدنامه
🔻نگاه سختگیرانه به رسانههای رسمی
در دنیای امروز خبر در هیچ پستو و صندوقی نخواهد ماند و خودش را هر طور که شده به مخاطب خواهد رساند و رسانه تنها میتواند سر و شکل آن را مدیریت کند تا درست و به جا به دست مخاطب برسد.
در سالهایی که حتی یک اکانت شبکه اجتماعی به طور مستقل میتواند یک رسانه با بردخبری وسیع باشد و بدون چارچوب و ضوابط و مقررات رسانههای رسمی اخبار را انتشار دهد، نگاه سختگیرانه به رسانههای رسمی میتواند خطرناک باشد. چون نه تنها آنها را از اعتبار میاندازد بلکه افکار عمومی را بر ضد آنان تربیت میکند و از بین رفتن اعتبار و اعتماد مردم همه آبروی رسانه است و هرچه بدست آوردن آن دشوار است، از دست رفتن آن به راحتی میتواند رخ دهد.
رسانهای که میتواند بازوی کمکی مسئولین در وقت بحرانها و واسطه معتبری برای از بین بردن شایعات باشد به راحتی بیاعتبار میشود.
نگاه سلبی به رسانه، آن را از واسطه و پیامآوری معتبر به سدی برای پنهانکاری و مخفی نگاهداشتن اخبار میرساند که خلاف ماهوی آن است و نه تنها دیگر نمیتواند بازوی کمکی به وقت بحرانها باشد بلکه خود نیز از بیهویت و بیمعنا شدهاست.بیش از 100 روز از ماجرای مسمومیتهای سریالی در کشور میگذرد.
ماجرایی که ابتدا با یک خبر ساده اطلاعرسانی شد. اما ماجرا در یکی دو مدرسه دیگر تکرار و جدیتر شد اما انکار مسئولین و محدودیت رسانهها در پرداخت فضا را برای شایعات را فراهم کرد.
بعد از وایرال روایتهای جعلی در رسانههای خارجی و شیوع مسمومیتها به مدارس مختلف و آسیب به افکار عمومی، باز هم اطلاع رسانی چندان شفاف نشد اما بعد از چندماه تکذیب و انکار و نسبت دادن مسمومیتها به تلقین و هیجانات دانش آموزان نهایتا از سوی مسئولین تایید شد و یکباره همه در این باره اعلام موضع کردند.
ماجرایی که باعث شد افکار عمومی باز به این باور برسد که رسانههای رسمی در پوشش برخی رویدادها کوتاهی کرده و تا ماجرا فراگیر نشود اطلاع رسانی شفاف نخواهد بود.
تیتر یک شدن مسمومیتهای سریالی در رسانههای خارج از ایران و نسبت دادن آن به طیف مذهبی نسبت ناروایی است که چون روایت اول را به دست گرفته در شبکههای اجتماعی میتازد اما رسانه رسمی تازه توانسته به این موضوع ورود کند و شفاف سازی کند. مدیریت تنش یکی از مسئولیتهای رسانه در مقابل جامعه است اما برآیند اتفاقات اخیر نشان میدهد که نگاه سلبی به رسانه و کم کاری در پوشش اخبار بحرانی نه تنها خبر را پنهان نمیکند بلکه به آن از زاویهای نادرست ضریب داده.
کاش مسئولین از ابزار رسانه درست استفاده کنند تا مرجعیت به داخل باز گردد.
✍عطیه همتی
🔻نقدنامه را دنبال کنید:
@naghdname_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶امام مخالف کسانی بود که در خیابان به بدحجابها حمله میکردند
🔻 سلیقهی امام (ره) هم عیناً همین بود. نه اینکه خیال کنید سلیقهی [من است]، نخیر سلیقهى امام عیناً همین بود. در سال ۶۴ که همین آقاى ناطقنورى وزیر کشور بودند، من یادم نمیرود در همین خیابانها، یک عدّهاى از جوانها بودند که حمله میکردند به بدحجابها!
🔻 امام، مکتوب نوشتند به ایشان که بروید و این جوانهایى که حمله میکنند به بدحجابها، بگیرید، بزنید، زندانشان کنید، حبسشان کنید؛ امام مخالف بود؛ در حالی که امام، آن مرد شجاع و بینظیرى بود که مسئلهى حجاب را به این کشور برگرداند. هیچ کس دیگر نمیتوانست غیر از امام [این کار را] بکند؛ این هم یکى از اختصاصات امام. اگر غیر از امام هر کس دیگر بود از همین آقایان بزرگان، مقدّسین، علما و مانند اینها، هیچ کس جرئت نمیکرد بگوید که باید با حجاب بیرون بیایند.
