eitaa logo
مجلس شهدا
892 دنبال‌کننده
14.4هزار عکس
9.4هزار ویدیو
81 فایل
🍃کانال مجلس شهدا🍃 ⚘پیام رسان " ایتا "⚘ http://eitaa.com/majles_e_shohada 🌹ما سینه زدیم بی صدا باریدند از هر چه که دم زدیم آنها دیدند ما مدعــیان صف اول بودیم از آخر مجلس شهدارا چیدند🌹 ارتباط باخادمِ شهدا ،تبادل ,پیشنهادات @ghatre_barran
مشاهده در ایتا
دانلود
#سلام بر آنهایی که ⇜رفتند تا بمانند ⇜و #نماندند تا بمیرند 🔹دعـا داشتند #ادعا نداشتند 🔸نیایش داشتند #نمایش نداشتند 🔹 #حیــا داشتند؛ ریا نداشتند 🔸رســم داشتند #اســم_نداشتند 🌷 @majles_e_shohada 🌷
#شـهـدایـے |🍂| اسیر شما شـدن خوب اسـت...❤️ اسیر #شہدا شدن را میگویم... خوبے اش به این است کہ #ازاسـارت_دنیا آزاد میشوے... #شہدا_ما_را_اسیر_خود_کنید 🌷 @majles_e_shohada 🌷
#پیامکی_از_بهشت 💌 رفیق من ...! نمی شود پایان زندگی بجز #شهــادت باشد . یادتون باشہ دنیــ🌍ـــا محل مسابقہ است 👈 وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونْ أُولٰئِڪَ المُقَرَّبُونْ 👉 و #آخرتـــ را فقط با اعمال نیڪ و پشت ڪار میتوان تصاحب ڪـرد ✌️ #عڪس_شهید_حسین_‌معز_غلامی #شهید_مدافع_‌حرم 🌷 @majles_e_shohada 🌷
مجلس شهدا
بار دیگر کتاب خوانی در قالب رمان در اختیارتان قرار داده ایم .... قسمتی از #رمان_پناه امیدوارم که را
📙 ◀️ ✍🏻ببینم برای برگشتن به زندگیم باید از شما اجازه می گرفتم؟اگه پسرت رو توی خماری گذاشته بودم نصفش بخاطر این بود که از همین روزا می ترسیدم،از شمایی که اون روت رو بالاخره یه بارم که شده نشون بدی،ولی خداروشکر من خیلی وقته آدمای اطرافمو شناختم! به هیچکسی هم ربطی نداره که گیسمو فرستادم زیر روسری یا نه...که حالا بدون سرخاب و سپیداپ پامو می ذارم بیرون یا نه.حالام بفرمایید یکی بزنید تو گوش پسر ناخلفتون و با همون هزار و یک بدبختی بشونیدش پای سفره عقد...برای من فقط درده بهزاد _اینجا چه خبره؟ از روی شانه ی خاله ی ناتنی ام،بابا را می بینم که با صورت سرخ ایستاده و نظاره گر ماست.با دیدنش مثل بچه یتیم ها بغضم می شکند و های های گریه می کنم. +چه خبره افسانه؟ _ه...هیچی ،برو بیرون یه دور بزن صابر جان +خوش اومدی ،به موقع سر رسیدی.خبر اینکه صابر خان،کلاهت رو بذار بالاتر. دخترت دست از دهن کشیده و منو که جای مادرشم شسته گذاشته کنار!پناه؟!اعظم خانوم چی میگه بابا؟ با گریه جیغ می کشم: +دروغ میگه،نحسی پسرش باز... _تو رو خدا آقا صابر،دستم به دامنت. بچت رو بفرست همونجایی که چند وقت بود!بهزاد از روزی که دیدش فیلش یاد هندستون کرده و کاسه کوزه ی ما رو ریخته بهم.قرار عقد و عروسی رو بهم زده به هوای عشقش!جوانه و جاهل...اون کوره نمی بینه و نمی فهمه.من که می دونم خیر و شر کدومه،نمی تونم دست رو دست بذارم که براش قالب بگیرن! صبوری پدر را نمی فهمم،براق می شوم سمت اعظم خانوم و می گویم: +قالب کردن کار خانوادگی شماست که بیست سال پیش دختر ترشیدتون رو انداختین به بابای بدبخت من! همین تو بودی که لقمه گرفتیش و بعد به من لبخند پیروزمندانه می زدی،منی که فقط چند سالم بود و داغدار مامانم بودم. _خاک بر سرم!ببین چه چیزا میگه این بلا گرفته... +بسه ،تمومش کنید.پناه ساکت شو ... اعظم خانوم شمام احترام خودت رو حفظ کن حالا افسانه هم گریه می کند!