مجلس شهدا
بار دیگر کتاب خوانی در قالب رمان در اختیارتان قرار داده ایم .... قسمتی از #رمان_پناه امیدوارم که را
📙 #رمان_پناه
◀️ #قسمت_شصت_و_هفتم
✍🏻مقابلش می ایستم و می گویم:
_بس کن سوگند،عجب اشتباهی کردم اومدما.مثلا گفتم باهات درددل کنم
+خودتو بذار جای من آخه!
_هر آدمی می تونه تغییر کنه
+تغییر مثبت آره،ولی تو منفی عقب گرد کردی
_از نظر کی؟تو یا من؟
+ما همیشه هم نظر بودیم پناه
_تا چند ماه قبل و پیش از تغییرات بله
+برو بابا،چرت و پرت تحویل من نده، توصیه می کنم چند روز اینجا بمون بریم پیش بچه ها سرت هوا بخوره بلکه این چیزا یادت بره.کاری نداری؟
_نه
+خدا بی نوبت شفات بده،فعلا
همین که می رود،بالاخره بغضم می ترکد و شروع می کنم به گریه کردن.
روی چمن ها می نشینم و به بدبختی هایم فکر می کنم.شاید خیلی هم بی ربط نمی گفت سوگند!حتی از راه دور هم نظر شهاب برایم مهم بود...
دلم می خواست تهران باشم و توی آرامش خانه حاج رضا بمانم.اما مگر می شد؟چرا هیچ عکسی از هیچ کدامشان توی گوشیم نداشتم؟چرا من انقدر گیج بودم همیشه؟
چقدر جایم خالی می ماند!
آخ که چقدر شیدا خیالش راحت شده و چه ذوقی دارد برای امشب.هم دامادی برادرش و هم دیدن و بودن در کنار شهاب!
خدایا...حتی بهزاد هم که صبح تا شب پناه ورد زبانش بود چند ماه دور بودنم را طاقت نیاورد و رفت سراغ دخترهای جدید!
آن وقت من باید به چه امیدی تصور می کردم که شهاب فراموشم نکند یا اصلا برایش مهم مانده باشم؟
از دل برود هرآنکه از دیده برفت.
بجای برگشتن به خانه،پیش لاله می روم تا از تنهایی دق نکنم.به صورتم که نگاه می کند می گوید:
_چیزی شده؟پکری
+رفته بودم دیدن سوگند
_همون دختره که من باهاش لجم؟
+اوهوم
_خب؟
+تحویلم نگرفت
_جهنم...ولی چرا؟!
+تا می تونست ریخت و قیافم رو کوبید
_الحمدالله
با تعجب نگاهش می کنم.سیبش را گاز می زند و با دهان پر می گوید:
+یعنی الحمدالله که تیپت باب میلش نبوده،اون از بس خفن بوده و هست دوست داره توام مدل خودش ببینه مثل قبل.ولی کور خونده،این تو بمیری از اون تو بمیریای قدیم نیست.مگه نه؟
_نمی دونم.دارم شک می کنم
+به چی؟
_به اینکه اصلا چرا عوض شدم یا باید بشم
+خب؟
_هه...بهم گفت عاشق شدی؟گفتم آره...حتی به شهابم توهین کرد.گفت عشق کورت کرده
+تو الان کور شدی؟
_دچار خوددرگیری شدم.فکر می کنم سوگند حق داره.من به عشق شهاب دارم به بعضی چیزا فکر می کنم...مثل خدا نمی گم خوبه یا بده ولی حداقلش باید خوشحال باشی که عاشق شدنتم اگر واقعا باشه،دلت رو به
خدا نزدیک می کنه.
_حرفات برام سنگینه
+عزیزدلم تو که می دونی من همیشه مخالف صد درصد کارات بودم.اگر الان قدم کج می ذاشتی هم گیر می دادم بهت!اما فعلا خوشحالم چون داری سر به راه می شی و خودت حواست نیست!
_ولی من دنبال دلیل محکم می گردم لاله
+برای چی؟
_اینکه به خودم یا یکی مثل سوگند توضیح قانع کننده بدم که چرا دیگه شبیه قبل نیستم
+پیشنهاد می کنم که اول تکلیفت رو حداقل با خودت و دلت روشن کنی بعد دیگرانم توجیه میشن
_چجوری؟
بلند می شود و می گوید:
+بسم الله.تا دلت بخواد راه و روش هست برای این کار
_مثلا؟
دستم را می گیرد و کنار کتابخانه ی نقلی اش می ایستیم.چندتا کتاب را با وسواس انتخاب می کند و می چپاند توی بغلم
+خدمت شما،مطالعه بفرمایید
_داری ادای شهابو در میاری؟
+ول کن توام هی شهاب شهاب...خجالتم خوب چیزیه ها!دخترم دخترای قدیم.عاشقم می شدن دیگه اینجوری جار و زار نمی زدن بخدا...اینا رو بخون مهماشو ازت می پرسما
می خندم و به کتاب ها نگاه می کنم.