🔻 امام در همان ماههاى اوّل پیروزى انقلاب گفت باید با حجاب بیایند. این همان امام است؛ امّا در عین حال با آن روش مخالف بود و ایستادگى کرد و گفت [برخورد کنید]؛ که آن وقت بچّههاى کمیته آمدند جلوِ این [افراد را گرفتند]. آنها هم [البتّه] بچّههاى حزباللهى بودند، منتها نمیفهمیدند کار را، اشتباه میکردند.
🔻بنده هم موافق نیستم با این جور زدن و از این قبیل. بچّههاى خوب، بچّههاى مؤمن، بچّههاى صادق، بچّههاى سالم، بچّههاى خوشفکر، خوشدل، گاهى اشتباه میکنند راه را؛ باید شماها توجّه داشته باشید.
🔻بیانات در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران ۱۳۷۶/۱۲/۱۴
🔻نقدنامه را دنبال کنید:
@naghdname_ir
مجید رحیمی | نقدنامه
📌گفتگو و پاسخ منطقی
یک نفرى یک حرف بیربطى دارد اینجا میزند، خیلى خب، وقتىکه حرفش تمام شد، شما حالا یا در همین جلسه وقتى حرف او تمام شد، بلند شوید، منطقى، صحیح حرفتان را بزنید، یا بگویید که نخیر، عجله هم نداریم، شما گفتید، خب، بساط را جمع کن برو. بنده بعد از شما، دو روز دیگر، سه روز دیگر، میآیم همین جا یا جایى دیگر اعلان هم میکنم، منطقى هم رد میکنم حرف شما را؛ اینجورى بگویید.
بگذارید جوان صاحب شوق و تشنهى فهم، حقیقت و حرف حساب را بشنود از شما؛ نگوید که خب معلوم شد اینها حرف ندارند؛ آنها هم یک چیزى میگویند، حالا برویم ببینیم چه میگویند؛ اقلّاً براى تماشا آنجا برویم؛ و دُور آنها را گرم کنند. نباید بگذارید.
بیانات در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى ۱۳۷۶/۱۲/۱۴
🔻نقدنامه را دنبال کنید:
@naghdname_ir
🔻مسمومیت و رسانه ناکارآمد
من در مورد مسمومیت های سریالی اخیر،به تحلیل تاکسی طوری;کار خودشونه;باور ندارم.
به اینکه حاکمیت دنبال تعطیلی مدارس دخترانه است،هم اعتقادی ندارم.
آنچه از تجربه کار با نهادهای مختلف میفهمم وجود نوعی تعلل و ناکارآمدی جدی در نهادها(مثل آموزش و پرورش، وزارت بهداشت،رسانه و..)است.
اینکه چطور این نهادها ناکارامد شدند،یعنی نمیتوانند کار خود را در مواقع لازم درست انجام دهند جای تحلیل دارد.
من بنا به تخصصم میخواهم از ناکارآمد شدن تدریجی نهاد رسانه صحبت کنم. و اینکه چطور رسانه میتواند بازوی قوی برای مواجهه با این معضل باشد؛
در وضعیت بحرانی رسانه باید بصورت مداوم پیگیری و اطلاع رسانی کند.از دانش آموزان گرفته تا والدین و مسئولان و..را مورد پرسش قرار دهد و موضوع را از هرحیث باز کند.
از این طریق هم روند متعهد کردن و کارآمد شدن سایر نهادهای ذیربط صورت میگیرد هم مردم از احساس یاس و رهاشدگی نجات پیدا میکنند و باور میکنند که اراده مسئولان بر حل مشکل آنهاست.
اما چرا رسانه این کار خودش را بدرستی انجام نمیدهد؟
۱.نگاه امنیتی شدید به موضوعات مانعی برای اطلاع رسانی است و مبنا را بر پنهان کاری میگذارد،در حالی که در این شرایط آگاهی بخشی به جامعه آرامش میدهد نه سکوت خبری.