بی توجه به بابا که هر لحظه کبودتر می شود و قلبش را بیشتر چنگ می زند بی وقفه جواب حرف های نیش دار مادر بهزاد را می دهم.برایم مهم نیست چه اتفاقی می افتد فقط می خواهم خودم را سبک کنم... _یا حضرت عباس...صابر !! جیغ افسانه را که می شنوم،بر می گردم و پدرم را می بینم که مثل درختان تنومند تبر خورده از کمر تا و بعد پخش زمین می شود... گیج شده و شبیه بت ایستاده ام. افسانه به اورژانس زنگ می زند و من فقط گریه می کنم... نمی دانم چقدر و چند ساعت گذشته، توی راهروی بیمارستان نشسته ام و به پدری فکر می کنم که در بخش مراقبت های ویژه بستری شده. بخاطر چه چیزی؟منی که ده بار همین بلاها را سرش آورده بودم.زیر نگاه های سنگین و غمگین افسانه و پوریا حس خورد شدن دارم...چقدر در حق خانواده ام بدی کرده ام. اعظم راست می گفت،من نباید برمی گشتم!حتی عرضه ی خوب زندگی کردن را ندارم...فقط باعث سرافکندگی ام و بس. بلند می شوم و از بیمارستان بیرون می زنم.نمی دانم کجا اما باید دور بشوم. بی هدف توی خیابان ها قدم می زنم، تاکسی زرد رنگی کنار پایم ترمز می زند و راننده فریاد می کشد: _خانوم اگه حرم میری بیا بالا جای دیگری هم هست؟!سوار می شوم و راه می افتد . چادر امانت گرفته را روی سرم می اندازم و زیر باران تندی که گرفته راه می افتم.همه دنبال پناهگاهی برای خیس نشدن می گردند اما من انگار تازه پناه پیدا کرده ام.. 📝نویسنده: الهام تیموری ⏪ .... 🌷 @majles_e_shohada 🌷
بار دیگر کتاب خوانی در قالب رمان در اختیارتان قرار داده ایم .... قسمتی از #رمان_پناه امیدوارم که راضی باشید🌺
نظر بنی صدر جاسوس خائن😏 راجع به آقامون☺️: اگر خمینی زنده بود،صدها بار به آقای خامنه ای؛احسنت می گفت ؛ چون ایشان به خوبی توانسته نظامی را که آقای خمینی ایجاد کرد ، حفظ کند. 🌷 @majles_e_shohada 🌷
☘🌼🌺🌼☘ 🌼🍃 امام خامنه اے می فرمایند : 💖 *«زن و شوهر هرچه بیشتر به هم کنند زیادے نیست؛ آنجایے ڪہ محبت هرچه زیاد شود ، ایرادے ندارد ،محبت زن و شوهر است ... هرچه به هم محبت ڪنید خوب است و خود محبت هم مے آورد.»* 🌸🌼🌸🌼 همه ے عاشقانه هایت را بگذار برای او! بگذار فقط یک نفر ❤️ باشد ... دلت رو اینور و اونور جا نگذار ... همه ے زیبایی هایت را بگذار فقط براے او ...💙 نه براے هزاران چشم !😑 بگذار |۰۰او۰۰| براے تو باشد و تو براے او ؛ 😌 و هردو براے خدا ! البته یادت نره قرار نیست بعد از با او بودن هیچ مشکلی نداشته باشے!! 💞 *قراره با هم مشڪلات رو حل ڪنید 👈با او بساز ؛ با هم بسازید ؛ با هم بسوے خدا 💕 حرڪت ڪنید ...* 🌷 @majles_e_shohada 🌷
دعای توسل قسمت امام زمان عج.m4a
زمان: حجم: 12.18M
🌺قسمنی از دعای توسل با نوای حاج مهدی رسولی، مسجد جمکران در شب چهارشنبه ۲۶ دی ماه ۹۷🌺 🍃 اللهم عجل لولیک الفرج 🍃 🌷 @majles_e_shohada 🌷
مناجات رسولی.m4a
زمان: حجم: 25.62M
🌺مناجات با نوای حاج مهدی رسولی، مسجد جمکران در شب چهارشنبه ۲۶ دی ماه ۹۷🌺 🍃 اللهم عجل لولیک الفرج 🍃 🌷 @majles_e_shohada 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مادر است دیگر رفته تمثال پسرش تو خیابون رو تمییز میکنه یه چیزایی رو تا مادر نشی درک نمیکنی. این از اون تصویراس❤️ 🌷 @majles_e_shohada 🌷
مژده ای دل ڪه مسیحا نفسی می‌آید ڪه ز انفاس خوشش بوی ڪسی می‌آید از غم هجر مڪن نالہ و فریاد ڪه من زده‌ام فالی و فریادرسی می‌آید 🔸اللّٰھم عجل لولیڪ الفرجـــ 🌷 @majles_e_shohada 🌷