ساعت از 12 شب گذشته و من تمام فکر و ذکرم درگیر خانه حاج رضاست.دلم می خواهد آمار بگیرم.چه کسی بهتر از فرشته!
هرچند هیچ عروسی که تازه از سر سفره عقد بلند شده حوصله ی تلفنی حرف زدن با کسی را ندارد اما سنگ مفت و گنجشک مفت!شماره اش را می گیرم.
📝نویسنده: الهام تیموری
⏪ #ادامہ_دارد...
🌷 @majles_e_shohada 🌷
3.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ضد انقلاب فراری: باید بریم دست بچه های سپاه رو ببوسیم
.
.
.
╭─┅═ঈ❤️ঈ═┅─╮
🌷 @majles_e_shohada 🌷
╰─┅═ঈ❤️ঈ═┅─╯
1.64M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥نهیب محکم رهبر انقلاب به مسئولان کشور:
حق ندارن آقایون اون وقتی که امکانات شخصی دارن از امکانات دولتی استفاده کنند ، ماشین دارید سوار بشید بیایید محل کارتون ، ماشین دولتی یعنی چه ؟
.
🌷 @majles_e_shohada 🌷
🔔
👈ابلیس به ۵ علت #بدبخت شد:
➊اقــــرار به گـــــناه نڪرد
➋از ڪرده پشـــــیمان نشد
➌خــــود را مـلامـت نڪرد
➍تصـمیم به تـــوبه نگرفت
➎از رحـمت خدا نامید شد.
👈آدم به ۵ علت #سعادتمـند شد:
➊اقـــــرار به گـــــــناه ڪرد
➋از ڪرده پشـــــــیمان شد
➌خــــود را ســـرزنش ڪرد
➍تعـــجیل در تـــــوبه ڪرد
➎به رحمت حق امید داشت.
https://eitaa.com/majles_e_shohada
بعضیوقتها مردم حاضرند #ظلم باشد و #بدبخت بشوند، ولی یک چیزی داشته باشند به نام « #آزادی و #رهایی»
چرا گاهی مردم حاضرند به کسی که #عدالت ندارد و ظلم میکند رأی دهند؟
چه اتفاقی میافتد که مردم ازعدالت رویگردان میشوند؟
عدالت یعنی نوعی #نظم،اما درمقابلش انسان یکنوع بینظمی راهم دوست دارد.
لذا گاهی انسان، عدالت را ول میکند!
آدمها اگر همهاش درحساب و کتاب وضابطه باشند، خسته میشوند
وبعد ازمدتی #احساس_خفگی پیدا میکنند؛
لذا یکجاهایی دوست دارند دریک جهان «بیحساب و کتاب» تنفس کنند.
ولی آدمها رابهخاطر این احساسشان بامفهوم «آزادی»(به معنای ارضاء امیال سطحی و هوای نفس) #فریب دادهاند
وآنها رابه #هرزگی جذب کردهاند
یکجاهایی انسانها یکدفعهای دلش برای ول بودن و بیبندوباری تنگ میشود.
لذا گاهی اگرکسی #شعار «ول بودن» بدهد،
مردم بعضاً حاضرند از نانشب خودشان هم بگذرند وبه او #رأی بدهند.
اگربه مردم بگویید: «او که عدالت ندارد!»
میگویند: «بله درست است؛ ظلم میشود، اما در عوض، ول هستیم!»
چراعمر جذابیت شعار«عدالت»ازجذابیت شعار «آزادی» کمتر است؟
همین انسانی که دوست دارد در یک جهان پر از نظم، عدالت وقانونمندی زندگی کند،
برای پرواز، به چیزی فراتر ازعدالت، نظم و قانون احتیاج دارد
خدا«گرایش انسان به رها بودن» راچطور پاسخ میدهد؟
جایی که خدا فراتراز عدل بابندهاش رفتار میکند،
همان جایی است که با« #فضل» خودش رفتار میکند،
یعنی #فوق_ضوابط رفتارمیکند.
اماانسانها بهجای اینکه بافضل خدا دنبال رهایی باشند،
دنبال #آزادی بهمعنای #هرزگی و #بی_عدالتی میرود.
🌷 @majles_e_shoha🌷
هر چه بیشتر #به_خاطر_خدا_صبر_کنیم،
خدا بیشتر به خاطر ما عجله خواهد کرد
و هر چه بیشتر #در_سختیها_لبخند_بزنیم،
خدا زودتر آسایش را به ما میرساند.
#انگار_خدا_طاقت_ندارد صبر بندۀ خودش را ببیند
و در آخرت هم هنگام ورود به بهشت اول از صبرشان تقدیر میکند:
سلام علیکم بماصبرتم فنعم عقبی الدار
#استاد_پناهیان
http://eitaa.com/joinchat/majles_e_shohada