۲.زمانی که خبرنگاران امنیت حرفه ای ندارند و برای اطلاع رسانی حرفه ای شان ممکن است دستگیر و بازخواست شوند،طبیعتا آنها هم ترجیح میدهند محافظه کاری کنند و به موضوعات حساس ورود نکنند.این امر نتیجه ای جز فشل شدن رسانه به عنوان بازویی که میتوانست در خدمت حکومت برای حل بحران باشد، ندارد.
۳.وقتی صفحات علمی روزنامه ها تعطیل میشود و گفته میشود نیازی به صفحه علمی نداریم!در چنین مواقعی سیر آگاهی بخشی های علمی و سلامت به جامعه هم مختل میشود.
۴.وقتی رسانه های رسمی و حرفه ای اجازه،امکان و انگیزه کار حرفه ای نداشته باشند،در غیاب آنها فیک نیوزها، اظهارنظرهای شخصی و احساسی رونق میگیرد و در رسانه های اجتماعی جریان ها و موج های غیرحرفه ای به راه می افتد.رسانه های خارجی هم که ماهی خودشان را از آب میگیرند.در نهایت باید گفت تضعیف رسانه های رسمی، تعطیلی آنها بخاطر اطلاع رسانی و بازداشت خبرنگاران به نفع هیچ کس نیست.چون فضا را برای غیرحرفه ای ها و رسانه های خارجی بازتر میکند.رسانه رسمی داخلی را باید برای چنین روزهایی حفظ و تقویت کرد.
رسانه رسمی هم فقط صداوسیما نیست که بودجه کلان به پایش ریخته شود و در نهایت مقبولیت عام نداشته باشد. بلکه تک تک روزنامه ها و خبرگزاری های رسمی اند که هر کدام با رویکردی به نفع مصالح کشور دارند فعالیت می کنند.
✍زهرا اردکانی
🔻نقدنامه را دنبال کنید:
@naghdname_ir
🔰 دیدن ولی عصر (عج) مشکلی از ما حل نمی کند
💠 همه ما دلمان می خواهد که وجود مبارک(عج) را ببینیم، امّا مستحضرید دیدن یک امر عاطفی است و مشکل ما را حل نمی کند؛ عمده آن است که امام ما را ببیند و ما امام را زیارت بکنیم!
💠 این همه مردم پیغمبر (ص)، حضرت امیر، امام حسن و امام حسین (سلام الله علیهم) را زیارت می کردند؛ گاهی نماز پنج وقت را در بهترین مسجد بعد از مسجد الحرام، پشت سر بهترین امام جماعت دنیا و آخرت می خواندند، امّا مشکل آنها حل نشد!! ما حضرت را ببینیم البته یک ادبی است، یک عاطفه است؛ ولی عمده این است که حضرت ما را ببیند.
📋 درس خارج فقه، قم ؛ ۱۳۹۵/۱۰/۲۲ پانزدهم شعبان المعظّم.
🔻نقدنامه را دنبال کنید:
@naghdname_ir
هدایت شده از مؤسسه حضرتزینب(س)
🔻افسوسِ دیدار🌱
افسوس که ما لایق دیدار نبودیم
ای کاش که در دیده و انظار نبودیم
خوبان فلک در پی سربازی اویند
ایکاش که سرباز، نه سربار نبودیم
عمری ز می جام تو نوشیده و خوردیم
ای کاش قسم خورده اغیار نبودیم
ما شهره شهریم به بوی خوش نرگس
ای کاش فراری ز تو عطار نبودیم
گر بوی خوشی هست ز عطر نفس توست
ای کاش که گل بوده و چون خار نبودیم
جانا رخ تو همچو اویس قرنی دید
افسوس که ما لایق دیدار نبودیم.
✍سیدمحی الدین حسینی(شمع)
نیمه شعبان ۱۴۴۴، اسفند ۱۴۰۱
____
عیدتان مبارک🌹🌹🌹
#نیمه_شعبان #ولادت_امام_زمان
#صاحب_الزمان #مهدی_موعود
#موسسه_حضرت_زینب #اسلام
@hazratzainab_com
کلُّ مَنْ عَلیها فَان وَ یبقَی وَجْهُ رَبَّک ذوالجلالِ والاکرامِ
🖤🖤🖤
روایت رنج و درد سرطان چیزی نبود که بسیاری تحملش را داشته باشند. آدمها از سرطانیها انتظار قهرمانبازی داشتند.
انتظار لبخند مقابل دوربین، سردادن شعارهای امید و موفقیت در گفتگوها و مصاحبهها، خلق فانتزی با قرار گرفتن در موقعیتهای خاص و ارائهی تصویری زیبا و با شکوه از طی مرحلهی بیماری تا مرگ. آدمها دوست داشتند من حتی سلبریتی سرطانی باشم. به برنامههای مختلف تلویزیونی دعوت میشدم برای درآوردن همین اداها و قهرمانبازیها. با چاشنی آموزههای معنوی و دینی.بیماری سویههای تاریک و سخت زندگی انسان را آشکار میکرد. ناتوانی آدم را در پیشگیری از رخدادنش به رخ میکشید.
فروپاشی و فرسایش آدم را با صبر و حوصله به نمایش میگذاشت و دستآخر بیچارگی و سرگردانی انسان را همچون پتکی سنگین بر سر او میکوفت. شنیدن و خواندن روایت این مسیر برای انسانهای سالم نه دوستداشتنی بود. نه تحملپذیر.
📌بخشی از روایتهای مسعود دیانی از دوران بیماری، روحش شاد و یادش گرامی🖤
🔻نقدنامه را دنبال کنید:
@naghdname_ir
6.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قرائت بخشی از کتاب کلام جاودانه علامه حکیمی در برنامه سوره توسط #مسعود_دیانی
🔻نقدنامه را دنبال کنید:
@naghdname_ir
5.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹 #مسعود_دیانی جملات هشدارآمیز آقا سید روحالله را میخواند دربارهی سستی پس از #انقلاب.
🔻نقدنامه را دنبال کنید:
@naghdname_ir
مجید رحیمی | نقدنامه
🔹 #مسعود_دیانی جملات هشدارآمیز آقا سید روحالله را میخواند دربارهی سستی پس از #انقلاب. 🔻نقدنامه
اللَّهُمَّ إِنَّا لَا نَعْلَمُ مِنْهُ إِلَّا خَیْرا …
🔻نقدنامه را دنبال کنید:
@naghdname_ir
هدایت شده از جَذَوات | فاطمه داداشی
🔺زندگی با مرگ
کمی برای آقای دیانی؛ کمی برای مرگ
برای منی پروژهی فکری چندسالهام «مرگپژوهی» بوده، نوشتن و حرفزدن و خواندن از «مرگ» شیرینی ویژهای داشته.
دکتر مسعود دیانی تنها کسی بود که پستهایش را مو به مو -بعضا چندین بار- میخواندم. دیانی خودش را در موقعیت مرگ «مییافت» و از دست و پنجه نرمکردن با «زندگی» روایت میکرد.
روایتِ دیانی از درد و رنج بیماری، همانطور که خود او میگوید، «چیزی نبود که بسیاری تحملش را داشته باشند. آدمها از سرطانیها انتظار قهرمانبازی داشتند. انتظار لبخند مقابل دوربین، سردادن شعارهای امید و موفقیت در گفتگوها و مصاحبهها، خلق فانتزی با قرار گرفتن در موقعیتهای خاص و ارائهی تصویری زیبا و با شکوه از طی مرحلهی بیماری تا مرگ.»
راستش من هیچوقت مبارزه با سرطان را نفهمیدم. نه اینکه درمان را بیاهمیت بدانم. نه اینکه تلاش برای زندگی کنار خانواده و دوستان را زیبا ندانم. اما فکر میکنم مفاهیمی که در کنار «مبارزه با سرطان» شکل میگیرد، حکایت از نوعی توهّم نسبت به زندگی دارد.
مفاهیمی مثل «امید»، «قدرت»، «مقاومت» وقتی با «مبارزه با سرطان و شکست آن» گره میخورَد، فقط در بهبودی از بیماری معنا پیدا میکند.
اگر سرطان را نوعی بیماری میدانستیم، درمان آن بهمثابهی درمان هر بیماری دیگری اهمیت میداشت. اما اگر آن را مساوی با مرگ یا حتی همجواریِ نزدیک با مرگ بدانیم، آنوقت مبارزه با مرگ چه معنایی داشت؟
شاید بگویید امیدواری بخشی از درمان است. اما درست این است که بگوییم آنچه بخشی از درمان است نترسیدن از بیماری(و به تبع مرگ) است؛ نه امیدواری به درمان.
تمام امیدواری در همین نقطه شکل میگیرد. که تو از مرگ نترسی. دیانی مینویسد «مرگ به سگی میمانست که با شنیدن بوی ترس از تن و جان تو، به تو حملهور میشد. و با شنیدن بوی ناترسی از تو میگریخت یا دستکم پارهات نمیکرد. آنانکه از مرگ میترسیدند را، همان ترس میکشت. نه سرطان.»
دیانی در جای دیگری از یادداشتهایش از جهانِ انسانِ بیمار حرف میزند که درک وجودیاش نسبت به ارزشها و اولویتها و عواطف و لذتهایش، با جهانِ انسانِ سالم متفاوت است. او باب گفتگو بین این دو جهان را بسته میداند و انسانهای سالم را بیمیل به شنیدن از جهان بیمار؛ و مینویسد «معنای اینکه اطرافیان بیمار مدام به او میگویند "مقاوم باش" همین است: از جهان خودت با ما حرف نزن».
من این جهانِ انسانِ بیمار را، جهانِ انسان در مواجههی صریح و عریان با مرگ و زندگیِ بدون روتوش میدانم.
یادم است هشت-نُه ماه پیش، پس از آنکه دیانی درباره جهانِ انسانِ بیمار نوشت، انگار که مروارید درخشانی وسط کویر یافته باشم؛ برایش نوشتم طی سالهایی که به مرگ اندیشیدهام، در انتظار درکِ وجودیِ این جهان بودهام. جهانی که از موقعیت مرگ به زندگی مینگرد.
برایش نوشتم جهان انسانهای -بهقول شما- سالم(و بهنگاه من انسانهای آمیخته با زندگی) تکراری شده و زندگی در مفاهیمی که همگان سرش توافق دارند، بیمعنا. تلویحا نوشتم که دوست داشتم جای شما باشم و این جهان را -بطور وجودی- درک میکردم. برایم نوشت که در مقام همسری و مادری چنین چیزی نخواهید. برایش نوشتم بزرگترین باگ مرگ همین است؛ غمی که بازماندگان در نبود تو میخورند. نوشت ان شالله در سلامتی به چنین درک اصیلی برسید.
امروز که او دیگر میان ما نیست؛ خواستم بنویسم آقای دیانی. حرف زدن از مرگ در دنیای
انسانهایی که در فقدانِ درک جهانِ «زندگی با مرگ»، با زندگی آمیخته شدند و از شنیدن از مرگ فرار میکنند، محکوم شدن به برچسب افسردگی است.
و چه درست در اینستاگرامتان، روایتهای سرطان را اینطور آغاز کردید: «برخلاف آنچه بسیاری از آدمها گمان میکنند، یاد مرگ، رفتن به استقبال مرگ و پذیرش مرگ، نشانهی ناامیدی نیست. امید و نشاطی را که در مرگ ریشه دارد، هیچ یأسی نمیتواند درو کند.»
آقای دیانی. حکماً حالا از آن بالاها به ما انسانهای آمیخته با زندگی لبخند میزنید و آن دیالوگ فیلم خداحافظ رفیق را تکرار میکنید: «اینا رو نگاه! چه بِتُنی خرج این مسافرخونه میکنند!»
رفتنتان را به فاطمه، ارغوان و آیه تسلیت میگویم و بازگشتتان را به وطن، تبریک.
✍️ #فاطمه_داداشی
@Jazveh_fatemedadashi
📌عدالت نباید فدای مصلحت شود
🔹علی از اول علاقهای به این کار (حکومت) نداشت و به حکم اینکه اسلام اجازه نمیدهد که آنجا که اجتماع به دو طبقه ستمگر و ستمکش ، یکی پرخور ناراحت از پرخوری ، و دیگری گرسنه ناراحت از گرسنگی ، تقسیم میشود ، دست روی دست بگذارد و تماشاچی صحنه باشد ، این وظیفه سنگین را برعهده گرفت.
📌مسئولیت عالمان
🔹«اگر پیمان خدا از دانشمندان نبود که در مقابل پرخوری ستمگر و گرسنگی ستمکش ساکت ننشینند و دست روی دست نگذارند ، همانا افسار خلافت را روی شانهاش میانداختم و مانند روز اول کنار مینشستم.» نهج البلاغه ، خطبه 3
🔸منبع: سیری در نهج البلاغه نویسنده: مطهری، مرتضی جلد: 1 صفحه: 115
🔻نقدنامه را دنبال کنید:
@naghdname_ir